اثرات مخرب تنهایی

[yasamanH]

تنهایی با ما چه می کند ؟!


گفته می‌شود بیش از ۴۰ درصد انسان‌ها در برهه‌‎ای از زندگی خود شدیدا احساس تنهایی می‌‎کنند. تنهایی دیگر مسئله‌‎ای رایج است، اما بسیاری از ما از تاثیرات آن آگاه نیستیم.
می‌توان به سادگی تاثیرات مخرب تنهایی را التیام بخشید، اما شاید دانستن آثار آن مفید باشد. مقصود از تنهایی در این نوشتار، احساسِ برآمده از تنهایی به علت فقدان روابط عمیق با اطرافیان است.
.
یک| تعداد دوستان یا روابط شما با دیگران با احساس [replacer_a] تفاوت دارد
تنهایی کاملا به کیفیت روابط شما بستگی دارد. به عبارت بهتر، شما اگر از نظر احساسی یا اجتماعی از دیگران فاصله گرفته‌اید، احساس تنهایی به سراغتان خواهد آمد.
.
دو| بیش از ۶۰ درصد افراد تنها، متاهل هستند
زمانی که هر یک زوجین احساسات، افکار و تجارب خود را با یکدیگر به اشتراک نمی‌گذارند، آن‌ها تنها و منزوی خواهند شد. در واقع کسانی که در این شرایط قرار دارند معتقدند که همسرشان نمی‌توانند رابطه‌ی عمیقی با آن‌ها برقرار کنند.
.
سه| [replacer_a] درک ما از رابطه را تغییر می‌دهد
در پژوهشی، از برخی افراد خواسته شد تا آخرین تجربه‌ی تنهایی خود را به یاد بیاورند. نتایج آن پژوهش‌ها نشان داد که این افراد پس از مرور خاطرات تنهایی خود نسبت به روابطشان با دیگران کمی بدبین‌تر باشند. همین انحرافات ادراکی نسبت به ماهیت رابطه باعث می‌شود که افرادِ تنها از کسانی که می‌توانند منبع آرامش آن‌ها باشند هم دوری کنند. از همه بدتر این است که دوستانتان نیز از برقراری رابطه با شما اجتناب خواهند کرد. بنابراین می‌توان گفت که تنهایی، تنهایی می‌آورد.
.
چهار| [replacer_a] در شبکه‌های اجتماعی مسری است
تنهایی علامتی خاص دارد: ما تمایل داریم تا افراد تنهای اطرافمان را شناسایی کنیم. پژوهش انجام‌شده در یک بازه شش ماهه نشان داد که افراد تنها بیشتر به شبکه‌های اجتماعی روی می‌آورند. بنابراین شاید بتوان حدس زد که اعضای شبکه‌های اجتماعی آدم‌های تنهاتری هستند.
.
پنج| [replacer_a] ما را سردتر می‌کند!
وقتی از شرکت‌کنندگان یک پژوهش خواسته شد تا تجربه‌ی تنهایی خود را مرور کنند، آن‌ها احساس کردند که دمای اتاق در حال کاهش است. دمای واقعی بدنشان نیز واقعا کمتر شده بود. این ایده که ما هنگام تنهایی سردمان می‌شود از سیر تکاملی ما نشات می‌گیرد. زمانی که ما به صورت قبیله زندگی می‌کردیم، اگر یکی از اعضای قبیله با نظر عمومی تبعید می‌شد باید از آتش وسط قبیله و افراد آن دور می‌شد و به همین دلیل احساس سرما می‌کرد. در واقع بدن ما نسبت به تنهایی این‌گونه واکنش می‌دهد.
.
شش| [replacer_a] مانند حس تهدید شدن است
بدن نسبت به تنهایی فورا واکنش نشان می‌دهد. فشارخون و کلسترول در بدن افزایش پیدا کرده و واکنش‌های فیزیکی و روانی ما نیز فعال می‌شود.
.
هفت| [replacer_a] شدید احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی-عروقی را افزایش می‌دهد
بدن هنگام تنهایی، تحت فشارِ استرس قرار می‌گیرد. بنابراین احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی-عروقی در افرادی که برای مدت طولانی تنها می‌مانند، بیشتر است. البته باید بدانید که تنهایی آثار مخربی دیگری هم دارد.
.
هشت| [replacer_a] بر عملکرد دستگاه ایمنی بدن تاثیر می‌گذارد
تنهایی بر عملکرد دستگاه ایمنی بدن تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود که افراد تنها در طولانی‌مدت به بیماری‌های مختلف مبتلا شوند.
.
نه| تاثیر کمتر داروها بر روی افراد تنها
در پژوهشی از چند دانشجو مشخص شد که بدن افراد تنها در مقایسه با افراد معمولی نسبت به واکسن فصلیِ آنفلوانزا واکنش ضعیف‌تری نشان می‌دهد. روی هم رفته می‌توان گفت که تنهایی آثار مخربی بر بدن ما دارد.
.
ده| [replacer_a] مانند [replacer_a] کشیدن مضر است
دانشمندان تمام آثار تنهایی بر روی بدن ما را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدند که تنهایی در طولانی‌مدت، درست به اندازه تنهایی کشیدن به بدن ما آسیب می‌رساند. در حقیقت، تنهاییِ شدید یا به تعبیر پزشکی مزمن، احتمال مرگ پیش از موعد طبیعی را ۱۴ درصد افزایش می‌دهد.

[ebrahim.vt]

بله کاملا درسته تنهایی خطرناک ترین سم است که انسان را به ارامی میکشد

عامل اصلی تنهایی جوانان امروز بی اعتمادی به همدیگر است

هر پسری هر چقدر دوست هم جنس خود داشته باشه باز به به دوستی با جنس مخالف نیاز داره اغوش ان احساسات لطیف جنس مخالف که هر خستگی دردی را از تن پسر دور می کنه

متاسفانه تو جامعه ما که الحمدوالله همچیش با جوامع بشری متفاوته

مردم ما فکر میکنند دختر پسر از هم دور باشند مجزا باشند باعث امنیت و کاهش ابتذال و ......

کو کجاست ان فرهنگ تکفیف جنسیتی الان تجاوز کم شد ازار و مزاحمت به دخترا کم شد

دختر امنیت داره
اگر از سن 5 سالگی در مهدکودک دختر پسر کنار هم اموزش زندگی انسانی بدادند تا دوره دانشگاه

مثل سایر کشور ها

هر دو جنس فهم دوستی و معرفت با هم بودن داشتند که اعتماد رو به همراه داره

عامل اصلی تنهایی در جامعه ما همینه

[ebrahim.vt]

دوست گرامی میشه بگید کجاش خنده داشت؟>>>

[yasamanH]

بله کاملا درسته تنهایی خطرناک ترین سم است که انسان را به ارامی میکشد

عامل اصلی تنهایی جوانان امروز بی اعتمادی به همدیگر است

هر پسری هر چقدر دوست هم جنس خود داشته باشه باز به به دوستی با جنس مخالف نیاز داره اغوش ان احساسات لطیف جنس مخالف که هر خستگی دردی را از تن پسر دور می کنه

متاسفانه تو جامعه ما که الحمدوالله همچیش با جوامع بشری متفاوته

مردم ما فکر میکنند دختر پسر از هم دور باشند مجزا باشند باعث امنیت و کاهش ابتذال و ......

کو کجاست ان فرهنگ تکفیف جنسیتی الان تجاوز کم شد ازار و مزاحمت به دخترا کم شد

دختر امنیت داره
اگر از سن 5 سالگی در مهدکودک دختر پسر کنار هم اموزش زندگی انسانی بدادند تا دوره دانشگاه

مثل سایر کشور ها

هر دو جنس فهم دوستی و معرفت با هم بودن داشتند که اعتماد رو به همراه داره

عامل اصلی تنهایی در جامعه ما همینه

نظر شما واقعا درسته ولی باید اینم در نظر داشت که دین ما و عقایدو رسومی که ما داریم اجازه ی خیلی از این فرهنگ سازی هایی که غربی ها انجام میدنو نمیده...ولی خب بین جوامع غربی هم آدمای تنهای زیادی دیده میشه حتی شاید بیشتر از کشور ما پس شاید صرفا نشه گفت به خاطر این جور مسائلی هستش که شما گفتین...ولی با نظرتون موافقم اینم یکی از دلایل تنهاییه

[yasamanH]

اینجاش که بخاطر افکار و انحرافات جنسیت دین و منطقو زیر پا گذاشتی و تنها دلیل تنهایی رو دین میدونی
در حالی که دلیلی تنهایی چیز دیگس

اتفاقا میتونه دلیل تنهایی باشه ولی یکی از دلایلش

[ebrahim.vt]

دوست عزیز اول باید بگم که دین منطق نیست

و تمام بدبختی ملت ها با این کلمات شروع شد خداوند فرمود /دین میفرماید/......

من بخاطر انحرافات جنسی نرفتم سراغ سیاست و تحلیل و نقد دین

این علاقه که من از سن کودکی داشتم تو زمانی که هم سن سال هام کارتون موش گربه میدیدند من میتینگ های سیاسی میدیدم و کتاب های بزرگان اهل این فن خوندم

و در جوامع غربی باید گفت بله در هر جایی تنهایی است ولی ایران منجلابی از غصه و غم شده و یکی از بزرگترین درد های مردم ما تنهایست ملت ایران شاید رده های اول دنیا در غم خوردن باشد

امار طلاق بیشتر بخاطر تنهایی در نوجوانیه

هیچ میدانی ز درد من هنوز
از درون گرم سرد من هنوز
///////////
در اتاقی که به اندازه یک تنهایست
دل من که به اندازه یک عشق است
به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد

[saba95]

بله کاملا درسته تنهایی خطرناک ترین سم است که انسان را به ارامی میکشد

عامل اصلی تنهایی جوانان امروز بی اعتمادی به همدیگر است

هر پسری هر چقدر دوست هم جنس خود داشته باشه باز به به دوستی با جنس مخالف نیاز داره اغوش ان احساسات لطیف جنس مخالف که هر خستگی دردی را از تن پسر دور می کنه

متاسفانه تو جامعه ما که الحمدوالله همچیش با جوامع بشری متفاوته

مردم ما فکر میکنند دختر پسر از هم دور باشند مجزا باشند باعث امنیت و کاهش ابتذال و ......

کو کجاست ان فرهنگ تکفیف جنسیتی الان تجاوز کم شد ازار و مزاحمت به دخترا کم شد

دختر امنیت داره
اگر از سن 5 سالگی در مهدکودک دختر پسر کنار هم اموزش زندگی انسانی بدادند تا دوره دانشگاه

مثل سایر کشور ها

هر دو جنس فهم دوستی و معرفت با هم بودن داشتند که اعتماد رو به همراه داره

عامل اصلی تنهایی در جامعه ما همینه

میدونید چیه همه چی تو فرهنگ ما دست به دست هم داده تا مردم بدبختی بکشن من معتقدم دین همه ی دستوراتش منطقی هست و همیشه دانشمندان بعدا به مفید بودن دستورات دینی رسیده اند اما متاسفانه شیوه ی اجرای ان اشتباهه و یه عده از خدا مومن تر میان همه چیو خراب میکنن. در مورد این که گفتید همه چیو از حالت مختلط در میارن بگم من واقعا از وقتی دانشگاه اومدم و جو مختلط شد از لحاظ درسی پیشرفت کردم چون یه حس رقابتی و این که ادم غرورش حفظ بشه بوجود اومده بود. علاوه بر این ادم با روحیه جنس مخالف بهتر اشنا میشه ولی یه عده ادم متعصب میان طرح هایی میزنن که هم جوانا افسرده تر میشن هم توانایی هاشون رشد نمیکنه هم از دین خسته میشن.این کارا باعث شده مردم بخصوص پسرا حریص بشن و فقط دنبال سواستفاده باشن و حتی تو روابط معمولی چه اداری چه صحبت عادی دنبال سواستفاده باشن.

[yasamanH]

دوست عزیز اول باید بگم که دین منطق نیست

و تمام بدبختی ملت ها با این کلمات شروع شد خداوند فرمود /دین میفرماید/......

من بخاطر انحرافات جنسی نرفتم سراغ سیاست و تحلیل و نقد دین

این علاقه که من از سن کودکی داشتم تو زمانی که هم سن سال هام کارتون موش گربه میدیدند من میتینگ های سیاسی میدیدم و کتاب های بزرگان اهل این فن خوندم

و در جوامع غربی باید گفت بله در هر جایی تنهایی است ولی ایران منجلابی از غصه و غم شده و یکی از بزرگترین درد های مردم ما تنهایست ملت ایران شاید رده های اول دنیا در غم خوردن باشد

امار طلاق بیشتر بخاطر تنهایی در نوجوانیه

هیچ میدانی ز درد من هنوز
از درون گرم سرد من هنوز
///////////
در اتاقی که به اندازه یک تنهایست
دل من که به اندازه یک عشق است
به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد

خب شما اعتقادات خودتونو دارین که با اعتقادات من متفاوته...ولی خب بازم میگم یه علت منطقی رو گفتین که من خلاصش کردم واسه خودم اونم اینه یکی از دلایل تنهایی بی اعتمادیه بین آدماس ولی نه فقط بین جنس های مخالف بلکه بین هم جنسهام همینطوره... خیلی خوبه که شما از بچگی سیاست خوندین ...اما سیاست و روانشناسی دو تا مقوله جدان...من از لحاظ فرهنگ سازیه غربی گفتم که با دین ما متناقضه وگرنه تنهایی نه به دین بر میگرده نه به سیاست نه به فرهنگ...

[yasamanH]

تنهایی فقط عدم ارتباط عمیق با اطرافیانه ... چیزی که تو مقاله گفته...روابط اجتماعی ضعیف و...

[saba95]

خب شما اعتقادات خودتونو دارین که با اعتقادات من متفاوته...ولی خب بازم میگم یه علت منطقی رو گفتین که من خلاصش کردم واسه خودم اونم اینه یکی از دلایل تنهایی بی اعتمادیه بین آدماس ولی نه فقط بین جنس های مخالف بلکه بین هم جنسهام همینطوره... خیلی خوبه که شما از بچگی سیاست خوندین ...اما سیاست و روانشناسی دو تا مقوله جدان...من از لحاظ فرهنگ سازیه غربی گفتم که با دین ما متناقضه وگرنه تنهایی نه به دین بر میگرده نه به سیاست نه به فرهنگ...

همش اتفاقا به فرهنگ برمیگرده چرا فرهنگ ما جوریه که به قول خودت مردم همش دروغ میگن و میخوان سر همو شیره بمالن و باعث بی اعتمادی بشه؟!چرا باید اینقدر دروغ رشد کنه که مردم نتونن بهم اعتماد کنن!!یکی از دلایل نتهایی جتی خانم ها خاطر یسری تفکرات جاهلانه هست به قول یکی از بچه ها زن ها فقط تو خونه بشینن بچه پس بندازن!اینا همش فرهنگه فرهنگ جا افتاده!خود من هر خوشی بخوام بکنم که نه دین نه منطق باهاش مخالفت کرده فرهنگ جامعه منو به خاطر تعصب باز میداره!یه مثالش همون تاپیک دوچرخه سواریه سریع دست رو هر چی که میزاری مردا تحریک میشن بگی اخ مردا تحریک میشن .ادم میمونه چی بگه!

[yasamanH]

همش اتفاقا به فرهنگ برمیگرده چرا فرهنگ ما جوریه که به قول خودت مردم همش دروغ میگن و میخوان سر همو شیره بمالن و باعث بی اعتمادی بشه؟!چرا باید اینقدر دروغ رشد کنه که مردم نتونن بهم اعتماد کنن!!یکی از دلایل نتهایی جتی خانم ها خاطر یسری تفکرات جاهلانه هست به قول یکی از بچه ها زن ها فقط تو خونه بشینن بچه پس بندازن!اینا همش فرهنگه فرهنگ جا افتاده!خود من هر خوشی بخوام بکنم که نه دین نه منطق باهاش مخالفت کرده فرهنگ جامعه منو به خاطر تعصب باز میداره!یه مثالش همون تاپیک دوچرخه سواریه سریع دست رو هر چی که میزاری مردا تحریک میشن بگی اخ مردا تحریک میشن .ادم میمونه چی بگه!

مگه دروغ گفتن یه فرهنگ جا افتاده اس؟....دروغ گفتن یه خصوصیت ذاتیه

[yasamanH]

همش اتفاقا به فرهنگ برمیگرده چرا فرهنگ ما جوریه که به قول خودت مردم همش دروغ میگن و میخوان سر همو شیره بمالن و باعث بی اعتمادی بشه؟!چرا باید اینقدر دروغ رشد کنه که مردم نتونن بهم اعتماد کنن!!یکی از دلایل نتهایی جتی خانم ها خاطر یسری تفکرات جاهلانه هست به قول یکی از بچه ها زن ها فقط تو خونه بشینن بچه پس بندازن!اینا همش فرهنگه فرهنگ جا افتاده!خود من هر خوشی بخوام بکنم که نه دین نه منطق باهاش مخالفت کرده فرهنگ جامعه منو به خاطر تعصب باز میداره!یه مثالش همون تاپیک دوچرخه سواریه سریع دست رو هر چی که میزاری مردا تحریک میشن بگی اخ مردا تحریک میشن .ادم میمونه چی بگه!

با این اوصاف خانمهایی که همش تو خونه ان و خانه دارن تنهان؟

[Mohammad313]

درست مثل من الان تو برهه ای از زندگیم هستم که شدیدا تنهام و احساس میکنم دارم ذره ذره از درون متلاشی میشم، خیلی بده تنهایی کاش هیچکس تنها نشه.

[ebrahim.vt]

بنظرت الان به چه کسی نیاز داری ؟ با چه کسی باشی تنهاییت از بین میره

[saba95]

مگه دروغ گفتن یه فرهنگ جا افتاده اس؟....دروغ گفتن یه خصوصیت ذاتیه

بله.تو فرهنگ ما اونقدر که دوچرخه سواری خانم ها یا اعمال دیگه بدجا افتاده فکر نمیکنم دروغ بدجا افتاده باشه که مردم مثل نقل و نبات همش دروغ میگن!!همه ی رفتار های کلی یه جامعه و عقاید جا افتاده میشه فرهنگ اون ملت. تو فرهنگ ما دروغ،غیبت،پارتی بازی و.....هنوز اونقدر بد جا نیفتاده که مردم هر روز اینارو انجام میدن!!عزیزم مگه چیزای دیگه که فرهنگ ما رو تشکیل میده خصوصیت ذاتی نیست!!اینکه خصوصیت ذاتی چطور تربیت بشه و به شکل رفتار خودشو بروز بده میشه فرهنگ!!

[yasamanH]

بنظرت الان به چه کسی نیاز داری ؟ با چه کسی باشی تنهاییت از بین میره

آقا ابراهیم عزیز به نظر شما این مواقع حضور یه مادر دلسوز یا یه پدری که همیشه مث کوه پشتته و یا مثلا یه دوست هم جنس که تا ته راه باهات بیاد آدمو از تنهایی در نمیاره

[Mohammad313]

بنظرت الان به چه کسی نیاز داری ؟ با چه کسی باشی تنهاییت از بین میره

قطعا با ازدواج ولی تا یک سال دیگه شرایطش برام فراهم نیست.

[saba95]

با این اوصاف خانمهایی که همش تو خونه ان و خانه دارن تنهان؟

براتون مثال زدم گفتم تفکر عمومی اشتباهه نه ممکنه این خانم ها با دوستاشون رفت و امد کنن البته اگر همسرشون اجازه بفرماین .دارم میگم فرهنگ ما طوری هست که درایجاد حس تنهایی در مردم تا حدی دخیله.

[yasamanH]

بله.تو فرهنگ ما اونقدر که دوچرخه سواری خانم ها یا اعمال دیگه بدجا افتاده فکر نمیکنم دروغ بدجا افتاده باشه که مردم مثل نقل و نبات همش دروغ میگن!!همه ی رفتار های کلی یه جامعه و عقاید جا افتاده میشه فرهنگ اون ملت. تو فرهنگ ما دروغ،غیبت،پارتی بازی و.....هنوز اونقدر بد جا نیفتاده که مردم هر روز اینارو انجام میدن!!عزیزم مگه چیزای دیگه که فرهنگ ما رو تشکیل میده خصوصیت ذاتی نیست!!اینکه خصوصیت ذاتی چطور تربیت بشه و به شکل رفتار خودشو بروز بده میشه فرهنگ!!

صبای عزیز جسارت منو ببخشید صرفا دارم عقاید خودمو میگم... ولی واقعا اسم دروغو نمیشه فرهنگ گذاشت

[saba95]

صبای عزیز جسارت منو ببخشید صرفا دارم عقاید خودمو میگم... ولی واقعا اسم دروغو نمیشه فرهنگ گذاشت

این چه حرفیه .خواهش میکنم یاسمن جان من برای عقاید شما همیشه احترام قائلم.

[yasamanH]

این چه حرفیه .خواهش میکنم یاسمن جان من برای عقاید شما همیشه احترام قائلم.

مرسی از شما صبای عزیز...منم دارم متناسب سنم حرف میزنم و مطالعاتی که تا به حال داشتم شما بزرگترین و پخته تر مطمئنا دلایل شما منطقی تره

[ebrahim.vt]

من در طول عمرم 5 دوست صمیمی هم جنس داشتم که هر کدوم در طی یه دوره باهاشون دوست بودم ولی بسیار جالبه بدونید با هر کدوم فقط یک سال دوست بودم و بعد اتفاقات عجیبی می افتاد که از هم جدا میشدیم درست در ماه 12 ام دوستیمون
و یک دوست غیر هم چنس هم داشتم که 2 سال با ایشون دوست بودم انم از طریق تلفن که بعد رهایم کرد

بله پدر مادر خانواده ان عشق اند امید اند ولی دوست جای خود دارد

[yasamanH]

فرهنگ چیست ؟

[COLOR=#444444 !important]جامعه شناسان برای واژه ی «فرهنگ» حدود پانصد معنا ذکر کرده اند که پرداختن به تک تک آنها و بررسی نقاط قوّت و ضعف هر یک از آن معانی و مقایسه ی آن با دین بسی دشوار خواهد بود. ما در اینجا سه گونه تعریف- که هر یک از این گونه ها شامل تعداد زیادی از تعاریف می شود- را پیش می کشیم، سپس رابطه ی دین با هر یک را بررسی خواهیم کرد.[/COLOR]در برخی تعاریف، فرهنگ دربرگیرنده ی اعتقادات، ارزشها و اخلاق و رفتارهای متأثر از این سه، و همچنین آداب و رسوم و عرف یک جامعه معین تعریف می شود. در گونه ای دیگر از تعاریف، آداب و رسوم شالوده اصلی فرهنگ تلقی می شود و صرفاً ظواهر رفتارها، بدون در نظر گرفتن پایه های اعتقادی آن، به عنوان فرهنگ یک جامعه معرفی می گردد.و بالاخره در پاره ای دیگر از تعاریف، فرهنگ به عنوان «عاملی که به زندگی انسان معنا و جهت می دهد» شناخته می شود.

رابطه دین و فرهنگ

پس از شناخت سه نوع تعریف از فرهنگ، اینک می گوییم:دین- که عبارت است از مجموعه ای از باورهای قلبی و رفتارهای عملی متناسب با آن باورها- اگر با گونه ی نخست از تعاریف فوق مقایسه شود، جزء فرهگ تلقی می شود؛ زیرا فرهنگ در این دیدگاه هم شامل باورهای قلبی دینی و غیردینی و هم شامل رفتارها و اخلاق و آداب و رسوم دینی و غیردینی است. از این رو، «دین» جزء «فرهنگ» و زیرمجموعه ای از آن تلقی می شود.

چرا انسانها در جوامع دینی برای چیزهایی- علاوه بر اموری که سایر انسانها آنها را خوب یا بد می دانند- ارزش مثبت یا منفی قایل اند. به عبارت بهتر، منشأ خوبی و بدی چیست؟

اما اگر دین را با گونه ی دوم از تعاریف مقایسه کنیم، از آنجا که در این نوع از تعاریف ظواهر رفتار و آداب و رسوم به عنوان فرهنگ شناخته می شوند، رابطه ی دین با فرهنگ بسان دو مجموعه ای که فقط در بخشی از اعضا مشترک هستند قابل شناسایی است، و در این دیدگاه نه دین کاملاً جزء فرهنگ است و نه فرهنگ زیر مجموعه ای از دین می باشد.[COLOR=#444444 !important]شاید بتوان گفت تعریف فرهنگ به عاملی که به زندگی انسان معنا و جهت می دهد، منطقی ترین سخن در تعریف این واژه می باشد، اما پیش از هر چیز باید روشن کنیم که معنادار بودن زندگی انسان یعنی چه؟[/COLOR]اگر برخی رفتارهای انسان را با حیوانات مقایسه کنیم، خواهیم دید علی رغم برخی تفاوت های شکلی، ماهیت این دو گونه رفتار یکی است. به عنوان نمونه: انسان و حیوان هر دو به هنگام گرسنگی به دنبال غذا و رفع گرسنگی می روند و خود را سیر می کنند. اما در عین حال، علی رغم جابجایی فیزیکی و سیر شدن که در انسان و حیوان بطور یکسان واقع می شود، ممکن است رفتار انسان بار ارزشی مثبت یا منفی بیابد. مثلاً اگر انسانی غذای دیگری را بدزدد و خود را با آن سیر کند، عمل وی دزدی، غصب و تجاوز به حقوق دیگران تلقی می شود که همگی بار ارزشی منفی دارد. همچنین در جامعه ی دینی یک سلسله از رفتارها وجود دارد که دارای ارزش مثبت و یا منفی هستند. به عنوان نمونه، غیبت کردن و روزه خواری در اسلام دارای ارزش منفی، و رازداری و روزه گرفتن دارای ارزش مثبت اند. نکته ی حائز اهمیت در این میان این است که چرا انسانها در جوامع دینی برای چیزهایی- علاوه بر اموری که سایر انسانها آنها را خوب یا بد می دانند- ارزش مثبت یا منفی قایل اند. به عبارت بهتر، منشأ خوبی و بدی چیست؟

​شاید این مقاله بتونه یکم به خود من کمک کنه

[saba95]

مرسی از شما صبای عزیز...منم دارم متناسب سنم حرف میزنم و مطالعاتی که تا به حال داشتم شما بزرگترین و پخته تر مطمئنا دلایل شما منطقی تره

صخبت های شمام کاملا متینه و تاپیکتون خیلی جالبه .چون خود من هم خیلی احساس تنهایی میکنم و مطالعه در این زمینه میتونه به من کمک کنه.

[Mohammad313]

منم تو دوران دانشجویی شیش تا رفیق همجنس داشتم که تنها وجه مشترکمون عقاید سیاسی بود بعد از فارغ التحصیلی ارتباطمان قط شد چون فقط یه وجه مشترک بینمون بود که بخاطر بریدن من از فعالیت سیاسی همه چیز تموم شد در مورد رفیق غیر همجنس هم خوشبختانه یا بدبختانه توی رشته ما دختر نبود و از طرفی خودمم اهل ارتباط با غیر همجنس نبودم، الانم شرایط کارم باعث شده زندگی مجردی داشته باشم و ارتباط با خانواده هم اکثرا تلفنی شده

[saba95]

من در طول عمرم 5 دوست صمیمی هم جنس داشتم که هر کدوم در طی یه دوره باهاشون دوست بودم ولی بسیار جالبه بدونید با هر کدوم فقط یک سال دوست بودم و بعد اتفاقات عجیبی می افتاد که از هم جدا میشدیم درست در ماه 12 ام دوستیمون
و یک دوست غیر هم چنس هم داشتم که 2 سال با ایشون دوست بودم انم از طریق تلفن که بعد رهایم کرد

بله پدر مادر خانواده ان عشق اند امید اند ولی دوست جای خود دارد

دلیلش شاید این میتونه باشه که دوست هایی که انتخاب کردید با شما هم سو و هم عقیده نبودن.انتخاب دوست خیلی مهمه.من هم به تور دوستای بد خوردم و خیلی هم ضرر کردم.البته دوستان همجنس .ولی تجربه ای که بدست اوردم باعث شد بهترین دوستای زندگیم رو پیدا کنم.

[Experience]

مگه دروغ گفتن یه فرهنگ جا افتاده اس؟....دروغ گفتن یه خصوصیت ذاتیه

بعله دروغ گفتن یه خصوصیت ذاتی و شخصیه ولی وقتی فراگیر شد و به همه سرایت کرد تبدیل به نوعی فرهنگ میشه.

اونوقت هر کی دروغ نگه کودن حساب خواهد شد.

[Experience]

با این اوصاف خانمهایی که همش تو خونه ان و خانه دارن تنهان؟

آره ظاهراً تنها هستن اما اونا هم میتونن زندگیشونو مدیریت کنن و کلافه نباشن.

بستگی به طرز فکر و علایق هم داره.

اگه یکی کار بیرون و ارتباط اجتماعی براش مهم باشه واقعاً براش سخت میشه.

[Experience]

آقا ابراهیم عزیز به نظر شما این مواقع حضور یه مادر دلسوز یا یه پدری که همیشه مث کوه پشتته و یا مثلا یه دوست هم جنس که تا ته راه باهات بیاد آدمو از تنهایی در نمیاره

فقط یه همسر باهوش و منطقی و مهربون میتونه آدمو از تنهایی دربیاره.

اینجور آدما هم خیلی کم هستن.

[yasamanH]

بعله دروغ گفتن یه خصوصیت ذاتی و شخصیه ولی وقتی فراگیر شد و به همه سرایت کرد تبدیل به نوعی فرهنگ میشه.

اونوقت هر کی دروغ نگه کودن حساب خواهد شد.

خب بله من همین الان که داشتم سرچ میکردم راجبه مفهوم دقیق فرهنگ متوجه شدم که خود واژه ی فرهنگ به دویست و پنجاه شکل متفاوت معنی شده...من قبلا فکر میکردم که فرهنگو باید مثبت معنی کرد و وقتی گفته میشه یه فرهنگ بد جا افتاده منظور اینه که باز یه عادت درسته که مورد پسند عموم مردم نیس یا به اصطلاح عرف نیس...مثلا دیدین میگن فرهنگ غربیه فرهنگ بدیه که جا افتاده؟...خب منم فک میکردم اون فرهنگه مسلما خوبه ولی با عقاید ما سازگار نیس ...نمیدونستم که دروغم یه فرهنگ محسوب میشه...شاید پیش خودم میگفتم یه هنجار بده ...ولی خب الان میدونم هنجارها همون فرهنگها هستن تقریبا...نمیدونستم اینارو و الان به لطف دوستان آگاهی پیدا کردم.ممنون

[yasamanH]

فقط یه همسر باهوش و منطقی و مهربون میتونه آدمو از تنهایی دربیاره.

اینجور آدما هم خیلی کم هستن.

​بله خب اگه مقاله رو خونده باشین هستن کسایی که با وجود تاهل تنهان

[positive]

متاسفانه تنهایی خیلی درد بزرگیه
من اصلا منظورم ارتباط صمیمانه با جنس مخالف و این داستانا نیست
اما از همجنس خودم به شدت انتظار داشتم !
تمام دوستام رو تک تک از دست دادم
حتی از صمیمی ترین هاشون که فکر نمیکردم یه روز بزارن و برن
چرا ؟! چون با دختری در ارتباط نبودم و به دلیل این عقیدم سرزنش می شدم
دیگه حق و اجازه این رو نداشتم که تو جمعشون باشم ؛ به دلیل اینکه همه بلا استثنا با دوست دختر هاشون این ور اون میرفتن و نیازی به یه مجرد نداشتن !
نگاه های سنگینشون توی جمع هاشون از همه چیز عذاب دهنده تر بود
دیگه کسی حتی جواب سلامم رو هم نمیده !! چرا ؟!
چون هم فازشون نبودم و به راحتی از زندگیشون انداخته شدم بیرون ...
نمیدونم شاید اینکه نخوای با چندین نفر قبل از ازدواج در ارتباط باشی چیز خیلی زشتی باشه و از طرف دیگران محکوم بشی
شاید راه رو از اول اشتباه رفتم ...
شاید واقعا اشتباه رفتم که تو این لحظه حتی یکی از دوستان سابقم هم حتی جواب سلامم رو نمیده !
شاید ...

