نمایش نتایج: از 1 به 20 از 20

موضوع: علاقه شدید شوهرم به خواهرش

5744
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38933
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    سلام.من حدود یه ساله نامزد کردم ایشون بچه ارشد هست و یه برادر کوچیک تر و یه خواهر کوچیک داره که ازدواج کرده و یه بچه ۷ماهه داره .این خانوم خیلی حسود و فوضوله همش از اول اشنایی به من تیکه مینداخت و اینکه نامزد من به قول خودش شدیدا خواهرشو دوست داره و بخاطرش هرکاری میکنه من الان دارم دق میکنم که خواهرش بامن اینجوری برخورد میکنه و گاهی هم توی ذوق برادرش میزنه علی رغم این نامزدم بازم خیلی دوسش داره و اینکه رابطشون خیلی باهم صمیمی هست هرجا میرن باهم هستن حتی خیلی اوقات دوتایی مین شوخی های فیزیکی دارن و خیلی راحت جلوی من بغلش میکنه و بوسش میکنه و قربون صدقش میره و عزیز و نفس صداش میکنه و حتی اوایل مقلیسه هم میکرد توی جمع باهاش حرف زدم درست شد ولی این بغل کردن و این رابطه شدیدشون منو اذیت میکنه امشب باهاش حرف زدم به من میگه خواهرم رو شدیدا دوسش دارم و هرکاری بخاطرش میکنم اون خیلی ادم موذی هست همش تیکه میندازه و دخالت میکنه ولی انگار نانزدم اینا رو نمیبنه و درضمن تو رو خوب حرف میزنه ولی تا میبینه داداشش نیست شروع میکنه تیکه انداختن به من یه سری هم اومده بود به من میگفت که اصلا هردختری پسری که همو میخوان باهم ازدواج نمیکنن که و خیلی چیزای دیگه.نامزدم به من میگه تو حسودی میکنی و مشکل داری باهاش درصورتیکه اونه که بامن مشکل داره بچه ش به دنیا اومده بود رفتم پیشش کلی کادو گرفتم و هربار میزم وسیله براشون میگیرم درصورتیکه اونا هیچ کاری برای من نکردن ولی باز این پسره دست بردار نیست بخدا دارم دیوونه میشم نمیدونم چیکار کنم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38933
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    درضمن گاهی هم باهم شوخی هایی میکنن که حرفای....داره توش

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30434
    نوشته ها
    521
    تشکـر
    199
    تشکر شده 452 بار در 246 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    نقل قول نوشته اصلی توسط الف میم نمایش پست ها
    سلام.من حدود یه ساله نامزد کردم ایشون بچه ارشد هست و یه برادر کوچیک تر و یه خواهر کوچیک داره که ازدواج کرده و یه بچه ۷ماهه داره .این خانوم خیلی حسود و فوضوله همش از اول اشنایی به من تیکه مینداخت و اینکه نامزد من به قول خودش شدیدا خواهرشو دوست داره و بخاطرش هرکاری میکنه من الان دارم دق میکنم که خواهرش بامن اینجوری برخورد میکنه و گاهی هم توی ذوق برادرش میزنه علی رغم این نامزدم بازم خیلی دوسش داره و اینکه رابطشون خیلی باهم صمیمی هست هرجا میرن باهم هستن حتی خیلی اوقات دوتایی مین شوخی های فیزیکی دارن و خیلی راحت جلوی من بغلش میکنه و بوسش میکنه و قربون صدقش میره و عزیز و نفس صداش میکنه و حتی اوایل مقلیسه هم میکرد توی جمع باهاش حرف زدم درست شد ولی این بغل کردن و این رابطه شدیدشون منو اذیت میکنه امشب باهاش حرف زدم به من میگه خواهرم رو شدیدا دوسش دارم و هرکاری بخاطرش میکنم اون خیلی ادم موذی هست همش تیکه میندازه و دخالت میکنه ولی انگار نانزدم اینا رو نمیبنه و درضمن تو رو خوب حرف میزنه ولی تا میبینه داداشش نیست شروع میکنه تیکه انداختن به من یه سری هم اومده بود به من میگفت که اصلا هردختری پسری که همو میخوان باهم ازدواج نمیکنن که و خیلی چیزای دیگه.نامزدم به من میگه تو حسودی میکنی و مشکل داری باهاش درصورتیکه اونه که بامن مشکل داره بچه ش به دنیا اومده بود رفتم پیشش کلی کادو گرفتم و هربار میزم وسیله براشون میگیرم درصورتیکه اونا هیچ کاری برای من نکردن ولی باز این پسره دست بردار نیست بخدا دارم دیوونه میشم نمیدونم چیکار کنم.
    نحوه ی اشنایی شما با نامزدتون چجوری بوده؟
    علاقه ایشون به شما درچه حدیه؟
    نامزدی مرحله ی شناخت هست سعی کنین کامل رفتارای ایشونو زیرنظربگیرین و بیشترباهم وقت بگذرونید شایدعلاقه ی بین ایشون و خواهرشون چیزی ورای محبت خواهروبرادری باشه،احساسی برخوردنکنید به هیچ عنوان.وتامطمئن نشدید عقدنکنین.
    امضای ایشان
    جوری عاشقتم که

