اولیه و جفت میمونا خیلی با احساسن خخخخخخخخخخ
... من از اینکه تو خوشبختی نه آرومم نه دلگیرم ...
... یه جوری زخم خوردم که نه می مونم نه میمیرم ..
... تمام آرزوم این بود یه رویایی که شد دردم ...
... یه بارم نوبت ما شد ببین چی آرزو کردم ...
... یه عمره با خودم میگم خدارو شکر خوشبخته ...
... خدارو شکر خوشبختی چقد این گفتنش سخته ...
چ نااااااااازن
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
عَـــخــــــــــــــی..
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)