باسلام
دختری 28 ساله هستم 14 ماهه که نامزدم همسرم 30 سالشه دوران آشنایی طولانی داشتیم و دوران آشنایی هم صمیمی نبودم مثل دوستایی الان و صرفا فقط و فقط برای آشنایی بود و همسرم این قول به من داد که یه زندگی اروم و بی دغدغه رو برام میسازه و گفته بود که از لحاظ مالی مشکلی نداره ، خداروشکر از لحاظ اخلاقی واقعا یه مرد نمونست ولی از لحاظ مالی کاملا مغایرت داره با چیزی که بهم گفته بود شاید میتونم با اطمینان بگم صد هزار تومن پس انداز نداره من تو این دوران خیلی سختی کشیدم از خیلی مراسما که برای هز دختری انجام میشه گذشتم و پول جور میکردم برای بدهیهایی که داشت حتی مجبور شدم طلاهایی که آورده بودنو بفروشم و پول خونه رو من قرض گرفتم من چون دختری بودم که تو خونه پدرم هیچ کم و کاستی نداشتم الان این شراط تا افسردگی منو پیش برده خیلی دوستش دارم و بخاطر همین به خانواده چیزی نگفتم که خدایی نکرده مشکلات بیشتر نشه ولی دیگه تحمل این شرایط برام سخته وقتی یادش میفتم که دوران خواستگاری و آشنایی بهم دروغ گفتن دلم میشکنه نمیدونم چیکار بابد بکنم با همسرم نمیدونم چیکار کنم بهش چی بگم که اوضاع رو روبراه کنه خیلی نگران آینده ام هستم