-
دوراهی بین انتخاب مذهبم
سلام بچه ها
من تو خونواده ای بزرگ شدم که کسی اهل نماز و روزه نیست
ولی من روزه میگیرم همیشه و ولی تو نمازام تنبلی میکنم
سوالم اینه که چون خونوادم ادمای معتقدی نیستن به مذهب
ک کمکم کنن موندم تو انتخاب مذهبب
خودم فقط خدا و قران و حصرت محمد رو قبول دارم و دیگه هیچی
اهل روضه و هییت و مولودی وسیاه پوشیدن برا وفاتا و مرده ها هم نیستم اصلااااا.
من موندم بین انتخاب شیعه یا سنی شدنم
خودم بیشتر دلم اینه که اهل تسنن شم ولی تو شهرمون زیاد اهل تسنن و مساجدشون وجود نداره
بنظرتون چه کنم ؟؟؟
البته:
منظورم وهابیت و مثل داعشی ها نیستااااااااااااااااااااا اااااااااااا لطفا بدبرداشت نشه
در ضمن:
خوااااااهش میکنم و تقاضا دارم
اصلا به مذهب و عقیده هم موقع جواب دادن بی احترامی نکنید تروخدا
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
مذهب شیعه بهترین مذهب هستش
|smilingsmiley|
چون خانوادت نماز و روزه نمیگرن دلیل خیلی مسخره ای هست که بخوای مذهبت و تغیر بدی
قبل از اینکه مذهبت و تغیر بدی
اول راجبش تحقیق کنن
حتی دانشمند های اروپاییی تحقیق کردن تا چند سال دیگه مذهب شیعه بیشتر اروپارومیگیره
فکرشو کن مردم اونها روز به روز به مذهب شیعه ایمان میارن
چون بهش یقین پیدا کردن چون راجبش تحقیق کردن
پس بهتره عزیزم توهم اول تحقیق کنی|smilingsmiley|
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
مذهب شیعه بهترین مذهب هستش
|smilingsmiley|
چون خانوادت نماز و روزه نمیگرن دلیل خیلی مسخره ای هست که بخوای مذهبت و تغیر بدی
قبل از اینکه مذهبت و تغیر بدی
اول راجبش تحقیق کنن
حتی دانشمند های اروپاییی تحقیق کردن تا چند سال دیگه مذهب شیعه بیشتر اروپارومیگیره
فکرشو کن مردم اونها روز به روز به مذهب شیعه ایمان میارن
چون بهش یقین پیدا کردن چون راجبش تحقیق کردن
پس بهتره عزیزم توهم اول تحقیق کنی|smilingsmiley|
من مسلمونم ولی مذهبی ندارم ک بخوام بخاطر کسی تغییرش بدم
من میگم فقط و فقط خدا و پیامبر و قرانش
نمیدونم چرا هرکاری میکنم نمیتونم شیعه رو انتخاب کنم
بخاطر یه مسایلی بدبین شدم
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
واقعا همیشه خندم میگیره وقتی میپرسن که شعیه بهتره یا سنی
اینکه شعیه حقه هیچ بحثی توش نیست
بارها شده با چندتا سنی بحثم شده و همشون کم آوردن
الان یکشون 2ساله رفته برام سند بیاره|biggrinsmiley|
آبجی اگه حوصلشو داری برات اثبات کنم
اونم از روی قران و احادیث خود اهل تسنن
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
من با اهل تسنن برخورد داشتم ماااااااه بودن
خدایی
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
@RY@
واقعا همیشه خندم میگیره وقتی میپرسن که شعیه بهتره یا سنی
اینکه شعیه حقه هیچ بحثی توش نیست
بارها شده با چندتا سنی بحثم شده و همشون کم آوردن
الان یکشون 2ساله رفته برام سند بیاره|biggrinsmiley|
آبجی اگه حوصلشو داری برات اثبات کنم
اونم از روی قران و احادیث خود اهل تسنن
باشه آریا جون بفرما
ولی ببین من بخاطر قمه زدن ها و بخود زدن ها و گریه و .....
حتی سیاه پوشیدن که حتی تو قران اومده مکروهه
و خیلیییییی چیزای دیگه باعثه بدبینیم شده
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
من با اهل تسنن برخورد داشتم ماااااااه بودن
خدایی
مگه من گفتم آدمای بدی ان
خودم 7سال باهاشون زندگی کردن
اکثرشون ادمای خوبین
ولی ی مشکلی دارن اینکه خیلی تعصبی ای هستن
و اصلا حاظر نیستن حق رو قبول کنن
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
@RY@
مگه من گفتم آدمای بدی ان
خودم 7سال باهاشون زندگی کردن
اکثرشون ادمای خوبین
ولی ی مشکلی دارن اینکه خیلی تعصبی ای هستن
و اصلا حاظر نیستن حق رو قبول کنن
شرمنده اشتبا منظورمو رسوندم ببخش داداش
اره متعصبن خیلی
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
باشه آریا جون بفرما
ولی ببین من بخاطر قمه زدن ها و بخود زدن ها و گریه و .....
حتی سیاه پوشیدن که حتی تو قران اومده مکروهه
و خیلیییییی چیزای دیگه باعثه بدبینیم شده
آبجی شما اصل رو بخاطر فرع مردود نکن
قمه زنی رو همه مراجع از جمله آیت الله مکارم حرام اعلام کرده
خب شروع میکنم اول
آيا تحقيق در باره مذهب ضروري است؟ چرا بايد مسلمانان در مذهب خود تحقيق کنند؟ مگر همه ما مسلمان نيستم و همه مسلمانان در صراط مستقيم الهي نيستند و به بهشت نخواهند رفت؟
در اين بخش به اين سؤال پاسخ داده خواهد شد.
بشارت خداوند به بندگاني که بهترين راه را انتخاب ميکنند
در قرآن کريم آيات متعددي وجود دارد که لزوم تحقيق و تفحص در عقيده را براي مسلمانان گوشزد ميکند که ما به جهت اختصار به يک آيه اشاره ميکنيم.
خداوند رحمن و رحيم در قرآن کريم ميفرمايد:
{فَبَشِّرْ عِبَادِي الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمْ اللهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الاَلْبَابِ}. الزمر: 17 – 18
بنابراين بندگان مرا بشارت ده، کساني که سخنان را ميشنوند و از نيکوترين آنها پيروي ميکنند، آنها کساني هستند که خدا هدايتشان کرده، و آنها خردمندانند.
لزوم تحقيق در مذهب، در روايات:
در روايات شيعه و سني نيز بر اين مطلب تأکيد شده است که هر مسلماني بايد در عقيده خود تحقيق کرده و بهترين راه و مذهب را بيابند و بر اساس آن زندگي نمايند که ما به يک روايت بسنده ميکنيم:
حديث افتراق امت به 73 فرقه
حديث افتراق امت، از احاديث متواتري است که شيعه و سني آن را در کتابهاي خود با سندهاي صحيح نقل کردهاند؛ از جمله ترمذي در سنن خود آورده است که پيامبر (ص) فرمودند:
وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً....
قَالَ أَبُو عِيسَى: هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ مُفَسَّرٌ.
سنن الترمذي: ج4، ص134 ح 2778.
وصحّحه الحاكم المستدرك: ج 1 ص 6
امت من به هفتاد سه فرقه تقسيم خواهد شد.
ترمذي از علماي بزرگ اهل سنت بعد از نقل حديث مي نويسد: سند روايت حسن (معتبر) است و حاكم نيشابوري هم بر صحت روايت شهادت مي دهد.
و يا در روايت ديگري ميفرمايد:
وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً كُلُّهُمْ فِي النَّارِ إِلَّا مِلَّةً وَاحِدَةً.
سنن الترمذي: ج 4 ص 135 ح 2779.
امت من به هفتاد و سه فرقه تقسيم خواهد شد که تمام آنها اهل آتش جهنم هستند بجز يک فرقه.
از اين رو، بر ما لازم است راجع به مذهب صحيح و فرقه ناجيه در کلام رسول الله صلي الله عليه واله وسلم بحث و تحقيق بکنيم تا بتوانيم بهترين فرقه را انتخاب کرده و از آن پيروي کنيم.
أدله شيعه بر فرقه ناجيه بودن خود
تمام مذاهب اسلامي، ادعا کردهاند که آنها فرقه ناجيه هستند و ديگران فرقه باطل. اما در اين ميان تنها مذهبي که براي اثبات ادعاي خود از قرآن و سنت؛ حتي از کتابهاي مخالفان خود دليل و مدرک معتبر دارد، مذهب اماميه اثني عشريه است. هر چند که اين ادله بسيار گسترده است؛ اما به دليل اختصار تنها به چند دليل بسنده ميکنيم:
من مات بلا إمام مات ميتة جاهلية (هر کس بدون امام بميرد به مرگ جاهلي مرده است)
در صحيح مسلم از كتابهاي معتبر دست اول اهل سنت آمده که رسول خدا (ص) فرمود:
وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً.
صحيح مسلم: ج 6 ص 22 ح 4686.
هرکس بميرد و بر گردن او بيعتي نباشد به مرگ جاهلي مرده است.
واحمد بن حبنل در مسند خود مينويسد:
من مات بغير إمام مات ميتة جاهلية.
مسند أحمد ج 4 96.
هرکس بدون امام بميرد به مرگ جاهلي مرده است.
تنها مذهبي که بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله امام زمان خود را ميشناسد و همواره بيعت يک امام مشخص را بر گردن داشته، مذهب اثني عشريه است؛ اما ساير مذاهب اين چنين نيستند.
خلفائي اثناعشر (جانشينان پيامبر صلي الله عليه واله وسلم دوازده نفر هستند)
شيعه و سني با سندهاي صحيح و متواتر نقل کردهاند که رسول خدا صلي الله عليه وآله بارها تأکيد کردهاند که جانشينان من تا قيامت تنها دوازده نفر خواهند بود؛ چنانچه مسلم در صحيح خود آورده است که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود:
إِنَّ هَذَا الأَمْرَ لاَ يَنْقَضِي حَتَّى يَمْضِيَ فِيهِمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً.
صحيح مسلم، ج6، ص3، ح4598.
اين امر (اسلام) منقضي نميشود تا اينکه دوازده خليفه در بين آنها بگذرد (حکومت کند).
طبق اين روايت، خلفاي واقعي رسول خدا صلي الله عليه وآله تا زماني که اسلام هست، تنها دوازده نفر خواهند بود.
به غير از مذهب حقه اثني عشريه، هيچ مذهب ديگري نتوانستهاند، اين روايت را بر مذهب خود تطبيق دهند. تعدادي از علماي اهل سنت قاطعانه تصريح کردهاند که نتوانستهاند معناي اين روايت را بفهمند و هيچ يک از علماي اهل سنت نيز معناي دقيق و قاطعي براي آن ذکر نکرده است؛ از جمله ابن حجر عسقلاني به نقل از ابن جوزي مينويسد:
قد أطلت البحث عنه، وتطلّبت مظانّه، وسألت عنه، فما رأيت أحدا وقع على المقصود به.
فتح الباري ج 13 ص 181.
در باره اين روايت تحقيق زيادي کردم و تمام احتمالات را ملاحظه کرده و از ديگران سؤال کردم؛ اما هيچ کسي را نيافتم که معناي قطعي اين روايت را متوجه شده باشد.
تنها مذهب شيعه است که ميتواند اين روايت را بر باورهاي خود تطبيق دهد.
خلافت حضرت علي (ع) از كتب اهل سنت
پيروان مکتب اهل بيت عليهم السلام تنها مذهبي هستند که براي اثبات حقانيت مذهب خود، از قرآن، سنت، عقل و اجماع دليل قطعي دارند که ما به اختصار به چند دليل اشاره ميکنيم:
ولاية علي بن أبي طالب در قرآن
آيات فرواني در قرآن کريم وجود دارد که به صورت مستقيم و غير مستقيم ميتوان به آنها براي اثبات ولايت و امامت اميرمؤمنان عليه السلام استناد کرد؛ از جمله:
آيه ولايت
{إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَ كِعُونَ}.
المائدة: 55.
سرپرست و صاحب امر شما، تنها خدا، پيامبر او و کسانى هستند که ايمان آورده اند؛ همانها که نماز را بر پا مىدارند، و در حال رکوع، زکات مى دهند.
طبري در تفسير خود به نقل از مجاهد نوشته است:
{إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ} الآية. نزلت في علي بن أبي طالب تصدق وهو راكع.
تفسير الطبري ج 6 ص 390
اين آيه در باره علي بن أبي طالب عليه السلام نازل شده است و او در حال رکوع صدقه داده است.
همچنبن ابن أبي حاتم در تفسير خود از عتبة بن أبي حكيم همين مطلب را نقل کرده است:
تفسير ابن أبي حاتم ج 4 ص1162.
ابن تيميه در باره تفسير طبري و تفسير ابن أبي حاتم گفته:
تفاسيرهم متضمّنة للمنقولات التي يعتمد عليها في التفسير.
منهاج السنة، ج7، ص179.
تفسير طبري و ابن ابي حاتم از تفاسيري است که روايات نقل شده در آنها، در تفسير قرآن قابل اعتماد هستند.
آلوسي در باره شأن نزول اين آيه گفته است:
وغالب الأخباريّين على أنّ هذه الآية نزلت فيعليكرّم اللّهوجهه.
روح المعاني، ج6، ص167.
اکثر صاحبان روايت، بر اين باور هستند که اين آيه در باره علي کرم الله وجهه نازل شده است.
و همچنين گفته است:
والآية عند معظم المحدثين نزلت في علي.
روح المعاني، ج6، ص186.
از ديدگاه بيشتر محدثين، اين آيه در باره علي بن ابي طالب عليه السلام نازل شده است.
آيه ابلاغ
{يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ} المائدة: 67.
اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن؛ و اگر چنين نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، حفظ مى کند.
ابن أبي حاتم در تفسير خود از ابو سعيد خدري نقل کرده است:
نزلت هذه الآية... في علي بن أبي طالب.
تفسير ابن أبي حاتم، ج 4 ص1172.
اين آيه در باره علي بن ابي طالب نازل شده است.
آلوسي در تفسير خود مينويسد:
روي ابن مردويه عن ابن مسعود قال كنا نقرأ على عهد رسول الله (ص): بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ إنّ عليّاً وليُّ المؤمنين وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ.
روح المعاني، ج6، ص193
ابن مردويه از ابن مسعود نقل ميکند که ما در زمان رسول الله صلي الله عليه واله وسلم اين آيه را اينگونه ميخوانديم: آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علي ولي مومنين است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنين نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.
و سيوطي اين روايت را اين چنين نقل کرده است:
بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ إنّ علياً مَولَي المؤمنين وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ.
الدر المنثور ج2ص298 و فتح القدير ج 2 ص60 والمنار: ج 6ص463.
آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علي مولاي مومنين است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنين نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.
آيه اکمال دين
{أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الاِْسْلاَمَ دِيناً}.
المائدة: 3
امروز، دين شما را برايتان کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.
خطيب بغدادي با سند معتبر نقل کرده است که اين آيه بعد از معرفي اميرمؤمنان عليه السلام در غدير خم، نازل شده است:
وَهُوَ يَوْمُ غَدِيرِ خُمٍّ لَمَّا أَخَذَ النَّبِيُّ ﴿ص﴾ بِيَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، فَقَالَ: " أَلَسْتُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ؟ "، قَالُوا: بَلَى يا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: " مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ "، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلايَ وَمَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ:{الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}.
تاريخ بغداد ج8 ص284
روز غدير خم، زماني که پيامبر دست علي بن ابي طالب را گرفت، سپس فرمود: آيا من سرپرست مومنان نيستم؟ گفتند: بله اي رسول خدا! فرمود: هرکس که من مولاي او هستم پس علي مولاي اوست. پس از آن، عمر بن خطاب گفت: تبريک تبريک بر تو اي فرزند ابي طالب ؛ زيرا از اين پس تو مولاي من و مولاي کل مسلمانان هستي، سپس اين آيه نازل شد: امروز، دين شما را برايتان کامل کردم.
ابن کثير نقل کرده است که عمر خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام گفت:
أصبحت اليوم ولي كل مؤمن.
البداية والنهاية ج 7 ص350.
تو از اين پس، سرپرست تمام موم--نان شدي.
ولايت علي بن ابي طالب درسنت
حديث ولايت
علماي اهل سنت با سندهاي صحيح نقل کردهاند که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود:
إنّ عليّا منّي وأنا منه وهو وليّ كلّ مؤمن بعدي.
به راستي علي از من است و من از او هستم و او سرپرست همه مؤمنان، پس از من است.
حاکم نيشابوري پس از نقل اين روايت گفته:
صحيح على شرط مسلم.
اين روايت صحيح است و شرايط صحيح مسلم را دارد.
المستدرك ج 3 ص 110.
شمس الدين ذهبي نيز در تلخيص المستدرک اين روايت را «صحيح» دانسته است.
محمد ناصر الدين الباني نيز در باره اين روايت گفته:
صحّحه الحاكم الذهبي وهو كما قالا.
اين روايت را حاکم و ذهبي تصحيح کردهاند. اين روايت، صحيح است همانگونه است که حاکم و ذهبي گفتهاند.
السلسلة الصحيحة، ج5، ص222.
دلالت کلمه ولي بر خلافت
براي فهم دقيق معناي کلمه «ولي» بايد به سراغ کلمات خلفاي اهل سنت در صدر اسلام برويم که آنها از اين معنا چه فهميده است. ابن کثير در البدايه والنهايه گفته است:
قال ابوبكر: قد وُلِّيتُ أمركم ولست بخيركم. إسناد صحيح.
البداية والنهاية ج 6 ص 333.
ابوبکر (در نخستين سخنراني خود بعد از خلافت) گفت: من حاکم شما شدم؛ و حال آن که از شما بهتر نيستم.
مسلم در صحيح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب گفت:
فلمّا توفّي رسول اللّه قال أبو بكر: أنا وليّ رسول اللّه (ص)... ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْر وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَوَلِيُّ أَبِي بَكْر.
مسلم ج5 ص 152 ح 4468.
زماني که رسول خدا وفات کرد ابوبکر گفت: من جانشين رسول خدا هستم.... بعد ابوبکر فوت کرد من جانشين رسول خدا و جانشين ابوبکر شدم.
روشن است که نميتوان معناي کلمه «ولي» را در اين روايات به معناي «دوست»، «ناصر» و... گرفت؛ بلکه تنها ميتوان به معناي حاکم، خليفه، سرپرست گرفت؛ زيرا اگر به معناي دوست باشد، اين معنا استفاده ميشود که ابوبکر و عمر گفتهاند که تا رسول خدا زنده بود، ما با شما دوست نبوديم و الآن دوست شدهايم.
حديث الخلافة
ابن أبي عاصم در کتاب السنۀ مينويسد که رسول خدا صلي الله عليه وآله خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:
وأنت خليفتي في كلّ مؤمن من بعدي
تو پس از من، جانشين من در ميان همه مؤمنان هستي
الباني در باره سند اين روايت گفته:
إسناده حسن.
سند اين روايت «حسن» است
كتاب السنة لابن أبي عاصم، ص551.
حاکم نيشابوري اين روايت را اين چنين نقل کرد است که رسول خدا صلي الله عليه وآله خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:
إِنَّهُ لا يَنْبَغِي أَنْ أَذْهَبَ إِلا وَأَنْتَ خَلِيفَتِي.
شايسته نيست که من از ميان مردم بروم؛ مگر اين که شما جانشين من باشي.
المستدرك ج3 ص133.
الباني وهابي در باره سند اين روايت ميگويد:
صحّحه الحاكم والذهبي وهو كما قالا.
السلسلة الصحيحة ج 5 ص222.
اين روايت را حاکم و ذهبي تصحيح کرده است و اين روايت صحيح است، همانگونه حاکم و ذهبي گفتهاند.
حديث امامت
ابونعيم اصفهاني با سند معتبر در کتاب معرفۀ الصحابه نقل کرده است که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود:
انْتَهَيْتُ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي إِلَى السِّدْرَةِ الْمُنْتَهَى، فَأُوحِيَ إِلَيَّ فِي عَلِيٍّ بِثَلاثٍ: «أَنَّهُ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ، وَسَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِيمِ».
معرفة الصحابة، ج 3 ص 1587،
هنگامي كه در شب معراج به سدرة المنتهي رسيدم، خداوند به من در باره علي (ع) سه چيز وحي كرد:
به راستي كه او پيشواي پرهيزگاران، سردار مسلمانان و جلودار روسفيدان به سوي بهشت سرشار از نعمت خداوند است.
اين روايت معتبر است ؛ چنانچه حاکم نيشابوري گفته است:
صحيح الاسناد.
المستدرك ج3 ص138.
سند اين روايت صحيح است.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
خوندی بو بقیشو بذارم|yeah|
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
من فیلم عمر(رضی) رو دیدمدم اصلا با چیزایی ک مردم تعریف میکنن
یکی نیست
درضمن
تو قران اومده زنان پیامبر مادر مومنان هستند پس چرا اکثریت شیعه به ام المومنیین عایشه بی احترامی میکنن و فحش و لعن میکنن؟؟؟/
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
روز غدیر که ب عید غدیر میگنن
اون سال در زمستون بودهولی تو کتابا اکثرن اومده ک میگن در تابستان و گرمای سوزان و...
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
من فیلم عمر(رضی) رو دیدمدم اصلا با چیزایی ک مردم تعریف میکنن
یکی نیست
درضمن
تو قران اومده زنان پیامبر مادر مومنان هستند پس چرا اکثریت شیعه به ام المومنیین عایشه بی احترامی میکنن و فحش و لعن میکنن؟؟؟/
مردم رو ول کن دلیل و مدرک بیار لطفا
لقب "ام المؤمنین" (مادر مؤمنان) بر گرفته از آیه ششم سوره احزاب
پاسخ تفصیلی
علت اختصاص لقب "ام المؤمنین"(مادر مؤمنان) نزول آیه شریفه اولویت است: "النَّبىُِّ أَوْلىَ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتهُُم..."؛ [1] "پیامبر (ص) نسبت به مؤمنان از خود آنها سزاوارتر است و همسران او مادران آنها ] مؤمنان [ محسوب می شوند...". در این آیه ابتدا اختیار و اولویت پیامبر اکرم (ص) نسبت به مؤمنان بیان شده، سپس همسران آن حضرت، مادران آنان خوانده شده اند! پس اصطلاح ام المؤمنین یک اصطلاح بر گرفته از متن قرآن مجید است.
در همین راستا، باید این نکته را نیز در نظر داشت که ایمان در قرآن کریم، در دو دامنه معنایی عام و خاص به کار رفته است. به عنوان نمونه، به دو آیه ذیل توجه فرمایید:
1. "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه..."؛ [2] ای کسانی که ایمان (به معنای عام، یعنی اسلام ظاهری) آوردید، به خداوند و پیامبرش و ...ایمان (به معنای خاص یعنی ایمان قلبی) بیاورید.
2. "قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ"؛ [3] برخی بادیه نشینان گفتند که ایمان آوردیم. تو ای پیامبر، به آنان بگو که ایمان نیاوردید، بلکه بگویید که اسلام آوردیم، زیرا ایمان واقعی در اعماق قلب شما رسوخ نکرده است.
ایمان اشاره شده در این آیه، به معنای خاص آن می باشد. براین اساس، معنای ایمان و مؤمن را در هر آیه باید با توجه به قرائن پیرامونی مشخص کرد.
اما در ارتباط با پرسشتان باید گفت که با دقت در آیه ای که همسران پیامبر (ص) را مادران مؤمنان اعلام می کند، به این نتیجه می رسیم که مراد از آن، همان ایمان عام و یا اسلام است و به همین دلیل، گرچه از اصطلاح "ام المؤمنین" استفاده شده، اما در این نگاه، هیچ تفاوتی با "ام المسلمین" ندارد.
برای آگاهی بیشتر به نمایه اصطلاح ام المؤمنین، سؤال 433 (سایت: 462) مراجعه فرمائید.
[1] احزاب، 6.
[2] نساء، 136.
[3] حجرات، 14.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
روز غدیر که ب عید غدیر میگنن
اون سال در زمستون بودهولی تو کتابا اکثرن اومده ک میگن در تابستان و گرمای سوزان و...
شنا اصل موضوع رو بچسب چیکار هب تابستون و زمستون بدونش داری؟
دضمن سند بیار لطفا
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
اما درمورد عایشه
اگر از نظر جايگاه در نظر بگيريم چون او يكي از همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله بوده جايگاهش حرمت خاصي پيدا مي كند حرمتي كه آيه آيه 6 سوره احزاب نيز بدان اشاره دارد البته آيه به چند نكته مهم اشاره دارد:
1 . اين ارتباط و پيوند معنوى ، تنها تأثيرش مسأله «حفظ احترام » و «حرمت ازدواج » با زنان پيامبراكرم (ص ) بوده ; چنان كه در آيات بعدى همين سوره ، حكم صريح تحريم ازدواج با آنها بعد از رحلت پيامبراكرم (ص ) بيان شده است .
2 . اين كه قرآن كريم ، همسران پيامبر را مادران مؤمنان معرفى كرده فقط از اين جهت است كه در جايگاه و مقام همسرى رسول خدا هستند يعنى جايگاه همسر بودن پيامبر ، محترم و با ارزش است . اين جا بحث شخص نيست ; بلكه سخن در شأن و جايگاه همسرى پيامبراكرم است و خطاب قرآن كريم شخصيت و عنوان همسران است .
اما از سويي برخى از زنان پيامبر از جمله عايشه در بعضى از آيات قرآن به شدت توبيخ شده اند
از آيه 10 سوره تحريم روشن مى شود كه زن پيامبر بودن، به تنهايى باعث تبرئه شخص نمى شود، چنان كه قرآن مجيد در اين آيه شريفه، زن حضرت نوح و لوط را جهنمى مى داند:«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ امْرَأَتَ نُوح وَ امْرَأَتَ لُوط كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَــلِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْـًا وَ قِيلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّ خِلِينَ ;(تحريم،10)
در روايات پيشوايان معصوم(عليهم السلام) نيز آمده است: آين آيه مَثلى است كه خداوند براى همسران پيامبر; عايشه و حفصه زده است.•تا بفهمند كه همسر و مرتبط بودن با پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) سودى به حال آنان ندارد.
و نيزبه جهت كارهايي كه او پس از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله انجام داده مثل راه اندازي جنگ جمل؛ مورد مورد توبيخ هست.
در روايات اسلامى آمده است كه مخالف على بن ابيطالب (ع ) فاسق و محاربان با آن حضرت ، كافرند و لعن كافر هم جايز است .
پيامبراكرم صلي الله عليه وآله نيز خطاب به حضرت على(ع ) فرمود: «يا على !.. . فمن مات على بغضك مات يهودياً أو نصرانياً; اى على ! هر كس بميرد و دشمنى تو را در دل داشته باشد ، [بر دين] يهودى يا نصرانى مرده است ». «يا على لايحبك إلا مؤمن و لايبغضك إلا منافق ; اى على ! هيچ كس تو را دوست ندارد ، مگر اين كه مؤمن باشد و هيچ كس تو را دشمن نمى دارد; مگر اين كه منافق باشد .» و.. .•
بنابراين با توجه به مخالفت و دشمنى عايشه با حضرت على(عليه السلام) كه از جهت تاريخى مسلّم است، آيا مى توان او را مبرّا و مؤمنه دانست؟! بايد گفت: اگر اين احاديث شامل حال عايشه بشود و مصداق اين روايات قرار بگيرد ، لعن او جايز خواهد بود . هر چند در حال حاضر لعن به عايشه به اينكه به صراحت از او نام برده شود ، توصيه نمى شود
********************************
پاورقي ها:
1. احزاب، 6.
2. ر.ك: بحارالانوار، علامه مجلسى(رحمه الله)، ج 39، ص 246 ـ 334، داراحياء التراث/ بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 22، ص 233 نشر مؤسسه الوفاء بيروت.
3. تأويل الايات، سيد شرف الدين حسينى استرآبادى، ص 675ـ676، انتشارات جامعه مدرسين.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
اسمی از صیغه کردن هیججججججججججججای قران نیومده
مگه زن سیمکارت اعتباریه که برای ی ساعت یا هرمدتی به محرمیت کسی دربیاد و بعد ولش کنه...
(پس آنکس از زنان را به عقد نکاح خود دراورید ک شما را نیکو و مناسب و باعدالت باشد
2یا3یا4 نه بیشتر ...و اگر بترسید ک اگر زنان متعدد بگیرید نمیتوان عدالت بینشان برقرار کنید
ب همان یک زن اکتفا کنید و یا اگر کنیزی داری ب همان اکتفا کنید ک این ب عدالت نزدیکتر ترک ستمکاریست)نساء3
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
اسمی از صیغه کردن هیججججججججججججای قران نیومده
مگه زن سیمکارت اعتباریه که برای ی ساعت یا هرمدتی به محرمیت کسی دربیاد و بعد ولش کنه...
(پس آنکس از زنان را به عقد نکاح خود دراورید ک شما را نیکو و مناسب و باعدالت باشد
2یا3یا4 نه بیشتر ...و اگر بترسید ک اگر زنان متعدد بگیرید نمیتوان عدالت بینشان برقرار کنید
ب همان یک زن اکتفا کنید و یا اگر کنیزی داری ب همان اکتفا کنید ک این ب عدالت نزدیکتر ترک ستمکاریست)نساء3
آیا مستندی در قرآن در مورد صیغه وجود دارد؟ فرق صیغه با زنا در چیست؟ با توجه به اینکه در هر دو مورد طرفین راضی اند؟! |
|
|
|
http://forum.moshaver.co/imported/2015/06/linka-1.png
درپاسخ این سوال توجه به چند نکته لازم است:
یک) دلیل متعه درقران کریم
خداوند متعال در سوره نساء به حلیت متعه (عقد موقت) اشاره فرمود: A}«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً»{A؛V}نساء(4)، آیه 24.{V «و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مىکنید. واجب است است مهرشان را بپردازید». به گواهى بیشتر مفسران اهل تسنن و همه مفسران شیعه، این آیه مربوط به ازدواج موقّت است. روایات فراوانى از اهل بیتعلیه السلام در ذیل آیه وارد شده که آن را به متعه تفسیر و تبیین مىکند واژه «متعه» - که «استمتعتم» از آن گرفته شده - در لغت به معناى بهرهگیرى است، ولى در اصطلاح شرع، به معناى ازدواج موقت است. گذشته از آیه، روایات فراونى از پیامبرصلى الله علیه وآله آمده که ازدواج موقت در آغاز عصر رسالت مشروع و حلال گردیده و اتفاق عموم دانشمندان شیعه و سنى بر جواز آن بوده است و حتى مسلمانان در آغاز اسلام به آن عمل مىکردند. منتها مخالفان مدعىاند: این حکم بعدها نسخ و تحریم شده است. البته بدیهى است که هیچ کس - جز پیامبر اسلام - حق نسخ احکام را ندارد و تنها او است که مىتواند به فرمان خدا پارهاى از احکام را نسخ کند. جالب این که جمله معروف خلیفه دومV}«متعتان کانت على عهد رسول الله و انا محرمهما و معاقب علیهما متعه النساء و متعه الحج»: دو متعه در زمان پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله بود که من آن ها را حرام کردم و بر آن ها مجازات مىکنم متعه زنان و حج تمتع (که نوع خاصى از حج است).{V، به طور صریح دلالت مىکند که این حکم نسخ نشده و او خود این امر را حرام کرده است؛ به هر حال اصل حکم مسلم بوده و هیچ دلیل قانع کنندهاى بر نسخ آن وجود ندارد.V}ر.ک: تفسیر نمونه ذیل آیه 24 سوره نساء
دو-فرق ازدواج موقت بازنا
بعضى از تفاوتهاى عقد موقت و زنا به شرح ذیل است:
1. صیغه موقّت یک نوع ازدواج است؛ همان طور که ازدواج دائم نوع دیگرى از ازدواج است و هر دو شرایط و احکام خاص خود را دارد که از جمله آن ذکر صیغه عقد، مهریه و مدت است. اما زنا بدون توجه به این شرایط (مثل نخواندن صیغه عقد) کارى صورت مىگیرد.
2. در ازدواج موقّت نسبت به دختر باکره، اجازه پدر و یا جد پدرى او لازم است؛ در نتیجه این کار با اطلاع خانواده و به دور از احساسات و پنهانکارىها صورت مىپذیرد.
3. در ازدواج موقت، زن باید بعد از تمام شدن مدت عقد، عده نگه دارد؛ ولى در زنا این قانون وجود ندارد.
5. در ازدواج موقت، مرد مسئولیتپذیر است و توابع این ارتباط را از جهت فرزنددار شدن احتمالى مىپذیرد؛ در حالى که در عمل نامشروع این امر وجود ندارد.
6. در ازدواج موقت «روابط» براساس «ضوابط» شکل مىگیرد و ارضاى جنسى به صورتى نظاممند و قانونى، پاسخ داده مىشود، در حالى که در زنا ضابطهاى وجود ندارد و غیرقانونى است.
7. اعتبار زن در زنا از بین می رودواو به موجودی بی ارزش ودر دسترس تبدیل می گردد در حالی که ازدواج موقت شرایط خاص را دارد که این شرایط موجب آبرومندی زن می گردد
8. در زنا فرزند نا مشروع به وجود می آید ولی در صیغه فرزند حلال زاده است
9. در زنا فرزندی اگر متولد شد والدین مسئولیت تربیت او را عهده دار نمی شود مگر اینکه او را نیز وسیله ای برای شهوت های بعدی خود قرار دهند درحالی که فرزند حاصل از صیغه در خانواده ای پاک قابل تربیت است
10. احتمال بیمار بودن فرزند حاصل از زنا بیشتر از صیغه است
11. در زنا چون احساس گناه وجود دارد پرده های حائل میان انسان وخداوند از بین می رود وانسان شقی می گردد در حالی که در ازدواج موقت چون این عمل مطابق با قوانین الهی است این خطر وجود ندارد
12. صیغه چون محدودیت هائی دارد باعث جلوگیری از هم پاشیدگی خانواده می گردد در حالی که زنا بنیان خانواده را متزلزل می کند
برگرفته از پرسمان
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
اگه جایی رو قانع نشدی بگو
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
سلام.امروز اولین پستم هست که اینجا دارم میذارم.اونم دارم برای شما میذارم. اول از آریا تشکر کنم که خیلی قشنگ جواب داد. ولی اینو تا جایی که میدونم اینه که بهترین دین و کامل ترین دینی که خدا آفریده شیعه هست. اما به نظرم بدون تحقیق هم هیچ دینی رو قبول نکن.به قول پدر شوهرم که میگه هیچ چیزی رو تا به یقین نرسیدی قبول نکن.پس شما هم تحقیق کن و متوجه میشی که شیعه پاک ترین دین خداست.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
@RY@
آیا مستندی در قرآن در مورد صیغه وجود دارد؟ فرق صیغه با زنا در چیست؟ با توجه به اینکه در هر دو مورد طرفین راضی اند؟! |
|
|
|
http://forum.moshaver.co/imported/2015/06/linka-1.png
درپاسخ این سوال توجه به چند نکته لازم است:
یک) دلیل متعه درقران کریم
خداوند متعال در سوره نساء به حلیت متعه (عقد موقت) اشاره فرمود: A}«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً»{A؛V}نساء(4)، آیه 24.{V «و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مىکنید. واجب است است مهرشان را بپردازید». به گواهى بیشتر مفسران اهل تسنن و همه مفسران شیعه، این آیه مربوط به ازدواج موقّت است. روایات فراوانى از اهل بیتعلیه السلام در ذیل آیه وارد شده که آن را به متعه تفسیر و تبیین مىکند واژه «متعه» - که «استمتعتم» از آن گرفته شده - در لغت به معناى بهرهگیرى است، ولى در اصطلاح شرع، به معناى ازدواج موقت است. گذشته از آیه، روایات فراونى از پیامبرصلى الله علیه وآله آمده که ازدواج موقت در آغاز عصر رسالت مشروع و حلال گردیده و اتفاق عموم دانشمندان شیعه و سنى بر جواز آن بوده است و حتى مسلمانان در آغاز اسلام به آن عمل مىکردند. منتها مخالفان مدعىاند: این حکم بعدها نسخ و تحریم شده است. البته بدیهى است که هیچ کس - جز پیامبر اسلام - حق نسخ احکام را ندارد و تنها او است که مىتواند به فرمان خدا پارهاى از احکام را نسخ کند. جالب این که جمله معروف خلیفه دومV}«متعتان کانت على عهد رسول الله و انا محرمهما و معاقب علیهما متعه النساء و متعه الحج»: دو متعه در زمان پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله بود که من آن ها را حرام کردم و بر آن ها مجازات مىکنم متعه زنان و حج تمتع (که نوع خاصى از حج است).{V، به طور صریح دلالت مىکند که این حکم نسخ نشده و او خود این امر را حرام کرده است؛ به هر حال اصل حکم مسلم بوده و هیچ دلیل قانع کنندهاى بر نسخ آن وجود ندارد.V}ر.ک: تفسیر نمونه ذیل آیه 24 سوره نساء
دو-فرق ازدواج موقت بازنا
بعضى از تفاوتهاى عقد موقت و زنا به شرح ذیل است:
1. صیغه موقّت یک نوع ازدواج است؛ همان طور که ازدواج دائم نوع دیگرى از ازدواج است و هر دو شرایط و احکام خاص خود را دارد که از جمله آن ذکر صیغه عقد، مهریه و مدت است. اما زنا بدون توجه به این شرایط (مثل نخواندن صیغه عقد) کارى صورت مىگیرد.
2. در ازدواج موقّت نسبت به دختر باکره، اجازه پدر و یا جد پدرى او لازم است؛ در نتیجه این کار با اطلاع خانواده و به دور از احساسات و پنهانکارىها صورت مىپذیرد.
3. در ازدواج موقت، زن باید بعد از تمام شدن مدت عقد، عده نگه دارد؛ ولى در زنا این قانون وجود ندارد.
5. در ازدواج موقت، مرد مسئولیتپذیر است و توابع این ارتباط را از جهت فرزنددار شدن احتمالى مىپذیرد؛ در حالى که در عمل نامشروع این امر وجود ندارد.
6. در ازدواج موقت «روابط» براساس «ضوابط» شکل مىگیرد و ارضاى جنسى به صورتى نظاممند و قانونى، پاسخ داده مىشود، در حالى که در زنا ضابطهاى وجود ندارد و غیرقانونى است.
7. اعتبار زن در زنا از بین می رودواو به موجودی بی ارزش ودر دسترس تبدیل می گردد در حالی که ازدواج موقت شرایط خاص را دارد که این شرایط موجب آبرومندی زن می گردد
8. در زنا فرزند نا مشروع به وجود می آید ولی در صیغه فرزند حلال زاده است
9. در زنا فرزندی اگر متولد شد والدین مسئولیت تربیت او را عهده دار نمی شود مگر اینکه او را نیز وسیله ای برای شهوت های بعدی خود قرار دهند درحالی که فرزند حاصل از صیغه در خانواده ای پاک قابل تربیت است
10. احتمال بیمار بودن فرزند حاصل از زنا بیشتر از صیغه است
11. در زنا چون احساس گناه وجود دارد پرده های حائل میان انسان وخداوند از بین می رود وانسان شقی می گردد در حالی که در ازدواج موقت چون این عمل مطابق با قوانین الهی است این خطر وجود ندارد
12. صیغه چون محدودیت هائی دارد باعث جلوگیری از هم پاشیدگی خانواده می گردد در حالی که زنا بنیان خانواده را متزلزل می کند
برگرفته از پرسمان
صیغه وجود نداره نداره نداره
کدوم خدایی ب بندهاش اجازه میده برا یه ساعت محرم مردیبشن و بعد تموم شه
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
صیغه وجود نداره نداره نداره
کدوم خدایی ب بندهاش اجازه میده برا یه ساعت محرم مردیبشن و بعد تموم شه
شما داری افکار اهل سنت رو میگی پس بزار با کتابهای خودشون جواب بدم
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.ph...maghalat&id=93
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
آنانکه دین را پراکندند و فرقه فرقه شدن در آن چشم از آنها بپوش ک چنین کسان بکار تو نیایند و از دست آنها ناراحت نباش ک مجازات کار آنها با خداست
بعد ازین ب عاقبت آنچه میکنن سخت آگاهشان میگرداند(انعام159)
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
صیغه وجود نداره نداره نداره
کدوم خدایی ب بندهاش اجازه میده برا یه ساعت محرم مردیبشن و بعد تموم شه
دوست عزیز صیغه رو همون خدایی قرار داده که تونسته ویتامین c رو توو پرقال قرار بده و با خوردن پرتقال فقط همون ویتامین رو دریافت کنی.
خودش خلق کرده و دوست داشته صیغه رو قرار بده.
منو شما مملوک خدا هستیم و خدا هر جوری که دوست داره برای مخلوق های خودش قانون میذاره.
شما خودت رو یه مخترع فرض کن.
زمانی که می خوای یه چیزی رو اختراع کنی برای کار خاصی خلق میکنی.
حالا اگر اون اثری که خلقش کردی اون کار مد نظر شما انجام نده و به شما بگه که آخه کدوم مخترعی از وسیله ش این چیز رو می خواد ؟!!!
شما خودت قبول میکنی؟
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نماز 5گانه چی که در 5وقت باید خوند
نه که نماز ظهر و عصر رو جمع خوند و مغرب عشا را هم جمع خوند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
آنانکه دین را پراکندند و فرقه فرقه شدن در آن چشم از آنها بپوش ک چنین کسان بکار تو نیایند و از دست آنها ناراحت نباش ک مجازات کار آنها با خداست
بعد ازین ب عاقبت آنچه میکنن سخت آگاهشان میگرداند(انعام159)
آیه 1۵9 سوره انعام چنین است: «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ».[1]
در تفسیر این آیه، جمعى از مفسران معتقدند که آیه درباره یهود و نصارا نازل شده است که به گروههای مختلف و پراکنده تقسیم شدند، و در برابر یکدیگر صفبندى کردند. اما عقیده برخی دیگر این است که آیه به تفرقهاندازان این امت اشاره دارد که بر اثر تعصبها و روحیه برتریطلبى و... سرچشمه تفرقه و نفاق، در میان مردم مسلمان مىشوند.
به نظر میرسد محتواى آیه یک حکم عمومى و همگانى درباره تمام افراد تفرقهانداز است که با ایجاد انواع بدعتها، میان بندگان خدا، بذر نفاق و اختلاف مىپاشند، اعم از آنها که در امتهاى پیشین بودند، یا آنها که در این امتاند.[2]
به عبارت دیگر، معنای آیه این است؛ کسانى که در اثر اختلاف کلمه، دین خود را متفرق ساختند، و اختلافشان هم از روى علم بود - وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُم -[3] در راه تو(پیامبر اسلام) که اساسش وحدت کلمه است قرار ندارند، و سرانجام کار ایشان با پروردگارشان است، و از ایشان چیزى به تو نمىچسبد، خداى تعالى روز قیامت ایشان را آگاه مىکند به آنچه که مىکردند و حقیقت رفتارشان را که خود گروگان آنند بر ایشان روشن مىسازد. بنابر این، آیه مطلق است و بیزارى رسول خدا(ص) را، هم از یهود و نصارا مىرساند و هم از اهل بدعت و مذهب تراشان امت اسلام.[4]
البته، اگر چه در روایات اشاره به گمراهان و تفرقهاندازان این امت شده است، اما در حقیقت اینها از قبیل بیان مصداق بوده، مانند آنچه علی بن ابراهیم قمی در تفسیر این آیه بیان کرده است: «قال فارقوا أمیر المؤمنین (ع) و صاروا أحزابا»؛[5] یعنی کسانى که از امام علی(ع) جدا شدند و به حزبها و گروههای مختلف تقسیم گردیدند.
این آیه بار دیگر، این حقیقت را که اسلام آیین وحدت و یگانگى است و از هر گونه نفاق و تفرقه و پراکندگى بیزار است، با تأکید تمام بازگو مىکند و به پیامبر اسلام(ص) مىگوید برنامه و کار تو هیچگونه شباهتى با افراد تفرقهانداز ندارد، خداوند منتقم قهار از آنان انتقام خواهد گرفت، و عاقبت شوم اعمالشان را به آنها نشان خواهد داد.
[1]. انعام، 159. «تو را با آنها که دین خویش فرقه فرقه کردند و دسته دسته شدند، کارى نیست. کار آنها با خدا است، و خدا آنان را به کارهایى که مىکردند آگاه مىسازد».
[2]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 49، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.
[3]. آل عمران، 19. «و اهل کتاب راه خلاف نرفتند، مگر از آن پس که به حقّانیّت آن دین آگاه شدند، و نیز از روى حسد».
[4]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 7، ص 389- 390، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1417 ق.
[5]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق، موسوى جزایرى، سید طیب، ج 1، ص 222، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367 ش.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mahdianshakib
دوست عزیز صیغه رو همون خدایی قرار داده که تونسته ویتامین c رو توو پرقال قرار بده و با خوردن پرتقال فقط همون ویتامین رو دریافت کنی.
خودش خلق کرده و دوست داشته صیغه رو قرار بده.
منو شما مملوک خدا هستیم و خدا هر جوری که دوست داره برای مخلوق های خودش قانون میذاره.
شما خودت رو یه مخترع فرض کن.
زمانی که می خوای یه چیزی رو اختراع کنی برای کار خاصی خلق میکنی.
حالا اگر اون اثری که خلقش کردی اون کار مد نظر شما انجام نده و به شما بگه که آخه کدوم مخترعی از وسیله ش این چیز رو می خواد ؟!!!
شما خودت قبول میکنی؟
پس با این حرف
من از فردا میرم با 10نفر صیغه 1ساعتی میشم
بعدم میگم مگه طوریه خدا گفته برید ضیغه کنید
و برا مردا مثه سیمکارت اعتباری باشین؟
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
پس با این حرف
من از فردا میرم با 10نفر صیغه 1ساعتی میشم
بعدم میگم مگه طوریه خدا گفته برید ضیغه کنید
و برا مردا مثه سیمکارت اعتباری باشین؟
شما اصلن نوشته ها و لینکهایی که میدم میخونی؟|blinksmiley|
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
احساس میکنم که اهل سنت رو قبول کردید و می خوایید دنبال ردیه بگردید برای شیعه.
معتبر ترین کتابی که دارید صحیح بخارا هست.
که در اون نوشته شده در مورد متعه .
به این صورت : در زمان پیامبر متعه حلال بود و من آن را حرام کردم.
چند لحظه صبر کنید الان براتون دقیق میگم کجای این کتاب نوشته.
شمایی که میگی من پیامبر رو قبول دارم خب باید حرف پیامبر رو قبول کنید.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
اینطوری که من احساس میکنم شما سنی شدی و روت نمیشه بگی سنی هستی
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
نماز 5گانه چی که در 5وقت باید خوند
نه که نماز ظهر و عصر رو جمع خوند و مغرب عشا را هم جمع خوند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اوقات نمازهای پنج گانه:معیار در اوقات نماز، طلوع و غروب خورشید است بر این اساس:اول وقت نماز صبح، زمانی است که شب به پایان رسیده و سفیدیی که در طرف مشرق در آسمان رو به بالا حرکت می کند کم کم پهن و گسترده شود و آخر وقت نماز صبح موقعی است که آفتاب بیرون می آید. [1] در این زمان وقت نماز صبح به پایان رسیده و نماز صبح قضاء می شود. [1]در مورد نمازهاى ظهر و عصر و نمازهاى مغرب و عشا این است که هر یک از نمازهاى ظهر و عصر و نمازهاى مغرب و عشا، یک وقت خاص دارند و یک وقت مشترک:وقت خاص نماز ظهر، از آغاز ظهر شرعى ( وقت زوال ) است تا مقدار زمانى که چهار رکعت نماز خوانده مى شود، در این مدت محدود تنها نماز ظهر را مى توان بجاآورد.وقت خاص نماز عصر، زمانى است که از آن لحظه تا وقت غروب، تنها به اندازه مدت خواندن نماز عصر فرصت باشد.وقـت مشترک بین دو نماز ظهر و عصر، از انتهاى وقت خاص نماز ظهر،تا ابتداى وقت خاص نماز عصر است. در تمام این وقت مشترک مى توانیم نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله بخوانیم.وقـت خـاص نـماز مغرب، از آغاز مغرب شرعى است تا مقدار زمانى که سه رکعت نمازخوانده شود و در این مدت محدود، تنها نماز مغرب را مى توان ادا نمود .وقـت خاص نماز عشا، زمانى است که از آن لحظه تا نیمه شب شرعى، تنها به اندازه خواندن نماز عشا فرصت باشد. در این مدت کوتاه، تنها نماز عشا را مى توانیم بجا آوریم .وقـت مشترک بین دو نماز مغرب و عشا، از انتهاى وقت خاص نماز مغرب تا ابتداى وقت خاص نماز عشا ادامه دارد. در طول این مدت مشترک، مى توانیم نماز مغرب و عشا را با هم و بدون فاصله بـخـوانـیم.ولى اهل تسنن معتقدند: از اول ظهر شرعى ( وقت زوال )تا آنگاه که سایه هر چیز بـه انـدازه خـود آن چـیـز گـردد به نماز ظهر اختصاص دارد و نباید نماز عصر , در این مدت خوانده شود و از آن پس تا موقع مغرب به نماز عصر اختصاص دارد و نمى توان نماز ظهر را در آن وقت بجا آورداز اول غروب تا هنگام زوال شفق ازمغرب، به نماز مغرب اختصاص دارد و نباید نماز عشا در این مدت خوانده شود و از هـنـگـام زوال شـفق از مغرب تا نیمه شب شرعى،به نماز عشا اختصاص دارد ونمى توان نماز مغرب را در آن وقت بجا آورد .نتیجه این که: بنابر نظریه شیعه، پس از فرا رسیدن ظهر شرعى، مى توانیم نمازظهر را بخوانیم و بـلافـاصـله به خواندن نماز عصر بپردازیم، یا نماز ظهر را تانزدیک اول وقت خاص نماز عصر، به تـاخیر اندازیم بگونه اى که نماز ظهر را پیش ازفرا رسیدن وقت خاص نماز عصر به پایان رسانیم و سـپـس نـماز عصر را بخوانیم و بدین سان، بین نماز ظهر و عصر، جمع نماییم، گرچه مستحب است نماز ظهر را پس اززوال و نماز عصر را هنگامى که سایه هر چیز به اندازه خود آن گردد، بجا آوریم. هـم چنین مى توانیم به هنگام فرارسیدن مغرب شرعى،نماز مغرب را ادا نماییم وبلافاصله پس از آن، به خواندن نماز عشا بپردازیم و یا نماز مغرب را تا نزدیک وقت خاص نماز عشا به تاخیر اندازیم بـطـورى کـه نـماز مغرب را پیش از فرا رسیدن وقت خاص نماز عشا، به پایان رسانیم و سپس به خواندن نماز عشا مبادرت ورزیم و بدین سان، بین نماز مغرب و عشا جمع کنیم، گرچه مستحب است نماز مغرب را پس از مغرب شرعى و نماز عشا را بعد از زوال شفق از جانب مغرب بجا آوریم. ایـن بود نظریه شیعه،لیکن اهل سنت، جمع بین دو نماز ظهر و عصر و یا دو نمازمغرب و عشا به این نحو را بطور مطلق در همه جا و همه وقت، جایز نمى دانند. بنابراین،محل بحث، عبارت است از جمع میان دو نماز در همه زمان ها و مکان ها، بطورى که هر دو نماز , در وقت یکى از آنها ادا شود.نقطه اشتراک و افتراق:الف- جمع بین دو نماز مزدلفه وعرفه [1] : همه فقها جمع بین این دو نماز را افضل می دانند چه شیعه و چه سنی.ب- جمع بین دو نماز در سفر: بیشتر فقهاء اهل سنت (جز ابو حنیفه و حسن و نخعی) قائل به جواز جمع بین دو نماز در سفر هستند. [1] .ج- جمع بین دو نماز در غیر سفر به خاطر عذر: که مشهور جواز جمع بین مغرب و عشاء را قائل هستند فقط ابوحنیفه جمع را مطلقا جایز ندانسته است مگر در حج در عرفه و مزدلفه.د- جمع بین دو نماز اختیاراً: علماء امامیه اتفاق نظر دارند که این مسئله جایز است اگر چه جدا خواندن بهتر است خوب در این چهار مسئله در سه مسئله نظر شیعه با اهل سنت موافق است (جز ابوحنیفه که با نظر بقیه فقها در دو مسئله مخالف بود) و در مسئله چهارم اختلاف نظر دارد و جمع را واجب نمی داند.اما این که این کار ما حجیّت شرعی دارد یا نه، سوالی است که آیات و روایات به آن پاسخ می دهند.دلائل جواز نماز در اوقات سه گانه:الف- قرآن:هرچند قرآن کریم در موارد متعددی [2] از اصل وجوب نماز بحث کرده وبه جزئیات نپداخته ولی در مورد اوقات نماز می فرماید: نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکی شب ( نیمه شب) برپا دار؛ و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را؛ چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز) است. [3] بنابراین در قرآن کریم سه وقت برای نماز ذکر شده است نه پنج وقت [4]ب- سنت:1- در روایتی آمده است که پیامبر اکرم (ص) بین نماز ظهر و عصر جمع کرد. و همینطور بین نماز مغرب و عشاء.از او در این مورد پرسیدند فرمود: اینگونه عمل کردم تا حرج و مشقت بر امتم نباشد [5] .2- همچنین نقل شده است که پیامبر جمع بین ظهر و عصر و مغرب و عشاء کرد. در حالی که نه خوف و نه سفری در کار بود. [6]3- امام صادق علیه السلام میفرماید: هنگامی که خورشید به حد زوال رسید وقت نماز ظهر وعصر فرا میرسد؛ جز آنکه نماز ظهر قبل از نماز عصر انجام میگیرد. آنگاه تو آزادی که آن دو را در هر وقتی خواستی بخوانی تا زمانی که خورشید غروب کند. [7]4- امام باقر علیه السلام میفرماید: آنگاه که خورشید از وسط آسمان رد شد وقت انجام دادن نماز ظهر و عصر فرا میرسد و آنگاه که خورشید غروب کرد هنگام انجام نماز مغرب و عشاء خواهد بود. [8]5- مـسـلم روایت مى کند پـیـامـبر گرامى جمع بین نمازها را در مسافرت خود در غزوه تبوک انجام داد وبین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع نمود . سـعـید بن جبیر مى گوید: از ابن عباس سبب آن را پرسیدم ؟ گفت : پیامبر مى خواست که امت خود را در رنج و سختى نیندازد. [9]و البته روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) و علمای اهل سنت در جواز جمع بین دو نماز حتی در غیر سفر و خطر وارد شده است. [10]جمع بندی بحث: مسلما خواندن نماز در پنج نوبت افضل است، ولی برخلاف دیدگاه اهل سنت این مسأله واجب نیست. سبب اختلاف در اوقات نمازها، اختلاف در طریق اخذ احکام است؛ زیرا مطابق روایاتی که از ائمه اهلبیت(ع) رسیده، و همچنین بر طبق اطلاق آیه شریفه «اَقم الصلاة لدلوک الشمس الی غسق اللیل» وقت نماز ظهر و عصر از اول ظهر شرعی تا غروب آفتاب است و در تمام این وقت خواندن نماز ظهر و عصر پشت سر هم یا با فاصله جایز است. ولی برای هر یک از ظهر و عصر یک وقت فضیلت است که خواندن نماز در اوقات فضیلت خودشان مستحب است. وقت فضیلت نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتی که سایه شاخص بعد از ظهر به اندازه «دو هفتم» خودش اضافه شود و فضیلت عصر هنگامی است که سایه شاخص به اندازه خودش اضافه شود و اگر کسی در اول ظهر نافله ظهر و نماز ظهر را بخواند بهتر است بلافاصله نماز عصر و نافله آن را بخواند.طبق روایات رسول خدا و اهل بیت(ع) مستحب است نمازهای یومیه در پنج وعده خوانده شود ولی با هم خواندن هم جایز است. اختلاف شیعیان با اهل تسنن بر سر جواز این مسأله است؛ یعنی، آنها می گویند ظهر و عصر و مغرب و عشا جایز نیست با هم خوانده شود ولی شیعیان می گویند جایز است، گرچه مستحب در جدا خواندن است.
[1] اقتباس از سؤال 532 (سایت: ۵۸۰).
[2] قرآن کریم در 82 آیه از مسئله نماز یاد می کند، مثل آیات 3، 43، 45، 83 بقره و بقره، 110، 125، 153، 177، 238، 277 و سوره های دیگر قرآن.
[3] أَقِمِ الصلَوةَ لِدُلُوکِ الشمْسِ إِلی غَسقِ الَّیْلِ وَ قُرْءَانَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْءَانَ الْفَجْرِ کانَ مَشهُوداً؛ سوره الاسراء آیه 78 ، اقتباس از سؤال 2083 (سایت: ۲۱۳۴).
[4] .نک، القرطبی، محمد بن رشد، بدایه المجتهد، ج 1، ص 170، تحت عنوان الفعل الثانی فی الجمع و ص 173-174، همان ج 2، ص 374 ، دار المعرفة ، بیروت 1403 ه ق؛ صحیح مسلم، ج 4 ،ص 39 –42، باب حجه النبی (ص)، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت؛ الشوکانی، محمد بن علی بن محمد، نیل الاوطار، ج 3، ص 213، دار الکتب العلمیة، بیروت. تفسیر کبیر، ج 21، ص 27.
[5] «جمع النبیصلی الله علیه و آله و سلم بین الظهر و العصر وبین المغرب و العشاء فقیل له فی ذلک فقال صنعت هذا لئلا تحرج أمتی» شرح زرقانی بر موطأ مالک، ج 1 ، باب جمع بین دو نماز در حضر و سفر، ص 294.
[6] النووی، ابوزکریا، شرح صحیح مسلم النووی، ج 5، ص 213-218، باب الجمع بین الصلوتین فی الحضر، دار القلم، بیروت، 1407 ه ق.
[7] «إذا زالت الشمس فقد دخل وقت الظهر و العصر جمیعا إلا ان هذه قبل هذه، ثم أنت فی وقت منهما جمیعا حتی تغیب الشمس» وسائل الشیعه:ج4، أبواب مواقیت، باب 4، روایت 4 و 6. نرم افزار جامع الاحادیث.
[8] «إذا زالت الشمس دخل الوقتان الظهر و العصر و إذا غابت الشمس دخل الوقتان المغرب والعشاء الآخره» وسائلالشیعة ج 4 ، ص183 باب 17- همان ج : 4 ص : 126 أبواب مواقیت، باب 4، روایت 1. نرم افزار جامع الاحادیث.
[9] ان رسول اللّه - صلى اللّه علیه [ و آله ] و سلم - جمع بین الصلاه فى سفره سافرها فى غزوه تبوک فجمع بین الظهر و العصر , و المغرب و العشاء . قال سعید :فقلت لابن عباس : ما حمله على ذلک ؟ قال : اراد ان لا یحرج امته . الصراط المستقیم، ج : 3 ، ص : 291 چاپ : انتشارات کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، نوبت چاپ : اول، سال انتشار : 1384 هجرى
[10] نک، سبحانی، جعفر، الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف علامه جعفر سبحانی، جزء اول (ج اول)، بحث الجمع بین الصلوتین، ص 275 -322، موسسة الامام الصادق (ع)، چاپ اول، قم، 1381 ه ش.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نه هنوز انتخاب نکردم
میگم کهمیخوام کمکم کنین
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
نه هنوز انتخاب نکردم
میگم کهمیخوام کمکم کنین
پس چرا دقیقا همه حرفات حرفای اهل سنته؟
اصلا مو نمیزنه به والله
درضمن نوشته هامو کامل بخون بعید میدونی بخونی چون خیلی وقت میبره خوندونش ولی تند جواب میدی و
دقیقا عین اهل سنت جواب که میگیری بدون تایید یا رد میری سراغ ی چیز دیگه|yeah|
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
پس با این حرف
من از فردا میرم با 10نفر صیغه 1ساعتی میشم
بعدم میگم مگه طوریه خدا گفته برید ضیغه کنید
و برا مردا مثه سیمکارت اعتباری باشین؟
نخیر صیغه هم قوانینی داره برای خودش.
زمانی که صیغه ی شخصی میشید باید عِده بگذره تا بتونید صیغه ی شخص دیگه ای بشید.
در ضمن کسی هم کسی رو مجبور نکرده و نگفته صیغه کسی بشه.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mahdianshakib
نخیر صیغه هم قوانینی داره برای خودش.
زمانی که صیغه ی شخصی میشید باید عِده بگذره تا بتونید صیغه ی شخص دیگه ای بشید.
در ضمن کسی هم کسی رو مجبور نکرده و نگفته صیغه کسی بشه.
شرمندا داداش تند حرف زدم
ولی نمیتونم معنی این کارو هضم کنم
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
شرمندا داداش تند حرف زدم
ولی نمیتونم معنی این کارو هضم کنم
ماها دلیل خیلی از چیزارو نمیتونیم هضم کنیم
مثلا دلیل وجود مگس چیه؟
چرا بااینکه همش باعث اذیت و ازاره خدا بوجودش اورده؟
انتظار نداشته باش که همه چیزو بتونی درک کنی خواهر گلم
چون هیکشی نمیتونه
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
متعه هم در صحیح بخاری اینجوری اومده
( خ م س ) عمران بن حصين - رضي اللّهُ عنه - قال : ( أُنْزِلتْ آيَةُ الْمُتعَةِ في كتَاب الله ، فَفَعَلْنَاهَا مع رسولِ اللَّه - صلى الله عليه وسلم - ، ولم يَنْزِلْ قُرْآنٌ يُحرَّمُهُ ، ولم يَنْهَ عنها حَتَّى ماتَ ، قال رُجلٌ برأْيه ما شاء ) . قال البخاري ، يقال : إنه عمر .
متعه در زمان پیامبر حلال بوده اما بعد رحلت ایشون عمر خودش اونو حرام کرده.
درسته در جامعه ی ما صیغه جایگاه خوبی نداره .اما حلال خدا رو نمیتونیم خودمون حرام کنیم.
منم دوست ندارم که کسی صیغه بشه و یا صیغه کنه اما این دلیل نمیشه که مهر حرام بودن به چیزی بزنیم فقط بر اساس سلایق شخصی خودمون.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
شرمندا داداش تند حرف زدم
ولی نمیتونم معنی این کارو هضم کنم
دشمنتون شرمنده.
خیلی ها هستن از جمله خودم که نمیتونم صیغه رو هضم کنم و به شخصه هم دوست ندارم.
ولی خب چیزی هست که خدا آفریده.
سلیقه شخصی من قبول نمیکنه این موضوع رو .
اما یکی دیگه میتونه قبول کنه.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
درمورد شفاعت و توسل کردن به اماما چی ؟؟؟؟
حذر کنید از روزی که کسی بجای دیگری مجازات نمیبیند و هیچ شفاعتی
از کسی پذیرفته نمیشود و خدا عوض قبول نکند و هیچ یاری کننده و فریاد رس نیست(بقره48)
ای اهل ایمان در پیشرفت کار خود صبر کنید و ب ذکر خدا و نماز توسل جویید
ک خدا یاور صابران است(بقره153)
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
درمورد شفاعت و توسل کردن به اماما چی ؟؟؟؟
حذر کنید از روزی که کسی بجای دیگری مجازات نمیبیند و هیچ شفاعتی
از کسی پذیرفته نمیشود و خدا عوض قبول نکند و هیچ یاری کننده و فریاد رس نیست(بقره48)
ای اهل ایمان در پیشرفت کار خود صبر کنید و ب ذکر خدا و نماز توسل جویید
ک خدا یاور صابران است(بقره153)
جواب دارم
اما شما اول مشخص کن قبلیارو قانع شدی یانه؟
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
@RY@
جواب دارم
اما شما اول مشخص کن قبلیارو قانع شدی یانه؟
صیغه رو قانع نشدم
اهانت به همسر پیامبر ام المونین عایشه را هم قانع نشدم
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
صیغه رو قانع نشدم
اهانت به همسر پیامبر ام المونین عایشه را هم قانع نشدم
پس چرا بحث جدید مطرح میکنی هی؟thumbsdownsmileyanim
دلایلت برای قانع نشدن رو بگو
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
در مورد توسل جستن به اما ها و پیامبر باید بهتون بگم که دیگه از حضرت یعقوب که بالا تر نیستیم.
چشم ایشون با چه چیزی شفا یافت؟
پیراهن یوسف.
حالا پیامبر خدا با پیراهن یوسف شفا یافته .
حالا خدایی که میتونه شفای چشم یک شخصی رو توی یک پیراهن ساده قرار بده نمیتونه توو یک ضریح و یا مقدساتی که منسوب شده به اماما هستن قرار بده؟
این چیزا رو باید با چشم دل ببینید نه چشم ظاهر.
در ضمن این شبهاتی هست که اهل سنت در ذهن مردم میندازن.
خدایی نکرده با اینا خودتون رو گمراه نکنید.
بنده هم به شخصه اطلاعاتم در حدی هست که خودم قبول نم شیعه حق هست و سنی حق نیست.
برای این کار و اگر واقعا دوست دارید تحقیق کنید با اهلش صحبت کنید تا مستدل تر و دقیق تر جوابتون رو بدن.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
بزار منم در مورد شفاعت و توسل بگم
خداوند امورى را به عنوان اسباب و وسايل در جهت تقرب و نزديكى به درگاه خويش قرار داده و ما را به توسّل به آن امور، فرمان داده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» ؛ مائده (5)، آيه 35«اى مؤمنان! پرواى الهى داشته باشيد و به سوى او وسيله تحصيل كنيد».
با توجه به عدم تقييد كلمه «وسيله»، اطلاق آن، شامل هر چيزى مىشود كه صلاحيت نزديك كردن انسان به پيشگاه خداوند را دارد.
همان طور كه نماز، روزه، احسان به يتيم، دستگيرى از مستمندان، خدمت به خلق خدا و... اسباب و وسايل تقرب به خداوند هستند؛ استمداد از پيامبران و اولياى الهى نيز وسيله تقرب به خداوند است. از اين رو هنگام دعا، خداوند را به حق بندگان صالح و آبرومند درگاه او، قسم مىدهيم و يا از اولياى الهى مىخواهيم كه براى ما در درگاه الهى دعا كنند. با توجه به ريشه قرآنى توسّل، آيات و روايات فراوانى بر درستى و لزوم توسّل به اولياى الهى وجود دارد.
ضرورت توسّل
بدون شك آدمى براى تحصيل كمالات مادى و معنوى، به غير خود؛ يعنى، خارج از محدوده وجودى خويش، نيازمند است. عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسّك به سببها و وسايل براى رسيدن به كمالات مادى و معنوى، لازمه اين نظام است.
بر همين اساس قرآن كريم، انسان را در جهت كسب كمالات معنوى و قرب به درگاه الهى، امر به توسّل به اسباب تقرب كرده است:A}«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»{A؛ V}«اى مؤمنان پرواى الهى داشته باشيد و به سوى او وسيله تحصيل كنيد»: مائده (5)، آيه 35.{V. در روايات پيامبر اكرم و امامان معصوم(ع) نيز بر لزوم توسّل به اولياى الهى هنگام دعا، تأكيد شده است؛ چنانكه در روايت نبوى مستند نزد شيعه و اهل سنت آمده است:
«كل دعاء محجوب حتّى يُصلّى على محمد و آل محمد»ميزان الحكمه، ج 4، ص 1662، ح 10794؛ كنزالعمال، ح 2153؛ المعجم الاوسط، ج 1، ص 220.{V «هر دعايى محجوب است تا اينكه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود».
بنابراين همچنان كه اصل دعا از اسباب و وسيلههاى فيض است و مىتوان حاجت را به طور مستقيم از خداوند درخواست كرد؛ توسّل به اولياى الهى در هنگام دعا نيز از اسباب فيض و وسايل قرب به خداوند است.
درمورد شفاعت اینو بخون لطفا حتما بخون
«شفاعت در قرآن کریم»
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
@RY@
پس چرا بحث جدید مطرح میکنی هی؟thumbsdownsmileyanim
دلایلت برای قانع نشدن رو بگو
داداش خوسوالامه چرا میزنیم|worry|
1.صیغه برام مثه سیمکارت اعتباریه و بنظرم کار خوبی کرد ک حرام اعلام کرد
2.خدا گفته زنان پیامبر ام المومنین(مادر مومنان) هستند
پس مردم چرا باید بهش اهانت و توهین و لعن کننن
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mahdianshakib
در مورد توسل جستن به اما ها و پیامبر باید بهتون بگم که دیگه از حضرت یعقوب که بالا تر نیستیم.
چشم ایشون با چه چیزی شفا یافت؟
پیراهن یوسف.
حالا پیامبر خدا با پیراهن یوسف شفا یافته .
حالا خدایی که میتونه شفای چشم یک شخصی رو توی یک پیراهن ساده قرار بده نمیتونه توو یک ضریح و یا مقدساتی که منسوب شده به اماما هستن قرار بده؟
این چیزا رو باید با چشم دل ببینید نه چشم ظاهر.
در ضمن این شبهاتی هست که اهل سنت در ذهن مردم میندازن.
خدایی نکرده با اینا خودتون رو گمراه نکنید.
بنده هم به شخصه اطلاعاتم در حدی هست که خودم قبول نم شیعه حق هست و سنی حق نیست.
برای این کار و اگر واقعا دوست دارید تحقیق کنید با اهلش صحبت کنید تا مستدل تر و دقیق تر جوابتون رو بدن.
دایل حق بودن شیعه رو توی سفحه اول گفتم
باز هم ادله هس
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
pari@
داداش خوسوالامه چرا میزنیم|worry|
1.صیغه برام مثه سیمکارت اعتباریه و بنظرم کار خوبی کرد ک حرام اعلام کرد
2.خدا گفته زنان پیامبر ام المومنین(مادر مومنان) هستند
پس مردم چرا باید بهش اهانت و توهین و لعن کننن
نزدم میگم یکی یکی بریم جلو بهتره|wubsmiley|
جفتشو جواب دادم میگم جوابمو نمیخونی همینه
الان دیه باید بزنمت|yeah|
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
در حرفاتون یه عناد خاصی هست .
به نظرم بحث در این مورد با شما به جایی نرسه.
چون دلایلی که براتون من و آریا اوردیم کاملا قانع کننده ست.
فکر کنم شما خودتون رو می خواید به خواب بزنید و نمیشه بیدارتون کرد.
از این جهت که دوست دارم هر شخصی روشن بشه در این موضوعات گفتم.
امید وارم که تحقیق نکرده موضوعی رو قبول نکنید.
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
@RY@
نزدم میگم یکی یکی بریم جلو بهتره|wubsmiley|
جفتشو جواب دادم میگم جوابمو نمیخونی همینه
الان دیه باید بزنمت|yeah|
خخخخخخخخخخخخخ
اصلشو میخونم بعد کامل برم بخونم خووووووووو
-
پاسخ : دوراهی بین انتخاب مذهبم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mahdianshakib
در حرفاتون یه عناد خاصی هست .
به نظرم بحث در این مورد با شما به جایی نرسه.
چون دلایلی که براتون من و آریا اوردیم کاملا قانع کننده ست.
فکر کنم شما خودتون رو می خواید به خواب بزنید و نمیشه بیدارتون کرد.
از این جهت که دوست دارم هر شخصی روشن بشه در این موضوعات گفتم.
امید وارم که تحقیق نکرده موضوعی رو قبول نکنید.
نه داداش من منظوری نداشتم و ندارم
اینا رو باید بدونم ک راهو انتخاب کنم