-
حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
سلام |wubsmiley|
یک سوال دارم
یکی از دوستام مسلمانه هم مادرش و هم پدرش مسلمان 17 سالشه امروز با معلم دینی دعواش شد سر این که این پسر چون در یک خوانواده ی مسلمان و در ایران به دنیا اومده باید مسلمان باشه ؟ اگه بخواهد مسیحی بشه چی ؟ معلم گفت اول مرتد محصوب میشه . پرسیدیم حکمش چیه گفت حکمش اعدامه !
دوستم گفت از شما بپرسم باید چیکار کنه اگه میشه سریعتر جواب بدید |heart|
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
در آیه الکرسی ذکر شده: لا اکراه فی دین قد تبین رشد من الغی، (اجباری در دین نیست، خوبی از بدی مشخص شده)
اما از طرف دیگه میگن: جذب پیروان دینهای دیگه به اسلام خوبه، اما خروج از دین اسلام ارتداد حساب میشه و حکمش اعدامه.
بنظرم ارتداد و ... صرفا برای ترساندن مردم از فکر کردن لحاظ شده، مثل شبهه و شک که گناه حساب میشه. اینها من-درآوردیه ،مثل توصیه هایی که امروزه در مورد ازدواج میکنند.
فکر میکنم شان انسان خداشناس بالاتر از این مزخرفات و بچه بازیها باشه و اهل کینه توزی و دشمنی و خصم و خشونت نیست.
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
نکته ای که هست اینکه چرا باید از دین اسلام خارج بشه ؟؟؟
خیلی ها به خاطر علما بدکار و منحرف و افراط گرا از دین اسلام دل سرد میشه
اما من میخوام بدونم مسیحیت چی داره که اسلام نداره ؟؟؟؟
جوابم و بده تا جوابت و بدم
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
هیچی همون اعدام میشه|yeah|
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
خوب همه حق انتخاب دارن ، تفاوت انسان نسبت به بقیه موجودات همین قدرت اختیاره
تا الانم ندیدم کسی رو برا تغییر دین اعدام کنن ، بعدشم دین شما هرچی باشه قرار نیست همه جا اونو جار بزنی و اعلامش کنی
به نظر من :
حتی یه بچه مسلمان هم باید بره تحقیق کنه و دینی که قراره واردش بشه رو بشناسه
و کسی که دین و خداشو نشناسه مسلمانیشم thumbsdownsmileyanim
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
دوست من خیلی ها از جمله خود من بی دین هستن یا به ادیان دیگه پیوستن.
حتما لازم نیست که علنی اعلام کنه!
حتما نباید تو شناسنامه دینش رو عوض کنه!
خیلی راحت میتونه تو دلش دینش رو انتخاب کنه . پیرو اون دین بشه.
هیچ زوری در کار نیست.
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Reepaa
نکته ای که هست اینکه چرا باید از دین اسلام خارج بشه ؟؟؟
خیلی ها به خاطر علما بدکار و منحرف و افراط گرا از دین اسلام دل سرد میشه
اما من میخوام بدونم مسیحیت چی داره که اسلام نداره ؟؟؟؟
جوابم و بده تا جوابت و بدم
اقا کسی نخواسته خارج شه که ! این دوستم با معلم اختلاف افتاد که کدوم درسته و کی راست میگه اونم دقیقا همین ایه لا اکراه فی دین رو گفت کلن منم گیج کرد |biggrinsmiley| !!
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
reza1
خوب همه حق انتخاب دارن ، تفاوت انسان نسبت به بقیه موجودات همین قدرت اختیاره
تا الانم ندیدم کسی رو برا تغییر دین اعدام کنن ، بعدشم دین شما هرچی باشه قرار نیست همه جا اونو جار بزنی و اعلامش کنی
به نظر من :
حتی یه بچه مسلمان هم باید بره تحقیق کنه و دینی که قراره واردش بشه رو بشناسه
و کسی که دین و خداشو نشناسه مسلمانیشم thumbsdownsmileyanim
من پرسیدم یه نفرو توی رشت حکم اعدامشو زدن ولی نمیدونم اعدام شد یا نشد
من و دوستم مسلمونیم و پایبندشیم ولی دنبال اطلاعات بیشتری درباره دین و احکام دین هستیم :smiley-hug008:
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Nikan
سلام |wubsmiley|
یک سوال دارم
یکی از دوستام مسلمانه هم مادرش و هم پدرش مسلمان 17 سالشه امروز با معلم دینی دعواش شد سر این که این پسر چون در یک خوانواده ی مسلمان و در ایران به دنیا اومده باید مسلمان باشه ؟ اگه بخواهد مسیحی بشه چی ؟ معلم گفت اول مرتد محصوب میشه . پرسیدیم حکمش چیه گفت حکمش اعدامه !
دوستم گفت از شما بپرسم باید چیکار کنه اگه میشه سریعتر جواب بدید |heart|
در دین اسلام اگر کسی دین اسلام رو قبول کنه و بعد بخواد ازش برگرده مرتد اعلام خواهد شد
این مسای رو باید از مراجع تقلید پرسید تا جای هیچ شک و تردیدی نباشه
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
سلام!
بذار منم یه چیزی بگم.
از دوستان عزیز خواهش می کنم بدون اطلاع هیچ چیز نگن تمامی دوستان در این صفحه در مورد حکم ارتداد اشتباه گفتند و واقعا متاسفم که همین جور میان و یه حرفی میزنن!!!
وقتی چیزی نمیدونید خوب مجبورید حرف بزنید؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
کسی که از دین خارج میشه یعنی کلا به دین دیگری پناه می بره یا بی دینی می کنه به هیچ عنوان مرتد نیست. ما اون ها رو کافر خطاب می کنیم.
مرتد کسیه که از دین خارج بشه و بر علیه دین اقدام کنه و در این صورت می شه حکم اعدامش رو صادر کرد!!!! پس خواهشا همین جور الکی از خودتون حکم اعدام کسی رو صادر نکنین!!!
الان کلا من حکم ارتداد چند نفر از جمله سلمان رشدی رو شنیدم!! این همه ادم از دین خارج شدن کدومشون رو اعدام کردن؟؟؟؟؟ کدومشون رو مرتد خوندن؟؟؟؟!! اخه حد اقل احکام دینتون رو بدونید دیگه!!
حتی کسی هم که مسلمان هست اما نماز و روزه شو انجام نمیده بازم مسلمونه.
اوشون هم اگر می خوان دینشون رو عوض کنند مشکلی نیست. اما باید خوب تحقیق کنند! چون نمیشه هر روز از این دین به اون دین برن!
در ضمن اون کسانی که از ایران خارج شدن صد تا دلیل داشتن که شاید هیچکدومشون دلیلشون تغییر دین از اسلام به غیره نبوده. چون کلا دین رو بی خیال شدن.
اگر یک تحقیق واقعی انجام بدین و واقعیات رو بررسی کنید متوجه میشین همین اسلام خودمون از همشون بهتره! البته درسته تند رو ها هستن افراطی ها هستن کسانی هستن که با نام دین هر غلطی می کنن اما اینها رو به پای خدا و دین نگذارید.
شعر معروفشم که شنیدین. اسلام ذات خود ندارد هیچ عیبی / هر عیب که هست از مسلمانی ماست...
بحث دین هم یه قضیه ی مهمه و باید به بلوغ فکری کامل رسیده باشید تا بتونید بدون در نظر گیری فلان رفتاری که از فلان کس دیدید نتیجه گیری کنید
از همه عذر می خوام اولش تند صحبت کردم.چون واقعا ناراحت شدم. بعضیاتون یه جوری صحبت کردین که انگار کسی زورتون کرده مسلمون باشید.
ممنون
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Nikan
اقا کسی نخواسته خارج شه که ! این دوستم با معلم اختلاف افتاد که کدوم درسته و کی راست میگه اونم دقیقا همین ایه لا اکراه فی دین رو گفت کلن منم گیج کرد |biggrinsmiley| !!
اختلاق نظر خیلی خوبه
به شرطی که پشتش منطق باشه
دوست شما با معلم دینیش مشکل داره (منم با خیلی هاشون مشکل داشتم ولی آخریا بهشون زیاد گیرر نمییدادم)
ولی نباید این اختلاف نظر تو تصمیم ش تاثیر بزاره
خیلی از معلما از دوره ی انقلاب دارن خدمت میکنن و عقایدشون قدیمیه یه جورایی
و از همه مهمتر چون سنشون بالاست سخت میتونن عقایدشون و عوض کنن
اما نکته ای که هست اینکه هر کسی حق داره اظهار نظر کنه
هر کسی حق داره هر دینی که دوست داره انتخاب کنه
اما با دلیل و منطق
دین اسلام از همه دین ها کاملتره
و دلیل منطقی برای خارج شدن ازش نیست
درضمن من خودم خیلی ها بهم گیرم میدن (بچه های مسجد ) که چرا مرجع تقلید نداری ؟؟؟ و این حرفا
منم بهشون میگم چون به هیچکدوم اعتماد ندارم
من کار خودم و میکنم و احتیاط میکنم
کسی هم نیمتونه ازم ایرادی بگیره
هر چیزی یه راهی داره
فقط باید راهش و بدونی
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farokh
در دین اسلام اگر کسی دین اسلام رو قبول کنه و بعد بخواد ازش برگرده مرتد اعلام خواهد شد
این مسای رو باید از مراجع تقلید پرسید تا جای هیچ شک و تردیدی نباشه
میدونم ولی کسی که در ایران و در خوانواده مسلمان به دنیا امده باشه چی ؟
-
پاسخ : یک سوال دینی سریعا جواب بدید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farokh
در دین اسلام اگر کسی دین اسلام رو قبول کنه و بعد بخواد ازش برگرده مرتد اعلام خواهد شد
این مسای رو باید از مراجع تقلید پرسید تا جای هیچ شک و تردیدی نباشه
اقا فرخ از شما انتظار نداشتم اینو بگید!
اگر مطلبی رو مطمئن هستید بگید.
متاسفنه کلا شما یه چیز کاملا اشتباه رو بیان کردین.
-
پاسخ : حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
در قلمرو حقوق و آزادىهاى مذهبى، مسأله ارتداد، از مهمترين و حساسترين موضوعات شمرده مىشود. لذا پاسخی تفصیلی باید داده شود تا شبهه ای نماند.
ارتداد چيست؟
«ارتداد» كه از واژه «رد» گرفته شده، در لغت به معناى بازگشت است. در فرهنگ دينى، بازگشت به كفر ارتداد و ردّه ناميده مىشود، (راغب اصفهانى، المفردات فى غريب القرآن، ص 192و193).
البته مسأله ارتداد و احكام جزايى مترتب بر آن به اسلام اختصاص ندارد. در برخى ديگر از اديان و مذاهب بزرگ نيز هر گاه كسى از دين برگزيده و منتخب روى گرداند ،كافر به شمار مىآيد و بدان سبب كه از دين سابق برگشته، مرتد خوانده و مجازات مىشود.( عهد قديم، سفر توريه مثنى، فصل 13؛ عهد جديد، نامهاى به مسيحيان يهودى نژاد عبرائيان، بند10، جمله26-32).
عوامل ارتداد
امورى كه سبب كفر مىشود، هر گاه از سوى يك مسلمان صورت پذيرد، عوامل تحقق ارتداد نيز به شمار مىآيد. اين امور عبارت است از:
1. انكار اصل دين: مانند انكار وجود خدا، وحدانيت وى، رسالت حضرت ختمى مرتبت(ص) يا معاد و حيات پس از مرگ. با انكار يكى از اين امور فرد كافر مىشود؛ مثلاً اگر به خدا ايمان داشته باشد، ولى به شريعت حضرت محمد(ص) ايمان نياورد، كافر شمرده مىشود؛ «الكافر هو من انتحل غير الاسلام» . ( كتب فقهى باب نجاسات )
2. انكار يكى از احكام ضرورى و بديهى دين اسلام؛ مانند انكار وجوب نماز يا روزه. هر مسلمانى مىداند در دين اسلام نماز و روزه واجب است. ممكن است كسى منكر اصل دين اسلام و شريعت محمدى(ص) نشود؛ ولى به دليل انكار يكى از احكام ضرورى اسلام كافر گشته، حكم ارتداد بر وى جارى گردد؛ البته فقها در اين مسأله كه آيا صرف انكار يكى از ضروريات دين موجب كفر و ارتداد مىشود - مانند افرادى كه پيامبر را تكذيب نمىكنند ولى مىگويند شما معانى كلمات پيامبر(ص) را نمىفهميد ... مثلاً انكار وجوب نماز و روزه، به اين معنا باشد كه من قبول ندارم در اسلام چنين حكمى وضع شده، نه اینکه (نعوذ الله) پيامبر دروغ گفته است، اختلاف نظر دارند. اگر منكر، جديد الاسلام به شمار آيد يا دور از كشورهاى اسلامى زندگى كند، به گونهاى كه روشن نبودن بداهت اين حكم نزد وى ممكن باشد، به كفر وى حكم نمىشود.
3. انكار يكى از احكام قطعى ولى غير ضرورى اسلام: هر گاه كسى به طور مشخص بداند مثلاً روزه در عيد فطر حرام است يا روزه مسافر(جز در موارد خاص) باطل است و يا پوشش اسلامى بانوان واجب است، ولى با وجود اين، منكر آن گردد، مرتد مىشود؛ چون اين امر به انكار رسول خدا(ص) يا تكذيب آن حضرت مىانجامد.
البته لازم نيست انكار دين يا احكام شريعت مقدس حتماً با گفتار صريح و آشكار باشد. هر گفتار يا كردارى كه سبب تكذيب، انكار، عيب گذارى و ناقص شمردن، تمسخر و استهزاى دين اسلام يا اهانت به مقدسات و كوچك شمردن و دست برداشتن از آن گردد، موجب تحقق كفر و ارتداد مىشود؛ مانند افكندن قرآن در كثافات يا پاره يا تيرباران كردن آن. از اين روى، هر رفتار و گفتارى كه نتيجه آن عدم حقانيت دين اسلام و در نتيجه بىفايده بودن اعتقاد به آن باشد، موجب كفر و ارتداد مىگردد.
يكى از نمونههاى روشن آن حكم حضرت امام خمينى درباره سلمان رشدى و مرتد خواندن او است. سلمان رشدى با صراحت به نفى و انكار اسلام نپرداخت؛ ولى به نحوى مزورانه و شرم آور به ساحت مقدس قرآن كريم، پيامبر اكرم(ص) و همسران و برخى از ياران آن حضرت توهين كرد - اين خود جرمى جداگانه به نام«سب النبى» است و مجازات مستقل دارد - و مسأله وحى و نزول قرآن را به سُخره گرفت. او به خواننده كتابش تلقين مىكند كه رسالت پيامبر(ص) و نزول قرآن كريم، دروغ و - معاذ الله - ساخته ذهن نبى اكرم(ص) است و حتى بعضى از سخنان شيطان نيز در قرآن گنجانيده شده است.
انواع مرتد
در فقه اسلامى مرتد دو نوع است و هر يك احكامى جداگانه دارد:
الف. مرتد فطرى: كسى است كه پدر و مادر يا یکی از آن دو هنگام انعقاد نطفه وى مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آيين اسلام را پذيرفته و سپس به كفر روى آورده است؛ مانند سلمان رشدى كه پدرش مسلمان است.
ب. مرتد ملى: كسى است كه پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وى كافر بودهاند؛ بعد از بلوغ، اظهار كفر كرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به كفر باز گشته است.
مجازات ارتداد
اگر مرتد فطرى مرد باشد، علاوه بر برخى از احكام مدنى مانند فسخ پيمان نكاح و جدايى از همسر بدون نياز به طلاق و تقسيم اموال بين ورثه، به اعدام محكوم است و توبهاش، از جهت ظاهرى، پذيرفته نمىشود يعنى اگر با اعتقاد و باور قلبى توبه كند، خداى متعال مىپذيرد و نماز و عبادتش صحيح است؛ اما بر جريان حكم اعدامش تأثير ندارد.
اگر مرتد ملى توبه كند، پذيرفته مىشود؛ حتى قبل از جريان هر گونه حكمى، نخست وى را به توبه و بازگشت به اسلام دعوت مىكنند و سه روز - برخى از فقها مانند شيخ طوسى گفتهاند به قدر لازم - به او مهلت مىدهند. اگر در اين مدت توبه كرد، آزاد مىشود؛ وگرنه به اعدام محكوم مىگردد.
البته زن مرتد، از هر نوع كه باشد كشته نمىشود. او را به توبه فرا مىخوانند، چنانچه توبه كرد، آزادش مىكنند؛ و گرنه در زندان باقى مىماند و در تنگناى معيشتى قرار مىگيرد تا توبه كند. (تحريرالوسيله، ج 2، ص 624)
از اینجا روشن می شود که اگر هر کسی حتی مرد مسلمان که جرم سنگین تری دارد، از اسلام برگردد ولی آن را ابراز نکند بعدا می تواند توبه کند و هیچ مجازاتی ندارد همچنین اگر کسی در مسائل دین شک کند ولی به تحقیق بپردازد حکم مرتد را ندارد.
موضوع ارتداد و آثار حقوقى اش در شريعت و فقه اسلام به اندازهاى روشن و بديهى است كه درباره اصل حكم كمترين ترديدى وجود ندارد و همه مذاهب فقهى آن را پذيرفتهاند؛ البته درباره جزئياتش اختلاف نظرهايى ديده مىشود؛ براى مثال، بر اساس رأى مشهور اهل سنت، بين مرتد ملى و فطرى يا زن و مرد تفاوتى وجود ندارد؛ - هر نوع كه باشد - ابتدا به توبه دعوت مىشود، چنانچه توبه كرد آزاد و گرنه كشته مىشود.
آيات و روايات نشان مىدهد خود ارتداد، يعنى «صرف تغيير دين و عقيده»، موضوع حكم است نه همراه شدن آن با جرائم ديگر؛ براى نمونه توجه به آيات سوره «محمد» آيه 25، «مائده» آيه 54، «بقره» آيه 217 و رواياتى كه شيعه و سنى از رسول اكرم(ص) نقل فرمودند و نيز روايات نقل شده از امام باقر(ع) سودمند مىنمايد. (محدث نورى، مستدرك الوسايل، ج 3، ص 242؛ المغنى، ج10، ص76.)
در آيات و روايات ديگر، جزئيات بحث آمده است؛ ولى قيدى كه بتوان به يارى آن ارتداد را جرمى سياسى و اقدام عليه نظام حاكم اسلامى قلمداد كرد، به چشم نمىخورد. البته برخى آيات از جمله آيه 217 سوره بقره و مخصوصاً آيه 72 سوره آل عمران نشان مىدهد ارتداد به عنوان يك جريان فتنه انگيز براى ايجاد تزلزل در باورهاى دينى مسلمانان از سوى دشمنان داخلى و خارجى مطرح بود.
خداوند متعال مىفرمايد: «و جمعى از اهل كتاب [يهودىها به پيروان خود ]گفتند [برويد در ظاهر] به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز كافر شويد[ و از آيين اسلام بازگرديد] شايد آنها از آيين خود بازگردند» آلعمران ، آيه 72. اين آيه صريح در تلقى ارتداد به عنوان يك توطئه است. در واقع، نه اسلام آوردن آنان حقيقى بود و نه كفرشان در تحقيق علمى ريشه داشت. اين كردار آن ها مقدمهاى بود براى ايجاد تزلزل در باورهاى دينى مردم مسلمان تا آنان از خود بپرسند اگر اسلام حق و درست است، پس چرا اهل كتاب كه از بشارات آسمانى پيشين آگاهند، از آن بازگشتند؟ اين كار آن ها به واسطه حسادت بود نه خيرخواهى. بقره ، آيه 109.
عامل دیگر هوس برخى از مسلمانان است. شيطان اين كار ناروا را نزد آنان خوب جلوه مىدهد و از جاهطلبى و ديگر مطامع پست دنيوى براى فريفتن و پيوند زدنشان با دشمنان بهره مىبرد. (محمد/ 25-30).چه بسا بتوان به واسطه قرائن و شواهد مذكور در اين آيات، مجازات مذكور در روايات را به ترتب آثار اجتماعى بر ارتداد افراد مقيد دانست؛ يعنى هر گاه كسى كه از دين خارج شده، با تبليغ ارتداد خود، در اذهان عمومى ترديد و شبهه پديد آورد و روحيه ايمانى جامعه را تضعيف كند، با آن مجازات روبهرو مىشود.
بنابراين، ارتداد به عنوان اخلال در نظم عمومى ترديد و فتنه انگيزى جرم شمرده مىشود نه به عنوان يك جرم سياسى و اقدام عليه نظام حاكم. بنابراين، مجازات مرتد اقدامى شايسته و بازدارنده است تا ديگران دريابند نمىتوانند ارزشهاى جامعه را ناديده بگيرند و هر روز به دينى جديد روى آورند.
مجازات ارتداد براى استفاده بهينه از آزادى مذهبى و ايجاد فضاى سالم براى بهرهبردارى شايسته از آن است نه محدود ساختن آزادى مذهبى. اسلام از پيروان خود پيروى كوركورانه و بىدليل را نمىپذيرد. هر گاه كسى تحت تأثير پدر و مادر و محيط و عوامل ديگر به اسلام گردن نهد با توبيخ اين آيين روبهرو مىشود. اسلام معتقد است پيروانش بايد براساس دليلهاى منطقى و دور از ابهام و پيچيدگى كه فرا راه همگان قرار دارد، به مبانى مذهبى پايبند گردند وگرنه صرف اظهار ايمان و به كار بستن مقررات دينى، بدون اتكا به اصول علمى درست، ارزشى ندارد. اسلام مانند مسيحيت كنونى و ديگر مذاهب ساختگى نيست كه قلمرو ايمان را از قلمرو منطق و استدلال جدا بداند. در اسلام، ايمان به مبادى مذهب و ريشههاى عقايد بايد از منطق و استدلال سرچشمه گيرد. اگر از مسيحيان كنونى بپرسيم: چگونه ممكن است خدا در عين آنكه يكى است، سه تا(أب و ابن و روح القدس)باشد؟ پاسخ مىدهند: قلمرو ايمانى از قلمرو عقل و منطق جدا است! ولى اسلام مىگويد: «به بندگانم آن هايى كه همه گونه حرفها را مىشنوند و در ميان آن ها نيكوترينشان را انتخاب مىكنند، بشارت بده اينان كسانى هستند كه از ناحيه خدا هدايت يافتند و اينان صاحبان خردند». (زمر ،18).
قرآن كريم از كسانى كه براى خدا شريك قائل شدهاند يا به سبب تعصب مذهبى و غرور ملى بهشت را مخصوص خود و خود را ملت برگزيده خدا مىدانند، دليل و برهان مىخواهد و مىفرمايد: «قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين»؛ (بقره ، 111؛ انبياء ، 24؛ نحل ، 64).
بنابراين، اسلام پيش از آنكه كسى را به عنوان پيرو بپذيرد، به او هشدار مىدهد چشم و گوش خود را باز كند و درباره آيينى كه مىخواهد بپذيرد، آزادانه بينديشد؛ چنانچه از لحاظ عمق و استدلال روحش را قانع ساخت - البته حتماً قانع مىسازد - در شمار پيروانش در آيد وگرنه حق دارد هر چه بيشتر دربارهاش تحقيق و بررسى كند. قرآن مجيد به پيامبرش دستور مىدهد: «اگر يكى از مشركان به تو پناهنده شد به او پناه بده تا گفتار خدا را بشنود آنگاه به مقصدشان برسان؛ اين به خاطر آن است كه آن ها مردمى نادانند». توبه آيه 6.
در پى اين فرمان، فردى به نام «صفوان» خدمت پيامبر اسلام(ص) شرفياب گرديد و از حضرتش خواست اجازه دهد دو ماه در مكه بماند و درباره اسلام تحقيق كند شايد حقيقت و درستى آن برايش روشن گردد و در زمره پيروانش درآيد. پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من، به جاى دو ماه، چهار ماه به تو مهلت و امان مىدهم. (اسدالغابه، ج 3، ص 22).
بر همين اساس، اسلام هشدار مىدهد چشم و گوش خود را باز و دلايل و منطق اين دين را دقيقاً بررسى كنيد، اگر شما را قانع نكرد و مجذوب اصالت و واقعيت خود نساخت، در برابرش گردن ننهيد: «لا اكراه فى الدين»؛ (بقره ؛ 256).
