پاسخ : والدینی که درک نمی کنند
سلام
به سایت مشاور خوش آمدید.
خوب شما دختر خوبی هستید ببینید شما والدینتان را نمی توانید تغییر دهید ولی می توانید خودتان صدمه کمتری از برخوردشان ببینی. سعی کن زیاد بین دعواهاش نباشید شما دختر ارزشمندی هستید محکم باشید و بیشتر روی درستان تمرکز کنید همچنین ارتباطات اجتماعیتان را بیشتر کنید.
پاسخ : والدینی که درک نمی کنند
سلام.خسته نباشید
من ی دختره16ساله ام ک ب زودی 17سالم میشه..خانوادم مخصوصا مامانم خیلییی باهام بد رفتار میکنه بابام ی کم بهتر از مامانم البته فقط ی کم..خستم کردن با این رفتاراشون.همش بحثای الکی..همش گیر میدن بهم.همش سرکوفت میزنن بهم .تحقیرم میکنم کارم شده گریه شب و روز.
من تقریبا9ماه پیش با ی پسری فقط از طریق تلگرام در ارتباط بودم در حد دو هفته خانوادم فهمیدن گوشیمو جم کردن..از اون روز مامانم همش سرکوفت بهم میزنه.همش میگه تو با فلانی بودی.ولی با خواهر کوچیکم خیلیییییی خوبه.من حسودیم میشه.همش میگه با این نرو پیش اون نرو.ما خونمون تو ی شهر کوچیکه زیاد نمیشه رفت بیرون همش تو خونم.مامانم همش نفرینم میکنه منم اینجوری نمیتونم درس بخونم میگم آخه اینک اینقد اره نفرین میکنه ب من پس چرا درس بخونم.؟
میگه همه بحثای ما رو توئه.مقصر تویی.همش گند میزنی.آبروی ما رو میبری در صورتی ک بخدا قسم همه از من تعریف میکنن ولی مامانم میگه خب حالا ی چیزی گفتن.تا الان نشده ی بار با هم درست حرف بزنیم و نتیجه بگیرم همش بحث همش دعوا.بخدا خسته شدم.
دوس ندارم دیگه تو این خونه بمونم.گوشیم جم کردن.میخوان مودمم جم کنن تورو خدا بگین من باید چیکار کنم؟؟
چیکار کنم ک اخلاقشون باهام خوب بشه.هر وقت میگم گوشیمو نیاز دارم میگن تو خجالت نمیکشی؟با چ رویی میگی گوشیمو میخوام؟
جرئت حرف زدن با دختر عمه هامو ندارم.
ااگ دیدمشون آجی کوچیکمو میفرستم پیشمون اونم میره براش میگه.
هیچ کسیم ندارم ک باهاش حرف بزنم.ن مامان خوبی دارم ک بتونم باهاش راحت حرف بزنم ب بابامم نمیتونم بگم خب آخه روم نمیشه راحت نیستم باهاشون.
خواهر یا داداش بزرگترم ندارم ک بخوام باهاشون حرف بزنم.
کاش گوشیمو بدن..هم ب من میگن مگه چی کم داری ک رفتی با اون پسره..من هیچی کمندارم فقط محبت کم دارم.احترام بهم نمیذارن.ووقتی میخوان کاری کنن من چیزی میگم مامانم میگه تو نمیخواد حرف بزنی..
دیوونم کرده رفتاراش.
بخدا من اون پسره رو هم ی بارم ندیدم.اصلا اون تو ی استان دیگس.
ولی هنوز باهم در ارتباطیم هم من هم اون خیلییییییییییییی همو دوس داریم.
ولی مامانم همش میگه تو با ان بودی.تورو خدا بگیمن چیکار کنم ک تمام این مشکلاتم تو این زمینه حل بششه؟؟
پاسخ : والدینی که درک نمی کنند
سلام.خسته نباشید
من ی دختره16ساله ام ک ب زودی 17سالم میشه..خانوادم مخصوصا مامانم خیلییی باهام بد رفتار میکنه بابام ی کم بهتر از مامانم البته فقط ی کم..خستم کردن با این رفتاراشون.همش بحثای الکی..همش گیر میدن بهم.همش سرکوفت میزنن بهم .تحقیرم میکنم کارم شده گریه شب و روز.
من تقریبا9ماه پیش با ی پسری فقط از طریق تلگرام در ارتباط بودم در حد دو هفته خانوادم فهمیدن گوشیمو جم کردن..از اون روز مامانم همش سرکوفت بهم میزنه.همش میگه تو با فلانی بودی.ولی با خواهر کوچیکم خیلیییییی خوبه.من حسودیم میشه.همش میگه با این نرو پیش اون نرو.ما خونمون تو ی شهر کوچیکه زیاد نمیشه رفت بیرون همش تو خونم.مامانم همش نفرینم میکنه منم اینجوری نمیتونم درس بخونم میگم آخه اینک اینقد اره نفرین میکنه ب من پس چرا درس بخونم.؟
میگه همه بحثای ما رو توئه.مقصر تویی.همش گند میزنی.آبروی ما رو میبری در صورتی ک بخدا قسم همه از من تعریف میکنن ولی مامانم میگه خب حالا ی چیزی گفتن.تا الان نشده ی بار با هم درست حرف بزنیم و نتیجه بگیرم همش بحث همش دعوا.بخدا خسته شدم.
دوس ندارم دیگه تو این خونه بمونم.گوشیم جم کردن.میخوان مودمم جم کنن تورو خدا بگین من باید چیکار کنم؟؟
چیکار کنم ک اخلاقشون باهام خوب بشه.هر وقت میگم گوشیمو نیاز دارم میگن تو خجالت نمیکشی؟با چ رویی میگی گوشیمو میخوام؟
جرئت حرف زدن با دختر عمه هامو ندارم.
ااگ دیدمشون آجی کوچیکمو میفرستم پیشمون اونم میره براش میگه.
هیچ کسیم ندارم ک باهاش حرف بزنم.ن مامان خوبی دارم ک بتونم باهاش راحت حرف بزنم ب بابامم نمیتونم بگم خب آخه روم نمیشه راحت نیستم باهاشون.
خواهر یا داداش بزرگترم ندارم ک بخوام باهاشون حرف بزنم.
کاش گوشیمو بدن..هم ب من میگن مگه چی کم داری ک رفتی با اون پسره..من هیچی کمندارم فقط محبت کم دارم.احترام بهم نمیذارن.ووقتی میخوان کاری کنن من چیزی میگم مامانم میگه تو نمیخواد حرف بزنی..
دیوونم کرده رفتاراش.
بخدا من اون پسره رو هم ی بارم ندیدم.اصلا اون تو ی استان دیگس.
ولی هنوز باهم در ارتباطیم هم من هم اون خیلییییییییییییی همو دوس داریم.
ولی مامانم همش میگه تو با ان بودی.تورو خدا بگیمن چیکار کنم ک تمام این مشکلاتم تو این زمینه حل بششه؟؟
پاسخ : والدینی که درک نمی کنند
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Lou
سلام
من از خدا ممنونم که مامانو بابا دارم، اما بهش گله هم می کنم. رفتار مامانم برام غیر قابل تحمله . برام رقت انگیزه براش احساس تاسف می کنم.گاهی میگم کاشکی ننه بابام دوتا معتاد الدنگ بودن که سرتاپاشون بوی سیگار و تریاک میداد، ولی یه بارم که شده بقلم کنن، بگن بهت افتخار می کنیم، بگن دوست داریم ولی هیچی. به جز اینکه از نظر خوراک و رفاه تأمینم از لحاظ عافطی بدخت بیچارم. دوسال دیگه کنکور دارم و امیدم به زندگی فقط همینه. درس می خونم یه داشگاه خوب قبول شم. شما بهم بگین این دوسالو چطور به خوبیو خوشی بگذرونم؟
تو روخدا ببخشید طولانی شد.
سلام دختر خوب
خوش اومدید به انجمن
و ممنون از دعوت شما
متاسفم که حرفات رو خوندم، تلخ اما واقعیت...
بعضی واقعیت ها تو زندگی تلخن اما تو باید یاد بگیری خودتو با شرایط وفق بدی و کمترین آسیب رو ازش بگیری.
تا حدودی درکت می کنم چون قبلا شبیه همچین شرایطی رو تو خونواده داشتم
البته نه به این شدت!
با توجه به تجربه های خودم و راه حل هایی که برای این نوع مشکلات از بقیه و مشاور میگرفتم
به نظرم بهترین کاری که میتونی بکنی اینه که به خصوص الان که بیشتر وقتت رو سرگرم کارای خودت هستی
زیاد باهاشون وقت نگذرون به خصوص وقتی میبینی اوضاع خونه آروم نیست
نکته ی دیگه اینکه
هر موقع میبینی تو خونه دعوا هست
برو توی اتاقت و از اونجا دور شو که اذیت نشی
یه هندزفری تو گوشت بذار و آهنگ گوش بده
یا اگه برات ممکنه از خونه برو بیرون و قدم بزن
خلاصه یه کاری کن که از اون محیط جنجالی دور بشی و آرامشت رو حفظ کنی
خیلی خوبه که دختر عاقل و شکرگذار هستی مطمئن باش خدا هم همیشه هوات رو داره
سعی کن حسابی درسات رو بخونی و یه دانشگاه خوب قبول شی
بعدش دیگه اون ها نمیتونن اذیتت کنن و میری دنبال زندگی خودت
فقط مراقب باش این خلع های عاطفی و این شرایط نامساعد توی خونه باعث نشه بری بیرون از خونه دنبال جبرانشون باشی!
همیشه برای زندگیت برنامه داشته باش و همیشه سرت رو به کار و درست مشغول کن
اگه وقتش رو داری میتونی برنامه های بیرون رفتن یا ورزش اینارو بذاری
کلا سعی کن همیشه تو هر شرایطی آرامش خودت رو حفظ کنی
یا مثلا کارای مورد علاقه ات رو تو اواقات فراغتت انجام بده
مثل مطالعه، گوش دادن به موسیقی و ...
برات آرامش رو آرزو میکنم.
پاسخ : والدینی که درک نمی کنند
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
س...
سلام.خسته نباشید
بخدا من اون پسره رو هم ی بارم ندیدم.اصلا اون تو ی استان دیگس.
ولی هنوز باهم در ارتباطیم هم من هم اون خیلییییییییییییی همو دوس داریم.
ولی مامانم همش میگه تو با ان بودی.تورو خدا بگیمن چیکار کنم ک تمام این مشکلاتم تو این زمینه حل بششه؟؟
سلام دختر خوب
خوش اومدید به انجمن
متاسفم از این بابت
عزیزم شما بهتره که پستتون رو تو یه تاپیک جداگونه بذارید که مشاوران و دوستان راهنمایی تون کنن.
چون این تاپیک مربوط به شخص دیگه است.
جدا از این ها
سعی کن درسات رو خوب بخونی و بری دنبال زندگیت
اون اعتماد رو هم کم کم سعی کن برگردونی
و بگو که اشتباه کردی و الان پشیمونی
ولی دیگه مراقب کارات باش.
امیدوارم حل بشه برات.