پاسخ : ارتباط با پدر و مادر
سلام عزیزم
حالتون خوبه ؟ |smilingsmiley|
اول اینکه شما میگید پدرتون بشدت احساساتی هستن ولی مادرتون سخت خب باید سعی کنید محبت زبانیتون رو به پدرتون بیشتر کنید
مردها وقتی 50 رو رد میکنن کودکانه رفتار میکنن مخصوصا وقتی بازنشسته میشن معمولا احساس پوچی دارن بنظر من تا اونجا که میتونید
محبت کلامی داشته باشید با پدرتون هروز تماس باهاش داشته باشید چیزی نمیشه خیلی هم خوشحال میشن |smilingsmiley|
من پدرم خیلی سخت هست با اینحال لذت میبره وقتی من قربون صدقش میرم هروز باهاش تماس میگیرم |smilingsmiley|
میگه بس کن خجالت بکش ولی میفهمم خوشش میاد مردها نیاز دارن به محبت کلامی به اینکه حالشون رو بپرسیم به اینکه به حرفهاشون
گوش بدیم
تعجب میکنم مشاورا گفتن باید خودشون مراجعه کنن چون معمولا بعد از این سن خیلی ادمها مقاومت میکنن برای مراجعه
بنظر من شما نمیتونید تغییری در مادرتون ایجاد کنید و نباید هم سعی کنید
در مورد دخالتهای خانواده تجربه ای که من داشتم این بود که فقط بگم چشم
مثلا اگر مادرم بهم بگه چرا مسافرت 4 روزه میرید 2 روزه برگردید میگم چشم و اونطور که خودم صلاح دیدم رفتار میکنم
و اگر بعدا انتقاد کردن چرا حرفم رو گوش نکردی فقط لبخند میزنم و دلایل خودم رو میارم و ترجیحا سعی میکنم وارد بحث نشم
و در مورد مسائل خصوصیتون با مادرتون صحبت نکنید که دخالت کنن و شماهم مجبور شید با رد کردن نظرشون دلشون رو بشکنید
و با اینجور ادمها اصلا نباید بحث کرد باید فقط چشم گفتن لبخند زد و وارد ماجراهای زندگی نکردشون.
امیدوارم در برخورد با پدرو مادرتون اهسته اهسته قدم بردارید و باعث نشید دلشون شکسته بشه
پاسخ : ارتباط با پدر و مادر
خیلی ممنونم از پاسختون. خیلی ممنون از احوالپرسیتون.خوبم خیلی ممنون .در مورد پدر حق با شماست
باید همونطور بود فقط بدیش اینه که مامان ما رو هم مثل خودش تربیت کرده و در بیان احساساتمون مشکل داریم.باز من بهترم خواهر بزرگترم به هیچ عنوان خوشش نمی یاد ابراز احساسات کنه مخصوصا به بابا چون رفتارهای بچه گونشو دوست نداره. باید سعی کنیم حق با شماست.
در مورد مامان باید بگم اصلا اجازه نمی ده وارد بحث بشم یا نشم به محض اینکه می فهمه به حرفش نکردم ینی می بینه به جای دو روز 4 روز سفر رفتم دیگه واویلا می شه من سعی می کنم در جریان نذارم خیلی چیزا رو ولی همه چی پنهون نمی شه.
پاسخ : ارتباط با پدر و مادر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
aa.ssaa
خیلی ممنونم از پاسختون. خیلی ممنون از احوالپرسیتون.خوبم خیلی ممنون .در مورد پدر حق با شماست
باید همونطور بود فقط بدیش اینه که مامان ما رو هم مثل خودش تربیت کرده و در بیان احساساتمون مشکل داریم.باز من بهترم خواهر بزرگترم به هیچ عنوان خوشش نمی یاد ابراز احساسات کنه مخصوصا به بابا چون رفتارهای بچه گونشو دوست نداره. باید سعی کنیم حق با شماست.
در مورد مامان باید بگم اصلا اجازه نمی ده وارد بحث بشم یا نشم به محض اینکه می فهمه به حرفش نکردم ینی می بینه به جای دو روز 4 روز سفر رفتم دیگه واویلا می شه من سعی می کنم در جریان نذارم خیلی چیزا رو ولی همه چی پنهون نمی شه.
این حدس رو میزدم که تو بیان احساسات مشکل داشته باشید
راستش خود من هم همینطور بودم مادرم از بیان احساسات کلامی عاجز بود
من هم مثل مادرم بودم بعد از ازدواجم ارتباط و محبت کلامی رو از شوهرم یاد گرفتم اوایلش خیلی سخت بود اما وقتی چندبار
اینکارو کردم عادی شد برام
اما اگر براتون سخته میتونی به روش خودت محبت کنی هرکسی روشی داره برای محبت کردن میتونی برای پدرت چای بریزی بشینی
پیشش بپرسی حال و روزت چطوره |smilingsmiley|؟میتونی شنونده خوبی باشی
میتونی وقتی میری دیدنش براش یه گلدون شمعدونی بگیری ( اغلب بازنشسته ها شروع میکنن نگهداری گل و گیاه )
خیلی خیلی ثواب داره خوشحال کردن پدرتون مخصوصا اینکه پدرتون انقدر احساستی هستن
راجب مادرتون هم نگفتم همه چیز رو پنهون کنید اما راجب چیزهایی که میدونید نظرشون رو تحمیل میکنن مشورت نکنید
و اگر بعدا فهمیدن و به قول شما واویلا شد سکوت کنید بزارید صحبتاشون رو بکنن بعدش عذرخواهی مصلحتی کنید اصلا وارد بحث نشید
وارد بحث که میشید مجبورا دلشون و میشکنید و اعصاب خودتونم خورد میشه (ایشون که عوض نمیشن).
امیدوارم در مقابل صحبتاشون مثل سد عمل کنید نزارید ناراحتتون کنه صحبتهاشون بجاش انرژی منفیشون رو بگیرید و تبدیل به انرژی
مثبت بکنید