خسته شدم از دست اطرافیانم
خسته شدم از این موقعیت خسته شدم از این وضعیت یه روز خوش ندارم زندگیم داره از بین میره کسی کمک نمیکنه خانواده خوددم سر مخالفت گذاشتن
از دستورات مادر شوهرم گرفته تا حرفا فامیل مدیر کل تو پست قبلی گفتن ج قاطعانه بدم ن پشت کسی قایم بشم ولی در کل من همه راه ها رو رفتم
پدر شوهرم خیلی ب مادر شوهرم پرو بال داده که حتی پدر من جلوش کم میاره عروسیم بهم خوردبا خانواده شوهرم رفتاوامدی ندارم خانواده خودم بعد دعوا ب سرمن میکوبن نیش وکنایه پدرم رضایت نمیده بریم
سر زندگیمون میگه باید خانواده شوهررم باشه مادر شوهرم میگه ن ما این عروس نمیخوایم من یکی مد نظرمه که باید اون عروسم بشه زندگیم بهم
ریخته روز وشبام گریه اس ما سیر شدیم ما عاشق همیم نمیتونیم از هم دل بکنیم چیکار کنم میخوامیم بریم خونه خودمون ولی هر دو طرف مخالفن
هر چقدر پادرمیونی کردن بازم درست نمیشه تورو خدا کمک کنید من و شوهرم همو دوست داریم چیکار کنیم
پاسخ : خسته شدم از دست اطرافیانم
اگه شما عقد هم هستید میتونید از دادگاه نامه بگیرید
و به خانوادتون هم بگید اگه موافقت نکنن مجبورید این کارو بکنید
این نظر شخصی منه
صبر کنید دوستان دیگه هم بیان نظرشون رو بدن
شاید من اشتباه بگم
پاسخ : خسته شدم از دست اطرافیانم
اون جوری که متوجه شدم مادر شوهرتون مخالفن
خوب حالا سوال اینجاست که مادرشوهرتون لج کردند یا واقعا مخالفن؟؟؟؟
اگه واقعا مخالف هستند من ازدواج با این آقا رو توصیه نمیکنم
چون ارتباط شما با خانواده ی ایشون هم دایمی هست
ولی اگه مخالف نیستن و لج کردن میتونید دوباره سعی کنید دلشون رو به دست بیارید
و با فنونی که اگه لازم بدونید بهتون میگم خانوادتون رو قانع کنید
پاسخ : خسته شدم از دست اطرافیانم
تو خانواده شوهرتون یه بزرگتر وجود نداره که مادر شوهرتون ازش حرف شنوی داشته باشه؟
پاسخ : خسته شدم از دست اطرافیانم
[quote=مرسانا 19;194464]اون جوری که متوجه شدم مادر شوهرتون مخالفن
خوب حالا سوال اینجاست که مادرشوهرتون لج کردند یا واقعا مخالفن؟؟؟؟
اگه واقعا مخالف هستند من ازدواج با این آقا رو توصیه نمیکنم
چون ارتباط شما با خانواده ی ایشون هم دایمی هست
ولی اگه مخالف نیستن و لج کردن میتونید دوباره سعی کنید دلشون رو به دست بیارید
و با فنونی که اگه لازم بدونید بهتون میگم خانوادتون رو قانع کنید[/quote
نمیدونم فکر کنم لج کرده در ضمن اون فقط حرفش اینه تو اومدی بچمو ازم گرفتی
پاسخ : خسته شدم از دست اطرافیانم
[quote=مرسانا 19;194464]اون جوری که متوجه شدم مادر شوهرتون مخالفن
خوب حالا سوال اینجاست که مادرشوهرتون لج کردند یا واقعا مخالفن؟؟؟؟
اگه واقعا مخالف هستند من ازدواج با این آقا رو توصیه نمیکنم
چون ارتباط شما با خانواده ی ایشون هم دایمی هست
ولی اگه مخالف نیستن و لج کردن میتونید دوباره سعی کنید دلشون رو به دست بیارید
و با فنونی که اگه لازم بدونید بهتون میگم خانوادتون رو قانع کنید[/quote
نمیدونم فکر کنم لج کرده در ضمن اون فقط حرفش اینه تو اومدی بچمو ازم گرفتی
پاسخ : خسته شدم از دست اطرافیانم
(تو اومدی بچم رو ازم گرفتی)
میدونید این جمله یعنی چی؟
یعنی احتمال زیاد اون آقا موافق ازدواجن و مادرشون مخالفن و باهم کل کل کردن
و تو روی مادرشون وایسادن
من فکر میکنم مادرشون واقعا مخالفن
پاسخ : خسته شدم از دست اطرافیانم
ن کسی جرئت دهن ب دهن شدن نداره باهاش هیچ کس دیگه پادرمیونی نمیکنه و همه اینا تقصیر پدر شوهر زن ذلیلمه یه جورایی
حکومت داده دس زنو خودش مترسکه
پاسخ : خسته شدم از دست اطرافیانم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
مرسانا 19
(تو اومدی بچم رو ازم گرفتی)
میدونید این جمله یعنی چی؟
یعنی احتمال زیاد اون آقا موافق ازدواجن و مادرشون مخالفن و باهم کل کل کردن
و تو روی مادرشون وایسادن
من فکر میکنم مادرشون واقعا مخالفن
.نمیدونم ولی ما واقعا همو دوس داریم ب سختی بهم رسیدیم نمیتونم یه لحظه بدون اون زندگی کنم
پاسخ : خسته شدم از دست اطرافیانم
اجازه ندید کسی براتون تصمیم بگیره
مادر ایشون هم احترامشون واجبه
یه جوری باید خودتون محبت ایجاد کنید
با حرف زدن، هدیه خریدن، بزرگتر فرستادن
تلاشتون رو بکنید که پشیمون نشید
از حاج آقای محلتون کمک بگیرید
معمولا خانواده ها حرف حاج آقاها رو بیشتر قبول میکنن
وقتی بدونن خدا قهرش میگیره بین دوتا جوون رو بهم میزنن
راحت تر مجاب میشن
پاسخ : خسته شدم از دست اطرافیانم
نمیدونم والا چی بگم.فرهنگ مسخره که جا افتاده(ینی این که خانواده ها دائم برا بچه شون تصمیم میگیرن و همش میخوان دخالت کنن)رو نمیشه تغیر داد یا زمان بر هست.
ولی مطمئن باش همسرت اگر دوستت داشته باشه دختر دیگه ای رو جایگزینت نمیکنه وسر حرفش میمونه تا خانواده اش چاره ای جز موافقت نداشته باشن.