نوشته اصلی توسط
خدابخش
باسلام من خانمی هستم که یک پسر دارم و مطلقه هستم و پسرم با خودم زندگی میکند 2 سال پیش با پسرخالم که 2تا پسر دارد ازدواج کردم و پسر من 17 ساله است و پسران او 15و17 ساله هستند به خاطر مشکلات مالی ا و نساختن بچه ها با هم از هم جدا شدیم البته هردو همدیگر را دوست داشتیم ولی باهم لجبازی کردیم و طلاق گرفتیم و خانوادهامون هم وساطتت نکردن باهم درگیر شدند البته لفظی من لج کردم چون پسر من بیشتر ناسازگاری میکرد و شوهرم میگفت بچه شما باید برود پیش پدرش و پسر من هم نمیرفت میخاست فقط پیش من باشد البته پدرش هم چون ازدواج کرده بود میگفت نمیتوانم پسرمان راببرم چون زنش قبول نمیکند و پدر بزرگش میگفت بیاید پیش ما ولی پسرم به هیچ عنوان زیز بار رفتن نمیرفت و خیلی هم بامن لج میکرد و بیشتر مشکلات ما سر نا سازگاری پسرم بود البته بچه ها مون هم کما بیش باهم دعوا داشتن ولی لفظی بود و زود حل میشد ولی روزهال اخر باهم دعوای تن به تن کردند و علاوه بر این پسرم چشم دیدن شوهر من را نداشت ولی بچه های او با من تقریبا خوب بودند خلاصه چون شوهرم پسر من را نمخاست طلاق گرفتیم ولی الان بعد از گذشت یک ماه از طلاق شوهرم میگوید اشتی کنیم و بچه هارا خانه پدر بزرگها شون بزاریم و تنها برویم د شهرستان واوان زندگی کنیم و هفته ای یکبار بیاییم پیش بچه ها به نظ شما صلاح است
و البته پسر من خیلی پسر بدی شده است جوری که من به او گفتم باید بروی تنها زندگی کنی چون با هیچ کس کنار نمی اید فقط میگوید تو خانه جدا بگیر و دوتایی زندگی کنیم و ازدواجم نکن من تا کی اسیر بچه باشم بین دوراهی مانده ام که دوباره برگردم پیش شوهرم و پسرم را ول کنم یا پیش بچم باشم و ازد واج نکنم