آیا این راه مناسبی برای حل مشکل منه؟
سلام
همسرم از من میخواد رابطه ام رو از این چیزی که هست با خانواده اش بهتر و بهتر کنم. رابطه ما خیلی معمولی اصلا با مادرشوهرم در تماس نیستم معمولا از شوهرم جویای حالشون میشم (متقابلا اونام همینطور) صمیمی نیستیم حداکثر رفت و امدهامون اینه که ما هفته ای 1 بار برای چند ساعت میریم اونجا. اما روابطمون در کمال احترام متقابل هستش.
من ادم سردی نیستم تنها مشکلم برمیگرده به روزهای خواستگاریم یا عروسیم. خاناوده شوهرم پشت سرمن و خانواده ام حرفای بدی زدن که متاسفانه با اصرار من ، شوهرم همه اون حرفا رو به من رگفت و از اونجا دلخوری من شروع شده به هیچ عنوان بی احترامی بهشون نکردم اونام در ظاهر احترام من رو دارن اما من باهاشون صمیمی نیستم چون میدونم از من بدشون میاد و حرفایی که پشت سرم زدن نمی بخشم . حالا اونا خواهان این هستن که بیشتر باهاشون گرم بگیرم. ( البته اینم بگم خانواده شوهرم خودشون رفتارکاملا رسمی دارن یعنی من واقعا درک نمیکنم چرا من باید به دنبال گرم کردن روابط برم چرا خودشون پا پیش نمیذارن اما از من توقع دارن؟ با این سابقه ای که دارن)
حالا من از شوهرم خواستم به خانواده اش بگه و بار این فکر منفی رو که اینهمه مدت تو ذهن من سنگینی میکنه یکم آزاد کنه. بهشون بگه که من بابت حرفاشون از لحاظ قلبی نتونستم بهشون نزدیک بشم هیچوقت. اما در کمال احترام بگه فقط بگه که من بابت اون ها ناراحتم توقع معذرت خواهی یا هیچ چیز دیگه رو ندارم فقط میخوام اونا بدونن که من هم شنیدم . تا یکم اون بار منفی تو ذهنم کم بشه. به نظرتون کار درستی میکنیم؟
پاسخ : آیا این راه مناسبی برای حل مشکل منه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mahoor72
سلام
همسرم از من میخواد رابطه ام رو از این چیزی که هست با خانواده اش بهتر و بهتر کنم. رابطه ما خیلی معمولی اصلا با مادرشوهرم در تماس نیستم معمولا از شوهرم جویای حالشون میشم (متقابلا اونام همینطور) صمیمی نیستیم حداکثر رفت و امدهامون اینه که ما هفته ای 1 بار برای چند ساعت میریم اونجا. اما روابطمون در کمال احترام متقابل هستش.
من ادم سردی نیستم تنها مشکلم برمیگرده به روزهای خواستگاریم یا عروسیم. خاناوده شوهرم پشت سرمن و خانواده ام حرفای بدی زدن که متاسفانه با اصرار من ، شوهرم همه اون حرفا رو به من رگفت و از اونجا دلخوری من شروع شده به هیچ عنوان بی احترامی بهشون نکردم اونام در ظاهر احترام من رو دارن اما من باهاشون صمیمی نیستم چون میدونم از من بدشون میاد و حرفایی که پشت سرم زدن نمی بخشم . حالا اونا خواهان این هستن که بیشتر باهاشون گرم بگیرم. ( البته اینم بگم خانواده شوهرم خودشون رفتارکاملا رسمی دارن یعنی من واقعا درک نمیکنم چرا من باید به دنبال گرم کردن روابط برم چرا خودشون پا پیش نمیذارن اما از من توقع دارن؟ با این سابقه ای که دارن)
حالا من از شوهرم خواستم به خانواده اش بگه و بار این فکر منفی رو که اینهمه مدت تو ذهن من سنگینی میکنه یکم آزاد کنه. بهشون بگه که من بابت حرفاشون از لحاظ قلبی نتونستم بهشون نزدیک بشم هیچوقت. اما در کمال احترام بگه فقط بگه که من بابت اون ها ناراحتم توقع معذرت خواهی یا هیچ چیز دیگه رو ندارم فقط میخوام اونا بدونن که من هم شنیدم . تا یکم اون بار منفی تو ذهنم کم بشه. به نظرتون کار درستی میکنیم؟
با سلام مجدد خدمت شما خانم گرامی
میبینم که هنوز درگیر تاپیک قبلیتون هستید...
