سلام.
20 ساله ام.دانشجو.
از وقتی وارد دانشگاه شدم از دختری که دانشجو بود خوشم اومد.ولی چون جرات گفتن این قضیه رونداشتم نگفتم.و این دختر با پسری که همکلاسیش بود دوست شد.ولی بعد از مدتی این دوستی به هم خورد.
پس از مدتی بهش گفتم و قبول کرد که دوست شیم.من نسبتا مذهبی هستم.به همین علت هیچ تماس بدنی بین ما نبوده.و مقررشد بعد تموم شدن درس ازدواج کنیم.
و حتی من بیخیال بورسیه اروپا شدم
اوایل دوستم از اوضاع روحی نامناسب اش که به علت رابطه قبلی بود صحبت میکرد و میگفت که خاطرات قبلی خیلی اذیتش میکنن ولی متقاعد شد که هدف من به هیچ وجه بازیچه قرار دادن اون نیست و بعد از رابطه کاملا راضی بود و حتی میگفت من بهترین هدیه خدا برای اون هستم.
ولی بعد شاید 4 ماه احساس سردی میکردم از جانب اون
و بعد 6 ماه از من خواست که رابطه ما خیلی محدودتر بشه.
حالا وقتی باهاش صحبت میکنم خیلی وقتا میخواد ازم فرار کنه!!!!
آیا شروع شدن دوباره دانشگاه و اینکه همیشه پسر قبلی رو میبینه میتونه اذیتش کنه؟
میگه آمادگی ارتباط با هیچ پسری رو نداره
علت این قضیه چه چیزی میتونه باشه؟
خواهش میکنم کمکم کنید
با تشکر قبلی