نمایش نسخه قابل چاپ
سلام. من یکساله ک عقد کردم و هنوز با شوهرم زیر یک سقف نرفتم. تو این مدت متوجه شدم ک شوهرم نمیتونه راز زندگیمون رو تو دلش نگهداره. من هر حرفی و هر موضوعی رو ک بهش میگم با اینکه ازش میخام ک بین خودمون بمونه میره و پیشه خانوادش بازگو میکنه.وقتی ازش دلیل این رفتارشو میپرسم میگه مگ خانوادم غریبه هستن. این باعث شده ک من بهش بی اعتماد بشم و کمتر مشکلاتم رو باهاش در میون بذارم و خیلی اذیت میشم حتی وقتی دلم از چیزی میگیره نمیتونم باهاش درد و دل کنم. لطفا بگید چطور میتونم این رفتارشو تغییر بدم... ممنون
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط parisima22
دوران عقد دوران شناخت رفتارهاست
هیچوقت با این طرز فکر که کسی رو تغییر بدید وارد یه رابطه نشید
چون آدمها خیلی سخت تغییر میکنند و کم پیش میاد که قبول کنن اشتباه میکنند
و اینجور که شما گفتید همسرتون هم خیلی خانوادش رو قبول داره
و اگه شما خیلی اصرار کنید فک میکنه قصدتون بهم زدن روابط خانوادگیشون هست
در حالیکه این حق طبیعی شماست که همسرتون محرم رازتون باشه
بهتره عجله نکنید در ازدواج کردن و بیشتر و بهتر همدیگه رو بشناسید
معمولا خانمها این رفتار رو دارن ... تعجب میکنم از همسرتوننقل قول:
نوشته اصلی توسط parisima22
اما این مساله رو جدی بگیرید چون میتونه باعث ازارتوون بشه..
ممنون از رهنماییتون. من ب دنبال راه حلی میگردم ک همسرم بفهمه این رفتارش چقد منو ازش دور کرده تا شاید خودش ب اشتباهش پی ببره و دیگ این رفتار رو انجام نده اما نمیدونم باید از چ راهی وارد شم