نمایش نتایج: از 1 به 21 از 21

موضوع: مشکل با همسر

3213
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30382
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل با همسر

    سلام.من حدود یک سال و چهار ماه که عقد کردم و چهار ماه هم هست که ازدواج کردم..مشکل من با شوهرم اینه که اون بیشتر از اینکه به من اهمیت بده به خانواده و دوستاش اهمیت میدهند..توی دوران عقد فکر میکردم بعد ازدواج خوب میشه اما نشد..بعضی شب ها من رو تا دو سه شب تنها میزاره و با رفیقاش وقت میگذرونه.دوستای شوهرم قلیونی وسیگاری ان.
    و وقتی من از این موضوع ناراحت میشم شوهرم اخلاقش خیلی بد میشه..کلا من حق اعتراض کردن هم ندارم.همیشه اوقات خوشی و شادی برای دوستاشه.پیش من که هست با موبایل بازی می کنه یا تلویزیون نگاه می کنه یا میخوابه..من از این زندگی خسته شدم.بار ها باهاش حرف زدم اما اون قبول نمی کنه..همیشه فکر میکنم خودش درست میگه و من همیشه اشتباه فکر میکنم.اگه یک اعتراض کوچیک کنم اونو به یک دعوای بزرگ تبدیل می کنه..مثلا توی بازار بهش گفتم میشه رفتیم خونه به پسر خالت زنگ بزنی نه الان که توی بازاریم...سریع توی خیابان دادو بیداد کرد و یک دعوا راه انداخت..من فکر میکنم توی این زندگی هیچ حقی ندارم..خیلی وقت ها تصمیمی میگره و قبلش میره به خانواده میگه.....لطفا منو راهنمایی کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسر

    به نظرم در برابر رفتار ایشون اصلا ساکت نباشید .چون کم کم وضعیتشون بدتر میشه و کار به جاهای باریک هم ممکنه کشیده بشه حتما ابراز ناراحتی کنید نسبت به رفتارشون.یه مدت هم بهش بی محلی کنید ببینه خوبه.و یه مشاور حضوری هم میتونه مفید باشه

  3. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مشکل با همسر

    سلام

    عزیزم دوران عقد دوران شناخته چی باعث شده که فکر کنی عوض میشه ؟

    متاسفانه ما خانومها فکر میکنیم همسرمو بعد ازدواج تغییر میکنه بلکه اینجوری نیست.

    اخخلاق شوهرت از اول همین بوده یجورایی باید بپذیری اما یکاره دیگه ام میتونی بکنی

    ترغیبش کنی برای خونه اومدن

    غر نزن گله نکن و مدام نگو که پیشم نیستی و ازین حرفها

    اما محیط خونه رو براش جوری کن که لحظه شماری کنه برای اومدن به خونه

    به خودت حسابی برس براش ارایش قشنگ کن موهاتو درست کن لباسهای جدید و دلبری بخر براش بپوش

    وقتی رسیدن غر زدن و ممنوع کن عوضش شادو شنگول باش ( میگم شادوشنگول نه اینکه اگر باز دیدید رفت تو گوشی بغ کنی نه باید صبرو

    تحمل داشته باشی )

    چی دوست داره ؟ بازی؟ فیلم ؟ چه چیزی مورد علاقشه که تو خونه میشه انجام داد براش تدارک ببین

    ببین با دوستاش چکار میکنن یا درمورد چه چیزهایی صحبت میکنن مثلا شوهر من خیلی علاقه داره به تکنولوژی من همیشه اطلاعاتم در این

    ضمینه بالا میبرم که باهاش هم صحبت شم

    یا مثلا منو شوهرم تو خونه ps4 بازی میکنیم باهم کل کل میکنیم حتی شرط بندی میکنیم هرکی باخت مثلا ظرفها بشوره

    میشه بعضی وقتا توام رفیق شوهرت باشی

    بجا بغ کردن پاشو دست بکار شو ببین چیا دوست داره براش انجام بده

    ازش ناراحت نشو همیشه اینجوری بوده اگه می خوای عوضش کنی پس دست به کار شو
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  5. 4 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20630
    نوشته ها
    293
    تشکـر
    281
    تشکر شده 216 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    به نظرم در برابر رفتار ایشون اصلا ساکت نباشید .چون کم کم وضعیتشون بدتر میشه و کار به جاهای باریک هم ممکنه کشیده بشه حتما ابراز ناراحتی کنید نسبت به رفتارشون.یه مدت هم بهش بی محلی کنید ببینه خوبه.و یه مشاور حضوری هم میتونه مفید باشه
    شما مجردی یا متاهل؟ اگه متاهلی باید بگم اطلاعاتتو زیاد کن دراین مورد چون مشاورت اصلا درست نیست برا رابطه زن شوهری اینجوری شمام به مشکل برمیخوری

