نوشته اصلی توسط
مریم رستم
باسلام
نمیدونم از کجا شروع کنم
با خانواده ای وصلت کردم که به غیر از همسرم یه پسر و یه دختر هم دارن
شوهرم فرزند ارشد خونواده س
مشکل من اخلاقِ مادرهمسرمِ
با اینکه تمامی مسئولیتهای خونواده به عهده شوهر منه و برادرشوهرم و زنش هیچ توجهی به اونها ندارن و حتی دوماه یکبار هم به اونها سر نمیزنن با این حال مادرشوهرم همیشه جلوی جمع و فامیل بد شوهرم رو میگه و اون پسرش رو فرشته قلمداد میکنه
اخلاق همسرم کمی تندِ و زود از کوره در میره
ولی هرچی فکر میکنم این دلیل نمیشه که مادرش همیشه اونو خرد کنه اونم جلوی من
همیشه جلوی جمع میگه نفس من پسر کوچیکمه
خسته شدم بس که هر آشنا و فامیل رو دیدم با دلسوزی بهم نگاه میکنن و میگن چطور با شوهرت کنار میای با اون اخلاقش
توو این سه چهارسالی که عروس خونواده شدم عین همه ی این سالها عکس بک گراند گوشیش یا دخترش بود یا اون پسرش
دریغ ازینکه حتی یکبار عکس شوهرمو رو گوشیش ببینم
نمیدونم چطور میتونم جلوی این مسئله رو بدون بی احترامی بگیرم
نمیدونم چرا این زن متوجه نمیشه نباید این حرفارو جلوی من توو جمع بزن
آخه وقتی تو مادرشی و نمیتونی اخلاقشو تحمل کنی پس چطور توقع داری منی که دختر مردمم پسرتو تحمل کنم
اعصابم ازین خرد میشه که نهایت احترام رو از شوهرم در قبال اونها میبینم ولی دریغ از یه قدردانی
خواهش میکنم بگین چطور جلوی مادرشوهرمو بگیرم