عدم کنترل خشم

با سلام و خسته نباشید
بنده مدت 10 سال است که ازدواج کردم.من و همسرم هم کاملا زندگی را باعشق دو طرفه اغاز کردیم (همسرم در دانشگاه شاگرد بنده بودند) هر چند الان هردو دارای مدرک کارشناسی ارشد و دارای موقعیت خوب شغلی هستیم و یک دختر 8 ساله داریم.مشکل مهمی که بنده با همسرم دارم این است که او بسیار خوش اخلاق و خانواده دوست است اما از سال 4 ازدواج به بعد موقع عصبانیت دیگه خودشو نمی تونه کنترل کنه و دست بزن داره و بعدشم میگه من تورو نزدم زبون توباعث میشه من دستم بلند بشه.البته یک نکته رو باید بگم که همسرم از دوران کودکی نوجوانی و حتی الان بعد از ازدواج با مادرش بسیار مشکل داره و همیشه میگه اون منو هیچ موقع درک نکرد(همیشه با هم بحث و درگیری دارند ،همیشه حرف همسرم درست هست اما مادرش همیشه باهاش مخالفت م کنه با این حال وقتی من کوچکترین انتقادی از مادرش می کنم منو کتک میزنه با این که میگه مادر من هیچ وقت برای من مادری نکرده (حتی سابقه داشته قبل از ازدواج با من به خاطر درگیری با مادر و پدرش از خونه بیرون رفته و به گفته خودش تا مدتها از اون خبر نداشتند،لازم به ذکر هست که هیچ موقع حتی در کودکی و جوانی از طرف پدرش حمایت مالی نمیشده و همیشه روی پای خودش بوده و با کارگری پول توجیبی خودش رو در میاورده)کلا ادم مستقلی بوده ،کمکی که من از شما دارم اینه که ما واقعا هچ مشکلی نداریم و فقط کوچکترین حرفی در مورد خانوادش زده میشه علی رغم این که میگه هیچ موقع به من خوبی نکردند زود جوش میاره و کتک میزنه بعدشم با این که میدونه حرف من درست بوده اما میگه زبون تو نیش داره،من واقعا نگرانم حتی بعضی مواقع میترسم و ازش متنفر میشم ،همه حسرت زندگی ما رو میخورند ولی از درون داره این طوری داغون میشه(یک نکته دیگه اینکه همسرم چند وقت پیش با دایی خودش بحثش شد و مقصر دایی اون بود و دیگه رفت و امد باهاش نمیکنه و مادرش به خاطر این موضوع با همسر من بحث می کرد و 3 ماهی به پسر خودش محل نمی گذاشت حتی باعث اختلاف بین همسرم با خواهر و برادراش شود حتی مادرشوهرم و پدرشوهرم هم حالی از نوه خود نمی پرسیدند و به ما سر نمی زدند با این حال ما باز گذشت کردیم) و نکته دیگه این که همسر من از یک چشم کم بینا هست و درکودکی به خاطر بی احتیاطی مادرش این اتفاق براش افتاده،
خواهش می کنم کمکم کنید اون میگه من همه چی رو خودم میدونم اما تو دائم به من کارای خانوادم رو یاداوری نکن باور کنید بعضی مواقع نمیشه ادم دوست داره خودش رو خالی کنه اما با خالی کردن من وضعیتی که گفتم پیش میاد.لطفا راهنماییم کنید.

سلام
خانمی درسته ک بعضی رفتارها آدم را بی طاقت میکنه ک باید به زبون بیاره تا خالی بشه اما همسر شما خودش داره اعتراف میکنه ک از رفتار اونا ناراحته و با گفتن شما فقط فشار عصبیش بیشتر میشه و چون نمیتونه باخانواده اش رفتار تندی نشون بده سر شما مجبور میشه خالی کنه.
پس هروقت از چیزی ناراحت هستین تو ی دفتر بنویسین مثه خاطره نوشتن بعد اون را خط خطی و پاره کنید و خودتون را تخلیه کنید .بعد بجای نمک رو زخم پاشیدن همسرتان را اروم کنید و محیط خانه را شاد کنید تا اون موضوع را فراموش کند.
خانه محل آرامش و آسایش هست و این وظیفه شما به عنوان مدیر خانه هست.


یا علی مدد

سپاس
اما باور کنید وقتی دست روم بلند میکنه خیلی متنفر میشم حتی بعضی مواقع اصلا دلم نمی خواد ببخشمش و حتی فکر می کنم اگر ببخشمش خودم روخیلی کوچیک می کنم.چه کار کنم

چون اشتباه اول را میکنید به روش میارید
اون میدونه ک کار خانواده اش اشتباس
و حرفای شما مثه شعله ورتر کردن ی آتیش هست ک چون خودتون بهش نزدیک تر هستین شما را میسوزاند.
پس بجای شعله ورتر کردن تلاش کنید مهارش کنید با محبت و عوض کردن بحث.
اصلا وقتی باهم هستین طوری حرف بزن ک فراموش کنه ک خانواده اش و مشکلاتی ک بااشون داره را.
بخاطره دیگران خلق خودتون را تلخ نکنید زندگی شما خوبه و همو دوست دارین نزار بخاطره دیگران خراب بشه.

یا علی مدد

ممنونم
راست میگین