نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: دیگه شوهرم رو دوست ندارم

1545
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28619
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    دیگه شوهرم رو دوست ندارم

    سلام. 13 ساله ازدواج کردم و الان 27سالمه و 2تا دختر دارم یکی 5 و یکی 3ساله.
    شوهرم مرد مهربانی است و خصلت های خوب زیاد دارد که به فکر خانوادشه و اهل کاره ..
    اما یه سری اخلاقاش هست که بعد از این همه سال منو آزار میده و تحملش برام سخت و سخت تر میشه. اون بیش از اندازه به فکر اینده است با این که هم خونه و هم ماشین داریم اون استاد دانشگاه هست و من هم معلم هستم باز هم دنبال کار دیگه هست که اگر یه روزی از کار بیکار شد یه کار دیگه داشته باشه ..
    همش در حال قناعته و حتی تو سفر هم من باید ارزانترین غذا و ارزانترین هتل را انتخاب کنم... توی راه باید انتقدر تشنگی بکشیم تا به آب سردکن برسیم ، حاظر نیست که برای بچه هاش هم آب بخره. از لباس و وضع ظاهرش که نگم .هنوز تا به حال برای خودش یه لباس نخریده هر چی که داره من به اجبار براش گرفتم و ازش خواستم که بپوشه اصلا به خودش نمیرسه و با اینکه هزار تا عطر براش میگیرم همیشه بوی گندش حالم را بهم میزنه ...تا مجبورش نکنم موها و ریشش رو کوتاه نمیکنه.
    کوچه بازاری صحبت میکنه و اصلا رعایت شأن جمع را نمیکنه
    قبلا از اینکه با شوهرم بیرون برم افتخار میکردم اما اون روز به روز بدتر و بدتر میشه و حتی از اینکه بگم این شوهرمه شرم میکنم .. اط وضع ظاهر گرفته تا طرز صحبت کردن هر روز بدتر و بدتر میشه ... طوری که مورد تمسخر خانواده خودش و برادارن من میشه و من از وضع خسته شدم .
    چندین سال است که سعی کردم تغییرش دهم با زبان خوش ، مهربانی ، قهر ،دعوا .... اما بی فایده است چند روز خوب میشه و دوباره یاد ش میره
    تا یکی دوسال اخیر خیلی محبت میکرد و ابراز علاقه میکرد اما این حرفها هم تموم شده و تبدیل به موجودی بذام شده که حس تنفر دارم و مجبورم به خاطر دخترام باهاش زندگی کنم تا بمیرم
    خیلی افسرده شدم و دائم در حال گریه و ناله هستم
    لطفا منو راهنمایی کنید

  2. کاربران زیر از ماهبانو بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دیگه شوهرم رو دوست ندارم

    استاد دانشگاهه گفتین؟
    چه رشته ای درس میده؟
    عزیزم ایشون به خصلت خساست مبتلا هستند و خبر بد اینکه این مشکل درمان نداره و روز به روز تشدید میشه.

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دیگه شوهرم رو دوست ندارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ماهبانو نمایش پست ها
    سلام. 13 ساله ازدواج کردم و الان 27سالمه و 2تا دختر دارم یکی 5 و یکی 3ساله.
    شوهرم مرد مهربانی است و خصلت های خوب زیاد دارد که به فکر خانوادشه و اهل کاره ..
    اما یه سری اخلاقاش هست که بعد از این همه سال منو آزار میده و تحملش برام سخت و سخت تر میشه. اون بیش از اندازه به فکر اینده است با این که هم خونه و هم ماشین داریم اون استاد دانشگاه هست و من هم معلم هستم باز هم دنبال کار دیگه هست که اگر یه روزی از کار بیکار شد یه کار دیگه داشته باشه ..
    همش در حال قناعته و حتی تو سفر هم من باید ارزانترین غذا و ارزانترین هتل را انتخاب کنم... توی راه باید انتقدر تشنگی بکشیم تا به آب سردکن برسیم ، حاظر نیست که برای بچه هاش هم آب بخره. از لباس و وضع ظاهرش که نگم .هنوز تا به حال برای خودش یه لباس نخریده هر چی که داره من به اجبار براش گرفتم و ازش خواستم که بپوشه اصلا به خودش نمیرسه و با اینکه هزار تا عطر براش میگیرم همیشه بوی گندش حالم را بهم میزنه ...تا مجبورش نکنم موها و ریشش رو کوتاه نمیکنه.
    کوچه بازاری صحبت میکنه و اصلا رعایت شأن جمع را نمیکنه
    قبلا از اینکه با شوهرم بیرون برم افتخار میکردم اما اون روز به روز بدتر و بدتر میشه و حتی از اینکه بگم این شوهرمه شرم میکنم .. اط وضع ظاهر گرفته تا طرز صحبت کردن هر روز بدتر و بدتر میشه ... طوری که مورد تمسخر خانواده خودش و برادارن من میشه و من از وضع خسته شدم .
    چندین سال است که سعی کردم تغییرش دهم با زبان خوش ، مهربانی ، قهر ،دعوا .... اما بی فایده است چند روز خوب میشه و دوباره یاد ش میره
    تا یکی دوسال اخیر خیلی محبت میکرد و ابراز علاقه میکرد اما این حرفها هم تموم شده و تبدیل به موجودی بذام شده که حس تنفر دارم و مجبورم به خاطر دخترام باهاش زندگی کنم تا بمیرم
    خیلی افسرده شدم و دائم در حال گریه و ناله هستم
    لطفا منو راهنمایی کنید

    سلام

    عزیز متاسفم از آنچه که خواندم ایشون چند سالشونه؟؟

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه شوهرم رو دوست ندارم

    سلام ببخشید که این راه حل رو میدم ولی برادر من هم همین طور بود وخوب شد. به زور یه بار این کارو براش انجام بدید.مثلا شب بریزید سرش موهاشو کوتاه کنید یا بکشونیدش تو حموم و در رو بروش قفل کنید وتا حمام نکرده در رو باز نکنید من این کار رو روی برادرم امتحان کردم جواب داد.
    ویرایش توسط saba95 : 06-06-2016 در ساعت 08:25 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بحث آزاد:پیشنهاد رابطه جنسی بین دختر و پسر
    توسط saeed021 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 01-26-2020, 01:46 AM
  2. پاسخ: 92
    آخرين نوشته: 10-13-2019, 10:54 AM
  3. اینگونه از دوست پسر یا دوست دختر خود ببرید!!!
    توسط saeed021 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 02-01-2017, 10:12 PM
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-28-2015, 01:31 PM
  5. نمیتونم به خانواده بگم دختری رو دوست دارم
    توسط fardayenik در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 11-11-2014, 02:38 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد