چرا تلاشهای من برای بهتر شدن زندگیم نتیجه نمیده

سلام دوستان خوشحالم که در کنارتونم و میتونم ازتون کمک بگیرم . من 7ساله که ازدواج کردم و یه پسر4ساله دارم . مشکلات منو همسرم دائما داره بیشتر میشه. نمیدونم چیکار کنم که دوباره اون علاقه رو ایجاد کنم . یکی از مشکلات من با همسرم اینه که ایشون خیلی لجبازه و دائما قهر میکنه. یعنی هر وقت که در مورد موضوعی بحثمون میشه قهر میکنه و از اونجایی که خیلی هم مغروره پیش قدم نمیشه. مثلا یکی از بحثای همیشگی ما در مورد تربیت بچه هس که ایشون با من لج میکنه البته اگه روابط حسنه نباشه. خیلی وقتا شده که در ارامش باهاش صحبت میکنم ازش خواهش میکنم که رو تربیت بچه بیشتر دقت کنه هر حرف بدی رو نزنه و... اما خیلی توجه نمیکنه. وقتی با من قهره بیشتر اون کارایی رو انجام میده که من دوس ندارم و دقیقا هم میدونه چی منو ناراحت میکنه.البته باید بگم که یه مدتیه که اینقدر شدید شده این رفتارا.قبلا هم بود ولی کمتر . یعنی قبلا خیلی دلش نمیومد منو ناراحت کنه و زود پشیمون میشد اما تقریبا یه ساله که این رفتارش شدت پیدا کرده. من اکثر وقتا پیش قدم میشم برای اشتی چون دلم نمیخواد تنش ایجاد بشه تو خونه بیشترم برای ارامش پسرم . نمیدونم چه روشی رو در پیش بگیرم که این قهر کردنو کمترش کنه . لطفا راهنماییم کنید دوستان من واقعا دیگه مستاصل شدم.البته این بخشی از مشکلات ماست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تیارا سعادت

سلام دوستان خوشحالم که در کنارتونم و میتونم ازتون کمک بگیرم . من 7ساله که ازدواج کردم و یه پسر4ساله دارم . مشکلات منو همسرم دائما داره بیشتر میشه. نمیدونم چیکار کنم که دوباره اون علاقه رو ایجاد کنم . یکی از مشکلات من با همسرم اینه که ایشون خیلی لجبازه و دائما قهر میکنه. یعنی هر وقت که در مورد موضوعی بحثمون میشه قهر میکنه و از اونجایی که خیلی هم مغروره پیش قدم نمیشه. مثلا یکی از بحثای همیشگی ما در مورد تربیت بچه هس که ایشون با من لج میکنه البته اگه روابط حسنه نباشه. خیلی وقتا شده که در ارامش باهاش صحبت میکنم ازش خواهش میکنم که رو تربیت بچه بیشتر دقت کنه هر حرف بدی رو نزنه و... اما خیلی توجه نمیکنه. وقتی با من قهره بیشتر اون کارایی رو انجام میده که من دوس ندارم و دقیقا هم میدونه چی منو ناراحت میکنه.البته باید بگم که یه مدتیه که اینقدر شدید شده این رفتارا.قبلا هم بود ولی کمتر . یعنی قبلا خیلی دلش نمیومد منو ناراحت کنه و زود پشیمون میشد اما تقریبا یه ساله که این رفتارش شدت پیدا کرده. من اکثر وقتا پیش قدم میشم برای اشتی چون دلم نمیخواد تنش ایجاد بشه تو خونه بیشترم برای ارامش پسرم . نمیدونم چه روشی رو در پیش بگیرم که این قهر کردنو کمترش کنه . لطفا راهنماییم کنید دوستان من واقعا دیگه مستاصل شدم.البته این بخشی از مشکلات ماست

---

سلام دوست گرامی
پیش فرض اول شما این باشه که شما هم رفتارهاتون ممکنه نواقصی داشته باشه و در شکل گیری وضع نامطلوب فعلی سهیم باشید، پس به جای اینکه صرفاً به دنبال شکل دهی جدید به همسرتون باشید، بر رفع مشکل و بهبود زندگیتون متمرکز بشید که ممکنه نیاز باشه خودتون هم یه سری چیزا رو تغییر بدین.
حتماً حتماً ابتدا به یک مشاور مراجعه کنید و ازشون راهنمایی بگیرید تا اگه لازم شد همسرتون هم تشریف بیارند دوتایی. اما اینطور نباشه که بگی پاشو بریم پیش مشاور مشکلت رو درست کنه، نه، در کمال احترام و اینطور باشه که به خاطر هر دومون و بچه مون.
شاد باشید.

اگر هم همسر گرامیتون قبول میکنن همون اول دوتایی برید پیش مشاور.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nima01371

سلام دوست گرامی
پیش فرض اول شما این باشه که شما هم رفتارهاتون ممکنه نواقصی داشته باشه و در شکل گیری وضع نامطلوب فعلی سهیم باشید، پس به جای اینکه صرفاً به دنبال شکل دهی جدید به همسرتون باشید، بر رفع مشکل و بهبود زندگیتون متمرکز بشید که ممکنه نیاز باشه خودتون هم یه سری چیزا رو تغییر بدین.
حتماً حتماً ابتدا به یک مشاور مراجعه کنید و ازشون راهنمایی بگیرید تا اگه لازم شد همسرتون هم تشریف بیارند دوتایی. اما اینطور نباشه که بگی پاشو بریم پیش مشاور مشکلت رو درست کنه، نه، در کمال احترام و اینطور باشه که به خاطر هر دومون و بچه مون.
شاد باشید.

اگر هم همسر گرامیتون قبول میکنن همون اول دوتایی برید پیش مشاور.

---

ممنونم از راهنماییتون . راستش من یکی دو ماه پیش رفتم پیش مشاور و وقتی از مشکلاتم براشون گفتم ایشون غیر مستقیم به من گفتن که طلاق بگیر تو همون یک جلسه! در صورتی که من اصلا دلم نمیخواد به این موضوع فکر کنم در واقع میخوام دوباره زندگیمو بسازم . از طرفی همسرم اصلا اعتقادی به مشاور نداره من چندین بار ازش درخواست کردم ولی ایشون به هیچ وجه راضی نمیشه میگه من اصلا قبولشون ندارم. در مورد اینکه منم مقصرم کاملا درسته من یه جاهایی واقعا اشتباه کردم یه نمونش این که یه بار وسط جر و بحث حرف طلاقو پیش کشیدم خیلی جدی. از اون به بعد همسرم دیگه مثل قبل بهم اطمینان نداره فک میکنه میذارم میرم البته من حدس میزنم که اینطور باشه. و اینکه من قصد تغییر دادن همسرم رو ندارم فقط میخوام این زندگی یه کم به تعادل برسه.میخواهم قهر کردنش یه کم تعدیل بشه .اینکه همیشه من پیش قدم میشم برا اشتی خیلی عذابم میده خسته شدم از این بابت .|sadsmiley|

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تیارا سعادت

ممنونم از راهنماییتون . راستش من یکی دو ماه پیش رفتم پیش مشاور و وقتی از مشکلاتم براشون گفتم ایشون غیر مستقیم به من گفتن که طلاق بگیر تو همون یک جلسه! در صورتی که من اصلا دلم نمیخواد به این موضوع فکر کنم در واقع میخوام دوباره زندگیمو بسازم . از طرفی همسرم اصلا اعتقادی به مشاور نداره من چندین بار ازش درخواست کردم ولی ایشون به هیچ وجه راضی نمیشه میگه من اصلا قبولشون ندارم. در مورد اینکه منم مقصرم کاملا درسته من یه جاهایی واقعا اشتباه کردم یه نمونش این که یه بار وسط جر و بحث حرف طلاقو پیش کشیدم خیلی جدی. از اون به بعد همسرم دیگه مثل قبل بهم اطمینان نداره فک میکنه میذارم میرم البته من حدس میزنم که اینطور باشه. و اینکه من قصد تغییر دادن همسرم رو ندارم فقط میخوام این زندگی یه کم به تعادل برسه.میخواهم قهر کردنش یه کم تعدیل بشه .اینکه همیشه من پیش قدم میشم برا اشتی خیلی عذابم میده خسته شدم از این بابت .|sadsmiley|

---

سلام
شما یک کاری کنید که نشان بده به شوهرتان علاقه دارید حالا یک چیزی که دوست دارد برایش تهیه کنید حتی یک حرف عاشقانه. شوهرتان با لج کردن شاید دوست دارد مثل اوایل زندگی به او توجه کنید امتحان کنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تیارا سعادت

ممنونم از راهنماییتون . راستش من یکی دو ماه پیش رفتم پیش مشاور و وقتی از مشکلاتم براشون گفتم ایشون غیر مستقیم به من گفتن که طلاق بگیر تو همون یک جلسه! در صورتی که من اصلا دلم نمیخواد به این موضوع فکر کنم در واقع میخوام دوباره زندگیمو بسازم . از طرفی همسرم اصلا اعتقادی به مشاور نداره من چندین بار ازش درخواست کردم ولی ایشون به هیچ وجه راضی نمیشه میگه من اصلا قبولشون ندارم. در مورد اینکه منم مقصرم کاملا درسته من یه جاهایی واقعا اشتباه کردم یه نمونش این که یه بار وسط جر و بحث حرف طلاقو پیش کشیدم خیلی جدی. از اون به بعد همسرم دیگه مثل قبل بهم اطمینان نداره فک میکنه میذارم میرم البته من حدس میزنم که اینطور باشه. و اینکه من قصد تغییر دادن همسرم رو ندارم فقط میخوام این زندگی یه کم به تعادل برسه.میخواهم قهر کردنش یه کم تعدیل بشه .اینکه همیشه من پیش قدم میشم برا اشتی خیلی عذابم میده خسته شدم از این بابت .|sadsmiley|

---

به احتمال بسیار زیاد ایشون نگفتن طلاق بگیر و این شما هستید که چنین برداشتی داشتید. خودتون چند جلسه منظم مشاوره برید تا راهنمایی کنند. احتمال زیاد لازم باشه ایشون هم تشریف بیارند.
خلاصه اقدام عملی مثل رفتن پیش مشاور و روانشناس ضروریه. جلسات مشاوره بهتون کمک میکنه ایشون رو راضی کنید.

خوبی که از حد بگذره
الاغ خیال بد میکنه
شما یه مدت سرد باش باهاش و از نظر رابطه جنسی و این چیزا براش کم بزار
بعد بیا اینجا نتیجه رو بگو
شخصیت خودت رو هم کم نگیر که بشکنی همش بری برا آشتی
اینطوری فکر میکنه عایا کی هست که اینقدر منتش رو میکشه
بعدشم ببین اسمش روشه بهش میگن زندگی مشترک برا نتیجه باید هر 2 تون تلاش کنین نه فقط شوما |nono|

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nima01371

به احتمال بسیار زیاد ایشون نگفتن طلاق بگیر و این شما هستید که چنین برداشتی داشتید. خودتون چند جلسه منظم مشاوره برید تا راهنمایی کنند. احتمال زیاد لازم باشه ایشون هم تشریف بیارند.
خلاصه اقدام عملی مثل رفتن پیش مشاور و روانشناس ضروریه. جلسات مشاوره بهتون کمک میکنه ایشون رو راضی کنید.

---

ممنونم از شما که وقت میذارید. ولی باور کنید اقای نیما ایشون همینو گفتند.دقیقا جملشون این بود که شما جوونید هنوز و چیزی کم ندارید و دلیلی نداره که عمرتونو به پای کسی که براتون ارزش قائل نیست هدر بدین بعد من گفتم پس تکلیف پسرم چی میشه که ایشون جواب دادن نگران اون بچه هم نباش چون خیلی راحت بزرگ میشه جوری که اصلا متوجه نمیشی! البته شاید ایشون مشاور با تجربه ای نبودن نمیدونم واقعا . در مورد اینکه همسرم بره پیش مشاور که من فک کنم محاله چون من بارها ازش خواهش کردم که بریم ولی زیر بار نمیره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Tarah4

خوبی که از حد بگذره
الاغ خیال بد میکنه
شما یه مدت سرد باش باهاش و از نظر رابطه جنسی و این چیزا براش کم بزار
بعد بیا اینجا نتیجه رو بگو
شخصیت خودت رو هم کم نگیر که بشکنی همش بری برا آشتی
اینطوری فکر میکنه عایا کی هست که اینقدر منتش رو میکشه
بعدشم ببین اسمش روشه بهش میگن زندگی مشترک برا نتیجه باید هر 2 تون تلاش کنین نه فقط شوما |nono|

---

تارا جان مرسی که خوندی و جواب دادی. تا حدی حرفات درسته اینکه خوبی از حد گذشته. شاید البته نمیدونم واقعا. من ادمیم که توی همه روابطم زیااااد گذشت میکنم و این به نظرم اصلا خوب نیس ولی واقعا دست خودم نیس من ممکنه یکی ناراحتم کنه در حد مرگ ولی فقط سه روز کافیه که یادم بره البته این در مورد نزدیکانم صدق میکنه مثل خانواده دوستان خلاصه کسایی که نقش مهمی تو زندگیم دارن . بعد تارا جان اگه اینطور که شما میگی باشه که ما از دوازده ماه سال سیزده ماهشو باید قهر باشیم ضمن اینکه وقتی اون جو سرد تو خونه باشه هر دو طرف اذیت میشن و مسلما من بیشتر .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تیارا سعادت

ممنونم از شما که وقت میذارید. ولی باور کنید اقای نیما ایشون همینو گفتند.دقیقا جملشون این بود که شما جوونید هنوز و چیزی کم ندارید و دلیلی نداره که عمرتونو به پای کسی که براتون ارزش قائل نیست هدر بدین بعد من گفتم پس تکلیف پسرم چی میشه که ایشون جواب دادن نگران اون بچه هم نباش چون خیلی راحت بزرگ میشه جوری که اصلا متوجه نمیشی! البته شاید ایشون مشاور با تجربه ای نبودن نمیدونم واقعا . در مورد اینکه همسرم بره پیش مشاور که من فک کنم محاله چون من بارها ازش خواهش کردم که بریم ولی زیر بار نمیره

---

در این صورت احتمالاً نوشته های شما در اینجا نتونسته به خوبی مشکلات همسرتون رو شرح بده.
برای همین بهتره با یک مشاور حضوری صحبت کنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سعید62

سلام
شما یک کاری کنید که نشان بده به شوهرتان علاقه دارید حالا یک چیزی که دوست دارد برایش تهیه کنید حتی یک حرف عاشقانه. شوهرتان با لج کردن شاید دوست دارد مثل اوایل زندگی به او توجه کنید امتحان کنید.

---

ممنونم از شما اقای سعید. خب راستشو بخواین ما زیاد برای هم کادو میگیریم با مناسبت یا بی مناسبت . روز تولد روز مرد سالگرد ازدواج روز معلم. خیلی وقتا شده من میرم بیرون خرید کنم یه لباسی عطری چیزی هم برای همسرم میگیرم که خیلیم خوشحالش میکنه. والبته ایشونم همینطور حتی بیشتر از من.ولی اگه منظورتون این چن روزه که با هم سر سنگینیم نه من نخریدم چون خیلی ناراحتم . و منتظرم ببینم اینبار ایا پیش قدم میشه یا نه