ولى هر گاه مسلمان شديد، ديگر نمىتوانيد از آن باز گرديد. اين سختگيرى، علاوه بر آنكه سبب مىشود مردم دين را امرى سَرسَرى و تشريفاتى ندانند و در پذيرش و انتخابش بيشتر دقت كنند، راه سودجويى را بر مغرضان و دشمنان كينه توز اسلام مىبندد تا نتوانند از اين راه، آيين ميليونها مسلمان را بازيچه اميال شوم خود قرار دهند و در انظار عمومى آن را از اعتبار ساقط كنند.
اساساً خداى متعال انسان را آزاد ولى هدفمند آفريده است. از اين رو، آزادى و حق انتخاب انسان موهبتى الهى براى نيل به كمال شمرده مىشود. به همين جهت، از نظر اسلام، بت پرستى و شرك و كفر و الحاد در شأن انسان نيست؛ خداوند شرك و كفر را از انسان نمىپذيرد و مشركان را نمىبخشد؛ (زمر ، 7)... .
برای مطالعه بیشتر به کتب زیر مراجعه نمایید:
اسلام و حقوق بشر، زين العابدين قرباني؛
احكام مرتد از ديدگاه اسلام و حقوق بشر، سيف الله صرامي؛
موفق باشید.
056
مشاور : احمدي
http://www.emammahdi.com/?
-
پاسخ : حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
مرسی از پاسختون . کامل بود . بحث رو دیگه گسترده نکنیم تاپیک کامل شد دیگه بهتره بسته شه
-
پاسخ : حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
من باید این مطلب رو بگم چون تو گلوم گیر کرده! نمیدونم شما یادتون هست یا نه؟ من که یادمه! دهه هفتاد بود، چند تا دختر دبیرستانی رفتن پیش یک کشیش و مسیحی شدند... حکمشون شد ارتداد! البته ناگفته نماند که توبه کردند و مورد عفو رهبری قرار گرفتند... این یه نمونه واقعی و عینی بود که خیلی هم جنجال به پا کرد، شما هم اگر سنتون اونقدری نیست که از این ماجرا باخبر باشید کافیه کمی پرس و جو کنید!
-
پاسخ : حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
قاطی شدن سیاست با دین و... نمیدونم ولی یه نکته رو توی یه کتاب خوندم
دین مسیح آزاده هم میشه وارد بشی و هم خارج بشی
دین اسلام یک طرفه س فقط می تونی وارد بشی و خارج شدن ازش در کار نیست (وقتی توی یه خانواده مسلمان به دنیا اومدی، وارد اسلام شدی چون موقع به دنیا اومدنت تو گوشت اذان میخونن)
دین یهود کلا بسته اس نه میتونی وارد بشی و نه خارج بشی
البته الان با فتواهای علمای جدید یه سری چیزا رو تغییر دادن ولی اصل حکم همینه|rolleyessmileyanim|
-
پاسخ : حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
سلام و ادب
این حکم ینی همون ارتداد بنظرم نفع زیادی داره
تا اونجا که بنده اطلاع دارم
این حکم زمان پیامبر بر قرار شد
چون عده ای صبح ها مسلمان میشدند و شب ها از اسلام خارج شده و به هر کاری که میخواستن مشغول میشدن
و سبب بدبینی به اسلام و مسلمانان میشدند
البته اکر کسی که بخواهد دینش عوض کند مشکلی نیس،اعتقادات او برای خودش است،و نباید علنی کرده و بر علیه اسلام فعالیت کند
البته بنظرم این حکم کاملا عقلانیه
چون خود پدر و مادر هم نمیگزارند فرزندشان با هرکسی بگردد و منحرف شود
و دین اسلام هم در واقع نمیخواهد کسی عقاید نادرست خود را در جامعه رواج دهد و مردم را به گمراهی بکشاند
در مورد ایه ای از ایت الکرسی که بیان.فرمودید هم بنظرم لازم است به ایه بعدیش هم دقت کنید
قد تبین الرشد من الغی
بنده هیچ تخصصی در علوم دینی نداشته و آنچه گفتم برداشت ها شخصی است
-
پاسخ : حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
اعدام فقط در صورتی است که شخصی که اسلام رو ترک می کنه ضد اسلام فعالیت کنه البته حتی بعضی از علما معتقد هستند اگه شخصی که واقعا اسلام رو ترک کرده ضد اسلام فعالیت کنه باز هم مرتد نیست و مرتد فقط کسی است که قلبا حقانیت اسلام رو می دونه ولی در حرف میگه ترک کرده باز هم ضد اون فعالیت می کنه.
-
پاسخ : حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Nikan
سلام |wubsmiley|
یک سوال دارم
یکی از دوستام مسلمانه هم مادرش و هم پدرش مسلمان 17 سالشه امروز با معلم دینی دعواش شد سر این که این پسر چون در یک خوانواده ی مسلمان و در ایران به دنیا اومده باید مسلمان باشه ؟ اگه بخواهد مسیحی بشه چی ؟ معلم گفت اول مرتد محصوب میشه . پرسیدیم حکمش چیه گفت حکمش اعدامه !
دوستم گفت از شما بپرسم باید چیکار کنه اگه میشه سریعتر جواب بدید |heart|
بحث اصلی اینه که اگر کسی دینی رو برای خودش انتخاب نکرده میتونه به هر گرایشی وارد بشه
و مصداق لااکراه فی الدین باشه
مسئله از این جا شروع میشه که کسی مسلمان باشه و بخواد از دین خارج بشه و تغییر دین بده
و چون این خارج شدن میتونه و نوعی تبلیغ منفی برای دین اسلام باشه حکم ارتداد برای اون صادر شده ...
-
پاسخ : حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farokh
بحث اصلی اینه که اگر کسی دینی رو برای خودش انتخاب نکرده میتونه به هر گرایشی وارد بشه و مصداق لااکراه فی الدین باشه مسئله از این جا شروع میشه که کسی مسلمان باشه و بخواد از دین خارج بشه و تغییر دین بده و چون این خارج شدن میتونه و نوعی تبلیغ منفی برای دین اسلام باشه حکم ارتداد برای اون صادر شده ...
:( . .
-
پاسخ : حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
تغيير دين
آيا کسي که مسلمان است و از قبل دين اسلام را پذيرفته است، مي تواند دين خود را تغيير داده و به ادياني چون مسيحيت و يهوديت و ... برود.
اين مساله در اصطلاح فقهي ارتداد است و نه تنها عقلا جايز نيست ، بلکه از نظر ديني نیز جرم تلقي شده و داراي احکام کيفري است که البته باید توجه داشت که این احکام آنگاه اجرا می شود که فرد ارتدادش را در جامعه علنی نماید وگرنه تا زمانی که بصورت شخصی و تنها در اعتقاد خویش باشد احکام اجتماعی اش بر آن بار نمی شود. در قلمرو حقوق و آزادىهاى مذهبى، مسأله ارتداد، از مهمترين و حساسترين موضوعات شمرده مىشود. ارتداد چيست؟ «ارتداد» كه از واژه «رد» گرفته شده، در لغت به معناى بازگشت است.
