نوشته اصلی توسط
Blue.comet74
راستش وقتی من ازدواج کردم فکر میکردم اوایل همیشه همه چی خوبه بعد از این که وارد زندگی شدم دیدم اشتباه میکردم
اینا همه به دلیل تفاوت هاست
شاید باورت نشه اما شوهر منم دقيقا همینجوریه
یعنی حتی وقتی خانوادش به من توهین کرده بودن و باهاشون قهر بودم منو گذاشت و مثلا از ساعت 6 عصر میره خونه اونا و 12 شب میومد
به بهانه این که همه جمع بودن و فلان
من مطمئنم که دوست داره
میدونم سخته اما تنها راهش تغییر خودته
نمیگم ی زن مطیع بی دست و پا شو
باید جوری رفتار کنی که فکر کنه تصمیم اون تصمیم آخره
اشکالی هم نداره گاهی تمارض کنی
اما بدون آدمایی مث شوهرامون با چیزی که همیشه از همسر آینده فکر میکردیم فرق دارن
زندگی جریان داره نکته های خوبش رو ببین مطمئن باش وقتی زنگ میزنه کجایی براش مهمی
شاید حتی از پنجره دیده تو اومدی الکی تلویزیون روشن کرده
اینجور مردا نمیخوان نشون بدن که وقتی باهاشون لج میکنی براشون مهمی
حالا در مورد شوهر من موضوع پدرشه که هيچوقت شوهر خوبی نبوده و شوهرمم الگو رفتاری مناسبی نداشته
راستش از اول ازدواج تا الان خیلی دعوا هامون کمتر شده خیلی خیلی زیاد
به زندگی امیدوار باش
چیزی ازت کم نميشه اگه دور شوهرت بگردی اینو همیشه یادت باشه
میتونی تو موقع های خوشی بهش بگی که چقدر به ابراز علاقه و محبت تو ناخوشی ها نیاز داری
ایشالله که همه چی خوب میشه عزیزم