صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 85

موضوع: مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

10092
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    سلام به همگی دوستان یه مشکل اساسی برام پیش اومده ممنون میشم راهنماییم کنید
    من و خانمم 2 سال بود که عقد بودیم و مثه همه همسرای دیگه دوران پر فراز و نشیبی بود... قبل از محرم امسال قرار بود بریم سر خونه و زندگی مشترک و جهیزیه خانمم هم که چیده شده بود که متاسفانه یه شب قبل از عروسی رفته بودیم برای خرید آخرین وسایل که دعوامون شد البته دعوا لفظی بود نه زد و خورد ...
    روز بعدش خانواه خانمم اومدن جهیزیه را برگردونند... و تلاش خانوادم و همسایه ها نتونست مانع اینکار بشه...
    خلاصه بعد اینکار هم الان بهشون دسترسی ندارم گوشی خانمم خاموشه هرچی هم واسطه فرستادم نتونستن کاری بکنن و نتونستن خانواده همسرمو به صحبت برای آشتی وادار کنند...
    از طرفی هم گفته بودن خود منم نرم دم منزلشون چون دیگه معلوم نیست اونجا چه اتفاقی بیفته؟؟؟؟
    حالا با توجه به علم وتجربه دوستان میخوام بپرسم که من چکار کنم؟؟؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    سلام به همگی دوستان یه مشکل اساسی برام پیش اومده ممنون میشم راهنماییم کنید
    من و خانمم 2 سال بود که عقد بودیم و مثه همه همسرای دیگه دوران پر فراز و نشیبی بود... قبل از محرم امسال قرار بود بریم سر خونه و زندگی مشترک و جهیزیه خانمم هم که چیده شده بود که متاسفانه یه شب قبل از عروسی رفته بودیم برای خرید آخرین وسایل که دعوامون شد البته دعوا لفظی بود نه زد و خورد ...
    روز بعدش خانواه خانمم اومدن جهیزیه را برگردونند... و تلاش خانوادم و همسایه ها نتونست مانع اینکار بشه...
    خلاصه بعد اینکار هم الان بهشون دسترسی ندارم گوشی خانمم خاموشه هرچی هم واسطه فرستادم نتونستن کاری بکنن و نتونستن خانواده همسرمو به صحبت برای آشتی وادار کنند...
    از طرفی هم گفته بودن خود منم نرم دم منزلشون چون دیگه معلوم نیست اونجا چه اتفاقی بیفته؟؟؟؟
    حالا با توجه به علم وتجربه دوستان میخوام بپرسم که من چکار کنم؟؟؟

    سلام
    دوست عزیز دعوا سر چی بوده که خانوادگی با شما قطع رابطه کردند ؟
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    ببینید اگر تایپیک های اینجا رو بخونید متوجه مشکلات زیادی میشید که باید قضیه جنگ اول به از صلح اخر است صورت میگرفت که نگرفته وبعد از سالها همه اونها جمع شده و الان دیگه تحمل زندگی براشون مشکل شده ..و همه نطرات هم مبنی بر اینه که از اول باید فلان کارو میکردید و ...
    پس خواستم قبل از اینکه کسی بیا نظر بده که چرا خونومتون اونجوزی رفتار کردند و درست نبوده و باید با صحبت حل میشده و فلان ..بگم که ما خبر دعوایی که شده رو نداریم ولی بهتر بود یک شب قبل عروسی خویشتن داری بیشتری میشد تا دعوا پیش نیاد ..حتما اونها خیلی ناراحتن که اینکارو کردند .با توجه به تجرباتی که از اطرافیان دیدیم و اینجاها خوندیم میشه گفت خب خانواده دختر برای دخترشون ارزش قایلند و خانومتونم نتونسته مثل خیلی ها گزشت و البته و صد البته گزشتی که بعدهاباعث پشیمانی میشه .اینو با توجه به اقراری که توی تایپیکهای همینجا میشه میگم .خب ایشون احساساتشون و عزت نفسشون جریحه دارشده و اون شوقو نسبت به عروسی از دست دادند.حالا شما اول اینکه یه مدت بهشون فرصت بدید تا فکر کنند بعد هم بدون دخالت فامیل با نامزدتون صحبت کنید و اگر اشتباه از جانب شما بوده ازش معذرت خواهی کنید و ببینید نطرش چیه .به هر حال از قدیم گفتن تو زندگی مشترک یکی باید اب باشه یکی اتیش .اونا الان داغن شما باید ارومشون کنید .ولی بگزارید یه چنروز بگزره بعد.

  4. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    چیز خاص نبود در اول اونروز قرار بود ما بریم آینه و شمعدون بخریم فبلش خواهر زنم اونجا بود و یه کم بد اخلاقی کرد اما من به رو نیوردم ولی بعد اینکه مادرم اومد پایین و یه چند تا وسیله را به عنوان خونچه آورد و داد به همسرم اون ناراحت شد و گفت چرا به خودم نگفتن که برم انتخاب کنم و اینکه این وسایل را خواهر شوهرم (وبه تعبیر خانمم اوستامون) برام انتخاب کرده و منم که میدونستم اینطوری نیست یهو دخاتهای خواهر اونو مطرح کردم که دعوامون شد اونم جلوی چشم پدر و مادرم یه مشکل دیگه هم اینکه با این دعوا بحثایی که تو سال قبل هم داشتیم و تموم شده بودن دوباره زنده شدن...
    ویرایش توسط Ariyaei : 10-19-2015 در ساعت 09:35 AM

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    کسی نیست راهنمایی کنه؟؟؟

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    سلام به همگی دوستان یه مشکل اساسی برام پیش اومده ممنون میشم راهنماییم کنید
    من و خانمم 2 سال بود که عقد بودیم و مثه همه همسرای دیگه دوران پر فراز و نشیبی بود... قبل از محرم امسال قرار بود بریم سر خونه و زندگی مشترک و جهیزیه خانمم هم که چیده شده بود که متاسفانه یه شب قبل از عروسی رفته بودیم برای خرید آخرین وسایل که دعوامون شد البته دعوا لفظی بود نه زد و خورد ...
    روز بعدش خانواه خانمم اومدن جهیزیه را برگردونند... و تلاش خانوادم و همسایه ها نتونست مانع اینکار بشه...
    خلاصه بعد اینکار هم الان بهشون دسترسی ندارم گوشی خانمم خاموشه هرچی هم واسطه فرستادم نتونستن کاری بکنن و نتونستن خانواده همسرمو به صحبت برای آشتی وادار کنند...
    از طرفی هم گفته بودن خود منم نرم دم منزلشون چون دیگه معلوم نیست اونجا چه اتفاقی بیفته؟؟؟؟
    حالا با توجه به علم وتجربه دوستان میخوام بپرسم که من چکار کنم؟؟؟

    سلام

    عزیز متاسفم از آنچه که خواندم, ولی ظاهرا ایشون شما رو نمیخوان حالا به هر دلیلی!؟

    پس اگر شما هنوز فکر میکنین ایشون رو میخواهین و سعی در بازگشت ایشون دارین !؟لطفا اگر موفق شدید قبل از رفتن به زیر یک سقف یک تست ازدواج و شخصیتی بدین تا ببینید اصولا به درد هم میخورید و یا خیر و بعد بر آن اساس تصمیم بگیرید.

    موفق باشید

    سپاس
    dr
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    عزیز متاسفم از آنچه که خواندم, ولی ظاهرا ایشون شما رو نمیخوان حالا به هر دلیلی!؟

    پس اگر شما هنوز فکر میکنین ایشون رو میخواهین و سعی در بازگشت ایشون دارین !؟لطفا اگر موفق شدید قبل از رفتن به زیر یک سقف یک تست ازدواج و شخصیتی بدین تا ببینید اصولا به درد هم میخورید و یا خیر و بعد بر آن اساس تصمیم بگیرید.

    موفق باشید

    سپاس
    dr
    عزیز چرا میگی ایشون منو نمیخوان ؟؟؟؟ یعنی تموم این دو سال که بهم میگفت عزیزم عشقم دوست دارم همه رو دروغ میگفته؟؟؟؟

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    سلام.
    دوست عزیز شما و همسرتون چند سال دارید؟
    یه مقدار بچه گانه برخورد کردید، و نامزد شما آمادگی برای ازدواج رو ندارند چون دید مناسبی نسبت به این قضیه ندارن چرا که اگر قرار بود هر پیوندی به این سادگی گسسته بشه که امکان تشکیل خانواده نبود، و دوم نگاه اشتباه هر دو شما به خانواده هاتون، ایشون هم خیلی حساس هستن و شما هم آتیشیشون کردین ولی تعجب میکنم خانواده همسرتون ، بهترین کار اینکه خودتون با خانواده ی ایشون یا با پدرشون صحبت کنید و اتفاقی که بین تون افتاده رو بگین تا بین تون پادرمیونی کنن چون مسئله ی مهمی اتفاق نیفتاده.
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  10. کاربران زیر از (تبسم) بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    عزیز چرا میگی ایشون منو نمیخوان ؟؟؟؟ یعنی تموم این دو سال که بهم میگفت عزیزم عشقم دوست دارم همه رو دروغ میگفته؟؟؟؟
    خودتون فرمودید با توجه به کارهایی که کردن!!!!؟؟

    توی این مملکت که اکثریت به هم دروغ میگن و حتی به خودشان!! چرا شما متعجب شده اید!؟
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  12. 2 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط (تبسم) نمایش پست ها
    سلام.
    دوست عزیز شما و همسرتون چند سال دارید؟
    یه مقدار بچه گانه برخورد کردید، و نامزد شما آمادگی برای ازدواج رو ندارند چون دید مناسبی نسبت به این قضیه ندارن چرا که اگر قرار بود هر پیوندی به این سادگی گسسته بشه که امکان تشکیل خانواده نبود، و دوم نگاه اشتباه هر دو شما به خانواده هاتون، ایشون هم خیلی حساس هستن و شما هم آتیشیشون کردین ولی تعجب میکنم خانواده همسرتون ، بهترین کار اینکه خودتون با خانواده ی ایشون یا با پدرشون صحبت کنید و اتفاقی که بین تون افتاده رو بگین تا بین تون پادرمیونی کنن چون مسئله ی مهمی اتفاق نیفتاده.
    من لیسانس هستم و خانمم فوق دیپلم من 27 ساله و خانمم 24 ساله متاسفانه پدر نداره برادرم نداره مادرش همه کارشه و یه خواهر بزرگتر مطلقه هم داره که البته شوهرش معتاد بود...

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    من لیسانس هستم و خانمم فوق دیپلم من 27 ساله و خانمم 24 ساله متاسفانه پدر نداره برادرم نداره مادرش همه کارشه و یه خواهر بزرگتر مطلقه هم داره که البته شوهرش معتاد بود...
    خب متاسفانه خانم ها تو این مسائل گاهی احساسی برخورد میکنن ، خودتون پیش قدم بشید اگر ایشون و دوست دارید ، ولی بهتره این موضوع خانواده ها براتون حل بشه ،
    و امکانش هست که خانمتون دلیلی برای اینکار داشته باشه ، بهرحال با دست روی دست گذاشتن کاری از پیش نمیره چه بسا که اوضاع و بدتر میکنه ،
    حرف های ایشون و هم بشنوید و منطقی برخورد کنید.
    موفق باشید.
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    سعی میکنم خلاصه بگم من تو خدمتم بود کهازدواج کردم یک ساله عقدمون تو خدمت گذاشت بعد از خدمت هم بلافاصله تحت فشارخانواده همسرم بودم برای شغل که تو این مدت چند تا کارم عوض کردم خانواده خانممعلاوه بر وام ازدواج یه وام دیگه هم گرفتن و قسطاشو من میدادم ولی یه ریال اینپولو من ندیدم خودشون پولو برداشتن یه پول دیگه هم خودشون روش گذاشتن و رفتن یهخانه مشترک با خاله خانمم خریدن و دو دانگ آن به اسم خانمم شد و 4 دانگ به اسم خالهتو این یک سال اخیر منم در آمد ثابتی نداشتم و بیشتر در امد من صرف دادن قسطوامی میشد که خودم پولشو ندیدم وبا لطایف الحیل منو گول زدن و گفتن حانه خریدیممنتها به اسم خانمت......
    حالا این اواخر دایم سرکوفت میزدن که خانواده ما دارن چندمیلیون جهیزیه میگیرن وشما چکار کردین؟؟؟؟ یا مثلا چرا با دست خالی اومدیخواستگاری ؟؟؟؟ در حالیکه از روز اول وضعیت مالی منو میدونستند که سربازی بیشنیستم....
    فعلا تا اینجا براتون گفتم اگه چیز دیگری نیازه بگین تا تعریف کنم....

  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    ممنون بابت توضیحاتتون ،
    ببینید این ها برمیگرده به اینکه شما و ایشون چه دیدی دارید از وظیفه زن و مرد در زندگی ؟
    جهیزیه خریدن در حد توان خانواده وظیفه ی خونواده دختر هست و گرفتم مراسم عروسی وظیفه خانواده پسر، خب پس تا اینجا برابری وجود داره و برای هرکاری که طرفین انجام میدن نباید منت گذاشت ، و اینکه میگید ایشون وام گرفته و شما پرداخت کردین اگر راضی نبودین نباید این کارو انجام میدادین ،
    یا اگه مایل به کمک کردن ایشون بودید شما هم نباید منت بذارید،
    دوست عزیز بهتر در انتخاب همسر طبق معیار هاتون پیش برید ، اگه همسرتون هم طبقه و هم فرهنگ خودتون باشه راحت تر باهم کنار میاید.
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    دوستان دیروز رفتم دادگاه و حکم الزام به تمکین را ثبت کردم چون دیدم نه از راه واسطه جواب میگیریم نه از نامه نگاری نه از طریق مراجعه حضوری به منزلشون خانمم که میگه دیگه نمیخوامت اما هنوز شک دارم که از ته دل میگه یا نه؟؟؟؟
    امیدوارم قانون بتونه مشکلمون را حل کنه

  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    دوستان دیروز رفتم دادگاه و حکم الزام به تمکین را ثبت کردم چون دیدم نه از راه واسطه جواب میگیریم نه از نامه نگاری نه از طریق مراجعه حضوری به منزلشون خانمم که میگه دیگه نمیخوامت اما هنوز شک دارم که از ته دل میگه یا نه؟؟؟؟
    امیدوارم قانون بتونه مشکلمون را حل کنه
    دوست عزیز وقتی اینهم رفتید برای عذرخواهی و تلاش برای برگردوندنش ،وقتی حرفه خودش و خانوادش نه هست ، همون بهتر که دیگه خودتونو کوچیک نکنید ، الانم که بهتون میگه نمیخوامت ، اگر واقعا ته دلش خواستن بود تا الان دلش واستون تنگ شده بود نه اینکه انقدر اصرار به دوری داشته باشه .


    به نظر من اون دعوای آخر بهونه بوده برای جدا شدن ، من فکر میکنم این خانواده یا خود دختر پشیمون شده بودن از وصلت با شما ، منتظر یه بهونه بودن که شما دستشون دادید تا اینا حرف از جدایی بزنن .

    یه مدت باز صبر کنید ، فعلا سمتشون نرید ، نه یه مدت یه هفته ای ! خیلی بیشتر ، دست نگه دارید ببینید اونا پیغام پسغام میفرستن که بیا دخترمونو طلاق بده ، اصلا ببین خانمت دلش واست تنگ میشه !! یا بعید میدونم واسطه برای آشتی بفرستن .

    اگر خبری نشد تصمیم آخرو بگیرید .

  19. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    دوست عزیز وقتی اینهم رفتید برای عذرخواهی و تلاش برای برگردوندنش ،وقتی حرفه خودش و خانوادش نه هست ، همون بهتر که دیگه خودتونو کوچیک نکنید ، الانم که بهتون میگه نمیخوامت ، اگر واقعا ته دلش خواستن بود تا الان دلش واستون تنگ شده بود نه اینکه انقدر اصرار به دوری داشته باشه .


    به نظر من اون دعوای آخر بهونه بوده برای جدا شدن ، من فکر میکنم این خانواده یا خود دختر پشیمون شده بودن از وصلت با شما ، منتظر یه بهونه بودن که شما دستشون دادید تا اینا حرف از جدایی بزنن .

    یه مدت باز صبر کنید ، فعلا سمتشون نرید ، نه یه مدت یه هفته ای ! خیلی بیشتر ، دست نگه دارید ببینید اونا پیغام پسغام میفرستن که بیا دخترمونو طلاق بده ، اصلا ببین خانمت دلش واست تنگ میشه !! یا بعید میدونم واسطه برای آشتی بفرستن .

    اگر خبری نشد تصمیم آخرو بگیرید .
    مطمئنا تاچند روز دیگه ابلاغیه میره در خونشون به نظرتون اونموقع چه واکنشی نشون میدن و چی میگن ؟؟؟ به نظرتون من چی بگم وچکار کنم؟؟؟

  21. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    مطمئنا تاچند روز دیگه ابلاغیه میره در خونشون به نظرتون اونموقع چه واکنشی نشون میدن و چی میگن ؟؟؟ به نظرتون من چی بگم وچکار کنم؟؟؟
    سلام

    راستش همش دارم فکر میکنم که واکنششون چیه ولی واقعا نمیدونم !!

    چون اصلا معلوم نیست خانمت میخوادت یا نه !!

    اینکاراش مال ناز کردنه یا واقعا منتظر بهونه بودن که جدا شید !!

    اصلا نمیدونم مهریه میخوان یا نه !!

    حقو حقوقشو میخواد بگیره یا میبخشه و طلاق میخواد !!

    واقعا هدفشون مشخص نیست که الان بگیم واکنششون چیه !! که شما آمادگیه عکس العملشونو داشته باشید !!

    فقط شما بهتره حتما با یه وکیل هم در تماس باشید که آگاهانه جلو برید !!

    همه چیز و هدفشون از این قهر بعد از ابلاغیه مشخص میشه که ببینیم فازشون چیه !!

  22. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    دوست عزیز کار ازین حرفا گذشته خانمم میکه دیگه نمیخوامد ومادرخانمم بهم گفته اگه یه بار دیگه اومدی در خونه ما زنگ میزنم 110 که اصلا 2 بارم بیشتر نرفته بودم بعدشم یه حکم الزام به تمکین چه ربطی به طلاق داره؟؟؟

  23. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    دوست عزیز کار ازین حرفا گذشته خانمم میکه دیگه نمیخوامد ومادرخانمم بهم گفته اگه یه بار دیگه اومدی در خونه ما زنگ میزنم 110 که اصلا 2 بارم بیشتر نرفته بودم بعدشم یه حکم الزام به تمکین چه ربطی به طلاق داره؟؟؟

    من حرفی از طلاق نزدم !!

    من فقط گفتم عکس العملشون مشخص نیست .

    ولی از اینکه میگید انقدر باهاتون برخورد کردن من فکر میکنم خانمت حاضر به تمکین نمیشه و وارد مراحل دادگاه میشید که اونموقع امکان داره بگه من میخوام جدا شم . شما هم اصلا مقاومت نکنید ، فکر نکنم عشقو علاقه و محبتی نسبت به شما داشته باشه .

    اینا همش احتمالاته ولی احتمالا قصدشون همینه.

  24. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    دوستان رفتم و درخواست را لغو کردم حالا دیگه واقعا نمیدونم چکار کنم؟؟؟

  25. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    دوستان رفتم و درخواست را لغو کردم جالا دیگه واقعا نمیدونم چکار کنم؟؟؟

  26. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    دوستان رفتم و درخواست را لغو کردم جالا دیگه واقعا نمیدونم چکار کنم؟؟؟
    چه درخواستی رو رد کردید؟
    الزام به تمکین رو؟
    ببینید شما باید فکر کنید ببینید که اصلا بدرد هم میخورید یا نه .وقتی دوران نامزدی همچین مشکلاتی پیش میاد نشون از یک تلنگر بزرگه که دوباره فکر کنید ببینید ازدواجتون اشتباه بوده یا نه ؟
    اگر همسرتون بهتون علاقه نداشته باشه اصرار شما بعدها باعث پشیمانی خودتون میشه.چون عشق و محبت نه زورکیه نه خریدنی .بلکه فقط دلیه .اون باید دلش بخواد .شمام نمیدونم تلاشتون رو کردید یا نه.که احتمالا کردید .ولی نطر مت اینه که وقتی دورات نامزدی اختلاف باشه بعد عروسی بهتر نمیشه .مگر اونکه اون اختلافات مختص همون دوران بوده باشه .نه اختلافات ریشه ای.

  27. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    دوستان رفتم و درخواست را لغو کردم جالا دیگه واقعا نمیدونم چکار کنم؟؟؟
    ببینید شما خودتون اصلا خانمتونو میخواید یا نه ?!?!?!

    با اینکاراش هنوز علاقه ای بهش دارید یا چیزی از علاقه نمونده ?!?!?!

    وقتی اون شما رو نمیخواد ، انقدر هم مصر هستند و ذره ای از علاقه تو رفتاراش مشخص نیست ، به نظر من ادامه ی این رابطه درست نیست ، چون حرمتها شکسته شده ، اگه علاقه و محبتی بوده از بین رفته ، شاید شما هنوز دوسش داشته باشی ولی دوست داشتنه شما تنها کافی نیست .

    اگر میخواید بازم یه مدت صبر کنید ، ببینید خبری ازش میشه یا نه ، اگر نه فکر میکنم جدا شید بهتره که ازین بلاتکلیفی در بیاید .

    البته بهتر بود که حکمو لغو نمیکردید ، به احتمال زیاد حاضر به تمکین نمیشدو ناشزه محسوب میشد که به ضررش تو دادگاه میشد . بهتره با یه وکیل حتما مشورت کنید .

  28. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    دوستان امشب یا فردا شب قراره چندتا بزرگتر از فامیل ما برن منزلشون که ان شاا... مسئله را حل کنن تورو خدا برام دعا کنید اخه خیلی دوستش دارم نمیخوام از دست بدمش
    البته بدون هماهنگی میخوان برن چون اگه قبلش خبر بدیم به احتمال زیاد میگن نیایید....

  29. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    دوستان امشب یا فردا شب قراره چندتا بزرگتر از فامیل ما برن منزلشون که ان شاا... مسئله را حل کنن تورو خدا برام دعا کنید اخه خیلی دوستش دارم نمیخوام از دست بدمش
    البته بدون هماهنگی میخوان برن چون اگه قبلش خبر بدیم به احتمال زیاد میگن نیایید....
    البته یکم زود هست برای فرستادن واسطه ولی حالا که نمیتونید تحمل کنید خوبه این راه رو هم امتحان کن ، بازم واسطه بفرست ببین مزه ی دهنشون چیه !! ببین چی میگن بهشون ، حرفشون چیه !

    کاشکی خانمت لیاقته این عشقو دوست داشتنه شما رو داشت .

    ناراحت نشی ولی لیاقته اینهمه عشقتو نداره ، خیلی داره خامو نپخته عمل میکنه ، یکم تلاش نمیکنه که از نو بسازه رابطه رو . واقعا دلیل و انگیزشونو نمیدونم .

  30. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    عشق ادمو کور میکنه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  31. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    دوستان تمام ترس ونگرانیم اینه که این عشق و علاقه یه طرفه باشه

  32. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    دوستان تمام ترس ونگرانیم اینه که این عشق و علاقه یه طرفه باشه
    اینو شما باید بگید !!

    از رفتارش ، حرف زدنش . شما که باهاش در ارتباط بودی اینو باید حس کنی ، ماها که داریم نوشته هاتو میخونیم چیزی از علاقه توشون ننوشتی !!

    قبل دعواتون رفتارش چجور بود ؟

    ابراز علاقه میکرد ؟ دوستت داشت ؟

    بهت وابسته شده بود که دلش بخواد همش پیشت باشه ؟

  33. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    دوستان بعد کلی التماس و ریش گرو کذاشتن بزرگترا و حتی بعد اینکه گفتن هیچ فایده ای نداره راضی شدن که فقط یه ساعت به من اجازه بدن با خانمم در حضور فقط عموش صحبت کنیم و تصمیم نهایی زندگیمون را بگیریم هرچند که قبلش از طرف خانواده اون گفتن فایده ای نداره و دیگه نمیخوادت امشب یا فردا شب باهاش روبرو میشم در حضور فقط عموش تو روخدا راهنماییم کنید چطوری منتش را بکشم و راضیش کنم چون اصلا نیمخوام ازش جدا بشم و دوسش دارم من فقط 1 ساعت فرصت دارم و با کسی روبرو هستم که میگه نمیخوامت منتظر جواب هاتون هستم

  34. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    دوستان بعد کلی التماس و ریش گرو کذاشتن بزرگترا و حتی بعد اینکه گفتن هیچ فایده ای نداره راضی شدن که فقط یه ساعت به من اجازه بدن با خانمم در حضور فقط عموش صحبت کنیم و تصمیم نهایی زندگیمون را بگیریم هرچند که قبلش از طرف خانواده اون گفتن فایده ای نداره و دیگه نمیخوادت امشب یا فردا شب باهاش روبرو میشم در حضور فقط عموش تو روخدا راهنماییم کنید چطوری منتش را بکشم و راضیش کنم چون اصلا نیمخوام ازش جدا بشم و دوسش دارم من فقط 1 ساعت فرصت دارم و با کسی روبرو هستم که میگه نمیخوامت منتظر جواب هاتون هستم

    نمیدونم چرا اون دختر داره اینکارو میکنه ... مطمئن باش الان داره به خودش میگه ، هرچی که امشب بهم گفت من باید بگم نه ، نمیخوامت ، مبادا راضی بشی که دوباره رابطه رو از سر بگیری !!

    خیلی کارت سخته ، چون علاقه ی شما یه طرفست ، باهاش حرف بزن ، بهش بگو چرا اصرار به جدایی داره ، بهش بگو مشکلش چیه ،بهش بگو واقعا اونروز سر خرید ناراحت شدی یا از چیز دیگه ای ناراحت بودی ، بهش بگو واقعا هیچ حسی بهم نداری ، پس چرا تو این مدت ابراز علاقه میکرد !!

    ببین پسر خوب میگی دوسش دارم چیکار کنم منتشو بکشمو که از دستش ندم ، میخوای ادامه بدیو باش زیر یه سقف بری بعد باز بحثو دعوا و بازم قهرای طولانی ، بازم جم کنه هی بیاد خونه مامانش باز شمارو تو این حال بزاره ، باز شما با کلی بدبختی برش گردونی ، بعد بهت بگه منو تو مال هم نیستیم کاشکی همون موقع ( الان ) جدا میشدیم ، دوستت ندارم ...

    به چه قیمتی ?!?!?!?!


    این زندگی دیگه زندگیه ?!?!?!

    البته خوبه که داری تمامه تلاشتو میکنی برای برگردوندنش ولی ای کاش بعد از برگشتنش بهت حس دتشته باشه و دوستت داشته باشه .

    حتما راضیش کن پیش مشاور برید .. حتما یه مشاور باید حرفای دوتاتونو بشنوه و هم اونو راهنمایی کنه هم شما رو برای ادامه ی زندگی ...

  35. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    دوستان یه فکر به ذهنم رسیده خواهشمندم راهنماییم کنید ببینم اینکارو انجام بدم یا نه؟؟؟
    اینه که قصد دارم به تنهایی برم پیش یه مشاور و مسایل را باهاش مطرح کنم و از وی بخوام که با خانمم تلفنی در حضور خودم صحبت کنه و ببینه اون میخواد چکار کنه ؟؟؟ چون خودش که حاضر نیست منو ببینه وحتی منزلشون را هم عوض کردن چه برسه بخواد با من بیاد مشاوره .... به نظرتون این راه تا چه حد موثره؟؟؟

  36. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    دوستان یه فکر به ذهنم رسیده خواهشمندم راهنماییم کنید ببینم اینکارو انجام بدم یا نه؟؟؟
    اینه که قصد دارم به تنهایی برم پیش یه مشاور و مسایل را باهاش مطرح کنم و از وی بخوام که با خانمم تلفنی در حضور خودم صحبت کنه و ببینه اون میخواد چکار کنه ؟؟؟ چون خودش که حاضر نیست منو ببینه وحتی منزلشون را هم عوض کردن چه برسه بخواد با من بیاد مشاوره .... به نظرتون این راه تا چه حد موثره؟؟؟

    پس شما قرار بود بری نرفتی پس !!!!

    این راه هم خوبه ، اگه خانمت نمیاد مشاوره یا حوصلشو نداره بیاد تلفنی هم خوبه ولی کسی که مشاوره رو قبول نداشته باشه تلفنی هم حاضر نیست صحبت کنه چون اصلا خانمت نمیخوااااااااااد که رابطتون از سر گرفته بشه .

    متاسفانه شما داری به هر دری میزنی که برش گردونی ولی اون داره به هر دری میزنه که نبینتت دیگه ...

    فکر نمیکنم نه دوست داشته باشه نه دلش بخواد که رابطتون خوب شه ، میبینی که حتی خونه عوض کردن که نتونی بری پیشش .

    من بعید میدونه راضی به برگشت باشه ، اگه هم به احتمال یک درصد برگشت اون زندگی زندگی نیست ، چون تقی به توقی بخوره میخواد بره خونه باباشو طلاق میخواد .

    به هر حال تمامه تلاشتو بکن برای برگشتنش که حداقل بعدا نگی کاشکی بیشتر تلاشمو میکردم .

  37. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    اونشبی که رفتم صحبت کردم نتیجه واضحی نگرفتم خانمم به عموش گفت که دیگه نمیخوام زندگی کنم اما جالبه که تاکنون اسمی هم از طلاق نیورده ولی به خودم گفت پول نیم دانگ خونه ای که توی قباله اش هست رابراش ببرم تا تازه بشینه فکر کنه میتونه زندگی کنه یانه؟؟؟ البته قکر کنم این حرف را فقط برای اذیت کردن خانواده من میزنه چند وقت قبلش هم از یکی از دوستاش شنیدم که گفته بوده فعلا میخواد یه مدتی منو بدوونه و بازی بده به تلافی اینکه به قوله اون من دو سال اذیتش کردم اما به چه هدفی نمیدونم....ضمن اینکه همین دوستش میگفت این اواخر هر وقت سراغی از من ازش میگیره به سردی جواب میده .... خونشونم که عوض کردن البته قبل اینکه برم باهاشون صحبت کنم... حالا مشکل اصلی اینجاست که تکلیف خودش و منو مشخص نمیکنه نه میگه طلاق میخوام نه میاد شرایطش را بگه برای اصلاحات و شروع مجدد زندگی ومنو تو بلا تکلیفی گذاشته از اونطرف هم احتمال اینکه بره و شکایت مهریه و نفقه هم بکنه هم هست........................ واقعا نمیدونم چکار کنم بر سر دوراهی نموندم بلکه بر سر چند راهی موندم نمیدونم از راه قانونی اقدام کنم نمیدونم کلا بیخیال پشم یا اینکه بازم به سعی و تلاش مسالمت آمیز ادامه بدم.....................خواهشا اگه راهکاری دارین بازم کمک کنید............
    ویرایش توسط Ariyaei : 11-16-2015 در ساعت 02:55 PM

  38. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    اینکه حرفی از طلاق نمیاره ، و اصلا هم حاضر نیست باهات راه بیاد ، به نظرت واسه این نیست که شما درخواست طلاق بدیو اینطوری مهریشم باید بدی .

    اگه خودش بره درخواست طلاق بده فکر کنم مهریه بهش تعلق نمیگیره ...

    به نظرت اینکاراش به این معنی نیست که داره حساب شده جلو میره واسه طلاق ?!?!?!?

    حتما جواب سواله بالا رو بده ، میخوام ببینم خودت چی فکر میکنی .

    اینکه تو بلاتکلیفی هم گذاشتتت ، میتونی به مشاورت بگی باهاش صحبت کنه و از زیر زبونش بکشه که اصلا چی میخواد ?!

  39. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    من که عمرا تقاضای طلاق تمیدم چون هنوزم دوستش دارم حتی اگه اونم تقاضا بده من قبول نمیکنم

  40. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    من که عمرا تقاضای طلاق تمیدم چون هنوزم دوستش دارم حتی اگه اونم تقاضا بده من قبول نمیکنم
    من فکر میکنم اون هم اینو میدونه که شما عمرا طلاقش بدی واسه همین میخواد خستت کنه ، میخواد مدته زیادی بلاتکلیف بزارتتو دنبال خودش بکشونتت تا خودت بری تقاضای طلاق بدی .

    چون معمولا خانمی که بخواد طلاق بگیره چون اگه خودش اقدام کنه مهریه بهش تعلق نمیگیره بهش میگن تو هیچ حرفی از طلاق نزن تا اون خسته بشه و طلاقت بده و حقو حقوقتم بده .

    شاید حدسیات من اشتباه باشه در هر صورت تلاشتو کن برای برگردوندنش یا حرف زدنه باهاش حتی از طریق مشاور .

  41. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    خیلی بخوام کاری بکنم درخواست الزام به تمکین میدم که توی انجام اونم مردد هستم

  42. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    خیلی بخوام کاری بکنم درخواست الزام به تمکین میدم که توی انجام اونم مردد هستم
    درخواستو بدی اون که نمیاد تمکین کنه !!

    ولی ناشزه خطاب میشه و تو دادگاه به ضررشه .

    البته از این مراحل خیلی سردر نمیارم ولی فکر میکنم اینطور باشه .

    البته ناشزه بودنش فقط در صورت طلاق به دردت میخوره که میگی طلاق نمیدم .

    نمیدونم چی بگم . تلاشتو کن باهاش صحبت کنی یه جوری ببین حرفش چیه .


    کاشکی این سوالای حقوقی رو از یه وکیل میپرسیدی ، خیلی بیشتر میتونست کمکت کنه .
    ویرایش توسط love : 11-16-2015 در ساعت 06:20 PM

  43. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    من فکر میکنم اون هم اینو میدونه که شما عمرا طلاقش بدی واسه همین میخواد خستت کنه ، میخواد مدته زیادی بلاتکلیف بزارتتو دنبال خودش بکشونتت تا خودت بری تقاضای طلاق بدی .

    چون معمولا خانمی که بخواد طلاق بگیره چون اگه خودش اقدام کنه مهریه بهش تعلق نمیگیره بهش میگن تو هیچ حرفی از طلاق نزن تا اون خسته بشه و طلاقت بده و حقو حقوقتم بده .

    شاید حدسیات من اشتباه باشه در هر صورت تلاشتو کن برای برگردوندنش یا حرف زدنه باهاش حتی از طریق مشاور .
    بازم زن بره درخواست بده مهریه بهش میدن
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  44. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    بازم زن بره درخواست بده مهریه بهش میدن
    آهان اطلاع دقیقی نداشتم .

  45. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    بازم زن بره درخواست بده مهریه بهش میدن
    بله مهریه بهش تعلق میگیره اما بعد چند وقت پادوی و تازه قسط بندی شدن ولی بازم نمیتونه طلاق بگیره

  46. کاربران زیر از Ariyaei بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24098
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    سلام خدمت شما
    ببینید جناب یک بنده خدا
    بهتره قبل از هر صحبتی یه مطلبی رو خدممتون عرض کنم بهتر بود قبل از عقد کردن به صورت کاملا مقطعی و عرفی با شناخت صحیح و کامل این عمل انجام می شد والان هم تا جایی که میتوانید سعی کنیذ بعد از عقد طلاق صورت نگیرد چون موضوع ساده ای نیست .در قانون هم همین شرایط در نظر گرفته شده تا مرد براحتی نتواند طلاق دهد و زن هم براحتی نتواند طلاق بگیرد .
    با توجه به صحبت های شما و رفتارهای همسر و خانوادشون با شما من چند تا عامل رو خدمتتون عرض میکنم
    ناپختگی ( عدم مهارت های زندگی) اگر مادر شما وسیله ای رو هر چقد هم زشت باشد بدون هماهنگی خریدن همسر شما میتونند با یه تشکر از خانوادتون باعث ایجاد صلح و ارامش میان شما شود سپس در فرصت مناسب می توانید وسیله رو با نظر همدیگر عوض کنید
    عدم تعهد به ازدواج
    نامزد بودن یعنی دورانی که برای اشنایی دو نفر و سنجیدن امکان شروع زندگی با این شخص با این مقدار تفاهم و عقاید وجود دارد یا خیر؟
    پس وقتی دو نفری به اصطلاح عاشق هم میشوند و تا روز عروسی هم پیش میروند باید نسبت به همدیگه تعهد داشته باشند با بد و خوب همدیگه کنار میایند
    اگر ایشون انقد راحت هنوز زندگی که شروع نشده این اوقات تلخی رو به وجود میاورند پس از نظر من باید خیلی محتاط عمل کنید و انتظار شراااایط خیلی بدتری رو در ایند داشته باشید چون ايشون با طرز فرهنگ زندگی و... شما نتونستند خودشونو سازگارکنند
    بیماری های روانی
    سعی کنید با صحبت کردن باهاشون از کمبود ها و مشکلات زندگیشان که تاثیر زیای در رفتار امروزشان دارند اطلاع پیدا کنید
    این حرفم بدین معنی نیست تمام گذشته همسرتون رو کاوش کنید به هر حال بهترین باغچه ای را هم که بیل بزنید بالاخره یه کرم داخلش پیدا خواهد شد
    تنها درمورد مشکلاتی که بحث میکنند که میتواند ناشی از کمبود های گذشته باشد
    تفاوت در سبک زندگی
    خیلی کوتاه با به مثال عرض میکنم
    ممکن است ایشون در خانه پدری کفش سه میلیونی به پا میکردند وقتی با شما هستند این امکان براشون نیست و برعکس کفش صد تومانی و الان کفش سه میلیونی ازتون خواستار هستند و...
    از بین رفتن عشق
    ممکن است طی این مدتی که با شما و خانوادتون در ارتباط بودند اون تصوری که از شما داشتند و به قول دخترا مرد رویایی طبق ملاک های قبل از ازدواجشون نیستید
    و در اخر تفاوت های فرهنگی و مذهبی

    دوست عزیز در صورتی که ایشون دختر باشند و رابطه جنسی بینتون صورت نگرفته باشد میتوانید با شرایطی طلاق بگیرید
    شرایطی که عرض میکنم راحت نیستند عواقب خوبی چه برای شما و چه برای همسرتون ندارد
    سربلند باشید
    ویرایش توسط aliressa : 11-16-2015 در ساعت 07:36 PM

  48. کاربران زیر از aliressa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط aliressa نمایش پست ها
    سلام خدمت شما
    ببینید جناب یک بنده خدا
    بهتره قبل از هر صحبتی یه مطلبی رو خدممتون عرض کنم بهتر بود قبل از عقد کردن به صورت کاملا مقطعی و عرفی با شناخت صحیح و کامل این عمل انجام می شد والان هم تا جایی که میتوانید سعی کنیذ بعد از عقد طلاق صورت نگیرد چون موضوع ساده ای نیست .در قانون هم همین شرایط در نظر گرفته شده تا مرد براحتی نتواند طلاق دهد و زن هم براحتی نتواند طلاق بگیرد .
    با توجه به صحبت های شما و رفتارهای همسر و خانوادشون با شما من چند تا عامل رو خدمتتون عرض میکنم
    ناپختگی ( عدم مهارت های زندگی) اگر مادر شما وسیله ای رو هر چقد هم زشت باشد بدون هماهنگی خریدن همسر شما میتونند با یه تشکر از خانوادتون باعث ایجاد صلح و ارامش میان شما شود سپس در فرصت مناسب می توانید وسیله رو با نظر همدیگر عوض کنید
    عدم تعهد به ازدواج
    نامزد بودن یعنی دورانی که برای اشنایی دو نفر و سنجیدن امکان شروع زندگی با این شخص با این مقدار تفاهم و عقاید وجود دارد یا خیر؟
    پس وقتی دو نفری به اصطلاح عاشق هم میشوند و تا روز عروسی هم پیش میروند باید نسبت به همدیگه تعهد داشته باشند با بد و خوب همدیگه کنار میایند
    اگر ایشون انقد راحت هنوز زندگی که شروع نشده این اوقات تلخی رو به وجود میاورند پس از نظر من باید خیلی محتاط عمل کنید و انتظار شراااایط خیلی بدتری رو در ایند داشته باشید چون ايشون با طرز فرهنگ زندگی و... شما نتونستند خودشونو سازگارکنند
    بیماری های روانی
    سعی کنید با صحبت کردن باهاشون از کمبود ها و مشکلات زندگیشان که تاثیر زیای در رفتار امروزشان دارند اطلاع پیدا کنید
    این حرفم بدین معنی نیست تمام گذشته همسرتون رو کاوش کنید به هر حال بهترین باغچه ای را هم که بیل بزنید بالاخره یه کرم داخلش پیدا خواهد شد
    تنها درمورد مشکلاتی که بحث میکنند که میتواند ناشی از کمبود های گذشته باشد
    تفاوت در سبک زندگی
    خیلی کوتاه با به مثال عرض میکنم
    ممکن است ایشون در خانه پدری کفش سه میلیونی به پا میکردند وقتی با شما هستند این امکان براشون نیست و برعکس کفش صد تومانی و الان کفش سه میلیونی ازتون خواستار هستند و...
    از بین رفتن عشق
    ممکن است طی این مدتی که با شما و خانوادتون در ارتباط بودند اون تصوری که از شما داشتند و به قول دخترا مرد رویایی طبق ملاک های قبل از ازدواجشون نیستید
    و در اخر تفاوت های فرهنگی و مذهبی

    دوست عزیز در صورتی که ایشون دختر باشند و رابطه جنسی بینتون صورت نگرفته باشد میتوانید با شرایطی طلاق بگیرید
    شرایطی که عرض میکنم راحت نیستند عواقب خوبی چه برای شما و چه برای همسرتون ندارد
    سربلند باشید
    دوست عزیز یکی از دلایلی که کار مرا به اینجا کشوند همین کاوشهای بی مورد من در گذشته وی بود که متوجه شدم قبل من دوست پسر داشته همین مساله یکی از مسائلی بود که ما را از هم دور کرد .................مساله بعدی اینه که ارتباط جنسی داشتیم ودیگه دختر نیست و حق حبس مهریه ش در دوران عقد سلب شده است....
    ویرایش توسط Ariyaei : 11-16-2015 در ساعت 07:46 PM

  50. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24098
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    دوست عزیز یکی از دلایلی که کار مرا به اینجا کشوند همین کاوشهای بی مورد من در گذشته وی بود که متوجه شدم قبل من دوست پسر داشته همین مساله یکی از مسائلی بود که ما را از هم دور کرد .................مساله بعدی اینه که ارتباط جنسی داشتیم ودیگه دختر نیست و حق حبس مهریه ش در دوران عقد سلب شده است....
    چطور فهمیدید دوست پسر دارند؟
    دوستاش صحبتای خودش حد و حدود روابطش چیزی گفته؟
    با توجه به صحبتاتون تو ذهن من یه موردی شکل گرفت و میخوام ازتون بپرسم که نظرمو رد میکنید یا خیر؟

    به نظرتون ایشون از ان دسته دخترهایی هستند که با تصور و ترغیب تعویض شناسنامه در زمان بکارت، تا بتوانند با پنهان ازدواج قبلی و رابطه قبلی، ازدواج دوباره بکنند !؟؟

  51. کاربران زیر از aliressa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    یکسال قبل دیدم چند تا سیمکارت دیگه داره بجز اونی که من بهش داده بودم البته مال قبل ازدواجمون بود..... وتوی اونا یه آثاری دیدم ..... ضمن اینکه فیلمای خانوادگی قبل از ازدواجش نشون میداد که خیلی در قید وبند حجاب نبودن ضمن اینکه من اولین باری که با ایشون ارتباط جنسی داشتم خونی ندیدم البته توجیه کرد که به طرف خانواده پدری اش رفته که ارتجاعی اند من احمق هم خیلی پیگیر این قضیه و اثبات اون نشدم اینکه دوست پسر داشته را مطمئنم ولی بعید میدونم قبلا شوهر کرده باشه
    ویرایش توسط Ariyaei : 11-16-2015 در ساعت 08:17 PM

  53. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    ببخشید چه مدت عقد بودید ؟ و رابطه ی جنسیتون کی شروع شد ؟ اوایله عقدتون یا این اواخر ؟؟

    من میگم اگه خانمت قبل شما بکارتشو از دست داده ، منتظر بوده ازدواج بکنه بعد طلاق بگیره و بگه بکارتم در اثر ازدواجم ازبین رفته ( نه خارج از چهارچوب ) و الان که رابطه جنسی برقرار کردید خیالش راحت شده و دیگه حاضر به ادامه نیست ، و الان میگه دلیله نداشتنه بکارتم ازدواجمه .

    البته اینم حدسه فقط . من میگم شاید شمارو خواسته وسیله کنه .

    امیدوارم منظورمو رسونده باشم .

  54. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    آره این حدسی که زدین خودمم حدس زده بودم دوسال عقد بودیم واز اون اوایل ارتباط داشتیم اینم میدونم که دیگه بعد دوسال نمیشه تشخیص داد مال چه موقعی بوده ولی هنوز میشه تشخیص داد که نوع پرده چیه آیا ارتجاعیه یا خیر؟؟؟ اما اگه اینجوریه پس قاعدتا نباید برای مهریه دندون تیز کرده باشه جون به هدفش رسیده........... ضمن اینکه پس چرا تا اینجا پیش اومد و حتی جهاز هم خریدن و اومدن چیدن و رفتن؟؟؟؟
    ویرایش توسط Ariyaei : 11-16-2015 در ساعت 08:52 PM

  55. کاربران زیر از Ariyaei بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    آره این حدسی که زدین خودمم حدس زده بودم دوسال عقد بودیم واز اون اوایل ارتباط داشتیم اینم میدونم که دیگه بعد دوسال نمیشه تشخیص داد مال چه موقعی بوده ولی هنوز میشه تشخیص داد که نوع پرده چیه آیا ارتجاعیه یا خیر؟؟؟ اما اگه اینجوریه پس قاعدتا نباید برای مهریه دندون تیز کرده باشه جون به هدفش رسیده........... ضمن اینکه پس چرا تا اینجا پیش اومد و حتی جهاز هم خریدن و اومدن چیدن و رفتن؟؟؟؟

    وقتی میگی از همون اوایل ، رابطه ی جنسی داشتید و الان بعد دو سال از رابطه ی جنسیتون ، منصرف شده از ادامه فکر میکنم هدفش این نبوده وگرنه همون اوایل سرناسازگاری بر میداشت ، به قولتون جهیزیه نمیخریدنو بچینن .

    ولی پرده ارتجاعی اگه رابطه برقرار بیشه بازم قابل تشخیص هست فکر کنم .

  57. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23197
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    263
    تشکر شده 231 بار در 103 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    منم حدسم به این بود که بخواد زندگی کنه برای همین خیلی پیگیر این قضیه نشدم وگفتم من که زندگیمو میخوام اونم که داره زندگی میکنه پس دلیلی نمیدیدم که بخوام برم واین قضیه بکارتو مطرح کنم ولی حالا که میبینم هیچ جوری جوابگو نیست شاید برای روز دادگاه مطرحش کنم

  59. کاربران زیر از Ariyaei بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  60. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشکل بزرگ یک شب قبل از عروسی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک بنده خدا نمایش پست ها
    منم حدسم به این بود که بخواد زندگی کنه برای همین خیلی پیگیر این قضیه نشدم وگفتم من که زندگیمو میخوام اونم که داره زندگی میکنه پس دلیلی نمیدیدم که بخوام برم واین قضیه بکارتو مطرح کنم ولی حالا که میبینم هیچ جوری جوابگو نیست شاید برای روز دادگاه مطرحش کنم

    حواست باشه ، اگه مطرحش کردیو نتونستی ثابت کنیو شایدم اصلا صحت نداشت به خاطر افترا ازت شکایت نکنه .

    البته بازم نمیدونم افترا شامل اینمورد میشه یا نه ولی حواست باشه .

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خاص ترین و جذاب ترین عروسی قرن
    توسط سوگل1 در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 08-01-2015, 10:05 AM
  2. دخالت خانواده همسرم در انتخابها
    توسط نجمه خ در انجمن خانواده همسر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-10-2015, 04:18 PM
  3. لباس عروسی قرمز
    توسط c12au6 در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 10-13-2014, 09:24 AM
  4. خرید عروسی
    توسط یکتا در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 08-18-2014, 04:43 PM
  5. دکتر میرتقی گروسی فرشی
    توسط R e z a در انجمن روانشناسان ایران و جهان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-26-2013, 12:03 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد