نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: ارثیه مادر

1197
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17120
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    ارثیه مادر

    سلام بانویی هستم پنجاه و پنج ساله دارای دو فرزند پسر ‌هر دو دکترا و همسری خوب و انسان که مرا دوست دارد. در خانواده شخصی ام هیچ مشکلی ندارم ولی مشکل من بر می گردد به مسایل ربشه دار خانواده پدری ام. من در خانواده ای بودم که تنها دختر خانواده و چهار برادر داشتم. پدر و مادرم هر دو فرهنگی ولی با یکدبگر اختلافات شدید داشتند. و ما از کودکی شاهد دعواها و مشاجرات انها بودیم. بهرحال خلاصه کنم برادرانم که همگی در تحصیل موفق بودند برای تحصیل به خارج از کشور رفتند .و همانجا ماندگار شدند. من در ایران ماندم و در دانشگاه با شوهر فعلی ام اشنا شدم.و بر خلاف میل پدرم با او ازدواج کردم .شوهرم بسیار مرد خوبی بود ولی چون سطح خانوادگی انها پایین تر بود مدام پدرم او را تحقیر میکرد و حرفهای دلسرد کننده میگفت. با کار و تلاش شوهرم و خودم رنگی مان را ساختیم و وضع مالی مان خوب شد. تا اینکه مادرم بیماری ارترید روماتویید شدید گرفت و بالاخره زمین گیر شد و پدرم که خسیی بود برای او کارگر نمیگرفت و اجازه نمیداد که خودش با پول خودش بگیرد.روزی پدر و مادرم دعوای سختی کردند و پدرم ماد ر بیمارم را کتک زد. من که دلم برای مادرم سوخت او را به خانه خود اوردم. پسران ایشان گفتند انها را جدا کنید و من و شوهرم از روی انسانیت مادرم را به طبقه بالای منزل خودمان اوردیم. مدت ده سال تمام کارهای مادرم را به تنهایی انجام میدادم. تا اینکه او خیلی افتاده تر شد و با مشورت برادرها برای او پرستار شبانه روزی گرفتبم البته با کمک پولی که دو تا از برادرانم فرستادند. پس از سالها مادرم گفت من از روی تو خیلی خجالت دارم میخواهم یک زمین و خانه ام را به نام تو کنم. به من گفت که با پسرها صحبت کرده ام در ضمن برادر بزرگم همان سالها نامه ای نوشت که در ازای زحماتی که برای مادر می کشی اموال او از تو باشد. پس از بیست و پنج سال نگهداری از مادرم ‌بالاخره مادرم فوت کرد. من چون این را عدالت نمی دانستم ان زمبن که به نام من شده بود را به برادرانم دادم ولی خانه اش. را طبق وصیت از ان خودم میدانستم. که ناگهان پس از چندی ایمیلی ار طرف برادرانم پر از توهبن به من و شوهر و خانواده ام دریافت کردم که ان خانه مس************ی مادر را باید پس بدهی. در ضمن تمام پولهایی که پسران داده بودند به انها پس دادم. در ایمیل نوشته بودند که شوهرت این کارها را به تو یاد داده در صورتی که شوهرم هیچ دخالتی نداشته. خلاصه کنم من خانه حاضر شدم به انها برگردانم هر چند خیلی ناراحت بودم که چرا موضوع را با احترام بیان نکرده اند و کلی پیش شوهر و پسرانم شرمنده شدم . انها گفتند ما از تو صدقه نمی گیریم خانه مال تو‌در عوض از اموال پدرمان سهمی نمیبری. باز من موافقت کردم. مشکلی که الان دارم مسایل مالی نیست چون برای من اصلا مهم نیست. ولی از اینکه سر هیچ و پوچ خانواده ای متلاشی شده من دیگر نمی توانم مانند گذشته با برادرانم رابطه داشته باشم از طرفی به یاد زحمات گذشته ام می افتم که روح و روان و اعصابم را خراب کرده بطوری که برای اضطراب و افسردگی مجبورم قرص بخورم . الان با این وضعیت خیای احساس بدی دارم شوهرم خیلی ناراحت است و از انسانیت گذشته ناراحت است و همش مسایل خانواده مرا به رخم می کشد و حق دارد از طرفی خیلی احساس تنهایی و بی پناهی دارم .انها به دروغ به من تهمت زدند که خانه مادر نزد تو امانت بوده و ما به تو اعتماد کرده ایم و حالا زیرش زده ای و احساس می کنم ابرویم جلوی عروسم رفته. در حالی که اینطور نبوده. خلاصه حال خوبی ندارم . به من کمک کنید که از ابن به بعد با برادرا نم چه کنم خیای شوکه شده ام از این رفنارشان چون فکر می کردم همه عمر یک خواهر دا رند و او‌ را دوست دا رند و حالا تمام افکار گذشته ام مثل یک حباب ترکیده است. هر چه سعی می کنم به موضوع فکر نکنم نمی توانم. خیلی برایم سنگین بود. خوشحال می شوم مرا راهنمایی کنید و نقطه نظراتتان را بیان کنید. عذرخواهی میکنم که متن خیلی طولانی شده ولی چاره‌ای نبود.


    فرستاده شده از Nexus 4ِ من با Tapatalk

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ارثیه مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرزانهام نمایش پست ها
    سلام بانویی هستم پنجاه و پنج ساله دارای دو فرزند پسر ‌هر دو دکترا و همسری خوب و انسان که مرا دوست دارد. در خانواده شخصی ام هیچ مشکلی ندارم ولی مشکل من بر می گردد به مسایل ربشه دار خانواده پدری ام. من در خانواده ای بودم که تنها دختر خانواده و چهار برادر داشتم. پدر و مادرم هر دو فرهنگی ولی با یکدبگر اختلافات شدید داشتند. و ما از کودکی شاهد دعواها و مشاجرات انها بودیم. بهرحال خلاصه کنم برادرانم که همگی در تحصیل موفق بودند برای تحصیل به خارج از کشور رفتند .و همانجا ماندگار شدند. من در ایران ماندم و در دانشگاه با شوهر فعلی ام اشنا شدم.و بر خلاف میل پدرم با او ازدواج کردم .شوهرم بسیار مرد خوبی بود ولی چون سطح خانوادگی انها پایین تر بود مدام پدرم او را تحقیر میکرد و حرفهای دلسرد کننده میگفت. با کار و تلاش شوهرم و خودم رنگی مان را ساختیم و وضع مالی مان خوب شد. تا اینکه مادرم بیماری ارترید روماتویید شدید گرفت و بالاخره زمین گیر شد و پدرم که خسیی بود برای او کارگر نمیگرفت و اجازه نمیداد که خودش با پول خودش بگیرد.روزی پدر و مادرم دعوای سختی کردند و پدرم ماد ر بیمارم را کتک زد. من که دلم برای مادرم سوخت او را به خانه خود اوردم. پسران ایشان گفتند انها را جدا کنید و من و شوهرم از روی انسانیت مادرم را به طبقه بالای منزل خودمان اوردیم. مدت ده سال تمام کارهای مادرم را به تنهایی انجام میدادم. تا اینکه او خیلی افتاده تر شد و با مشورت برادرها برای او پرستار شبانه روزی گرفتبم البته با کمک پولی که دو تا از برادرانم فرستادند. پس از سالها مادرم گفت من از روی تو خیلی خجالت دارم میخواهم یک زمین و خانه ام را به نام تو کنم. به من گفت که با پسرها صحبت کرده ام در ضمن برادر بزرگم همان سالها نامه ای نوشت که در ازای زحماتی که برای مادر می کشی اموال او از تو باشد. پس از بیست و پنج سال نگهداری از مادرم ‌بالاخره مادرم فوت کرد. من چون این را عدالت نمی دانستم ان زمبن که به نام من شده بود را به برادرانم دادم ولی خانه اش. را طبق وصیت از ان خودم میدانستم. که ناگهان پس از چندی ایمیلی ار طرف برادرانم پر از توهبن به من و شوهر و خانواده ام دریافت کردم که ان خانه مس************ی مادر را باید پس بدهی. در ضمن تمام پولهایی که پسران داده بودند به انها پس دادم. در ایمیل نوشته بودند که شوهرت این کارها را به تو یاد داده در صورتی که شوهرم هیچ دخالتی نداشته. خلاصه کنم من خانه حاضر شدم به انها برگردانم هر چند خیلی ناراحت بودم که چرا موضوع را با احترام بیان نکرده اند و کلی پیش شوهر و پسرانم شرمنده شدم . انها گفتند ما از تو صدقه نمی گیریم خانه مال تو‌در عوض از اموال پدرمان سهمی نمیبری. باز من موافقت کردم. مشکلی که الان دارم مسایل مالی نیست چون برای من اصلا مهم نیست. ولی از اینکه سر هیچ و پوچ خانواده ای متلاشی شده من دیگر نمی توانم مانند گذشته با برادرانم رابطه داشته باشم از طرفی به یاد زحمات گذشته ام می افتم که روح و روان و اعصابم را خراب کرده بطوری که برای اضطراب و افسردگی مجبورم قرص بخورم . الان با این وضعیت خیای احساس بدی دارم شوهرم خیلی ناراحت است و از انسانیت گذشته ناراحت است و همش مسایل خانواده مرا به رخم می کشد و حق دارد از طرفی خیلی احساس تنهایی و بی پناهی دارم .انها به دروغ به من تهمت زدند که خانه مادر نزد تو امانت بوده و ما به تو اعتماد کرده ایم و حالا زیرش زده ای و احساس می کنم ابرویم جلوی عروسم رفته. در حالی که اینطور نبوده. خلاصه حال خوبی ندارم . به من کمک کنید که از ابن به بعد با برادرا نم چه کنم خیای شوکه شده ام از این رفنارشان چون فکر می کردم همه عمر یک خواهر دا رند و او‌ را دوست دا رند و حالا تمام افکار گذشته ام مثل یک حباب ترکیده است. هر چه سعی می کنم به موضوع فکر نکنم نمی توانم. خیلی برایم سنگین بود. خوشحال می شوم مرا راهنمایی کنید و نقطه نظراتتان را بیان کنید. عذرخواهی میکنم که متن خیلی طولانی شده ولی چاره‌ای نبود.
    فرستاده شده از Nexus 4ِ من با Tapatalk
    خانم عزیز به این نوشته توجه کنید :


