دوستان سلام دلم خیلی گرفته دوس دارم با کسی حرف بزنم که سرزنشم نکنه ولی حداقل گوش بده.میگن حرفاتو به خدا بزن اون گوش میده ولی انگار خدا هم یه عده خاصو دوس داره..حس میکنم اصلا بهم گوش نمیده خیلی ناراحتم خیلی دلهره دارم نمیدونم قراره ایندم چطور بشه اینده ای که تو ذهنم بود الان داره کمرنگتر میشه انگار هیچ امیدی ته دلم نیس حتی ارزویی هم ندارم سنم که میره بالا ناامیدتر میشم هیچوقت شاد نبودم همیشه خدا دلگیرم....نه شغلی نه پولی نه عشقی...فک میکنید ادم به چه امیدی میتونه زندگی کنه..هیچی شغلی به ذهنم نمیرسه وضعیت بیرونم که میدونید شرکتا و بقیه جاها چطوریه بیشتر دنبال سو استفاده از دخترن...با این اوضا چیکار میشه کرد شانس دوس داشتن و عشق رو هم هیچ وقت نداشتم چون ظاهرو باطنم یکیه همیشه خودم ضربه خوردم کاری به زندگی کسی ندارم ولی چرا روز خوش نمیبینم؟دیگه نمیتونم کسیو بخوام ولی نیاز شدیدی به یه همدم دارم نمیدونم چرا هیچکس دخترای صاف و ساده رو نمیخواد همه جذب ادمای 2 رو میشن..حتی موقعیت شغلی واسه ادمایی مثل من گیر نمیاد همش باید پایه باشم تا کار بدن...لعنت به این زندگی...خیلی خستم به خدااا...تا کی باید شبا بی خوابی بکشم خیلی زجر آوره تحمل زندگی که هیچ جایی توش نداری.......زندگی با اعتماد به نفس پایین ...تو سن 29 سالگی با بی پولی و بیکاری...زندگی با ادمایی 2 رو.....خیلی زجرآوره.....