در فرهنگ دينى، بازگشت به كفر ارتداد و ردّه ناميده مىشود، راغب اصفهانى، المفردات فى غريب القرآن، ص 192و193. البته مسأله ارتداد و احكام جزايى مترتب بر آن به اسلام اختصاص ندارد. در برخى ديگر از اديان و مذاهب بزرگ نيز هر گاه كسى از دين برگزيده و منتخب روى گرداند ،كافر به شمار مىآيد و بدان سبب كه از دين سابق برگشته، مرتد خوانده و مجازات مىشود. عهد قديم، سفر توريه مثنى، فصل 13؛ عهد جديد، نامهاى به مسيحيان يهودى نژاد عبرائيان، بند10، جمله26-32. در فرهنگ اسلامى از آن جهت كه دين حقيقى نزد خدا اسلام است، آل عمران (3)، آيه 19. هر كس خداى متعال يا وحدانيت وى، حيات پس از مرگ(معاد)، شريعت اسلامى يا نبوت حضرت محمد(ص) را باور نداشته باشد، كافر قلمداد مىشود. طبرسى، ابوعلى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 1-2، ص128. البته جوهره همه اديان الهى واحد است؛ گرچه به مقتضاى تفاوت شرايط اجتماعى، شرايع نيز تفاوت مىيابند؛ در هر عصرى، تنها يك شريعت بر حق است و ساير شرايع، به دليل تفاوت شرايط قبلى يا وقوع تحريف، نسخ مىشود. رشيدرضا، محمد، تفسير المنار، ج 6، ص 416-417. احترام اسلام براى شريعتهاى پيش، مانند يهوديت و مسيحيت، صرفاً به دليل تحمل و بردبارى و تسامح عملى و تأييد همزيستى مسالمتآميز است نه پذيرش حقانيت و اصالت كنونى آنها. مصباح يزدى، محمدتقى، پرسشها و پاسخها (آزادى و پلوراليسم)، ج 4. ص 38 و62-78. بنابراين، چنان كه علامه مطهرى مىفرمايد: «كافى نيست كه انسان يك دينى داشته باشد و حداكثر اين باشد كه آن دين، منتسب به يكى از پيامبران آسمانى باشد، با اين استدلال كه همه اديان آسمانى از لحاظ اعتبار، در همه وقت يكسان هستند،؛ بلكه دين حق در هر زمانى يكى بيش نيست و بر همه كس لازم است كه در هر زمان، پيغمبر صاحب شريعت از سوى خدا در آن عصر را اطاعت كنند تا آنكه نوبت به حضرت خاتم الانبيا(ص) رسيده است.
در اين زمان، اگر كسى بخواهد به سوى خدا راهى را بجويد، بايد از دستورهاى دين او راهنمايى بجويد و به حكم صريح قرآن، دينى جز اسلام پذيرفته نيست. آل عمران (3)، آيه 85. و حتى اگر مراد از اسلام، خصوص دين ما نباشد؛ بلكه منظور(معناى لغوى آن يعنى) تسليم خدا شدن باشد، بايد دانست كه حقيقت تسليم در هر زمانى شكلى داشته و در اين زمان، شكل آن همان شريعت محمدى(ص) است و قهراً كلمه اسلام بر آن منطبق مىگردد و بس؛ چه اينكه اين شريعت، آخرين دستور الهى است و همواره بايد از آخرين دستورها تبعيت كرد.
البته بايد توجه داشت كه ميان پيامبران اختلاف و نزاعى وجود ندارد، لكن انسان بايد همه پيامبران را قبول داشته باشد بقره (2)، آيه 285. و بداند كه پيامبران سابق، مبشر پيامبران لاحق، خصوصاً خاتم و افضل آنها، بودهاند و پيامبران لاحق، مصدق پيامبران سابق بودهاند. صف (61)، آيه 6؛ بقره (2)، آيه 146. پس لازمه ايمان به همه پيامبران - كه مورد تأكيد قرآن است بقره (2)، آيه 136. - اين است كه در هر زمانى تسليم شريعت همان پيامبرى باشيم كه دوره او است». مطهرى، مرتضى، عدال الهى، ص 296-300. البته كفار به سه گروه تقسيم مىشوند: 1. اهل كتاب: يهودىها و مسيحىها 2. شبيه اهل كتاب: زرتشتىها. بر اساس روايات، زرتشتيان داراى كتاب آسمانى بودند كه در طول تاريخ از ميان رفته است. 3. مشركان و ساير كفار ر.ك: كتب فقهى شيعه و اهل سنت؛ بخش جهاد. قرآن كريم، همواره اهل كتاب را از مشركان جدا كرده است؛ براى مثال مىفرمايد: «ما يودالذين كفروا من اهل الكتاب و لا المشركين أن ينزل عليكم من خير ... .»؛ بقره (2)، آيه 105. از اين رو، با آنكه يهوديان حضرت «عزير» و مسيحيان حضرت «عيسى(ع)» را پسر خدا مىدانستند، مشرك ناميده توبه (9)، آيه 30 و 31؛ مائده (5)، آيات 17 و 72 و 73. نشدهاند و در اسلام روش برخورد و تعامل با آنان مانند مشركين نيست. طباطبايى، سيدمحمدحسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 9، ص 281 - 282. هر مسلمانى كه منكر دين اسلام گردد، مرتد نام مىگيرد امام خمينى، تحريرالوسيله، ج2، ص 499؛ ابنقدامه (از فقهاى بزرگ اهلسنت)، المغنى، ج 10، ص74. و مجازاتى سخت بر او تحميل مىشود. عوامل ارتداد امورى كه سبب كفر مىشود، هر گاه از سوى يك مسلمان صورت پذيرد، عوامل تحقق ارتداد نيز به شمار مىآيد. اين امور عبارت است از: 1. انكار اصل دين: مانند انكار وجود خدا، وحدانيت وى، رسالت حضرت ختمى مرتبت(ص) يا معاد و حيات پس از مرگ. با انكار يكى از اين امور فرد كافر مىشود؛ مثلاً اگر به خدا ايمان داشته باشد، ولى به شريعت حضرت محمد(ص) ايمان نياورد، كافر شمرده مىشود؛ «الكافر هو من انتحل غير الاسلام». ر.ك: كتب فقهى باب نجاسات، از جمله: شرايع الاسلام و تحرير الوسيله. 2. انكار يكى از احكام ضرورى و بديهى دين اسلام:؛ ر.ك: كتب فقهى باب نجاسات، از جمله: شرايع الاسلام و تحريرالوسيله. مانند انكار وجوب نماز يا روزه. هر مسلمانى مىداند در دين اسلام نماز و روزه واجب است.
ممكن است كسى منكر اصل دين اسلام و شريعت محمدى(ص) نشود؛ ولى به دليل انكار يكى از احكام ضرورى اسلام كافر گشته، حكم ارتداد بر وى جارى گردد؛ «الكافر هو من... و انتحله(يعنى الاسلام) و جحد ما يعلم من الدين ضرورة». موسوى عاملى، سيد محمد، مدارك الاحكام فى شرح شرايع الاسلام، ج 2، ص 294. البته فقها در اين مسأله كه آيا صرف انكار يكى از ضروريات دين موجب كفر و ارتداد مىشود - مانند بهائيان، قاديانىها و افرادى چون كسروى كه پيامبر را تكذيب نمىكنند ولى مىگويند شما معانى كلمات پيامبر(ص) را نمىفهميد - نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 41، ص 601 و ج 6، ص 488 و 49؛ موسوى اردبيلى، سيدعبدالكريم، فقه الحدود و التغريرات، ص 839. يا بايد مستلزم انكار اصل دين باشد و فرد به اين نكته توجه داشته باشد خويى، سيدابوالقاسم، التنقيح فى شرح العروة الوثقى، ج 3، ص 58 - 59 و 61؛ امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 1، ص 115. - مثلاً انكار وجوب نماز و روزه، به اين معنا باشد كه من قبول ندارم در اسلام چنين حكمى وضع شده، پس (نعوذ الله) پيامبر دروغ گفته است - اختلاف نظر دارند. اگر منكر جديد الاسلام به شمار آيد يا دور از كشورهاى اسلامى زندگى كند، به گونهاى كه روشن نبودن بداهت اين حكم نزد وى ممكن باشد، به كفر وى حكم نمىشود. نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 6، ص 49. 3. انكار يكى از احكام قطعى ولى غير ضرورى اسلام:؛ همان. هر گاه كسى به طور مشخص بداند مثلاً روزه در عيد فطر حرام است يا روزه مسافر(جز در موارد خاص) باطل است و يا پوشش اسلامى بانوان واجب است، ولى با وجود اين منكر آن گردد، مرتد مىشود؛ چون اين امر به انكار رسول خدا(ص) يا تكذيب آن حضرت مىانجامد. البته لازم نيست انكار دين يا ا حكام شريعت مقدس حتماً با گفتار صريح و آشكار باشد. هر گفتار يا كردارى كه سبب تكذيب، انكار، عيب گذارى و ناقص شمردن، تمسخر و استهزاى دين اسلام يا اهانت به مقدسات مانند حكم به ارتداد خانمى از سوى حضرت امام خمينى(ره) كه در مصاحبه راديويى به مناسبت تولد حضرت زهرا(س) در پاسخ به اين پرسش كه الگوى شما كيست، گفته بود: خانم اوشين الگوى من است؛ چون حضرت فاطمه(س) به چهارده قرن قبل تعلق داشتهاند. و كوچك شمردن و دست برداشتن از آن گردد، موجب تحقق كفر و ارتداد مىشود؛ مانند افكندن قرآن در كثافات يا پاره يا تيرباران كردن آن.
از اين روى، هر رفتار و گفتارى كه نتيجه آن عدم حقانيت دين اسلام و در نتيجه بىفايده بودن اعتقاد به آن باشد، موجب كفر و ارتداد مىگردد. نجفى، محمدحسن، جواهرالكلام، ج 6، ص 48 و ج 41، ص 600. يكى از نمونههاى روشن آن حكم حضرت امام خمينى درباره سلمان رشدى و مرتد خواندن او است. سلمان رشدى با صراحت به نفى و انكار اسلام نپرداخت؛ ولى به نحوى مزورانه و شرم آور به ساحت مقدس قرآن كريم، پيامبر اكرم(ص) و همسران و برخى از ياران آن حضرت توهين كرد - اين خود جرمى جداگانه به نام«سب النبى» است و مجازات مستقل دارد - و مسأله وحى و نزول قرآن را به سُخره گرفت.
او به خواننده كتابش تلقين مىكند كه رسالت پيامبر(ص) و نزول قرآن كريم، دروغ و - معاذ الله - ساخته ذهن نبى اكرم(ص) است و حتى بعضى از سخنان شيطان نيز در قرآن گنجانيده شده است. انواع مرتد در فقه اسلامى مرتد دو نوع است و هر يك احكامى جداگانه دارد: الف. مرتد فطرى: كسى است كه پدر يا مادر يا والدينش هنگام انعقاد نطفه وى مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آيين اسلام را پذيرفته و سپس به كفر روى آورده است؛ مانند سلمان رشدى كه پدرش مسلمان است.
ب. مرتد ملى: كسى است كه پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وى كافر بودهاند؛ بعد از بلوغ، اظهار كفر كرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به كفر باز گشته است. امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 1، ص 499. البته برخى از فقها نيز اسلام يا كفر پدر يا مادر هنگام ولادت طفل را شرط دانستهاند نه هنگام انعقاد نطفه. خويى، سيدابوالقاسم، مبانى تكملة المنهاج، ج 1، ص 325. فرزندان نابالغ، از جهت اسلام و كفر، تابع آيين پدر و مادرند. نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 41، ص 602؛ امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 2، ص 498. هر گاه يكى از والدين مسلمان باشد، فرزند، مسلمان شمرده مىشود؛(اسلامِ حكمى) چون اسلام بر كفر برترى دارد و تابعيت برتر براى فرزند منظور مىشود. همان، ج 6، ص 49. اگر پدر و مادر هر دو كافر باشند، فرزند نيز در حكم كافر است. همان، ص 44 و 45. البته بايد توجه داشت، براى حكم به ارتداد و اجراى مجازات آن، اسلامِ حكمى كفايت نمىكند.
بايد فرد، خودش پس از بلوغ، اسلام را انتخاب كند و سپس كفر بورزد. مجازات ارتداد؛ همان. ج 41، ص 603 و 605 و 617. اگر مرتد فطرى مرد باشد، علاوه بر برخى از احكام مدنى مانند فسخ پيمان نكاح و جدايى از همسر بدون نياز به طلاق و تقسيم اموال بين ورثه، به اعدام محكوم است و توبهاش، از جهت ظاهرى، پذيرفته نمىشود يعنى اگر با اعتقاد و باور قلبى توبه كند، خداى متعال مىپذيرد و نماز و عبادتش صحيح است؛ اما بر جريان حكم اعدامش تأثير ندارد.
اگر مرتد ملى توبه كند، پذيرفته مىشود؛ حتى قبل از جريان هر گونه حكمى، نخست وى را به توبه و بازگشت به ا سلام دعوت مىكنند و سه روز - برخى از فقها مانند شيخ طوسى گفتهاند به قدر لازم - همان، ص 613. به او مهلت مىدهند. اگر در اين مدت توبه كرد، آزاد مىشود؛ و گرنه به اعدام محكوم مىگردد.
البته زن مرتد، از هر نوع كه باشد كشته نمىشود. او را به توبه فرا مىخوانند، چنانچه توبه كرد، آزادش مىكنند؛ و گرنه در زندان باقى مىماند، هنگام نماز تازيانه مىخورد و در تنگناى معيشتى قرار مىگيرد تا توبه كند. امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 2، ص 624؛ نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 41، ص 605 - 616. موضوع ارتداد و آثار حقوقى اش در شريعت و فقه اسلام به اندازهاى روشن و بديهى است كه درباره اصل حكم كمترين ترديدى وجود ندارد و همه مذاهب فقهى آن را پذيرفتهاند؛ موسوى اردبيلى، فقه الحدود و التعزيرات، ص 836 و ابن قدامه، المغنى، ج 10، ص 76. البته درباره جزئياتش اختلاف نظرهايى ديده مىشود؛ براى مثال، بر اساس رأى مشهور اهل سنت، بين مرتد ملى و فطرى يا زن و مرد تفاوتى وجود ندارد؛ - هر نوع كه باشد - ابتدا به توبه دعوت مىشود، چنانچه توبه كرد آزاد و گرنه كشته مىشود. الجزيرى، عبدالرحمن، الفقه على المذاهب الاربعة، ج 5، ص 424. ابوحنيفه، مانند فقهاى شيعه، بين زن و مرد فرق گذاشته است. الكاسانى، ابوبكر، بدايع الصنايع، ج 7، ص 135. حسن بصرى نيز معتقد است مرتد، بىآنكه به توبه دعوت گردد، كشته مىشود. ابن قدامة، المغنى، ج 10، ص 76. ماهيت جرم ارتداد هر جرم از سه عنصر قانونى، مادى و روانى تشكيل مىشود.
الف. عنصر قانونى؛ مراد از عنصر قانونى، «جرم شناخته شدن در قانون» است؛ چون هيچ عملى جرم نيست مگر اينكه قبلاً قانونى آن فعل يا ترك فعل را جرم شناخته و برايش مجازات تعيين كرده باشد.
همان گونه كه گفته شد، در نظام حقوقى اسلام، ارتداد جرم شناخته و مجازات آن بيان شده است. در قوانين جزايى جمهورى اسلامى ايران، درباره ارتداد نصى وجودندارد؛ ولى چون اصل چهارم قانون اساسى، همه قوانين جمهورى اسلامى ايران را بر احكام شريعت اسلام مبتنى دانسته است و اصل 167 قانون اساسى مقرر مىدارد «قاضى موظف است كوشش كند حكم هر دعوى را در قوانين مدونه بيابد و اگر نيابد، با استناد به منابع معتبر اسلامى يا فتاواى معتبر، حكم قضيه را صادر نمايد و نمىتواند به بهانه سكوت يا نقض يا اجمال يا تعارض قوانين مدونه، از رسيدگى به دعوى و صدور حكم امتناع ورزد» و چون دعوى مذكور به دعاوى مدنى اختصاص يا انصراف ندارد، بايد براساس منابع فقهى مرتد را مجرم شناخت و به مجازات حكم كرد. ب. عنصر مادى ارتداد؛ عنصر مادى يعنى عنصر خارجى، ملموس و محسوس كه به سبب آن ارتداد عينيت مىيابد؛ به عبارت ديگر، اظهار موجبات ارتداد، عنصر مادى اين پديده به شمار مىآيد.
البته ارتداد با انكار قلبى حاصل مىشود؛ ولى آنچه مجازات دنيوى بر آن مترتب مىگردد، ارتدادى است كه با گفتار يا رفتار اظهار شود؛ مانند سخنرانى، نوشتن كتاب، مقاله و... . ارتداد تا وقتى ابراز نشود، جرم حقوقى نيست و كسى حق تحقيق و تفحص و تفتيش عقايد ندارد. فقه الحدود و التعزيرات، ص 859. افزون بر اين، اگر مسلمانى اظهار كفر كند و پس از آن مدعى شود تحت فشار يا اكراه به چنين كارى مبادرت ورزيده است، چنانچه احتمال آن وجود داشته باشد، ادعايش پذيرفته مىشود. همان. ج. عنصر روانى ارتداد؛ عنصر روانى يعنى قصد مجرمانه داشتن. برخى از متفكران معاصر، مانند راشد الغنوشى و شيخ محمد عبده، معتقدند ارتداد، از آن جهت كه جرمى سياسى و اقدامى عملى عليه حكومت اسلامى است، مجازات دارد. بنابراين، مجازات ارتداد تعزيرى است و صرف تغيير دين جرم شمرده نمىشود. مظفرى، محمدحسين، نابردبارى مذهبى، ص 82 - 83. اما آيات و روايات نشان مىدهد خود ارتداد، يعنى «صرف تغيير دين و عقيده»، موضوع حكم است نه همراه شدن آن با جرائم ديگر؛ براى نمونه توجه به آيات سوره «محمد» آيه 25، «مائده» آيه 54، «بقره» آيه 217 و رواياتى كه شيعه و سنى از رسول اكرم(ص) نقل فرمودند محدث نورى، مستدرك الوسايل، ج 3، ص 242؛ المغنى، ج10، ص76. و نيز روايات نقل شده از امام باقر(ع) شيخ طوسى، تهذيب الاحكام، ج 10، ص 161، ح 553. و على بن جعفر از امام كاظم(ع) همان، ص 159، ح 544. سودمند مىنمايد. در آيات و روايات ديگر، جزئيات بحث آمده است؛ ولى قيدى كه بتوان به يارى آن ارتداد را جرمى سياسى و اقدام عليه نظام حاكم اسلامى قلمداد كرد، به چشم نمىخورد. البته برخى آيات از جمله آيه 217 سوره بقره و مخصوصاً آيه 72 سوره آل عمران نشان مىدهد ارتداد به عنوان يك جريان فتنه انگيز براى ايجاد تزلزل درباورهاى دينى مسلمانان از سوى دشمنان داخلى و خارجى مطرح بود. خداوند متعال مىفرمايد: «و جمعى از اهل كتاب [يهودىها به پيروان خود ]گفتند [برويد در ظاهر] به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز كافر شويد[ و از آيين اسلام بازگرديد ]شايد آنها از آيين خود بازگردند» آلعمران (3)، آيه 72. اين آيه صريح در تلقى ارتداد به عنوان يك توطئه است.
در واقع، نه اسلام آوردن آنان حقيقى بود و نه كفرشان در تحقيق علمى ريشه داشت. اين كردار آنها مقدمهاى بود براى ايجاد تزلزل درباورهاى دينى مردم مسلمان تا آنان از خود بپرسند اگر اسلام حق و درست است، پس چرا اهل كتاب كه از بشارات آسمانى پيشين آگاهند، از آن بازگشتند؟ اين كار آنها به واسطه حسادت بود نه خيرخواهى. بقره (2)، آيه 109. عامل سوم هوس برخى از مسلمانان است. شيطان اين كار ناروا را نزد آنان خوب جلوه مىدهد و از جاهطلبى و ديگر مطامع پست دنيوى براى فريفتن و پيوند زدنشان با دشمنان بهره مىبرد. محمد (47)، آيات 25-30. چه بسا بتوان به واسطه قرائن و شواهد مذكور در اين آيات، مجازات مذكور در روايات را به ترتب آثار اجتماعى بر ارتداد افراد مقيد دانست؛ يعنى هر گاه كسى كه از دين خارج شده، با تبليغ ارتداد خود، در اذهان عمومى ترديد و شبهه پديد آورد و روحيه ايمانى جامعه را تضعيف كند، با آن مجازات روبهرو مىشود. ر.ك: مصباح يزدى، محمدتقى، جزوه دين و آزادى. بنابراين، ارتداد به عنوان اخلال در نظم عمومى ترديد و فتنه انگيزى جرم شمرده مىشود نه به عنوان يك جرم سياسى و اقدام عليه نظام حاكم. پس، بر خلاف نظر شيخ محمد عبده و راشد الغنوشى، مجازات ارتداد از باب حدود الهى است نه تعزيرات. از اين روى، همه فقهاى شيعه و سنى بحث ارتداد را در باب حدود مطرح كردهاند. به همين جهت، در روايات آمده است: «بر امام واجب است؛ على الامام» نه «امام مىتواند؛ للأمام» كه ناظر به تعزير باشد. با تعليل مذكور، فتنه انگيزى به عنوان قصد مجرمانه در جرم ارتداد، عنصر روانى آن را تشكيل مىدهد؛ ولى فتاواى فقها، مانند عمده يا همه روايات، مطلق است. بدين ترتيب، شايد جرم ارتداد در زمره جرائم صرفاً مادى قرار گيرد. جرائم صرفاً مادى جرائمى است كه تنها باانجام عمل مادى از سوى افراد و بدون در نظر گرفتن قصد مجرمانه يا وجود تقصير جزايى از ناحيه مرتكب، عنصر روانى جرم تحقق پيدا مىكند؛ مانند صدور چك بىمحل. وليدى، محمد صالح، حقوق جزاى عمومى، ج 2 (جرم)، ص323 - 324. در اين گونه موارد، قانونگذار صرف تحقق كارى را اماره قانونى يا فرض قانونى در اماره قانونى. اثبات خلاف اماره ممكن است و در اين صورت رفع اثر مىشود؛ اما اگر قانون گذار چيزى را به عنوان فرض قانون لحاظ كند، در صورت اثبات خلاف آن مطلب نيز آثار حقوقىاش مرتفع نمىشود.(ر.ك: الوسيط، عبدالرزاق سنهورى، ج1 و كتابهاى ادله اثبات دعوى).
بر قصد فاعل منظور مىكند؛ مثلاً در مسأله حرمت اجتماع زن و مرد نامحرم، فقها معتقدند اجتماع زن و مرد نامحرم در يك فضاى بسته، هر چند قصد گناه نداشته باشند، حرام و ممنوع است. حكمت منع از ارتداد در اين استنباط جلوگيرى از نفوذ بيگانگان و استفاده از ضعف فكرى افراد سست ايمان است؛ به عبارت ديگر، آن قدر اين شيوه براى ايجاد تزلزل درباورهاى دينى مردم مؤثر و رايج و در عين حال شيوه ساده است كه قانون گذار به كسى اجازه نمىدهد به آن نزديك شود، خواه مرتد قصد مجرمانه داشته باشد يا نه. فلسفه مجازات مرتد در تفكر الحادى اومانيستى غرب، انسان جايگزين خدا شده است و محور همه ارزشها قلمداد مىشود؛ حقوق و قانون چيزى است كه انسانها وضع مىكنند و براساس ميل آنها تنظيم مىگردد. در اين نظام، معيار حقانيت و مشروعيت هر قانون و حكومتى، خواست مردم است.of the authority of government... )Art.12/3/universal Dec.of Human Rights.(The will of the people shall be the basis از اين رو، انسان حاكم بر سرنوشت خويش است و هيچ كسِ ديگر، حتى خداى متعال حق ندارد برايش تصميم بگيرد. به همين سبب، اومانيسم به ليبراليسم، يعنى اباحهگرى، مىانجامد و دولت نيز جز تأمين رفاه و لذتهاى مادى افراد وظيفهاى ندارد.
در فرهنگ ليبراليسم سخن از اميال، شهوت و تمنيات است نه حكمت و مصلحت؛ قواعد و مقررات آن گاه اعتبار دارند كه در جهت برخوردارى مردم از خواستههاى نفسانى و رسيدن به هوسهايشان تنظيم شوند؛ به گونهاى كه حتى عقل نيز در اين ساحت فقط خدمت گزار و ابزار سنجش كم و كيف لذت است.ر.ك: آنتونى آربلاستر، ليبراليسم غرب ظهور و سقوط، ترجمه عباس مخبر دزفولى. بر اين اساس، حق همجنس بازى به همان اندازه مقدس و قابل دفاع و از حقوق طبيعى انسان قلمداد مىشود كه حق پرستش خداى متعال در عقايد مذهبى مقدس و قابل دفاع است؛ to LegaL phiLosophy; u.s.A:Wadsworth publishing Company,6991,p.641.Altman Andrew; Arguing About law,An Introduction و چون حق پرستش خدا اين قدر بىارزش شمرده مىشود، تغيير مذهب به سليقه افراد و مطلقاً آزاد است و كسى حق ندارد از آن جلوگيرى كند.ماده 18 اعلاميه جهانى حقوق بشر.
اما در فرهنگ اسلامى، انسان موجودى دو بُعدى(مادى و معنوى) است؛ حكومت بايد در جهت تأمين منافع مادى (دنيوى) و اخروى (معنوى) مردم تلاش كند و منافع مادى بايد مقدمهاى براى تأمين منافع اخروى و معنوى به شمار آيد.
از اين رو، هنگام تزاحم و تعارض، مصالح معنوى مقدم است. خداى متعال به مقتضاى لطف و حكمتش براى تأمين مصالح دنيوى و اخروى، شريعتى آسمانى به بشر ارزانى داشته است. در اين زمان، پذيرش عقايد اسلامى و اجرا كردن قوانين آن تنها راه نيل به آن مصالح شمرده مىشود. دين مقدس اسلام بنيانهاى اصلى ساختار فكرى خود را بر پايه خردمندى بشر نهاده، همواره انسانها را به بهرهگيرى از فروغ عقل و تعالىِ انديشه و جدال فكرى صحيح سفارش كرده است.
از اين رو، بزرگترين خيانت به بشر آن است كه با فتنه انگيزى فضاى فكرى جامعه را آلوده ساخت و اذهان عمومى را در تشخيص حق و باطل مشوش كرد.
اعدام و مجازات مرتد در برابر جنگ روانى و تبليغاتى عليه اسلام و مسلمانان، سدّى مستحكم به شمار مىآيد. دولت اسلامى، همان گونه كه موظف است در صورت مسموم شدن آب شهر آفت زدايى كند و آب سالم براى مردم فراهم آورد، وظيفه دارد در صورت مسموميت يا آلودگى فضاى فكرى جامعه و شيوع عقايد گمراه كننده در جهت سالم سازى آن بكوشد. هفته نامه پرتو، 2/10/81. (سخنرانى آيت الله مصباح يزدى) بنابراين، مجازات مرتد اقدامى شايسته و بازدارنده است تا ديگران دريابند نمىتوانند ارزشهاى جامعه را ناديده بگيرند و هر روز به دينى جديد روى آورند. مجازات ارتداد براى استفاده بهينه از آزادى مذهبى و ايجاد فضاى سالم براى بهرهبردارى شايسته از آن است نه محدود ساختن آزادى مذهبى. اسلام از پيروان خود پيروى كوركورانه و بىدليل را نمىپذيرد.
هر گاه كسى تحت تأثير پدر و مادر و محيط و عوامل ديگر به اسلام گردن نهد با توبيخ اين آيين روبهرو مىشود. اسلام معتقد است پيروانش بايد براساس دليلهاى منطقى و دور از ابهام و پيچيدگى كه فرا راه همگان قرار دارد، به مبانى مذهبى پايبند گردند وگرنه صرف اظهار ايمان و به كار بستن مقررات دينى، بدون اتكا به اصول علمى درست، هيچ ارزشى ندارد.
اسلام مانند مسيحيت كنونى و ديگر مذاهب ساختگى نيست كه قلمرو ايمان را از قلمرو منطق و استدلال جدا بداند. در اسلام، ايمان به مبادى مذهب و ريشههاى عقايد بايد از منطق و استدلال سرچشمه گيرد.
اگر از مسيحيان كنونى بپرسيم: چگونه ممكن است خدا در عين آنكه يكى است، سه تا(أب و ابن و روح القدس)باشد؟ پاسخ مىدهند: قلمرو ايمانى از قلمرو عقل و منطق جدا است!ولى اسلام مىگويد: «به بندگانم آنهايى كه همه گونه حرفها را مىشنوند و در ميان آنها نيكوترينشان را انتخاب مىكنند، بشارت بده اينان كسانى هستند كه از ناحيه خدا هدايت يافتند و اينان صاحبان خردند». زمر (29)، آيه 18. قرآن كريم از كسانى كه براى خدا شريك قائل شدهاند يا به سبب تعصب مذهبى و غرور ملى بهشت را مخصوص خود و خود را ملت برگزيده خدا مىدانند، دليل و برهان مىخواهد و مىفرمايد: «قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين»؛ بقره (2)، آيه 111؛ انبياء (21)، آيه 24؛ نحل (16)، آيه 64. بنابراين، اسلام پيش از آنكه كسى را به عنوان پيرو بپذيرد، به او هشدار مىدهد چشم و گوش خود را باز كند و درباره آيينى كه مىخواهد بپذيرد، آزادانه بينديشد؛ چنانچه از لحاظ عمق و استدلال روحش را قانع ساخت - البته حتماً قانع مىسازد - در شمار پيروانش در آيد و گرنه حق دارد هر چه بيشتر دربارهاش تحقيق و بررسى كند.
قرآن مجيد به پيامبرش دستور مىدهد: «اگر يكى از مشركان به تو پناهنده شد به او پناه بده تا گفتار خدا را بشنود آنگاه به امانگاهش برسان؛ اين به خاطر آن است كه آنها مردمى نادانند». توبه (9)، آيه 6. در پى اين فرمان، فردى به نام «صفوان» خدمت پيامبر اسلام(ص) شرفياب گرديد و از حضرتش خواست اجازه دهد دو ماه در مكه بماند و درباره اسلام تحقيق كند شايد حقيقت و درستى آن برايش روشن گردد و در زمره پيروانش درآيد. پيامبر فرمود: من، به جاى دو ماه، چهار ماه به تو مهلت و امان مىدهم. اسدالغابه، ج 3، ص 22. بر همين اساس، اسلام هشدار مىدهد چشم و گوش خود را باز و دلايل و منطق اين دين را دقيقاً بررسى كنيد، اگر شما را قانع نكرد و مجذوب اصالت و واقعيت خود نساخت، در برابرش گردن ننهيد: «لا اكراه فى الدين»؛ بقره (2)، آيه 256. ولى هر گاه مسلمان شديد، ديگر نمىتوانيد از آن باز گرديد. اين سختگيرى، علاوه بر آنكه سبب مىشود مردم دين را امرى سَرسَرى و تشريفاتى ندانند و در پذيرش و انتخابش بيشتر دقت كنند، راه سودجويى را بر مغرضان و دشمنان كينه توز اسلام مىبندد تا نتوانند از اين راه، آيين ميليونها مسلمان را بازيچه اميال شوم خود قرار دهند و در انظار عمومى آن را از اعتبار ساقط كنند. البته اسلام براى زنان مرتد، بدان سبب كه از نظر سازمان دفاعى و فكرى نوعاً از مردها ضعيف ترند و زودتر تحت تأثير قرار مىگيرند، كيفرى آسانترى در نظر گرفته است. قربانى، زينالعابدين، اسلام و حقوق بشر، ص 480-482. اساساً خداى متعال انسان را آزاد ولى هدفمند آفريده است. از اين رو، آزادى و حق انتخاب انسان موهبتى الهى براى نيل به كمال شمرده مىشود.
به همين جهت، از نظر اسلام، بت پرستى و شرك و كفر و الحاد در شأن انسان نيست؛ خداوند شرك و كفر را از انسان نمىپذيرد زمر (29)، آيه 7. و مشركان را نمىبخشد؛ «ان الله لايغفر أن يشرك به و يغفر ما دون ذلك...»؛ نساء (4)، آيه 116.
-
پاسخ : حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
ابوغفار
من سوال کردم . چرا توهین می کنید ؟ :14:
ادمین جان من چند پست پیش گفتم تاپیک رو ببندی که کسی نیاد به جای این که نظرشو بده توهین کنه
-
پاسخ : حکم تغییر دین فرزند خانواده مسلمان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Nikan
من سوال کردم . چرا توهین می کنید ؟ :14:
ادمین جان من چند پست پیش گفتم تاپیک رو ببندی که کسی نیاد به جای این که نظرشو بده توهین کنه
دوست عزیز من قصدم توهین نبود|ohno-smiley| .........................ازاینکه باعث ناراحتی شدم من ازتون عذرخواهی میکنم