    • چارلي چاپلين ميگه:
      آدم خوبــــــــــي باش
      ولي وقتت رو براي اثباتش به ديگران
      تلف نکن .... !
      هميشه آنچه که درباره " من " ميداني باور کن ,
      نه آنچه که پشت سر "من" شنيده اي " من " همانم که ديده اي نه آنکه شنيده اي.......!




    پس این موضوع رو با همسرتون مطرح کنید و اگر تمایل داشتن با خانواده خودتون و در این مورد باهاشون صحبت کنید تا اگر

    سوء تفاهمی در ذهن عروس و فرزندانت هست بتونید روشن کنید ...

    این رفتارها در بیشتر خانواده ها هست و شما مستثنی نیستید ، مهم معامله ای هست که شما با خدای خودتون کردید و مادرتون از شما راضی هستند

    اگر شما برای خدا کاری بکنید دیگه از اینکه توسط بندگانش پذیرفته نشید واهمه نخواهید داشت

    شما به مال دنیا نیازی ندارید پس زندگی خودتون رو بکنید و به این مسایل بی اهمیت باشید ... چون نمیتونید در ماهیتش تغییری ایجاد کنید



  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10395
    نوشته ها
    1,018
    تشکـر
    1,130
    تشکر شده 1,749 بار در 636 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ارثیه مادر

    با سلام و احترام خدمت شما فرزانه خانم
    در تكميل فرمايشات bita ي عزيز بايد بگم من هم نظرم اينه خوشحال باشيد ازينكه مادرتونو در انتهاي عمرش تنها نذاشتيد.وگرنه ممكن بود بحران روحيه شديدي برايتان عارض گردد.در خصوص موضوع بعدي بايد بگم بايد موضع خودتونو مشخص كنيد.آيا نياز به ارث داريد يا خير؟ اين را بايد بدانيد از نظر حقوقي هيچ شخصي نميتونه شما رو از ارث پدرتون محروم كنه .تنها پدر شما فقط ميتونه يك سوم از اموالشو به هر كسي كه ميخواد بده ولي بقيش بايد تقسيم بشه.در خصوص آبروي شما نزد خانواده نسبي و سببي بايد بگم راه هاي زيادي براي مطرح كردن قضيه هست.ولي بهترين راه رو بنده اين ميدونم كه همه ي اعضاي خانواده دور هم باشن و اينكه شما بدون هماهنگي خاصي موضوع رو با همسرتون مطرح كنيد .و بعد نظر بگيريد ازشون.خوبي اين راه اينه خود به خود براي همه موضوع جا ميوفته.مطمين باشيد ديد اونا نسبت به شما بد نشده.اين موضوع در بسياري از خانواده ها مطرح هست.و فقير و پولدار نداره.به هر حال مشكل برادراي شما اموال پدرتان هست بي شك.اموالي هم كه مادرتون به شما داده براي شما هست البته به شرطي كه با سند رسمي باشه.وگرنه بهتره يكم مراقب باشيد.به هرحال ازين خوشحال باشيد مادرتونو تنها نذاشتيد .بنظرم اين امر به همه ي اين اتفاقات ميارزه
    امضای ایشان
    09124843303 (دعاوی حقوقی - کیفری و مشاور حقوقی ازدواج)

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17120
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ارثیه مادر

    خیلی ممنون از پاسختان سوال دیگری که دارم این است که ایا با برادرانم قطع رابطه کنم چون دیگر نمی توانم مثل گذشته با انها باشم و متن ایمیل انها جلوی نظرم می اید. دیگر رابطه ها مثل قبل نخواهد بود از طرفی برای فرزندانم ناراحتم که دایی هایشان را از دست میدهند.

    فرستاده شده از Nexus 4ِ من با Tapatalk

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد