از بدو تولد فرزند دختر در هر خانواده و در هر جامعه ای لا اقل یکبار به او گفته می شود که خطری تحت عنوان تجاوز همواره در کمین اوست و وی به مثابه نگهبانی که باید از چیزی گرانبها نگهبانی کند ، باید همواره بکوشد تا خود را از گزند تجاوز بدور نگهدارد.
این موضوع در جوامع پیشرفته و مترقی کمتر گوشزد می شود و این امر به دلیل امنیت بیشتر و برابری بیشتر حقوق زن با مرد می باشد.
تجاوز در هر سن و در هر شرایطی که روی دهد آسیب های غیر قابل جبرانی به جای خواهد گذاشت و تنها راه کاستن این درد ، به جامعه و شرایط حاکم بر آن باز می گردد.
در جوامع شرقی که عمدتا غیر مترقی محسوب می شوند اگر زنی مورد تجاوز قرار گیرد باید با بسیاری از آنچه که حقوق مسلم وی است ، وداع کند.
این امر از دو بعد قابل بررسی است :
- از لحاظ جسمی : مسئله بکارت و دست نخورده ماندن دختران در شرق امری که سالیان متمادی هزاران زن را از مسیر زندگی عادی خارج کرده و به بیراهه کشانده است . عدم داشتن بکارت در طول سالیان دراز باعث خودکشی ، دوری از اجتماع و تنها ماندن بسیاری از زنان گشته است . حال اگر در این جوامع دختری مورد تجاوز قرار گیرد بی شک اگر بتواند زنده بماند در زمره آسیب دیدگان جسمی قرار خواهد گرفت. در بسیار ی از موارد این دختران از سوی خانواده ی درجه یک خود مورد تهاجم به منظور آسیب جسمانی و یا حتی در مواردی کشته شدن قرار می گیرند . در برخی از کشورها مانند ایران رژیم مذهبی حاکم بر آن نیز به یاری خانواده ها شتافته و بر محکوم کردن زن مورد تجاوز قرار گرفته ، اصرار می کند و شدت این امر در مورد دختران بیشتر است . چرا که دختران به منظور حفظ بکارت خود براحتی تن به مورد تجاوز قرار گرفتن نمی دهند و این مقاومت با مجروح کردن و گاهی با کشتن متجاوز همراه می شود. در اینجا قانون به جای اینکه به کمک زن بیاید به کمک مرد می شتابد و در محکوم کردن زن از هیچ حربه ای کوتاهی نمی کند. نکته جالب توجه این است که در اینگونه شرایط زن هیچ عملی برای رهایی خود نمی تواند انجام دهد . اگر اجازه دهد که به آسانی مورد تجاوز قرار گیرد این عمل او در آیین اسلام رابطه نامشروع خارج از ازدواج تلقی می شود که حکم آن مرگ به دردناک ترین شیوه غیرانسانی آن یعنی سنگسار است و اگر هم با متجاوز برخورد نماید و کوچکترین آسیبی به وی برساند باید در مقابل قانون پاسخگو باشد . پس نه می تواند از خود دفاع کند و نه می تواند نظاره گر عمل وحشیانه ای باشد که تنها به دلیل زن بودن بر او وارد می شود .
در بسیاری از موارد ، تجاوز باعث وارد شدن آسیب های جبران ناپذیری بر زن می گردد. وی در معرض بیماری های مقاربتی و بارداری ناخواسته قرار می گیرد و در موارد متعددی چون تجاوز با زور و شدت عمل بر زن وارد می شود به باقی قسمت های بدن نیز آسیب می رساند . اما فاجعه به همین جا ختم نمی شود در کشورهای توسعه نیافته که در آن سقط جنین ممنوع است زن برای رها شدن از بارداری مجبور است به مراکز زیرزمینی فاقد موازین بهداشتی روی بیاورد تا بتواند با تحمل دردی جانفرسا و بیماری هایی که هر لحظه در کمین او نشسته اند ، خود را از موجودی که در درونش رشد می کند و تا ابد آن حادثه را برایش تداعی می کند ، رها سازد.
2- از لحاظ روانی : موقعیت اجتماعی و زندگی فردی شخص پس از تجاوز به کلی دگرگون می شود.در جوامع نامترقی وقتی زنی مورد تجاوز قرار می گیرد کمتر می تواند به ازدواج موفقیت آمیز و یا داشتن شغلی آبرومند فکر کند . در این جوامع به زن به چشم عرضه کننده ای نگاه می شود که اگر مورد تجاوز قرار گرفته به دلیل عرضه ی خود بوده است و دردناکتر اینکه اگر زنی از بند خشونت پدر ، برادر ، شوهر و قانون رها شود ، جامعه به نوعی دیگر با وی مقابله خواهد کرد و زنان این جوامع در کمتر مواردی با او رابطه برقرار می کنند . زنان دیگر ، بدون آنکه لحظه ای بی اندیشند که این حادثه هر لحظه در کمین خودشان است ، با نگاهی قهر آلود به شخص مورد تجاوز قرار گرفته ، می نگرند و این در حالی است که باید توجه بیشتری به اینگونه زنان کرد . اینان هموراه لحظه ای را بیاد می آورند که در آن زندگی شان از مسیر طبیعی خود خارج گردید. لحظه ای که می کوشیدند دستی را که راه دهانشان را مسدود کرده پس بزنند . لحظه ای را که عرق ریزان با دستانی ضعیفتر از بازوانی که سخت پیکرشان را در بر گرفته بود می کوشیدند تا خود را رها سازند . لحظه ای را که فریاد زدند اما کسی صدایشان را نشنید ... این زنان باید تا مدت های متمادی تحت نظر پزشک باشند تا بتواند نیروی تحلیل رفته ی خود را بازیابند و به خاطر بیاوردند تا قبل از این حادثه چگونه بودند و چگونه می خواستند باشند . اما در عوض به جای پناه دادن این زنان در کانون خانواده و اجتماع ، همگان از او دوری می کنند و او را با حادثه و اندوهش تنها می گذارند .
حال اینگونه زنان چه راهی پیش رو دارند؟ با جسمی آزرده از آنچه که بر آنان روا گشته و با روحی خسته و بیمار در گوشه ای از جامعه به گدایی آنچه که حق مسلم هر انسانی است می پردازند . زندگی و تلاش برای بقای آن. ادامه زندگی پس از تجاوز به شرایط روحی و منزلت اجتماعی شخص برمی گردد . این حادثه هر چه در سنین پایین تری رخ دهد اثرات مخربتری بر جای خواهد گذاشت . دختران کم سن و سال تر که بیشتر از باقی زنان در معرض تجاوز قرار می گیرند کمتر می توانند پس از تجاوز روی پای خود بایستند . اینان که تا قبل از تجاوز هیچگونه تجربه ای از رابطه جنسی نداشته اند همواره می اندیشند که هرگونه رابطه جنسی حادثه ای است که می تواند از پای درشان بیاورد و چون آن عمل با خشونت همراه بوده است پس از آن ، برایشان حکم تنبیه جسمانی دارد .