-
روانشناسی خانوم ها
سلام؛
امیدوارم محل مناسبی رو برای سوالم انتخاب کرده باشم.
خیلی واضح مشکلم رو خدمتتون عرض می کنم و امیدوارم پاسخ مناسبی رو از سوی خانوم های عضو درانجمن بدست بیارم.
من یه حدود 1 ماهی هست که با خانومی آشنا شدم. این خانوم به دلیل مشکلات مالی، دست به فعالیت های غیر متعارفی می زدند و دارای یک پسر بچه تقریبا 13 ساله هستند. بنده از طریق یکی از آشنایان با این خانوم آشنا شدم و از ایشون خوشم اومد. بنده می خواستم اولا مشکل جنسی خودم رو حل کنم و دوم ایشون رو از این حالتی که بهش دچار شدن، بیرون بیارم. به همین دلیل، به ایشون پیشنهاد ازدواج موقت دادم و گفتم که تمامی نیازهای مالی، عاطفی و جنسی ایشون رو مرتفع می کنم. البته این پیشنهاد، ابتدا به ایشون داده شده و ایشون هم به بنده گفتند که باید مدتی روی این قضیه فکر کنند!
به هر حال، تو این مدت به دلیل اینکه من از ایشون بسیار خوشم اومده بود، سعی کردم با بیان جملات عاطفی و عاشقانه (که البته همگی اونها از روی واقعیت بیان می شد)، ایشون رو جذب خودم کنم. ابتدا این امر با خوبی پیش رفت که چند روز پیش از ایشون پیغامی دریافت کردم که بیان می کرد شما نمی تونید مشکلات مالی من رو برطرف کنید و البته من بهش حق می دم. به هر حال اون روز به سختی با ایشون قرار ملاقات ست کردم و ایشون رو جایی نزدیک محل زندگیشون دیدم. ایشون بیان می کرد که من نمی تونم با شما باشم و وقتی دلیلش رو می پرسیدم می گفتد که این امر کلیه و دلیل قانع کننده ایی رو به من نمی گفتند. به هر حال، در انتهای صحبتشون فهمیدم که اون اظهار علاقه کردن من، قبل از به نتیجه رسیدن کامل موضوع، ایشون رو دچار شک کرده که شاید من یه جورایی ایشون رو می خوام مغفول کنم. به هر حال، بعد از کلی صحبت با ایشون، قبول کردند که با من بمونند. |smilingsmiley|
اما مشکل بنده از این جا شروع میشه که با اینکه من به تمامی قول هایی که داده بودم، عمل کردم؛ اما کماکان از ایشون کم مهری دریافت می کنم و ایشون هنوز هم با اینکه حدود یک ماه از آشناییمون می گذره، بنده رو با اسم کوچیک صدا نکردن. وقتی از ایشون می خوام که همدیگر رو ببینیم، حدس من اینکه ایشون با اکراه قبول می کنند. مثلا، از ایشون خواستم که جمعه همدیگر رو ببینم، ایشون گفتند که به دلیل عمل چشم مادرشون که روز پنجشنبه هستش، نمی تونن شاید جمعه وقت بزارن و حتی گفتند که اگر شد، می تونن خود همون روز پنجشنبه اقدام کنند. با این حال، امروز که روز شنبه هستش، من از ایشون خواستم که همدیگر رو ببینیم، ولی باز هم به دلایلی مثل دعوت شدن به افطاری، از این کار طفره رفتند. البته من با این موضوع مشکلی ندارم. به ایشون گفتم که خب من باید با دلتنگیم چه کنم که خیلی سرد گفتند نمی دونم چی بگم. در صورتی که به نظر من، اگر بنده برای ایشون مهم بودم، می گفتند که از این موضوع شرمنده هستند و برای یه روز دیگه برنامه ریزی می کردن. به نظر من ایشون همیشه داره از موضع بالاتر به بنده نگاه می کنه و این در حالیست که من از همه مواردی که قول داده بود، همگی رو رعایت کردم و چیزی برای ایشون کم نگذاشتم.
از اعضاء خانوم این گروه تقاضا دارم به بنده به حل این مشکل کمک کرده و تجربیات خودشون رو در برخورد اینجانب با خانوم ها، بفرمایند.
با تشکر
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
شما دلیلی که خودتون میخوایید باهاش باشید و اول متنتون گفتید به خاطره حل مشکل جنسیتون
و اینکه میخوایید موقت باهاشون باشید
آقای محترم هیچ زنی دوست نداره دمه دستی باشه و صرفا برای حل مشکل جنسی یه آقا و موقت باشه
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
miss eli vrn
شما دلیلی که خودتون میخوایید باهاش باشید و اول متنتون گفتید به خاطره حل مشکل جنسیتون
و اینکه میخوایید موقت باهاشون باشید
آقای محترم هیچ زنی دوست نداره دمه دستی باشه و صرفا برای حل مشکل جنسی یه آقا و موقت باشه
ممنون از پاسختون؛
البته من به ایشون نگفتم که تنها برای مشکل جنسیم ایشون رو می خوام. البته در مورد موقت بودن هم، به ایشون نگفتم که برای یه مدت محدود باید کنار من باشن. حتی من گفتم که حداقل دوست دارم که یکسال با هم باشیم و همدیگر رو بشناسیم. ایشون اصرار به این داشت که این مدت باید بسیار کمتر باشه. من به ایشون گفتم که همسری که انتخاب می کنم، واقعا باید به عنوان همسر کنارم باشه. تمامی مشکلات ایشون، مشکل منه و دوست دارم تمامی مشکلات و شادی های خودش رو با من تقسیم کنه. تا حالا هم اینطوری با ایشون برخورد کردم...
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
سلام
من فکر میکنم این سرد جواب دادنا و طفره رفتن از قرار ملاقات و این بی میلی که به شما داره ناشی از اینه که دوستتون نداره .
اگه یه خانم آقایی رو دوست داشته باشه من فکر میکنم مشتاقتر از آقا باشه برای دیدن .
بیشتر و زودتر از آقا دلشون تنگ میشه .
اگه کاری داشته باشه تمام کارا و قراراشو کنسل میکنه که به دیدن آقا بره .
شایدم ترس داره از مردا ... گفتید با خانمی آشنا شدید نگفتید مطلقست یا بیوه
ولی امکان داره اگه مطلقه باشه دیگه نتونه به هیچ مردی اطمینان کنه
شاید حس میکنه شما اونو واسه رفع نیاز جنسیتون میخواید و این حسه بدی بهش میده واسه همینه که هروقت قرار ملاقات حضوری میزارید مبپیچونه .
به هر حال بهتره بدون رودروایسی باهاشون صحبت کنید و دلیل سرد جواب دادناشون رو بپرسید .
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Hesham
ممنون از پاسختون؛
البته من به ایشون نگفتم که تنها برای مشکل جنسیم ایشون رو می خوام. البته در مورد موقت بودن هم، به ایشون نگفتم که برای یه مدت محدود باید کنار من باشن. حتی من گفتم که حداقل دوست دارم که یکسال با هم باشیم و همدیگر رو بشناسیم. ایشون اصرار به این داشت که این مدت باید بسیار کمتر باشه. من به ایشون گفتم که همسری که انتخاب می کنم، واقعا باید به عنوان همسر کنارم باشه. تمامی مشکلات ایشون، مشکل منه و دوست دارم تمامی مشکلات و شادی های خودش رو با من تقسیم کنه. تا حالا هم اینطوری با ایشون برخورد کردم...
شما بهشون نگفتید اما خودتونو که نمیتونید گول بزنید شما دلیل اصلیتون رو مشکل جنسیتون بیان کردید
میدونید چیه یه زن حتی اگر هم طرف مقابلش دلیل اصلیشو بهش نگه متوجه اون میزان عشق وعلاقه و اینکه اون فرد قابلیت تکیه کردن بهش داره رو میشه
هرچیم شما نگفته باشی اما اون میفهمه و حس میکنه
پس بهتره اگر واقعا با عنوان همسری دایم به ایشون نگاه میکنید سعی کنید طوری رفتار کنید که اون معذب نشه و حمایتش کنید و عنوان شریک زندگی آیندش به حل مشکلاتش کمک کنید
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
ممنون از پاسختون.
اتفاقا من از ایشون پرسیدم که آیا بنده رو دوست دارن یا خیر که پاسخشون مثبت بود.
ایشون طلاق گرفتن و یک بار هم گفتند که این طور صحبت کردن من رو قبلا هم افراد دیگه به ایشون گفتن. به عنوان مثال، می گفتند؛ همه مردها همینطوری حرف می زنند. من خیلی اصرار داشتم بنده اینطوری نیستم و سعی کردم که این موضوع رو ایشون متوجه بشن.
البته به نظر شما، وجود یک ارتباط یک ماهه، کافیه برای این انتظاری که من از ایشون دارم؟ یا باید بیشتر صبر کنم و با رفتار مناسب خودم، ایشون رو هم راستا با نظر خودم کنم؟
ممنون
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
miss eli vrn
پس بهتره اگر واقعا با عنوان همسری دایم به ایشون نگاه میکنید سعی کنید طوری رفتار کنید که اون معذب نشه و حمایتش کنید و عنوان شریک زندگی آیندش به حل مشکلاتش کمک کنید
بنده تو همین موندم. شما به عنوان خانوم، چه پیشنهادی می فرمایید. بنده چطور می تونم کاری کنم که ایشون به بنده اعتماد کنند. واقعا من نمی خوام ایشون رو از دست بدم. البته این رو هم بگم که بنده همسر دارم. ولی همسر بنده مشکل دارند و به دلایلی امکان طلاقشون رو ندارم...
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
شما خودتون شرایطتتون چطوریه چند سالتونه؟
قبلا ازدواج کردید؟
آیا روی این خانم فقط برای ازدواج موقت حساب باز کردید؟
به ایشون گفتید موقتت میخوامت؟
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
miss eli vrn
شما خودتون شرایطتتون چطوریه چند سالتونه؟
قبلا ازدواج کردید؟
آیا روی این خانم فقط برای ازدواج موقت حساب باز کردید؟
به ایشون گفتید موقتت میخوامت؟
من خودم حدود 36 سالمه. متاهل هستم. بله، روی ایشون فقط برای ازدواج موقت حساب باز کردم. البته نه به صورتی که بخوام این موضوع رو برای چند ماه بخوام. من از ایشون خیلی خوشم اومده و ایشون رو خیلی دوست دارم و می خوام سالها با ایشون بمونم. این موضوع رو هم بهشون گفتم.
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Hesham
بنده تو همین موندم. شما به عنوان خانوم، چه پیشنهادی می فرمایید. بنده چطور می تونم کاری کنم که ایشون به بنده اعتماد کنند. واقعا من نمی خوام ایشون رو از دست بدم. البته این رو هم بگم که بنده همسر دارم. ولی همسر بنده مشکل دارند و به دلایلی امکان طلاقشون رو ندارم...
آقای محترم خیلی واضح و رک بهتون بگم این خانم فکر میکنه شما بهش دید جنسی دارید و خلاف این هم نیست چون خودتون هم متذکر شدید
خب خیلی مشخصه که نخواد بهتون اعتماد کنه تازه بدتر هم که خودتونم یه همسر دارید!!!
خیلی واضحه این خانوم اکراهش میشه با شما رابطه داشته باشه!
دلیل اینکه همسرتونو نمی خوایید چیه؟
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Hesham
من خودم حدود 36 سالمه. متاهل هستم. بله، روی ایشون فقط برای ازدواج موقت حساب باز کردم. البته نه به صورتی که بخوام این موضوع رو برای چند ماه بخوام. من از ایشون خیلی خوشم اومده و ایشون رو خیلی دوست دارم و می خوام سالها با ایشون بمونم. این موضوع رو هم بهشون گفتم.
آقای محترم همون اول بهتون گفتم هیچ زنی دوست نداره دمه دستی و موقت باشه چون یه جور توهین به شخصیت زن !
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
ببینید، بنده به ایشون نگفتم که برای بحث جنسی ایشون رو می خوام. بنده به ایشون گفتم که می خوام اون رو به عنوان همسرم قبول بکنم. همونطور که گفتم، ایشون به دلیل مشکل مالی دچار فعالیت های غیر متعارف شدند. یکی از دلایل اصلی بنده برای برقراری ارتباط با ایشون، بیرون آوردن ایشون از این منجلاب هستش. البته من این موضوع رو بهشون نگفتم. ایشون از ابتدا هم می دونستند که من همسر دارم. این موضوعی نبود که تازه متوجه شده باشند. من چیزی که از ایشون از همون ابتدا خواستم و می خوام اینکه به بنده اعتماد کنند و بنده رو دوست داشته باشند و به من به عنوان همسری که بهش عشق می ورزند، نگاه کنند.
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
من می خواستم که شما به بنده کمک کنید که چطوری می تونم اعتماد ایشون رو جلب کنم. من نمی خوام ایشون رو از دست بدم و هر کاری که لازم باشه برای حمایت از ایشون انجام می دم...
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
miss eli vrn
آقای محترم خیلی واضح و رک بهتون بگم این خانم فکر میکنه شما بهش دید جنسی دارید و خلاف این هم نیست چون خودتون هم متذکر شدید
ممنون از اینکه وقت می گذارید و در مورد مشکل بنده بحث می کنید.
همنطور که گفتم، ملاک اول بنده برای برقراری ارتباط با ایشون، ابتدا مسائل عاطفی هستش و در مرحله دوم، مسائل جنسی. این موضوع رو با تاکید به ایشون گفتم. برقراری ارتباط که بدون مسائل جنسی نمیشه. ولی گفتم که هر دوی این موضوعات برای من مهمه و مسائل عاطفی مهمتر.
در مورد سوال دومتون؛ هر چیزی که بنده از ایشون می خوام، همسرم به صورت مورد نظر بنده، نتونستند مرتفع کنند. هر چند، یکی از دلایل اصلی بنده برای برقراری ارتباط با ایشون، بیرون آوردن ایشون از این منجلابی هستش که درش غوطه ور هستند...
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
آقای محترم شما هرچند هم مستقیم به ایشون نگفته باشه اما ایشون متوجه میشه دلیل اصلیتون رو ببینید وقتی نمیتونه به روی یک زندگی امن و بلند مدت با شما حساب باز کنه باعث میشه اعتماد نکنه مثلا شما فکر باهاتون ازدواج کنه بعد یه مدت همسرتون بفهمه یا خانواده همسرتون و غیره براش بی آبرویی درست کنند چه امنیتی میتونه داشته یا اینکه بخواد بعد از یه شکست یه ازدواج موفق داشته باشه بدون تنش وقتی بخواد ازدواجشو از همه پنهان کنه معلومه براش تنش به وجود میاد و نخواد اعتماد کنه هرچیم شما نگفته باشی اون میفهمه شما اونو موقت میخوایید همین براش یه شکست دوبارست با این اوضاع چطور توقع دارید بهتون اعتماد کنه!!
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
به نظر شما بی آبروی ایشون در کاری که در حال انجام اون هستش، بیشتر از اعتمادی هستش که می خوان به بنده بکنن. بنده برای موندن با ایشون زمانی رو مشخص نکردم. شما هنوز جواب سوالی که قبلا بهش پرداختم رو ندادید.
آبا به نظر شما، وجود ارتباط یک ماهه، برای جلب نظر ایشون کافیه یا باید خیلی بیشتر از این حرف ها بگذره؟
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
شما خیلی کلی حرف میزنید و قشنگ توضیح نمیدید تا بهتر راهنمایی بشید
شما میگید همسرتون نیاز هاتون رو مرتفع نمیکنه ؟ آیا خودتون تنهایی به این نتیجه رسیدید؟
ببخشید روی صحبتم با شما نیست اما کلا آقایونی که تصمیم به ازدواج مجدد میگیرند مدام نکات منفی همسرشونو جلوی نظرشون میارند و حتی از یه مسایل کوچکی کوه میسازند
امیدوارم شما از اون دسته مرد هایی نباشید که از روی دلایل بی منطق و صرفا برای توجیه خودتون میخوایید ازدواج دیگر داشته باشید
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
آیا بحث بر روی مشکلات بنده با همسر فعلیم، باعث میشه مشکل عدم اعتماد ایشون به بند حل بشه؟
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Hesham
به نظر شما بی آبروی ایشون در کاری که در حال انجام اون هستش، بیشتر از اعتمادی هستش که می خوان به بنده بکنن. بنده برای موندن با ایشون زمانی رو مشخص نکردم. شما هنوز جواب سوالی که قبلا بهش پرداختم رو ندادید.
آبا به نظر شما، وجود ارتباط یک ماهه، برای جلب نظر ایشون کافیه یا باید خیلی بیشتر از این حرف ها بگذره؟
در مورد سوالتون باید بگم ارتباط یک ماهه برای یک خانوم برای اعتماد کردن به شریکش کافی نیست اما البته افراد و شناخت هایی که ایجاد میشه متفاوتند
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
بنده تو این شرایطی که خدمتتون گفتم، چطور می تونم اعتمادشون رو جلب کنم؟ آیا این موضوع اصلا امکان نداره؟
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Hesham
آیا بحث بر روی مشکلات بنده با همسر فعلیم، باعث میشه مشکل عدم اعتماد ایشون به بند حل بشه؟
بله خیلی تاثیر داره
چون اون خانم امکان داره فکر کنه همین طور که دارید همسر فعلیتونو میپیچونید اون رو هم بپیچونید و بهش بی وفایی کنید
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
ایشون چون ممکنه رفتار های ناخوشایندی رو تجربه کرده باشه این احساس بد در وجودش پایدار شده و بر اساس طرحواره ای که شکل گرفته از اقایون انتظار رفتار درست رو نداره این خانم ها فقط زمانی نسبت به یه مرد احساس کشش میکنن که اون مرد واقعا مرد خوبی وخیری باشه و هدفش صرفا شخصی نباشه واز نیاز خودش بگذره برای بهبود وضعیت طرفش.
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Hesham
بنده تو این شرایطی که خدمتتون گفتم، چطور می تونم اعتمادشون رو جلب کنم؟ آیا این موضوع اصلا امکان نداره؟
آقای محترم من از خوصصیات و حس های اون خانم خبر ندارم اما به شخصه فکر میکنم با این شرایط زنی نمیتونه به مردی اعتماد کنه
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
راستی شما گفتید همسر دارید!!پس چرا طرف اون خانم میرید؟
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
saba95
راستی شما گفتید همسر دارید!!!!
بله
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
miss eli vrn
آقای محترم من از خوصصیات و حس های اون خانم خبر ندارم اما به شخصه فکر میکنم با این شرایط زنی نمیتونه به مردی اعتماد کنه
پس فکر می کنید که این خانوم با این شرایطی که خدمتتون گفتم و با وجود یک پسر بچه 13 ساله، باید منتظر یه آقا بمونن که تا حالا ازدواج نکرده. به نظر شما کدوم آقا می تونه با دونستن اون مشکلی که ایشون به خاطر پول اندک، دچارش هستش، با ایشون ازدواج دائم داشته باشه؟
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Hesham
بله
خب پس چرا طرف اون خانم رفتید؟
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
saba95
راستی شما گفتید همسر دارید!!پس چرا طرف اون خانم میرید؟
به خاطر مشکلاتی که با همسر فعلیم دارم و به خاطر وضع مالی مناسبی که دارم، میخوام ایشون رو از این حالتی که درش هستند، نجات بدم...
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Hesham
به خاطر مشکلاتی که با همسر فعلیم دارم و به خاطر وضع مالی مناسبی که دارم، میخوام ایشون رو از این حالتی که درش هستند، نجات بدم...
شما میتونید بدون اینکه با ایشون ازدواج کنید به او کمک مالی کنید همسرتونم مگه تا این حد مشکل داره که شما میخوایید یکی دیگه رو تو زندگیتون بیارید؟
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
انتظار دارم که در قبال حل مشکلات مالی ایشون، ایشون هم بنده رو از نظر عاطفی ساپورت کنند...