  7. کاربران زیر از ژوان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19861
    نوشته ها
    529
    تشکـر
    412
    تشکر شده 505 بار در 291 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها


    یا مثلا منو شوهرم تو خونه ps4 بازی میکنیم باهم کل کل میکنیم حتی شرط بندی میکنیم هرکی باخت مثلا ظرفها بشوره

    ایووووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووول

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل با همسر

    سلام
    چون الان فرصت توشتن ندارم فقط یه توصیه کلی میکنم .
    نه به شما بلکه به اون عده دیگری هم که یکی از این دست مشکلات رو دارند و تدی تایپیکاشون عندان میکنند .
    اونم اینه که تازه عروس های عزیز از اینکه همسراشون میان خونه و خسته ان و میخوابن و با گدشی ور میرن و ...شکایت دارند ...

    باید بهتون و به همه این افراد بگم که :اکثر مردها در اوایل زندگی همینطورند .
    چون احساس مسیولیت پسر ها تو خونه و کاری بودنشون کمتر از دخترهاست و قبل از ازدواج بیرون کار کردن و اومدن خونه فقط خوابیدن و قوتبال دیدن و گوشی بازی کردن و پشت لپ تاپ بودن و ....عادت کردند .
    عادت که خب کار پسرها همینه ..بیرون از خونه کار میکنن و قاعدتا درون منزل جای ارامش و استراحتشونه .

    پس اینکه ما میخوایم بعد ازدواج یهو تبدیل به مردی بشن که همه اونوارها رو بزارن کنار و فقط به ما توجه کنن و وقت خواب و کار و بازی و ...شون تنظیم و هماهنگ شده باشه کمی زمان میبره و خیلی زود اتفاق نمیفته .


    البته به مرور خودتون هم به درک بیشتری از خستگی و نیاز به تفریحات و علایق شخصیشون در منزل میرسید و توقعتون کمتر میشه .

    پس در این مدت هر دو باید به هم زمان داده و توقعتون رو ار هم کم کنید .

    تصور کنید همسرتون از سرکار اومده و شما میرید تا براش شربت بیارید میبینید همونطور نشسته خوابش برده ...
    یا ظرفاتونو میشورید تا بیاین بشینید تا باهاش حرف بزنید میبینید زل زده به فوتبال میگه لطفا ساکت بازی خیلی مهمیه ...

    خب اینها براتون ناراحت کنندست ولی نه عجیبه نه بی انصافی .

    فقط نیاز داره که به همدیگه زمان بیشتری برای وفق خوردن به زندگی متهالی با همه مسیولیت ها و نیازهای طرف مقابل داده بشه .
    زندگی متاهلی زیر یک سقف با زندگی دوران نامزدی کاملاا متفاوته و در جای خودش نیاز به زمان و صبر و گذشت داره .


    همچنین در مورد رابطه های دوستی پسرها هم با زمان دادن و صحبت های منطقی و از نوع درک طرف مقابل و مطمینا با گذشت وصبرررررر حتما به مرور بهتر و کاملا حل خواهد شد .



    عجله نکنیم و صبور باشیم .

    موفق باشید .

  10. 2 کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30382
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسر

    ممنون از راهنمایی خاتون..همین الانم پای گوشی هستند...

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ژوان نمایش پست ها
    شما مجردی یا متاهل؟ اگه متاهلی باید بگم اطلاعاتتو زیاد کن دراین مورد چون مشاورت اصلا درست نیست برا رابطه زن شوهری اینجوری شمام به مشکل برمیخوری
    من مجردم .متاسفانه تو مملکت ما جا افتاده (حتی برای خود خانم ها)که در برابر رفتار های نامناسب مردها سکوت کنن و همه چیو تو خودشون بریزن و به خودشون اسیب بزنن انگار نه انگار که ادم هسن شما توقع دارید ایشون بشینه تو خونه هر کار همسرش کرد مثل سیب زمینی هیچ عکس العملی نشون نده؟؟؟!!!

  13. 3 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28860
    نوشته ها
    199
    تشکـر
    135
    تشکر شده 155 بار در 105 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل با همسر

    سلام عزیزم.

    من با نظر سمیرا جون موافقم که میگه فعالیتهای مورد علاقه شوهرتو خودت باهاش شریک شو و فرصت نده بره سراغ دوستاش.

    خوب مسلمه که وقتی چنتا مرد دور هم جمع میشن نمیشینن همدیگه رو نگاه کنن٬ اون وسط یا بازی هست یا قلیون و سیگار یا چیزای دیگه

    سعی کن بعضی فعالیتهای مورد علاقشو که فک میکنی انجام دادنش از طرف تو مشکلی به وجود نمیاره رو خودت باهاش انجام بدی.

    از موضوعات مورد علاقش حرف بزن اون فضایی که مورد علاقشه براش به وجود بیار.

    مثلا شوهر منم هر یه ماه دو ماه یه بار هوس قلیون میزنه به سرش٬ اینجور مواقع چون من از قلیون بدم میاد میرفت پیش دوستاش.

    ولی بعدش دیدم بهتره با حفظ احتیاط شرایطی واسش درست کنم که هر کاریم میخواد بکنه پیش خودم باشه٬اینجوری حواسمم بهش هست. در کنارشم چون بازی حکم خیلی دوس داشت و من اصلا اهلش نبودمو یاد گرفتم تا باهاش بازی کنم اینطور مواقع.

    اینجوریه که الان هر چند وقت یه بزم این مدلی واسه خودمون میسازیم.دیگه هم شوهرم خیلی وقته که پیش دوستاش نمیره.

    توام میتونی رابطتونو بهتر کنی عزیزم. فقط من فک میکنم هنوز چون زندگیتو تازه شروع کردی قلق شوهرت دستت نیومده. بیشتر به علایقشوهرت توجه کن و سعی کن از غر زدن کم کنی و لحنت همراه با محبت و مهربونی باشه.

    اونوقت میبینی که شوهرت هیچ جا و هیچ کسی رو به خونه و پیش تو موندن ترجیح نمیده.

  15. 2 کاربران زیر از asemun بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20096
    نوشته ها
    182
    تشکـر
    345
    تشکر شده 132 بار در 83 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    من مجردم .متاسفانه تو مملکت ما جا افتاده (حتی برای خود خانم ها)که در برابر رفتار های نامناسب مردها سکوت کنن و همه چیو تو خودشون بریزن و به خودشون اسیب بزنن انگار نه انگار که ادم هسن شما توقع دارید ایشون بشینه تو خونه هر کار همسرش کرد مثل سیب زمینی هیچ عکس العملی نشون نده؟؟؟!!!
    سکوت بجاش خیلی مناسبه ولی بلد باشی بعدش چطوری انتقاد کنی برو تایپیک زن بودن بخون
    اینجوری قد علم کنی جلو شوهر ایندت همچی خراب میشه فکر نکن حاضر جوابی کردن شوهرتو عاشق خودت میکنی خیلی اطلاعاتت کمه راجب مردها

  17. کاربران زیر از یاسمین بانو بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط یاسمین بانو نمایش پست ها
    سکوت بجاش خیلی مناسبه ولی بلد باشی بعدش چطوری انتقاد کنی برو تایپیک زن بودن بخون
    اینجوری قد علم کنی جلو شوهر ایندت همچی خراب میشه فکر نکن حاضر جوابی کردن شوهرتو عاشق خودت میکنی خیلی اطلاعاتت کمه راجب مردها
    من نه گفتم طرف قد علم کنه جلو شوهرش نه قصدم اینه به خاطر اینکه شوهرم از من خوشش بیاد شخصیتم رو تغییر بدم.من گفتم سکوت نکنه چون کم کم از اعتیاد شروع میشه و به خیانت ختم میشه من خوب اتفاقا اطلاع دارم از زندگی کسایی که اول همسرشون رفیق بازی بعد اعتیاد بعد خیانت و حتی کم کم به خاطر زیاده روی کار به قتل هم کشیده شده و من نگفتم شوهرشو کتک بزنه فقط گفتم سکوت نکنه که وضعیت بدتر نشه. دوست ندارم اینو بگم ولی اکثر خانم ها دائم به فکر اینن که چکار کنن تا مردا اونا رو قبول کنن ولی من اعتقادم یه چیز دیگه هست . قابل توجه شمام بگم متاسفانه زن ها همش در تلاشن که از خودشون فاصله بگیرن تا مرها را جذب کنن چه فایده ادم چند رو باشه و همش عذاب بکشه تا رفتارش مطابق میل مردا باشه نه خودش!!چرا فک میکنید فقط مردا حق دارن ناراحتی شون رو بروز بدن تا ارامش بگیرن و زن ها فقط باید همه چیو تو خودشون بریزن و از درون داغون بشن؟!!این خانم با سکوتش از درون داغون میشه چون شوهرش براش وقت نمیذاره همچنین با سکوتش ممکنه به همسرش بیشتر میدون بده و کم کم همسرش تو این مسائل پیشرفت کنه.
    ویرایش توسط saba95 : 08-20-2016 در ساعت 06:10 PM

