درگیری و اختلاف با پدرم

سلام لطفا کمک کنید برای هر سایتی مشکلم و میگم جواب درستی نمیگیرم و اصلا حرفم و باور نمیکنن من از بچگی بین پدر و مادرم دعوا بود کتک پدرم و گریه مادرم بزرگ تر که شدم حالا بقیه اتفاقای حاشیه ای رو نمیگم مامانم قهر کرد و من سه ماه ب خاطر لجبازی بابام توی سنی که به مادر نیاز داشتم اون و ندیدم کلاس ششم دوباره ی قهر دیگ اتفاق افتاد البته خیلی وقتا دعوا میکردن تقریبا هر روز الان من جرئت ندارم ت************ بخورم بابام کلی بهم حرف میزنه بقیه فامیلارو به من ترجیح میده من ۱۶ سالمه ولی برا یه کفش خریدنم کلی سرکوفت میشنوم واقعا دلمم برای مامانم میسوزه که تا از من دفاع میکنه بابام میخواد ی بلایی سرش بیاره حق اظهار نظرم راجب هیچی ندارم دیشب باز دعوام شد من فقط ی کلمه گفتم سر ی موضوع ساده کلی دعوا کرده بعدشم‌میاد ب من میگه به قرآن و ارواح خاک پدر مادرم یک بار دیگ اینجوری باهام حرف بزنی داغ مامانت و رو دلت میزارم میفرستمش خونه باباش من تک بچم و دلخوشیم مادرم از دیشب حتی باهاش حرفم نمیزنم ولی میترسم خیلی میترسم دارم داغون میشم شب نیست ک با گریه نخوابم

سلام، چون دعوای بابا و مامانت از سالهای گذشته بوده معلومه با وساطت بزرگترها و ریش سفیدها حل نمیشه وگرنه میگفتم از یه بزرگتر مورد اعتماد دو طرف کمک بگیری ولی در حال حاضر بنظرم خودتو وسط دعواشون ننداز چون به ضرر خودت تموم میشه پیشنهادم اینه که سعی کنی کمتر فکرت رو به اونها درگیر کنی و برای خودت یه هدف مشخص کنی و سعی کنی به فکر خودت باشی در عین حال با هر دوشون جدا جدا خوب باش ولی طرف هیچکدومشون رو نگیر، توی هر دعوایی هر دو طرف به یه میزانی تقصیر دارن. فقط به درس و ورزش فکر کن و علایق شخصیت و سعی کن روی زندگی خودت متمرکز بشی. اگه مذهبی هستی قرآن خوندن هم بهت آرامش میده.
در ضمن توی سن حساسی هستی سعی کن خیلی مراقب خودت باشی و اسیر دوستی های ناسالم نشی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط محدثه دختر تنها

سلام لطفا کمک کنید برای هر سایتی مشکلم و میگم جواب درستی نمیگیرم و اصلا حرفم و باور نمیکنن من از بچگی بین پدر و مادرم دعوا بود کتک پدرم و گریه مادرم بزرگ تر که شدم حالا بقیه اتفاقای حاشیه ای رو نمیگم مامانم قهر کرد و من سه ماه ب خاطر لجبازی بابام توی سنی که به مادر نیاز داشتم اون و ندیدم کلاس ششم دوباره ی قهر دیگ اتفاق افتاد البته خیلی وقتا دعوا میکردن تقریبا هر روز الان من جرئت ندارم ت************ بخورم بابام کلی بهم حرف میزنه بقیه فامیلارو به من ترجیح میده من ۱۶ سالمه ولی برا یه کفش خریدنم کلی سرکوفت میشنوم واقعا دلمم برای مامانم میسوزه که تا از من دفاع میکنه بابام میخواد ی بلایی سرش بیاره حق اظهار نظرم راجب هیچی ندارم دیشب باز دعوام شد من فقط ی کلمه گفتم سر ی موضوع ساده کلی دعوا کرده بعدشم‌میاد ب من میگه به قرآن و ارواح خاک پدر مادرم یک بار دیگ اینجوری باهام حرف بزنی داغ مامانت و رو دلت میزارم میفرستمش خونه باباش من تک بچم و دلخوشیم مادرم از دیشب حتی باهاش حرفم نمیزنم ولی میترسم خیلی میترسم دارم داغون میشم شب نیست ک با گریه نخوابم

---

دوست عزیز وقتی شرایط شما و خانواده خاص هست .
بهتره تا زمانی که بتونید وارد زندگی اجتماعی و مستقل خودتون بشید صبور باشید.
هر چقدر هم که اه و ناله کنید فعلا کاری از دست شما ساخته نیست .
برعکس اگر حساسیت های پدرتون رو بشناسید و خود شما وارد عمل بشید .
و با ایشون رابطه برقرار کنید مسلما نظر ایشون هم تغییر میکنه .
اینطوری درگیری پدر و مادرتون هم کاهش پیدا خواهد کرد .

مشاوره روانشناسي تلگرامي:

http://t.me/kanonmoshaveran_bot

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

021-88472864

سلام،پیشنهادم اینه صبور باشید و در وقتایی که پدرتون عصبانی هستن اصلا دهن به دهنشون نزارین . . . یه سری محبت های دخترانه هم میتونه جواب مثبت بده ، واسشون شربت درست کنید،پای حرفاشون بشینید... ازشون بخواین شما رو نصیحت کنن!!! اینجور کارها خیلی وقتا جواب میده پس باید خیییلی اروم اروم محبت کنید و دلشون رو بدست بیارین و بعد از اینکار ها کم کم وارد صحبت با پدرتون راجع به مشکلاتتون بشید...
امیدوارم موفق و پیروز باشید.