ببین عزیزم احتمالا خانواده همسرت شمارو نمیخواستن و به اجبار همسرت به این وصلت تن دادند. خیلی از خانواده ها بعد از مدتی با عروسشون گرم میگیرن و فکر میکنند که اشتباه کردن ولی یک سری تا آخر عمر هم اینو نمیخوان قبول کنن و تا آخر سعی میکنند در هر لحظه ای هم که شده با نیش و کنایه زدن و ... شمارو تحقیر و اذیت کنند. این گرم نگرفتنشون هم با شما به همین دلیل هستش.
اما یکی دوبار برای همسرت هم که شده و اثبات به هردوتون سعی کن خیلی باهاشون مهربون باشی. مثلا خواستی بری خونشون یک گلدون کوچولو ببر و خودت بده به مادرش یا یک کادوی کوچیک بخر و بده. بعضی از خانواده ها می ترسند که عروسشون بداخلاق باشه یا ... سر همین انقدر مخالفت می کنند. اما وقتی ببینند شما مهربونی کم کم فراموش می کنند. اما اگر باز هم بهت بی محلی کردند. به همسرتون بگو وقتی اونا نمیخوان با تو رفت و آمد کنند بهتر شمام خیلی خودتو توی دست و پا نندازی و این رو با خرید این کادوها بهش اثبات کردی.
اما در کل بهت یک بار دیگم گفتم شما باید صابون تمام این برخوردهارو به دلت میزدی. من کاملا شمارو درک میکنم (من در حدی هستم که از محله خانواده همسرم که رد میشم احساس انزجار میکنم.اما همیشه از خدا میخوام بهم یک صبر زیاد بخاطر شرایط متفاوتم نسبت به بقیه بده)
خانواده مذهبی ایران بیشتر از ایتکه مذهبی باشند دگم هستند. (معنای دگم:1 - آن که متعصب در عقاید خود است . 2 - در مورد کسانی به کار می رود که بدون دلیل و پایه و اساسی روی عقاید خود پافشاری می کنند.)
پس فقط درکشون کن و اروم باش و از خدا بخواه تا بهت صبر بده. اما با گله گذاری فقط خودت خراب میشی و این چیزی هست که دقیقا اون ها می خوان. اینکه نشون بدند این دختر در سطح ما نیست و یا گستاخ و بی ادبه. و اصلا از همسرت نخواه که بره گله گزاری کنه چون میگن همسرش پرش کرده و در هر صورت و بدون تعارف یک تف سربالا هستش.
موفق باشی
پاسخ : آیا این راه مناسبی برای حل مشکل منه؟
درگیری من با این موضوع تا زمانی که حل نشه ادامه داره
ببخشید ولی کامنتتون رو خوندم خیلی حالم بد شد الان دارم گریه میکنم
چطوری میتونم بیخیال باشم
ازشون متنفرم
پاسخ : آیا این راه مناسبی برای حل مشکل منه؟
تا حالا اینهمه کوتاه اومدم احترام گذاشتم خودمو زدم به بیخیالی مگه چی درست شد؟
از همون روز اول فقط حسرت موند تو دلم
اره خودم کردم میدونم الان میخوام یه کاری بکنم
الان دوست دارم بهشون بگم ازشون متنفرم
از احترام گذاشتن هم متنفرم میخوام گستاخ باشم
پاسخ : آیا این راه مناسبی برای حل مشکل منه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mahoor72
درگیری من با این موضوع تا زمانی که حل نشه ادامه داره
ببخشید ولی کامنتتون رو خوندم خیلی حالم بد شد الان دارم گریه میکنم
چطوری میتونم بیخیال باشم
ازشون متنفرم
متاسفم قصد ناراحت کردن شمارو نداشتم.
من کاملا شمارو درک میکنم. (منم همین حس رو نسبت به خونواده همسرم دارم و مطمئن باش دوبرابر الی سه برابر حرف هایی که به تو زدند خانواده همسرم به من زدند. با این تفاوت که خانواده ما بسیار بالاتر ازخانواده همسرم هستند.) نمیدونم خانه داری یا شاغل و اینکه چندسالتونه! اما تا وقتی سر کار نری یا سر خودت رو گرم نکنی همین طور هست اوضاع سرخودت رو به انجام کاری گرم کن. (اگر بتونی ورزش کنی خیلی عالیه.)
با زدن این حرف ها به همسرت یا غیره فقط زندگی رو به کام خودت تلخ میکنی. شما شدیدا صدمه خوردی و کینه در دلت تلنبار شده.
به جای به پا کردن آتش بهتره خاموشش کنی. برو پیش مشاور و صحبت کن. تا این حجم از کینه رو از دلت بشوری. در غیر این صورت خودت از همه بیشتر صدمه خواهی خورد. یک ضرب المثل هست که میگه کینه مثل آتش میمونه که چشمان روشن کننده رو زودتر از دیگران خواهند سوزاند
پاسخ : آیا این راه مناسبی برای حل مشکل منه؟
من هم شاغلم هم نقاشی میکنم سرم به اندازه کافی شلوغ هست
ناراحتیم انقد زیاده که هم ریزش مو گرفتم هم وزن کم کردم
همش هم به خاطر خودخوری بوده
صورتم هم داغون شده
همه مشاورهام مثل شما میگن بیخیال باش
پاسخ : آیا این راه مناسبی برای حل مشکل منه؟
سلام ماهور عزیز
این بار منفی رو هیچ کسی نمیتونه از رو دوشت برداره به جز خودت
چه بسا اینکه شوهرت این موضوع رو مطرح کنه باعث بشه این دفعه روتون بهم باز بشه و علنی حرفاشون رو بزنن
اگه میخوای روابط خوبی با همه داشته باشی باید بپذیری که هیچکس تو این دنیا کامل نیست و هر کسی یه ایراداتی داره
حالا ایراد خانواده شوهرت این هست که پشت سر شما حرف زدن
که متاسفانه این فقط مختص خانواده ایشون نیست چیزیه که همه این روزا لطف میکنن و در حق هم انجام میدن که ندیده و نشناخته پشت سر کسی بد بگن و انگار حواسشون نیس که گناهه
به نظرم بهترین کار این هستش که شما اگرچه نمیخشید اما خیلی عاقلانه و با سیاست از کنار این حرفا رد بشید
به مرور خودشون متوجه میشن که در مورد شما اشتباه کردن و حتما شرمنده میشن و بهت قول میدم که خودشون میگن که اشتباه میکردن در موردت و همسرتون رو بخاطر این انتخاب خوبی که داشته تشویق خواهند کرد
این دیگه تصمیم شماست که بخواید با کوله باری از کینه بار زندگی خودتون رو سنگین کنین و به خود و همسرتون فشار بیارید
یا اینکه با رفتار خوبتون نشون بدین که اشتباه میکردن و وادار به این اعترافشون کنین
اگر بخواید با بدی دیگران بهشون نگاه کنین همیشه در همه بدی هست
یه چیز مهمتر هم اینکه خانواده همسرتون تو تک تک لحظات زندگی شما نیستن که انقدر بخواید بولدشون کنین
اولین نفر زندگیتون خودتون هستین که باید حالتون خوب باشه
و کسی رو نمیشناسم که با کینه و غصه و فکر روزای بد گذشته حالش خوب بوده باشه
حالا تصمیم بگیرید که میخواید حال دلتون رو خوب کنین یا اینکه تا مدتها پنجره دلتون رو با غبار حرفای گذشته تیره و تار نگه دارید
پاسخ : آیا این راه مناسبی برای حل مشکل منه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mahoor72
من هم شاغلم هم نقاشی میکنم سرم به اندازه کافی شلوغ هست
ناراحتیم انقد زیاده که هم ریزش مو گرفتم هم وزن کم کردم
همش هم به خاطر خودخوری بوده
صورتم هم داغون شده
همه مشاورهام مثل شما میگن بیخیال باش
یک ورزش بهت توصیه میکنم و واقعا عالیه ورزش یوگا و مدیتیشن واقعا عالیه و این دوتا ورزش واقعا در کم شدن این حجم کینه در دلت کمک میکنه...