    انگار دنیا فقط همین یه مرد رو داره

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    نقل قول نوشته اصلی توسط الف میم نمایش پست ها
    سلام.من حدود یه ساله نامزد کردم ایشون بچه ارشد هست و یه برادر کوچیک تر و یه خواهر کوچیک داره که ازدواج کرده و یه بچه ۷ماهه داره .این خانوم خیلی حسود و فوضوله همش از اول اشنایی به من تیکه مینداخت و اینکه نامزد من به قول خودش شدیدا خواهرشو دوست داره و بخاطرش هرکاری میکنه من الان دارم دق میکنم که خواهرش بامن اینجوری برخورد میکنه و گاهی هم توی ذوق برادرش میزنه علی رغم این نامزدم بازم خیلی دوسش داره و اینکه رابطشون خیلی باهم صمیمی هست هرجا میرن باهم هستن حتی خیلی اوقات دوتایی مین شوخی های فیزیکی دارن و خیلی راحت جلوی من بغلش میکنه و بوسش میکنه و قربون صدقش میره و عزیز و نفس صداش میکنه و حتی اوایل مقلیسه هم میکرد توی جمع باهاش حرف زدم درست شد ولی این بغل کردن و این رابطه شدیدشون منو اذیت میکنه امشب باهاش حرف زدم به من میگه خواهرم رو شدیدا دوسش دارم و هرکاری بخاطرش میکنم اون خیلی ادم موذی هست همش تیکه میندازه و دخالت میکنه ولی انگار نانزدم اینا رو نمیبنه و درضمن تو رو خوب حرف میزنه ولی تا میبینه داداشش نیست شروع میکنه تیکه انداختن به من یه سری هم اومده بود به من میگفت که اصلا هردختری پسری که همو میخوان باهم ازدواج نمیکنن که و خیلی چیزای دیگه.نامزدم به من میگه تو حسودی میکنی و مشکل داری باهاش درصورتیکه اونه که بامن مشکل داره بچه ش به دنیا اومده بود رفتم پیشش کلی کادو گرفتم و هربار میزم وسیله براشون میگیرم درصورتیکه اونا هیچ کاری برای من نکردن ولی باز این پسره دست بردار نیست بخدا دارم دیوونه میشم نمیدونم چیکار کنم.
    سلام دوست عزیز
    لطفا بفرمایید سن شما و همسرتون و سن خواهر شوهرتون؟نحوه اشنایی تون؟ میزان پایبندی خانواده شما به مسائل مذهبی و خانواده ایشون چقدر هستش؟
    لطفا بگید بهتون چه تیکه هایی میندازن؟

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38933
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    من و نامزدم دوست بودیم.من و خواهر ایشون همسن هستیم فقط چندماه ایشون بزرگتره ازمن و فاصله سنی من و نامزدم حدودا ۱۰سال هست بااین قضیه مشکل ندارم از قبل ازدواج هم فاصله رو دوست داشتم.بهش میگم نه اینکه اصلا توجه نکنه هاا ولی بازم کار خودشو میکنه میگه من به نه خواهرم نه هیچ کس اجازه دخدلت نمیدم ولی شدیدا دوسش دارم.تیکه هاش مثلا سری اول که دیدم ایشونو برای اولین خودشو کلا دست بالا میگیره صحبت خونه و زندگی شد خونش آمله من گفتم خواهر منم نکا هست برگشته میگه دهاتای اطراف نکا منظورته دیگه.یا حدودا ۸ماه پیش اینا اومده بود بامن صحبت کنه درباره خانواده ها و گیر داده بود که هردختر پسری که همو میخوان نباید ازدواج کنن.من مشکل دارم با این قضیه اون ازدواج کرده و بچه داره پس نیازی شدیدی به محبت شوهرمن نداره خودش تامین میشه ولی وظیفه شوهرمن مجبت به منه نه اینکه نکنه ولی وقتی میریم خونه مادرش اینا وقتی خواهرش نباشه من حس میکنم خیلی باهام راحتتره خیلی راحت جلوی مادرش موهامو شونه میکنه میبافه دستشو میندازه گردنم ولی وقتی اون عفریته هست خیلی کمتر این کارا رو میکنه .این همه خواهرشو بغل میکنه توی جمع و قربون صدقه ش میره و میبوسدش تاحالا نشده توی جمع منو بغل کنه یا...ولی توی تنهایی بویژه خواهرش نیست واقعا فرق داره مثلا بارها شده تو خیابون بودیم و دست منو بوسیده ومحبت کرده .دررضمن یه چیز دیگه هم که ازارم میده اینه که حس میکنم همه اتفاقای خوب رو با خواهرش تجربه کرده مثلا چندوقت پیش گیگفت قبلا با خواهرم ورزش میکردیم یا باهم میرن رستوران خرید داشته باشه با این میره و....
    دیشب داشتیم صحبت میکردیم به من میگه من اگر بعد کارم برم خونه اون اول تو نباید ناراحت بشی منم صریح گفتم نمیتونم این رفتار رو تحمل کنم حتی سالی یبار و بهش برخورد.و من تنهایی های دونفره مون رو دوست دارم این پسر رو خیلی دوست دارم اونم منو خیلی دوست داره میدونم ولی حس میکنم نمیتونه فرق بده بین منو خواهرش .چندروز پیش انگتشتر گرفته بود برام بعد اول به مادرش نگفت یه موصوعی پیش اومد که گفت بعد مادرش پرسید به خواهرت بگم.گفت اره جه اشکالی داره درصورتیکه قبل اینکه به مادرش بگه به من گفت که نمیگم چون حسودی میکنن.و پارسال هم که درباره خواهرش باهاش حرف زدم که این رفتارا رو داره گفت اون حسودی میکنه بارها وقتی مجرد بوده بین دوستاش گفته من نمیتونم ببینم کسی برادرمو دوست داشته باشه درصورتیکه اون یکی برادرش اصلا اینجوری نیست
    یااینکه امسال خواهرش براش تولد گرفت برای اولین بار من ازش پرسیدم هرسال این کاررو میکنه نامزدم گفت نه نمیدونم امسال چخبر بوده.این دختر بخاطر اینکه مثلا روی منو کم کنه و برای من جایی نزاره داره این کارا رو میکنه ولی متاسفانه جایگاه خوبی هم توی قلب نامزدم داره.حس میکنم با گفتن این حرفا به نامزدم فقط خودمو کوچیک کردم و ببیشتر خواهرشو دوست داره.

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38933
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    الانم کلا باهم قهریم.قبلا اینجوری نبود نمیتونست بدون من روزی چندبار بهم زنگ میزد اس میداد زود یه زود دلش تنگ میشد و....
    من حس میکنم خواهرش این وسط داره یکارایی مسکنه نه مستقیم هاا اون خیلی موذی.مثلا وقتی همو میبینیم عزیزم و جانم از دهنش نمیوفته نمیگم پشت سرم با نامزدم ازمن بد مگیه نه ولی غیر مستقیم کاراشو میکنه.اینو میگم چون پارسال اینا که مادرش میرفت پیش دختره وقتی برمیگشت باما سرنگین بود نه تنها بامن بلکه با پسر خودش هم.با مادرش واقعا مشکلی ندارم ولی با خواهرش خیلی کاش اصلا نبود اونوقت زندگی خیلی شیرین بود.من یه دختر چادری هستم خانواده اون ادمای معمولی هستن مادرش اینا چادری نیستن ولی مادرش نماز اینا داره ولی خواهرش رو ندیدم والا از نظر پوشش هم راحت

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38933
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    پارسال بخاطرازدواجمون با خواهرش قطع ارتباط کرد حتی تلفنش هم جواب نمیداد ولی یه ماه بیشتر نشد اخرش با منت کشی های خواهرش اشتی کردن.من فکر میکردم چون اینجوری کرده دیگه باهاش سرسنگین میشه ولی بازم همون آش و همون کاسه.اونقدر دوسش داره که پارسال که برای خودش کار میکرد و خواهرش سرماخورده بود کارش رو تعطیل کرد رفت پیش اون با اینکه ازدواج کرده براش مرغ و گوشت اینا خریده بوو و رفته بود براش سوپ درست کرده بود و غذا.اینقد بهم ریحته بود میگفت کلافه ام بخاطر اینکه مریضه.من میخوام اولویت زندگی شوهرم باشم خب زیاد نیست بخدا.حسش نسبت به رابطمون عادی شده.اون خیلی نهربونه ولی با خواهرش هست کلا عوض میشه بارها بهش گوشزد کردم ولی میگه نه اصلا عوض نشدم.نمیدونم شایدم من واقعا حسودیم میشه.خسته شدم خب ازیه طرف خیلی دوسش دارم و زندگی باهاش رو میخوام ازیهطرف این خواهر اعصابم رو بهم ریخته

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    نقل قول نوشته اصلی توسط الف میم نمایش پست ها
    الانم کلا باهم قهریم.قبلا اینجوری نبود نمیتونست بدون من روزی چندبار بهم زنگ میزد اس میداد زود یه زود دلش تنگ میشد و....
    من حس میکنم خواهرش این وسط داره یکارایی مسکنه نه مستقیم هاا اون خیلی موذی.مثلا وقتی همو میبینیم عزیزم و جانم از دهنش نمیوفته نمیگم پشت سرم با نامزدم ازمن بد مگیه نه ولی غیر مستقیم کاراشو میکنه.اینو میگم چون پارسال اینا که مادرش میرفت پیش دختره وقتی برمیگشت باما سرنگین بود نه تنها بامن بلکه با پسر خودش هم.با مادرش واقعا مشکلی ندارم ولی با خواهرش خیلی کاش اصلا نبود اونوقت زندگی خیلی شیرین بود.من یه دختر چادری هستم خانواده اون ادمای معمولی هستن مادرش اینا چادری نیستن ولی مادرش نماز اینا داره ولی خواهرش رو ندیدم والا از نظر پوشش هم راحت
    دوست عزیز
    ازتون پرسیدم دقیقا سن وسالتونو بگید ولی پاسخ ندادید.
    بنده روانشناس هستم ممکنه حرف های بنده زیاد به مذاقتون خوش نیاد
    این چیزها بین خانواده ها هست و چیز خاصی نیست.
    از نحوه توضیحاتتون ناپختگی و بچگی حس میکنم. احتمال میدم سن کمی داشته باشید و اینکه چرا انقدر فاصله سنی برای زندگیتون انتخاب کردید رو متوجه نمیشم.
    خواهر ایشون و شما هردو هنوز در مورد زندگی کم میدونید و به دلیل هم سن بودن دارید بهم دیگه حسادت میکنید.
    بهتره مدتی به این رفتارهای ایشون توجهی نشون ندید و حساس نشید. خواهرهای کوچکتر اغلب پیش برادرانشون عزیز هستند. و این حساسیت شما باعث میشه تا همسرتون احساس کنند که شما میخوایید ایشون رو از خواهرشون جدا کنید. ایشون فرزند ارشد بودن و خواهر و برادرشون هم به تبع خیلی ایشون رو دوست دارند و طبیعیه
    خوب معلومه وقتی خواهرشون نیست به شما میرسند خواهرشون رو دیر به دیر میبینند ولی شمارو همیشه.بهتره که توی رفتاراتون تجدید نظر کنید و سعی کنید با خواهرشون دوست بشید تا ایشون هم دست از چشم و هم چشمی با شما بردارند. دوران نامزدی دوران شناخت هست. این خانواده ای هست که باید باهاشون وصلت کنید اگر رفتاراشون براتون قابل تحمل نیست بهتره تا دیر نشده و پای یک بچه بیگناه به زندگیتون باز نشده تجدید نظر کنید.
    موفق باشید
    ویرایش توسط ghm : 07-24-2018 در ساعت 11:09 AM

  9. 3 کاربران زیر از ghm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38933
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    معذرت میخوام من ۲۳ سالمه ایشون هم ۱۰سال بزرگتر.متاسفانه خواهرشو خیلی بیشتر از من میبینه.ما شاید پیش بیاد ماهی یبارم همو نبینیم ولی اونا همش باهمن و دائما درارتباطن حتی میدونم روزی چندبار هم به هم زنگ میزنن گاه و بیگاه.من حسادت نمیکنم به ایشون.قبلا سعی کردم رابطه خوبی برقرار کنم و خودم برای دوستی باایشون پاپیش میزاشتم اما نتیجه عکس داد.ولی اون خواهرشو ازمن بیشتر دوست داره.ازم میخواد همه شرایطش رو درک کنم بهش جواب ندم ولی اون حاضر نیست بخاطرمن این رابطه رو یه کم کمتزش کنه.

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    نقل قول نوشته اصلی توسط الف میم نمایش پست ها
    معذرت میخوام من ۲۳ سالمه ایشون هم ۱۰سال بزرگتر.متاسفانه خواهرشو خیلی بیشتر از من میبینه.ما شاید پیش بیاد ماهی یبارم همو نبینیم ولی اونا همش باهمن و دائما درارتباطن حتی میدونم روزی چندبار هم به هم زنگ میزنن گاه و بیگاه.من حسادت نمیکنم به ایشون.قبلا سعی کردم رابطه خوبی برقرار کنم و خودم برای دوستی باایشون پاپیش میزاشتم اما نتیجه عکس داد.ولی اون خواهرشو ازمن بیشتر دوست داره.ازم میخواد همه شرایطش رو درک کنم بهش جواب ندم ولی اون حاضر نیست بخاطرمن این رابطه رو یه کم کمتزش کنه.
    مهرطلبی شما میتونه ناشی از خیلی چیزها باشه. غرور خودتون رو حفظ کنید و از همسرتون مدام نخوایید که بیشتر شمارو دوست داشته باشند و خواهرشونو کمتر ببینن. این کارها نتیجه عکس میده سعی کنید با رفتارتون همسرتون رو شیفته خودتون کنین نه اینکه با بچه بازی ایشون رو به سمت همسرشون سوق بدید. وقتی دوران نامزدی سر چیزهای ساده با ایشون قهر هستید. دیگه وای به حال بعدا
    این رفتار خواهر شوهرتون ناشی از حسادت هستش و وقتی مبینه این کارهاش واکنش شمارو در پی داره. نقطه ضعف شمارو میدونه وسعی میکنه بدتر کنه..اهمیت ندید و جواب تیکه هاشو با خنده و شوخی و گاهی محکم و مودبانه رد کنید.
    یک سری کلاس هست به نام نحوه رفتار متقابل بگردید توی شهرتون و حتما شرکت کنید

  12. کاربران زیر از ghm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    سلام
    من با خانوم ghm موافقم
    ولی ازتون یه سوال دارم
    اگه خواهر نامزدتون با ایشون صمیمی باشن و با کارهاشون شما رو ناراحت نکنن باز هم از اون صمیمیت خواهر برادری ، شما ناراحت میشید؟

  14. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    ghm

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38933
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    من مشکلی با صمیمیتشون ندارم ولی اینکه بخواد همش تو بغلش باشه و قربون صدقه ش بره و به من توجه کنه و باهاش شوخی های انچنانی کنه مشکل دارم.اون این حرف منو میگه نمیتونم نسبت به خواهرم منطقی باشم.خب آدم وقتی ازدواج میکنه یه سری چیزا رو باید رعایت کنه حتی نسبت به خواهرش

  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38933
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    ولی واقعا درمونده شدم نمیدونم چیکار کنم.احساس میکنم اینقد این کارا رو کرده که دیگه دست و دلم نمیره که بهش حتی یه اس ام اس بدم

  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    نقل قول نوشته اصلی توسط الف میم نمایش پست ها
    من مشکلی با صمیمیتشون ندارم ولی اینکه بخواد همش تو بغلش باشه و قربون صدقه ش بره و به من توجه کنه و باهاش شوخی های انچنانی کنه مشکل دارم.اون این حرف منو میگه نمیتونم نسبت به خواهرم منطقی باشم.خب آدم وقتی ازدواج میکنه یه سری چیزا رو باید رعایت کنه حتی نسبت به خواهرش
    سلام

    منظورتون از شوخی های آنچنانی چی هست؟؟ خب خواهر و برادر در چه حدی شوخی دارن؟؟

  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    نقل قول نوشته اصلی توسط الف میم نمایش پست ها
    من مشکلی با صمیمیتشون ندارم ولی اینکه بخواد همش تو بغلش باشه و قربون صدقه ش بره و به من توجه کنه و باهاش شوخی های انچنانی کنه مشکل دارم.اون این حرف منو میگه نمیتونم نسبت به خواهرم منطقی باشم.خب آدم وقتی ازدواج میکنه یه سری چیزا رو باید رعایت کنه حتی نسبت به خواهرش

    شما درست می فرمایید
    آدم وقتی ازدواج می کنه به نظرم لازمه اولویت اولش رو به همسرش بده
    چون خودش انتخاب کرده و متعهد شده به رابطه اش
    پدرمادر و خواهر برادر هم در جای خود



    یه خانومی از آشناها هستن می گفتن وقتی مجرد بودم با پسرای اقوام نزدیک مثل پسردایی و پسر خاله و پسر عمه و ... ارتباط صمیمی داشتم یعنی جو طوری بوده که همه ی بچه ها با هم صمیمی بودن و مثل خواهر برادر
    بعد که ازدواج کرده بود همسرشون حساس بودن و گفته بودن دوست ندارن با اون پسرها شوخی فیزیکی کنن یا حتی باهاشون دست بدن
    دیگه ایشون هم قبول کرده بودن و می گفتن نمیشه به همسرم چیزی بگم چون میدونم اذیت میشه منم انجام نمیدم
    می گفت به همشون گفتم ببخشید من همسرم حساسه دیگه مثل قبلنا نمیتونم باهاتون راحت باشم
    نحوه ی برخورد با مسائل و درک متقابل توی ازدواج خیلی مهمه.


    تو خونه ی ما هم بچه ها با همدیگه صمیمی هستیم
    وقتی همه مجرد بودن گاهی دورهم جمع میشدیم اونقدر میگفتیم میخندیدیم که بعضی اقوام میومدن خونه مون ابراز خوشحالی میکردن که اینقدر ما صمیمی هستیم
    وقتی برادر بزرگم ازدواج کردن چند ماه طبقه ی پایین خونه مون بودن
    گاهی وقتی همسرشون پیش ما بودن منو بغل یا بوس میکرد مثل قبل ها، من یه بار که فقط دوتامون بودیم گفتم داداش نکنه همسرت ناراحت بشه از این چیزا
    گفت ارتباطی نداره من در حد خودش بهش توجه می کنم و دلیلی نداره حق نداشته باشم با تو صمیمی باشم
    و میگفتن که هر کسی جای خودش داره
    ولی دیگه این هم نبود که همش برادرم پیش همسرشون اینکارو بکنن
    اما گاهی پیش میومد احساس می کردم زن داداشم به صمیمیت خونواده ام و من حسادت میکردن!
    به نظرم رفتارها و برخوردها بهتره یه جوری متعادل باشه که هیچ کسی آسیب نبینه و در عین حال احترام ها حفظ بشه



    وقتی هم برادر دومم ازدواج کردن همسرشون یه بار که اومده بود خونه مون بهم گفت خوش به حالت مادرت همش قربون صدقه ات میره، مادر من هیچوقت از اینکارا نکرده
    یا وقتی میدید همسرش یا برادرهای دیگه ام با من صمیمی میشدن یا شوخی میکردیم گفت شماها چقدر با هم صمیمی هستین
    گاهی پیش میومد مثلا داداشم پیش من نشسته بود بعد حرفی میزدیم یا برادرم منو بغل میکرد
    زن داداشم هر جای خونه که بود خودش رو میرسوند که ببینه ما چی میگیم بعد میرفت کنار داداشم مینشست و جوری دستشو مینداخت گردنش که انگاری من رقیبش بودم یا میخواستم شوهرشو بدزدم!
    خلاصه همه مون دیگه متوجه رفتار ایشون شدیم
    دیگه من هم به برادرم گفتم همیشه به همسرت محبت کن ، فکر کنم ناراحت میشه تو منو بغل میکنی یا باهام زیاد صمیمی میشی
    برادرمم می گفت خودش باید درک داشته باشه که به تو حسودی نکنه، من به هر کسی در جای خودش توجه و محبت می کنم
    و دلیل نیست چون متاهل شدم قید خونواده ام رو بزنم
    یه بار هم من موبایلم رو عوض کرده بودم، بعد که زن داداشم دید گفت گوشی تو خیلی خوبه گوشی من خوب نیست و این چیزا
    منم گفتم اگه دوس داری برش دار من یدونه دیگه میخرم
    دیدم گفت نه ممنون
    بعدها برادرم گفت همسرم گفته دقیقا از گوشی تو میخواد!
    (البته چندسال پیش هم من یه روسری برای ست لباسم خریده بودم، خواهر همین زن داداشم وقتی دید گفت خیلی قشنگه ، شهر ما از این ها نداره من ازشون بخرم!!
    بعد عمه ام گفت اگه میشه این روسری رو بدین دختر من بعد شما یدونه دیگه اش رو بخرین!
    روسری ام رو بردن خلاصه!)

  19. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    نقل قول نوشته اصلی توسط الف میم نمایش پست ها
    ولی واقعا درمونده شدم نمیدونم چیکار کنم.احساس میکنم اینقد این کارا رو کرده که دیگه دست و دلم نمیره که بهش حتی یه اس ام اس بدم

    دوست عزیز من مشاور نیستم
    ولی به نظرم یه مدت به خودتون زمان بدید و اگه ممکنه مشاوره ی حضوری برید که این مسئله کامل بین شما و نامزدتون حل بشه
    چون شما الان نامزد هستید وقتی ازدواج کنید و رفت و آمدها و ارتباطها بیشتر بشه و اگه همسرتون هم بخوان تا اون حد احساسی برخورد کنن احتمال زیاد دوباره براتون مسئله پیش بیاد.
    بعضی افراد براشون آسون نیست وابستگی هاشون به خونواده شون رو تو زمان کم کنار بذارن
    جدا از این آدم باید خودش بخواد یه چیزی رو تغییر بده که بتونه از پسش بر بیاد
    وقتی نامزدتون خودشون میخوان ارتباط رو اینجوری حفظ کنن دیگه کاری از دست کسی برای تغییر ایشون بر نمیاد چه شما چه مشاور یا افراد دیگه.

  20. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    بوسیدن و بغل کردن خواهر و برادر و حتی در آغوش هم خوابیدن هیچ ایرادی نداره محبت و مهر خانوادگی رو میرسونه
    چرا برای شما عحیب هستش
    شاید ایشون پیش خانواده خجالت میکشن به شما نزدیکتر بشن ولی در جمع خانوادگی مسلما این مورد درباره خواهر و برادر صدق نمیکنه

  21. 2 کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2018
    شماره عضویت
    38933
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    من باشما مخالفم. چه دلیلی داره وقتی اون دختر ازدواج کرده
    الانم حدودا یه هفته میشه که کلا ارتباطی نداریم باهم حس میکنم بهشون تمایلی ندارم.اخه بیشتر اوقات که داریم صحبت جدی میکنیم و بحث زندگی و پول و ...میشه برمیگرده میگه من خانواده ای ندارم بعد سرمحبت میشه خیلی رک به من میگه تو زن من نیستی که
    یا همش ازم میخواد که همه شرایطش رو درک کنم عصبانیت پول و.....ولی حاضر نیست ذره ای چیزی بشه که من میخوام ازش.من که نگفتم اصلا باخواهرت حرف نزن هرجا اون بود تو نرو ولی حدود باید رعایت بشه چه از لباس پوشیدن و چه چیزلی دیگه.طوری که شما میگین برن اتاق خواب هم هیچ مشکلی نداره ولی من اینو اصلا قبول ندارم واقعا.
    از همتون ممنونم که کمک میکنید فقط الان نمیدونم این قهر و دوری رو چیکارش کنم؟؟
    البته اینم بگم این برخورداشون ا هست و اینکه من یه برادر بزرگتر دارم اگر پیش بیاد عکس خودم رو و برادرم رو پروفایلم بزارم خیلی سریع انتقاد میکنن که برش دار دوست ندارم یه عکس ساده بعد شما میگین من قبول کنم این رفتاراشو اخه

  23. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    بوسیدن و بغل کردن خواهر و برادر و حتی در آغوش هم خوابیدن هیچ ایرادی نداره محبت و مهر خانوادگی رو میرسونه
    چرا برای شما عحیب هستش
    شاید ایشون پیش خانواده خجالت میکشن به شما نزدیکتر بشن ولی در جمع خانوادگی مسلما این مورد درباره خواهر و برادر صدق نمیکنه
    خیلی خوب گفتید آقا سیاوش
    شنیدن این نظر از یه آقا خیالم رو راحت کرد بابت یه سری چیزا
    واقعا هم درست گفتید به نظرم.

  24. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : علاقه شدید شوهرم به خواهرش

    نقل قول نوشته اصلی توسط الف میم نمایش پست ها
    من باشما مخالفم. چه دلیلی داره وقتی اون دختر ازدواج کرده
    الانم حدودا یه هفته میشه که کلا ارتباطی نداریم باهم حس میکنم بهشون تمایلی ندارم.اخه بیشتر اوقات که داریم صحبت جدی میکنیم و بحث زندگی و پول و ...میشه برمیگرده میگه من خانواده ای ندارم بعد سرمحبت میشه خیلی رک به من میگه تو زن من نیستی که
    یا همش ازم میخواد که همه شرایطش رو درک کنم عصبانیت پول و.....ولی حاضر نیست ذره ای چیزی بشه که من میخوام ازش.من که نگفتم اصلا باخواهرت حرف نزن هرجا اون بود تو نرو ولی حدود باید رعایت بشه چه از لباس پوشیدن و چه چیزلی دیگه.طوری که شما میگین برن اتاق خواب هم هیچ مشکلی نداره ولی من اینو اصلا قبول ندارم واقعا.
    از همتون ممنونم که کمک میکنید فقط الان نمیدونم این قهر و دوری رو چیکارش کنم؟؟
    البته اینم بگم این برخورداشون ا هست و اینکه من یه برادر بزرگتر دارم اگر پیش بیاد عکس خودم رو و برادرم رو پروفایلم بزارم خیلی سریع انتقاد میکنن که برش دار دوست ندارم یه عکس ساده بعد شما میگین من قبول کنم این رفتاراشو اخه

    دوست عزیزم به نظرم منظور آقا سیاوش این بود که مهر و محبت خواهربرادری یه چیز عادیه و آدم با حضور همسر تو زندگیش هم بهشون نیاز داره
    نباید فکر کنیم وقتی با کسی ازدواج میکنیم فقط و فقط صد در صدش مال ما باشه و با بقیه سرد بشه
    من به شخصه گاهی فکر می کنم اگه ازدواج کنم طرفم باید کسی باشه که با این چیزا مشکل نداشته باشه
    حرف شما هم مطقیه که میگید محبت رو تا حدی باهاش مشکل ندارید
    ولی چون الان نامزد هستید خیلی براتون پررنگ میشه

    درسته اولویت اول همسر هستش بعد ازدواج
    ولی این دیگه دست خود شخص هست یه حد اعتدال رو مد نظرش داشته باشه
    همسر جای خود
    خواهر و برادر و خونواده هم همینطور
    محبت های باید به گونه ای باشن که باعث ایجاد حس تنفر و حسادت توی خونواده نشن

    به نظرم با توجه به حرفای شما
    نامزدتون یه سری چیزارو برای خودشون درست میدونن ولی به شما میرسن نظرشون عوض میشه
    به نظرم خیلی واجبه که قبل اینکه عقد کنید یه مشاوره تشریف ببرید شخصیت ها و شرایطتتون رو کامل و دقیق تحلیل کنن
    اینجوری بخوان رفتار کنن بهتره از ازدواج با ایشون دست بکشید.
    چون وقتی ایشون خواهرشونو بغل میکنن یا زیاد محبتت میکنن
    متقابلا باید این رفتار رو برای شما هم قائل باشن
    تو زندگی مشترک باید حقوق دو طرف رعایت بشه.

    من گاهی بوده پیش برادرهام میخوابیدم حتی روی یه بالش
    ولی وقتی بزرگتر شدیم و دوتاشون ازدواج کردند خیلی کم پیش میومد این ها
    یا مثلا اینکه خودم یه جورایی خجالت میکشیدم تو بغلشون بخوابم
    جالب اینجا بود رفتار اون ها مثل قبل عادی بود.

    یا مثلا یک بار من خیلی حالم بد شده بود و برادرم و همسرش خونه مون بودند
    برادرم پیش بقیه بغلم کرد و سعی کرد آرومم کنه و ازم خواست که دوتیی بریم بیرون بلکه من حالم بهتر بشه
    همسرش هم وقتی حال و روز منو دیده بود دیگه متوجه شد، فکر نکنم حس حسادت بهش دست داده بود
    عوضش من خیلی وقتا که بیرون بودیم کل خونواده یا مجالس
    وقتی عکس میگرفتیم به برادرهای متاهلم گفتم هر کدوم جدا با همسرتون وایسید ازتون عکس بگیریم حتی با خنده میگفتم صمیمی بشید و همو بغل کنید توی عکس
    خب یک زوج باید برای هم باشن و صمیمی شدنشون یه چیز لازم و عادیه.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 07-29-2018 در ساعت 01:30 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد