باعرض سلام وادب
بنده 34 ساله ، من مشكلاتي برايم به وجود آمده كه بسيار نگرانم :
- تمركزم رو بصورت عجيبي از دست دادم ،روي هيچ مساله ، سوال و آيتمي نمي توانم تمركز كنم ، اين عدم تمركز بدجوري آزارم ميده ،قدرت تمركز و تصوير سازي ذهنيم به بسيار بسيار ضعيف شده ،باور كنيد با وجود اينكه 34 سال در تهران بزرگ شده ام اگر از من آدرس ساده اي رو بپرسند؟ توي ذهنم نمي تونم كل مسير رو تصوير سازي كنم .توي بازي شطرنج تو چند تا حركت كيش و ماتم ببينيد سر زندگيم چي ميتونه بياد .
- همچنين حافظه ام به شدت از دست رفته ، هيچ تجربه اي براي اينهمه ضعف حافظه برايم ايجاد نمي شود ،دايما بايد از يه سوراخ ده بار گزيده شوم ، احساس مي كنم روز به روز خنگ وخنگتر ميشم ،همه چيز رو سريع فراموش مي كنم ، 80% خاطراتم رو اصلا يادم نمياد و اونهايي هم كه يادمه بصورت بسيار كمرنگ و تيره و تار، باور كنيد از خاطرات اينهمه سال زندگيم فقط در حد 5 دقيقه يادمه آن هم تار و خيلي ضعيف ،به حدي كه وقتي خانمم خاطراتمون رو تعريف مي كنه،مي پرسم منم بودم يعني ،باوجود اينكه خود من هم حضور داشتم برايم تازگي دارد.براي همين انگيزه همه چيز ازم گرفته شده مانند : مطالعه ،گردش و تفريح و غيره، همه چيز برام تو همون لحظه هست و بس بعدش هيچ ، باور كنيد كلمه اي از دوران تحصيلم يادم نيست ، دوست دارم زبان انگليسي ياد بگيرم ولي وقتي مي بينم تمركز استفاده از همان چند كلمه اي كه بلدم رو ندارم و همچنين كلمات جديد هم به سرعت از حافظه ام حذف ميشه ،هيچ انگيزه اي ندارم.
انجام دادن كارهام برايم مثل كوه كندن شده ، همه كارهام رو با كلي تاخير انجام ميدم ،طوري كه از برنامه ريزي و كارهاي برنامه ريزي شده به شدت فراري و بيزارم ، بي هدف و بي برنامه هستم ، تمام وقتم به بطالت و بي بهره مي گذرد ، نه از زندگي لذت زيادي مي برم ، از نه از هيچ چيز ديگر ، بسيار بدقول و بي عمل شده ام ، هر كاري را تا آخر زمان مقرر به تاخير مي اندازم ، به تماسهاي تلفني افرادي كه از من كاري را پيگيري مي كنند پاسخ نمي دهم ، در محل كارم نيز همينطور،همه نامه ها را دير پاسخ مي دهم ، حوصله جواب دادن به تلفن ندارم ، برنامه ندارم ،از مسواك زدن گرفته تا نماز خواندن و هركاري كه برايم موظفي مي آورد بيزارم و فراري.
در منزل يا مهماني بيشتر شنونده و حوصله حضور و حرف زدن ندارم ،يه موقع هايي بسيار پرچونه به حدي كه خودم مي دونم طرف مقابلم رو كلافه مي كنم ، زود اعتماد مي كنم به ديگران و ديگران هم سؤ استفاده و منم خودم رو دايما تحقير ،يادم نمي مونه افراد قبلا چه آسيب هايي به من رسوندن ، همون قضيه از يه سوراخ 10 بار گزيده شدن .
در كل يه آدم بي تمركز ، كم حافظه ، بي برنامه ،بي حوصله و بدقول ،كسل و پوچ شده ام .دوست دارم بخوابم تا آرامش بگيرم ،ذهنم خيلي آشفته هست .اميدي هم به بهبودش ندارم .منزوي شدم . نگران همسر و فرزندم هستم من اگه انگيزه داشته باشم خيلي فعال و اكتيو هستم ،ولي نه گول مي خورم و نه مي تونم خودمو گول بزنم ، مسائل فوق ، بخصوص عدم تمركز و حافظه ضعيف همه انگيزه رو از من گرفته . اعتماد به نفسم به طرز چشمگيري پايين اومده . محبوبيتم بين دوستام و فاميل داره ازدست ميره ...كمك كنيد ...
نظرت چیه؟
