نوشته اصلی توسط
hossain93
سلام 25 سالم هست
از دوران بچگی از پدر مادرم محبتی ندیدم و همیشه مشغول دعوای خودشون بودن
الان هم هی دارن سرکوفت میزنن و بقیه رو با من مقایسه میکنن از یک طرف سن ازدواجم هست و خسته شدم واقعا بد جور احساس تنهایی میکنم نه دلم میخواد برم سر کار و نه دلم میخواد ادامه تحصیل بدم.تازگیها احساس تنفر به پدر مادرم دارم و هر روز لعنشون میکنم و حتی داره تو رفتارام وارد میشه اصلا دست خودم نیست و خودمم دوست ندارم این وضعیت.چند وقتی هست فهمیدن و رفتارشون باهام خوب شده ولی همین که یکم ناراحتم میکنن دوباره همون حالت قبل هستم.نمیدونم چرا اینجوریم و چرا اینجوری شدم
به فکر ازدواجمم زیاد نیستن بهشون غیر مستقیم هم گفتم
واقعا بد جور احساس تنهایی میکنم.و میترسم بی راهه برم و خواسته جنسی خودمو از راه حرام تامین کنم
از بس ناراحتی و کمبودی دیدم الان هر وقت ناراحت میشم قلبم درد میکنه