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Hesham
پس فکر می کنید که این خانوم با این شرایطی که خدمتتون گفتم و با وجود یک پسر بچه 13 ساله، باید منتظر یه آقا بمونن که تا حالا ازدواج نکرده. به نظر شما کدوم آقا می تونه با دونستن اون مشکلی که ایشون به خاطر پول اندک، دچارش هستش، با ایشون ازدواج دائم داشته باشه؟
نه اما زن هایی مطلقه ایی که بچه دارند معمولا به خاطره شکستشون ترجیه میدند ازدواج نکنند
ازدواج هم بخواند بکنند دوست دارند ازدواجی کنند که تا شکست دوباره نباشه حداقل با کسی ازدواج میکنند که شرایطش مثل خودشون باشه مثلا یه مرد مطلقه بچه دار
به نظر من شما هم اگر خیلی حس خیرخواهی دارید و میخواهید ایشون رو از مننجلاب مشکلات مالی بیرون بیارید بهشون کمک مالی کنید و سعی کنید به یک مشاوره حضوری خودتون و همسرتون باهم برای بهبود روابطتتون برید
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
بنده در حدود 10 ساله که ازدواج کردم. توی این مدت 10 ساله، تا حالا 5 بار به صورت کامل با همسرم ************ داشتم و این هم به دلیل مشکل بنده بوده...
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
خب خودتون میگید به خاطره مشکل خودتون بوده و همسرتون ایرادی نداشته اون بنده خدا چه گناهی کرده که لایق بی وفایی شما هست
برای یک لحظه خودتونو جای همسرتون بذارید یه لحظه فکر کنید همسرتون با مردی دیگه رابطه ی عاطفی در حد صحبت کردن پیدا کرده باشه
میبینید چقدر آدم ناراحت میشه اونم این حس و پیدا میکنه
شما به جای اینکه این راه سخت و پر از تنش که آخرش بی آبرویی هست رو انتخاب کنید با همسرتون همت کنید مشکلتونو برطرف کنید الان علم خیلی پیشرفت کرده و خیلی راه های زیادی برای حل مشکلتون اومده
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
اینکه 5 بار تو 10 سال رابطه داشتید علتش چی بوده ؟
چرا اینطور شده ؟
یعنی چی این هم به دلیل مشکل بنده بوده ... ؟؟؟
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Hesham
انتظار دارم که در قبال حل مشکلات مالی ایشون، ایشون هم بنده رو از نظر عاطفی ساپورت کنند...
من هنوز نفهمیدم چرا بعد ازدواج ویه عمر زندگی متوجه میشن از همسرشون راضی نیسن اینایی که میگید انتخاب قبل ازدواجه !!!الان که ازدواج کردید و تعهد دارید پس حالا که انتخابتونو کردیدباید به فکر حل مشکلتون باهمسرتون باشید نه اینکه برای رهایی از مشکلتون تعهدتون رو زیرپا بذارید.
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
اگرم مشکلتون خیلی شدیده که شمارو ازار میده به نظرم جداشید. البته اگر بچه دارید به فکر اونم باشید چون ادم گاهی به خاطر بچه اش از خیلی مسائل میگذره.
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
saba95
من هنوز نفهمیدم چرا بعد ازدواج ویه عمر زندگی متوجه میشن از همسرشون راضی نیسن اینایی که میگید انتخاب قبل ازدواجه !!!الان که ازدواج کردید و تعهد دارید پس حالا که انتخابتونو کردیدباید به فکر حل مشکلتون باهمسرتون باشید نه اینکه برای رهایی از مشکلتون تعهدتون رو زیرپا بذارید.
دقیقا همینه متاسفانه برخی از افراد گاهی برای توجیه کاری که میخواهند انجام بدند چشمشون رو بر روی خیلی چیزا میبندند
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
آیا منظورتون از فعالیت های غیر متعارف که این خانم گرفتارش هستند همون رابطه داشتن با مردهای مختلف هست؟ اگر این طور که من حدس زدم باشه مطمنن این خانم گرفتار فسادی شدن که نه تنها با شما بلکه هیچ مرد دیگه ای نمیتونن ازدواج کنن . که دلایلای مختلفی میتونه داشته باشه از بیماری های عفونی و یا حس تنوع طلبی و عدم حس تعهد و پایبندی به شخصی یا ...
اینطور که حدس میزنم ایشون میخوان آزاد باشن و نمیخوان خودشو درگیر ازدواج کنن و از اون حس استقلال خودشون دست بردارند. (البته این گفته های من در صورتی است که اون خانم قبل از آشنایی با شما با مردهای مختلفی ارتباط داشته باشن و اگر اینگونه باشه فکر نمیکنم شما با همچین شخصی نه تنها نمیتونید ازدواج نکنید بلکه به آرامش روحی هم نیز نخواهید رسید )
اما قبل از هر تصمیمی باید تکلیفتون با خانمتون مشخص بشه اولا یا طلاق میگیرید یا جدایی به صورت توافقی انجام بدید یا رضایت ایشون رو برای هر اقدامی میگرید در غیر اینصورت عمل شما خیانت محسوب میشه که نه تنها این دنیا بلکه در آخرت هم دچار عذاب الهی میشید و هیچ وقت طعم خوشبختی رو نمیچشید
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
سلام من دختر 15 ساله هستم توی یه سال رابطه جنسی پدر مادرم و حتی صداهای ازاردهندشون رو شنیدم. نمیدونم بخش رو درست انتخاب کردم یا نه ولی امیدوارم کمکم کنید. توی یه سال تابستون حدود 5 بار این اتفاق واسم افتاده. ولی وقتی میشنوم حالت ترس بهم دست میده و انگار فلج شدم و قدرت تکلم ندارم که کاری کنم که از حضور من با خبر بشن. اتاق جداگانه دارم ولی مادرم خیلی اصرار داره که من حتما پیش اونا بخوابم. وقتی رابطه شون رو میشنوم دیگه حالتام دست خودم نیس. دو روز قبل هم این اتفاق برام افتاد و من نتونستم تمرکزی روی هیچ چیزی داشته باشم و تا دو روز گریه میکردم نمیتونستم خودمو کنترل کنم. وقتی هم این جور اتفاقا برام رخ میده با والدینم قهر میکنم و کلا نمیتونم ارتباط برقرار کنم باهاشون. حتی احساس میکنم وقتی بهم دست میزنن نجس میشم و الان دیگه فقط برای غذا خوردم میرم بیرون و نمیتونم نگاهشون هم بکنم. میشه منو راهنمایی کنید؟ این قضیه خیلی روم تاثیر گذاشته
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
nafisebayat
سلام من دختر 15 ساله هستم توی یه سال رابطه جنسی پدر مادرم و حتی صداهای ازاردهندشون رو شنیدم. نمیدونم بخش رو درست انتخاب کردم یا نه ولی امیدوارم کمکم کنید. توی یه سال تابستون حدود 5 بار این اتفاق واسم افتاده. ولی وقتی میشنوم حالت ترس بهم دست میده و انگار فلج شدم و قدرت تکلم ندارم که کاری کنم که از حضور من با خبر بشن. اتاق جداگانه دارم ولی مادرم خیلی اصرار داره که من حتما پیش اونا بخوابم. وقتی رابطه شون رو میشنوم دیگه حالتام دست خودم نیس. دو روز قبل هم این اتفاق برام افتاد و من نتونستم تمرکزی روی هیچ چیزی داشته باشم و تا دو روز گریه میکردم نمیتونستم خودمو کنترل کنم. وقتی هم این جور اتفاقا برام رخ میده با والدینم قهر میکنم و کلا نمیتونم ارتباط برقرار کنم باهاشون. حتی احساس میکنم وقتی بهم دست میزنن نجس میشم و الان دیگه فقط برای غذا خوردم میرم بیرون و نمیتونم نگاهشون هم بکنم. میشه منو راهنمایی کنید؟ این قضیه خیلی روم تاثیر گذاشته
سلام نفیسه جان
شاید انجمن درست انتخاب شده باشه
اما مشکل اینه که شما داخل یه تاپیک قدیمی که اونم گپ و بحث بین کاربران بوده مشکل شخصیتونو مطرح کردین!
بایستی یه تاپیک مجزا درست کنین و مشکلتونو اونجا مطرح کنین
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
nafisebayat
سلام من دختر 15 ساله هستم توی یه سال رابطه جنسی پدر مادرم و حتی صداهای ازاردهندشون رو شنیدم. نمیدونم بخش رو درست انتخاب کردم یا نه ولی امیدوارم کمکم کنید. توی یه سال تابستون حدود 5 بار این اتفاق واسم افتاده. ولی وقتی میشنوم حالت ترس بهم دست میده و انگار فلج شدم و قدرت تکلم ندارم که کاری کنم که از حضور من با خبر بشن. اتاق جداگانه دارم ولی مادرم خیلی اصرار داره که من حتما پیش اونا بخوابم. وقتی رابطه شون رو میشنوم دیگه حالتام دست خودم نیس. دو روز قبل هم این اتفاق برام افتاد و من نتونستم تمرکزی روی هیچ چیزی داشته باشم و تا دو روز گریه میکردم نمیتونستم خودمو کنترل کنم. وقتی هم این جور اتفاقا برام رخ میده با والدینم قهر میکنم و کلا نمیتونم ارتباط برقرار کنم باهاشون. حتی احساس میکنم وقتی بهم دست میزنن نجس میشم و الان دیگه فقط برای غذا خوردم میرم بیرون و نمیتونم نگاهشون هم بکنم. میشه منو راهنمایی کنید؟ این قضیه خیلی روم تاثیر گذاشته
سلام
با مشاور مدرستون صحبت کنید تا با مادرتون در مورد این قضیه حرف بزنن و متوجهشون کنن.
همینطور شما در اتاق خودتون بخوابید.
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
سلام
با عرض معذرت از استارتر محترم میخواستم عارض باشم خدمتتون که کاربر فوق ^فاقد صلاحیت عقلی و شعوری هستن
عرض آن با ما و تصمیم با شما
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
SHERVIN"66
سلام
با عرض معذرت از استارتر محترم میخواستم عارض باشم خدمتتون که کاربر فوق ^فاقد صلاحیت عقلی و شعوری هستن
عرض آن با ما و تصمیم با شما
این شخص با تظاهر به خوب بودن به کاربران سایت نزدیک میشه و ازشون سوءاستفاده میکنه و چون من این رو به کاربران میگم تا هوشیار باشن با من لج افتاده میخواد به خیال خودش منو تخریب کنه.
من از کاربران قدیمی این سایت هستم و اونقدر مورد تایید هستم که به عنوان کاربر فعال از طرف مدیران سایت انتخاب شدم.
ولی این کاربر که میخواد منو تخریب کنه تازه وارده و چندین نام کاربری ساخته و با هر کدومش یه جور با افراد میحرفه به خیال خودش خیلی زرنگه در حالی که این نشون میده اختلال چند شخصیتی وحشتناکی داره و هر کاری ممکنه ازش سر بزنه.
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Experience
سلام
با مشاور مدرستون صحبت کنید تا با مادرتون در مورد این قضیه حرف بزنن و متوجهشون کنن.
همینطور شما در اتاق خودتون بخوابید.
ممنون از راهنماییتون ولی متاسفانه دبیرستانی ها تو مدرسشون مشاور ندارن.:(
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
SHERVIN"66
سلام
با عرض معذرت از استارتر محترم میخواستم عارض باشم خدمتتون که کاربر فوق ^فاقد صلاحیت عقلی و شعوری هستن
عرض آن با ما و تصمیم با شما
با کمال احترام به شما میگم که هر نظری برای من ارزشمنده اگر معقول باشه
-
پاسخ : روانشناسی خانوم ها
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
nafisebayat
ممنون از راهنماییتون ولی متاسفانه دبیرستانی ها تو مدرسشون مشاور ندارن.:(
با مادربزرگتون در این مورد صحبت کنید.
اگه امکانش نیست پس در اتاق خودتون باشید و هدفون بذارید آهنگ گوش کنید یا هرجور که میتونید سرگرم بشید.