  19. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    من نه گفتم طرف قد علم کنه جلو شوهرش نه قصدم اینه به خاطر اینکه شوهرم از من خوشش بیاد شخصیتم رو تغییر بدم.من گفتم سکوت نکنه چون کم کم از اعتیاد شروع میشه و به خیانت ختم میشه من خوب اتفاقا اطلاع دارم از زندگی کسایی که اول همسرشون رفیق بازی بعد اعتیاد بعد خیانت و حتی کم کم به خاطر زیاده روی کار به قتل هم کشیده شده و من نگفتم شوهرشو کتک بزنه فقط گفتم سکوت نکنه که وضعیت بدتر نشه. دوست ندارم اینو بگم ولی اکثر خانم ها دائم به فکر اینن که چکار کنن تا مردا اونا رو قبول کنن ولی من اعتقادم یه چیز دیگه هست . قابل توجه شمام بگم متاسفانه زن ها همش در تلاشن که از خودشون فاصله بگیرن تا مرها را جذب کنن چه فایده ادم چند رو باشه و همش عذاب بکشه تا رفتارش مطابق میل مردا باشه نه خودش!!چرا فک میکنید فقط مردا حق دارن ناراحتی شون رو بروز بدن تا ارامش بگیرن و زن ها فقط باید همه چیو تو خودشون بریزن و از درون داغون بشن؟!!این خانم با سکوتش از درون داغون میشه چون شوهرش براش وقت نمیذاره همچنین با سکوتش ممکنه به همسرش بیشتر میدون بده و کم کم همسرش تو این مسائل پیشرفت کنه.
    دقیقا صبا جان کاملا با نظرت موافقم
    زندگی مشترک یعنی باید توی همه چیز مشترک باشند و هر دو خودشون باشند و برای همدیگه و زندگیشون تلاش کنند نه اینکه فقط یه نفر توی این زندگی همش صبر و تحمل کنه متاسفانه توی جامعه ی ما هم این طور جا افتاده :
    زن باید صبر کنه
    زن باید بسوزه و بسازه
    زن باید فلان کار و کنه تا به چشم شوهرش بیاد و در مقابل حرکات و رفتارات بد شوهرش انتقاد نکنه و تو سری خور باشه
    و
    و
    و
    ..
    متاسفانه این فرهنگ حاکم بر جامعه است که به سختی میشه و حتی میتونم بگم اصلا نمیشه عوضش کرد چون خیلیا حتی هم جنسای خودمون برخلاف این فکر میکنند و مبنای زندگی مشترک رو بر تحمل و گذشت یک طرفه میدونند
    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  21. 2 کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20630
    نوشته ها
    293
    تشکـر
    281
    تشکر شده 216 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    من نه گفتم طرف قد علم کنه جلو شوهرش نه قصدم اینه به خاطر اینکه شوهرم از من خوشش بیاد شخصیتم رو تغییر بدم.من گفتم سکوت نکنه چون کم کم از اعتیاد شروع میشه و به خیانت ختم میشه من خوب اتفاقا اطلاع دارم از زندگی کسایی که اول همسرشون رفیق بازی بعد اعتیاد بعد خیانت و حتی کم کم به خاطر زیاده روی کار به قتل هم کشیده شده و من نگفتم شوهرشو کتک بزنه فقط گفتم سکوت نکنه که وضعیت بدتر نشه. دوست ندارم اینو بگم ولی اکثر خانم ها دائم به فکر اینن که چکار کنن تا مردا اونا رو قبول کنن ولی من اعتقادم یه چیز دیگه هست . قابل توجه شمام بگم متاسفانه زن ها همش در تلاشن که از خودشون فاصله بگیرن تا مرها را جذب کنن چه فایده ادم چند رو باشه و همش عذاب بکشه تا رفتارش مطابق میل مردا باشه نه خودش!!چرا فک میکنید فقط مردا حق دارن ناراحتی شون رو بروز بدن تا ارامش بگیرن و زن ها فقط باید همه چیو تو خودشون بریزن و از درون داغون بشن؟!!این خانم با سکوتش از درون داغون میشه چون شوهرش براش وقت نمیذاره همچنین با سکوتش ممکنه به همسرش بیشتر میدون بده و کم کم همسرش تو این مسائل پیشرفت کنه.

    مردا اساسشون خشمه اما زنا مظهر صبرو زبون نرمن

    مرد اگه خشانت بخرج میده زن نباید جواب مردو بده به همون خشانت
    چون این در شان یه زن نیست زن باید تو موقع خشم مردش سکوت کنه و وقتی اوضاع اروم شد انتقاد خودش رو با زبون نرمش بیان کنه


    این درستشه نه سکوت کردن و منفعل بودن درسته نه مقابل به مثل و حاضرجوابی حالا ازدواج کردی میفهمی

  23. 2 کاربران زیر از ژوان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Fatemeh.b نمایش پست ها
    سلام.من حدود یک سال و چهار ماه که عقد کردم و چهار ماه هم هست که ازدواج کردم..مشکل من با شوهرم اینه که اون بیشتر از اینکه به من اهمیت بده به خانواده و دوستاش اهمیت میدهند..توی دوران عقد فکر میکردم بعد ازدواج خوب میشه اما نشد..بعضی شب ها من رو تا دو سه شب تنها میزاره و با رفیقاش وقت میگذرونه.دوستای شوهرم قلیونی وسیگاری ان.
    و وقتی من از این موضوع ناراحت میشم شوهرم اخلاقش خیلی بد میشه..کلا من حق اعتراض کردن هم ندارم.همیشه اوقات خوشی و شادی برای دوستاشه.پیش من که هست با موبایل بازی می کنه یا تلویزیون نگاه می کنه یا میخوابه..من از این زندگی خسته شدم.بار ها باهاش حرف زدم اما اون قبول نمی کنه..همیشه فکر میکنم خودش درست میگه و من همیشه اشتباه فکر میکنم.اگه یک اعتراض کوچیک کنم اونو به یک دعوای بزرگ تبدیل می کنه..مثلا توی بازار بهش گفتم میشه رفتیم خونه به پسر خالت زنگ بزنی نه الان که توی بازاریم...سریع توی خیابان دادو بیداد کرد و یک دعوا راه انداخت..من فکر میکنم توی این زندگی هیچ حقی ندارم..خیلی وقت ها تصمیمی میگره و قبلش میره به خانواده میگه.....لطفا منو راهنمایی کنید
    علاوه بر این که نظر مردم رو در این انجمن می شنوید حتما به یه مشاور خانواده خوب و مجرب مراجعه کنید.

    این موضوع رو با همسرتون در میون بذارید و اینکه بهش حق اعتراض نمی دید اما با لحنی آرام.

    از بزرگتر ها نیز کمک بخواهید.

    شغل و سن همسرتون؟

  25. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15760
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    792
    تشکر شده 133 بار در 89 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    سلام

    عزیزم دوران عقد دوران شناخته چی باعث شده که فکر کنی عوض میشه ؟

    متاسفانه ما خانومها فکر میکنیم همسرمو بعد ازدواج تغییر میکنه بلکه اینجوری نیست.

    اخخلاق شوهرت از اول همین بوده یجورایی باید بپذیری اما یکاره دیگه ام میتونی بکنی

    ترغیبش کنی برای خونه اومدن

    غر نزن گله نکن و مدام نگو که پیشم نیستی و ازین حرفها

    اما محیط خونه رو براش جوری کن که لحظه شماری کنه برای اومدن به خونه

    به خودت حسابی برس براش ارایش قشنگ کن موهاتو درست کن لباسهای جدید و دلبری بخر براش بپوش

    وقتی رسیدن غر زدن و ممنوع کن عوضش شادو شنگول باش ( میگم شادوشنگول نه اینکه اگر باز دیدید رفت تو گوشی بغ کنی نه باید صبرو

    تحمل داشته باشی )

    چی دوست داره ؟ بازی؟ فیلم ؟ چه چیزی مورد علاقشه که تو خونه میشه انجام داد براش تدارک ببین

    ببین با دوستاش چکار میکنن یا درمورد چه چیزهایی صحبت میکنن مثلا شوهر من خیلی علاقه داره به تکنولوژی من همیشه اطلاعاتم در این

    ضمینه بالا میبرم که باهاش هم صحبت شم

    یا مثلا منو شوهرم تو خونه ps4 بازی میکنیم باهم کل کل میکنیم حتی شرط بندی میکنیم هرکی باخت مثلا ظرفها بشوره

    میشه بعضی وقتا توام رفیق شوهرت باشی

    بجا بغ کردن پاشو دست بکار شو ببین چیا دوست داره براش انجام بده

    ازش ناراحت نشو همیشه اینجوری بوده اگه می خوای عوضش کنی پس دست به کار شو
    سمیراه جان همه اینهایی که میگی درسته ولی
    همه مردها مثل هم نیستن
    مرد متاهلی که ترجیح میده شب رو با دوستاش بگذرونه به نظرت قابل تغییره
    تازه این عزیز اوایل ازدواجشونه یه چهار پنج سال بگذره چی میشه
    فکر میکنم این زنه که به توجه بیشتر نیاز داره نه مرد

  26. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط مروارید30 نمایش پست ها
    سمیراه جان همه اینهایی که میگی درسته ولی
    همه مردها مثل هم نیستن
    مرد متاهلی که ترجیح میده شب رو با دوستاش بگذرونه به نظرت قابل تغییره
    تازه این عزیز اوایل ازدواجشونه یه چهار پنج سال بگذره چی میشه
    فکر میکنم این زنه که به توجه بیشتر نیاز داره نه مرد
    من نگفتم همه مردها مثل همن مروارید عزیزم

    من اولش گفتم که نمیشه مردهارو وادار به تغییر کرد گفتم اخلاقش همینه باید یجورایی بپذیری

    اما میتونی تلاش خودت رو بکنی

    بدترین موجود زمین هم که باشه هرچقدر رفیق باز اگه چیز خوبی توی منزل داشته باشه مطمنن به شوق میاد خونه

    نمیگم یهو معجزه میشه اما میشه وضعیت رو تا حدی بهتر کرد

    اینجا واسه مشاوره و دادن راه حله منم خواستم استارتر سعی کنه برای زندگیش همین
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  27. 3 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26207
    نوشته ها
    711
    تشکـر
    1,293
    تشکر شده 666 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل با همسر

    من با نظر سمیرا خانم موافقم . کلا مردهایی که دنبال دوستاشون هستند خیلی کم پیش میاد که تغییر کنن . چون از با دوستاشون بودن خیلی لذت می برن و خب آدم از چیزی که لذت می بره که عوضش نمی کنه. اما به قول سمیرا خانم می شه که یه چیزایی جایگزینش کرد، که کم کم تغییر کنه.
    همسر منهم همینطوری بود ، اما من مثل خانم فاطمه زیاد حساس نبودم رو این قضیه . قبلنها شاید هفته ای سه یا چهار شب پیش دوستاش می رفت ، اما الان خیلی کم شده شاید هر دو ، سه هفته یه بار بره خب هم کارش بیشتر شده هم ترجیح می ده کنار من و پسرم باشه تا بره پیش اونا.
    من می دونم واسه خیلی از خانمها تحمل این وضعیت سخته ولی من با همسر دوستهای شوهرم اهم که صحبت کردم دیدم زیاد حساس نشدن رو این مساله و سر خودشون رو گرم می کنن با چیزای دیگه اونا رو نمی شه عوض کرد ولی می شه ناراحت نشد و احساس تنهایی ، مورد توجه قرار نگرفتن نکرد.
    به هر حال دوست عزیزم من برات آرزوی صبر و آرامش می کنم تا بتونی بهتر تصمیم بگیری.

  29. 2 کاربران زیر از merina بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15760
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    792
    تشکر شده 133 بار در 89 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    من نگفتم همه مردها مثل همن مروارید عزیزم

    من اولش گفتم که نمیشه مردهارو وادار به تغییر کرد گفتم اخلاقش همینه باید یجورایی بپذیری

    اما میتونی تلاش خودت رو بکنی

    بدترین موجود زمین هم که باشه هرچقدر رفیق باز اگه چیز خوبی توی منزل داشته باشه مطمنن به شوق میاد خونه

    نمیگم یهو معجزه میشه اما میشه وضعیت رو تا حدی بهتر کرد

    اینجا واسه مشاوره و دادن راه حله منم خواستم استارتر سعی کنه برای زندگیش همین
    انشالله که وضعیت بهتر بشه

  31. 2 کاربران زیر از مروارید30 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30655
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسر

    سلام.شش ماهه ازدواج کردیم.بعد از عقد فهمیدم خانم مشکل ذهنی داره.به این صورته که همه کارا مثل آشپزی ، مرتب کردن خونه ، شست شو ....رو خوب انجام میده.اما از نظر درک ریاضی مشکل داره.بیشتر از هشت نمیتونه بشمره.خوندن و نوشتن نمیدونه.همچنین خوندن ساعت رو بلد نیست.موقه خاستگاری بهمون گفتن دخترمون بی سواده.منم گفتم عیبی نداره ، خودم یادش میدمو ازدواج کردیم.اما بعد عقد فهمیدم اصلن ذهن به خاطر سپردن مطلب جدید رو نداره.ینی هیچ چیزیو نمیتونه یاد بگیره.

    بی اندازه وابسته فامیلهاشه.ینی اگه فامیلاش بهش بگن بمیر میمیره.از من حرف شنوی نداره و اگه موضوعی رو بهش بگم گوش نمیده اما اگه همون موضوع رو یکی از اعضای خونوادش بهش بگه بی چونو چرا انجامش میده.

    یه رفتار عجیبی داره.مثلن وقتی یه چیزیو میشکنه بعدش به من میگه...هی...چرا شکستیش !
    روزایی که باهام مهربونه میفهمم میخاد بره پیش خونوادش و این مهربونی به این خاطره که من ببرمش.باقی وقتا مدام بهانه میگیره.اگه بگه فلان چیز رو برام بگیر و اگه نگیرم...زمین و زمان رو زیرو رو میکنه.
    همش از خاستگارهاش جلو من میگه .اونم با آب و تاب.

    حالا از خودم بگم...

    مردی 39 ساله هستم و تا حالا دو ازدواج نا موف داشتم.مبتلا به سرطان پوست هستم اما این بیماری آنچنان شدید روی ظاهرم تاثیر نذاشته.از اشعه یووی مثل ۀفتاب و لامپهای کم مصرف و مهتابی اجتناب میکنم.هر چند ماه یکبار توده سرطانی روی صورتم بیرون میزنه که با داروی خانگی یا جراحی اونو در میارم.دلیلش تحریک پوست هست.به توصیه پزشکان باید از حرص خوردن و جوش زدن اجتناب کنم اما با وجود همسرم این امر امکان پذیر نیست.بعد از طلاق همسر دوم و غبل از ازدواج با این خانم هر چند ماه یک توده روی پوستم رشد میکرد اما طی این چند ماه چهار توده داشتم.ینی بیماریم وخیم تر شده .به دلیل مشکلم قادر به کار کردن در بیرون از منزل نیستم و از پدرم ماهیانه دریافت میکنم. اینا رو شب خاستگاری به خونوادش و خودش گفتم ، بدون هیچ کم و کاستی....و اونا هم قبول کردن.حالا به من میگه به من نگفتی...اما جلسه خاستگاری ، وقتی دوتامونو تنها گذاشتم همه رو بهش گفتم.اما حین صحبت من همش ذول میزدو لبخند میزد.هرچی گفتم از خودت بگو....هی ذول میزدو میخندید.

    با وجود این مشکلات و با اینکه موقه خاستگاری همه رو گفتم اما همسرم مدام گیر میده میگه ...بورو کا کن...میگم نمیتونم پوستم.....میگه بقیه مردها پس چرا کار میکنن....منظورم اینه اصلن من و شرایطمو درک نمیکنه.

    حالا با اینکه میدونم بعد از این دختر فرصت دیگه ای واسه تشکیل خونواده ندارم ، اما تصمیم گرفتم ازش جدا بشم.حالا از دوستان و متخصصین امر میخام خصوصی یا عمومی راهنماییم کنین ...با تشکر از همه دوستان و مدیر این وبسایت زیبا و مفید.

  33. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مشکل با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط مردتنها نمایش پست ها
    سلام.شش ماهه ازدواج کردیم.بعد از عقد فهمیدم خانم مشکل ذهنی داره.به این صورته که همه کارا مثل آشپزی ، مرتب کردن خونه ، شست شو ....رو خوب انجام میده.اما از نظر درک ریاضی مشکل داره.بیشتر از هشت نمیتونه بشمره.خوندن و نوشتن نمیدونه.همچنین خوندن ساعت رو بلد نیست.موقه خاستگاری بهمون گفتن دخترمون بی سواده.منم گفتم عیبی نداره ، خودم یادش میدمو ازدواج کردیم.اما بعد عقد فهمیدم اصلن ذهن به خاطر سپردن مطلب جدید رو نداره.ینی هیچ چیزیو نمیتونه یاد بگیره.

    بی اندازه وابسته فامیلهاشه.ینی اگه فامیلاش بهش بگن بمیر میمیره.از من حرف شنوی نداره و اگه موضوعی رو بهش بگم گوش نمیده اما اگه همون موضوع رو یکی از اعضای خونوادش بهش بگه بی چونو چرا انجامش میده.

    یه رفتار عجیبی داره.مثلن وقتی یه چیزیو میشکنه بعدش به من میگه...هی...چرا شکستیش !
    روزایی که باهام مهربونه میفهمم میخاد بره پیش خونوادش و این مهربونی به این خاطره که من ببرمش.باقی وقتا مدام بهانه میگیره.اگه بگه فلان چیز رو برام بگیر و اگه نگیرم...زمین و زمان رو زیرو رو میکنه.
    همش از خاستگارهاش جلو من میگه .اونم با آب و تاب.

    حالا از خودم بگم...

    مردی 39 ساله هستم و تا حالا دو ازدواج نا موف داشتم.مبتلا به سرطان پوست هستم اما این بیماری آنچنان شدید روی ظاهرم تاثیر نذاشته.از اشعه یووی مثل ۀفتاب و لامپهای کم مصرف و مهتابی اجتناب میکنم.هر چند ماه یکبار توده سرطانی روی صورتم بیرون میزنه که با داروی خانگی یا جراحی اونو در میارم.دلیلش تحریک پوست هست.به توصیه پزشکان باید از حرص خوردن و جوش زدن اجتناب کنم اما با وجود همسرم این امر امکان پذیر نیست.بعد از طلاق همسر دوم و غبل از ازدواج با این خانم هر چند ماه یک توده روی پوستم رشد میکرد اما طی این چند ماه چهار توده داشتم.ینی بیماریم وخیم تر شده .به دلیل مشکلم قادر به کار کردن در بیرون از منزل نیستم و از پدرم ماهیانه دریافت میکنم. اینا رو شب خاستگاری به خونوادش و خودش گفتم ، بدون هیچ کم و کاستی....و اونا هم قبول کردن.حالا به من میگه به من نگفتی...اما جلسه خاستگاری ، وقتی دوتامونو تنها گذاشتم همه رو بهش گفتم.اما حین صحبت من همش ذول میزدو لبخند میزد.هرچی گفتم از خودت بگو....هی ذول میزدو میخندید.

    با وجود این مشکلات و با اینکه موقه خاستگاری همه رو گفتم اما همسرم مدام گیر میده میگه ...بورو کا کن...میگم نمیتونم پوستم.....میگه بقیه مردها پس چرا کار میکنن....منظورم اینه اصلن من و شرایطمو درک نمیکنه.

    حالا با اینکه میدونم بعد از این دختر فرصت دیگه ای واسه تشکیل خونواده ندارم ، اما تصمیم گرفتم ازش جدا بشم.حالا از دوستان و متخصصین امر میخام خصوصی یا عمومی راهنماییم کنین ...با تشکر از همه دوستان و مدیر این وبسایت زیبا و مفید.
    سلام دوست عزیز اینجا تایپیک شخص دیگه ای لطفا تایپیک جدید بزنید

    وارد لینک زیر بشید

    اخلاق و رفتار همسر

    ارسال موضوع جدید رو بزنید اونجا میتونید موضوع جدیدی ایجاد کنید تا دوستان راهنمایی کنن
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  34. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30655
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسر

    سلام.این مشکلو همه زوجها دارن.حالا یکی کم...یکی زیاد.واسه شما مشکل بزرگ هست.در مورد راه حل پیشنهاد میکنم مدتی تحویلش نگیرین و از وظایف زناشویی امتنا کنین.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد