نوشته اصلی توسط
heh_heh
خب این راهی که شما در پیش گرفتی مسلما به جای خوبی ختم نمیشه... اینکه شما براش تعیین تکلیف کنید... اینکه ازش تغییر بخواید... اینکه مجبورش کنید زودتر عروسی کنید...
من باشم میگم خداحافظ.... آدم یه بار میگه نه و 9 ماه حناق نمی گیره... پا روی خرخره ی طرف نذار... طلبکارانه جلو نرو... زندگی مشترکه... کام هر دو باید شیرین بشه... زوری که نیست...
هر رفتار غلطی، علتی داره... تا شما اون علت رو پیدا نکنی و برطرفش نکنی... تغییری رخ نمی ده...
شاید داره زحمت خودشو میکشه ولی شرایط جوریه که نتیجه بخش نیست... می تونید راهنماییش کنید...
شاید شما نخ خوبی بهش نمی دی که اون بتونه نخو بگیره بیاد جلو و حرف رو ادامه بده... یه جمله ای میگی که جوابی نداره... یا همه ش شرمنده ش می کنی...
اینبار که با هم رفتید بیرون... اصصصصلا راجع به مشکلات حرف نزنید... انگار نه انگار که اوضاع خوب نیست... قدم بزنید... از لباسی که خریدی حرف بزن... از یونیفرم نگهبان پارک حرف بزن... از خاطرات کودکیتون بگید.. بذارید اون هم بتونه یه حرفی در ادامه ش بزنه... گفتن خاطرات، خیلی خوبه مخصوصا اگر طرف مقابل هم از خاطراتش بگه...
کاری نکنید که وقتی قرار ملاقات میذارید... اون طرف با خودش بگه ای واااای بازم میخواد غر بزنه... اجازه بدید دوران نامزدی رو احساس کنه...