[yasamanH]

متاسفانه تنهایی خیلی درد بزرگیه
من اصلا منظورم ارتباط صمیمانه با جنس مخالف و این داستانا نیست
اما از همجنس خودم به شدت انتظار داشتم !
تمام دوستام رو تک تک از دست دادم
حتی از صمیمی ترین هاشون که فکر نمیکردم یه روز بزارن و برن
چرا ؟! چون با دختری در ارتباط نبودم و به دلیل این عقیدم سرزنش می شدم
دیگه حق و اجازه این رو نداشتم که تو جمعشون باشم ؛ به دلیل اینکه همه بلا استثنا با دوست دختر هاشون این ور اون میرفتن و نیازی به یه مجرد نداشتن !
نگاه های سنگینشون توی جمع هاشون از همه چیز عذاب دهنده تر بود
دیگه کسی حتی جواب سلامم رو هم نمیده !! چرا ؟!
چون هم فازشون نبودم و به راحتی از زندگیشون انداخته شدم بیرون ...
نمیدونم شاید اینکه نخوای با چندین نفر قبل از ازدواج در ارتباط باشی چیز خیلی زشتی باشه و از طرف دیگران محکوم بشی
شاید راه رو از اول اشتباه رفتم ...
شاید واقعا اشتباه رفتم که تو این لحظه حتی یکی از دوستان سابقم هم حتی جواب سلامم رو نمیده !
شاید ...

نه اصلا اشتباه نرفتین ... گاهی وقتا متمایز بودن بهترین کاریه که میشه انجام داد...از خدا میخوام تو راهی که انتخاب کردین هیچ وقت سست نشین

[parsana]

متاسفانه تنهایی خیلی درد بزرگیه
من اصلا منظورم ارتباط صمیمانه با جنس مخالف و این داستانا نیست
اما از همجنس خودم به شدت انتظار داشتم !
تمام دوستام رو تک تک از دست دادم
حتی از صمیمی ترین هاشون که فکر نمیکردم یه روز بزارن و برن
چرا ؟! چون با دختری در ارتباط نبودم و به دلیل این عقیدم سرزنش می شدم
دیگه حق و اجازه این رو نداشتم که تو جمعشون باشم ؛ به دلیل اینکه همه بلا استثنا با دوست دختر هاشون این ور اون میرفتن و نیازی به یه مجرد نداشتن !
نگاه های سنگینشون توی جمع هاشون از همه چیز عذاب دهنده تر بود
دیگه کسی حتی جواب سلامم رو هم نمیده !! چرا ؟!
چون هم فازشون نبودم و به راحتی از زندگیشون انداخته شدم بیرون ...
نمیدونم شاید اینکه نخوای با چندین نفر قبل از ازدواج در ارتباط باشی چیز خیلی زشتی باشه و از طرف دیگران محکوم بشی
شاید راه رو از اول اشتباه رفتم ...
شاید واقعا اشتباه رفتم که تو این لحظه حتی یکی از دوستان سابقم هم حتی جواب سلامم رو نمیده !
شاید ...

بجاش شما ۷۰_۸۰ سال زندگی آیندتو محکم کردی!
شاید خیلی از دوستاتون این ۷۰ _ ۸۰ سال رو از دست دادن!
اما پیروزشون تویی!!!
ب جاش مایه افتخار این مملکتی!

[parsana]

متاسفانه تنهایی خیلی درد بزرگیه
من اصلا منظورم ارتباط صمیمانه با جنس مخالف و این داستانا نیست
اما از همجنس خودم به شدت انتظار داشتم !
تمام دوستام رو تک تک از دست دادم
حتی از صمیمی ترین هاشون که فکر نمیکردم یه روز بزارن و برن
چرا ؟! چون با دختری در ارتباط نبودم و به دلیل این عقیدم سرزنش می شدم
دیگه حق و اجازه این رو نداشتم که تو جمعشون باشم ؛ به دلیل اینکه همه بلا استثنا با دوست دختر هاشون این ور اون میرفتن و نیازی به یه مجرد نداشتن !
نگاه های سنگینشون توی جمع هاشون از همه چیز عذاب دهنده تر بود
دیگه کسی حتی جواب سلامم رو هم نمیده !! چرا ؟!
چون هم فازشون نبودم و به راحتی از زندگیشون انداخته شدم بیرون ...
نمیدونم شاید اینکه نخوای با چندین نفر قبل از ازدواج در ارتباط باشی چیز خیلی زشتی باشه و از طرف دیگران محکوم بشی
شاید راه رو از اول اشتباه رفتم ...
شاید واقعا اشتباه رفتم که تو این لحظه حتی یکی از دوستان سابقم هم حتی جواب سلامم رو نمیده !
شاید ...

من نخاستم شعار بدم اما وقتی میبینم دور و ورم و تو فامیل این همه پسر هستن که همش با دخترا دوست میشن شمارو میبینم فکر مبکنم از تعداد محدودی هستین که پاک زندگی کردین!
از دست دادن دوست سخته اما به چه قیمتی به قیمت خراب کردن آیندتون?
همیشه موفق باشید!

[127128]

سلام
تاپیک خوبیه ممنون از استارتر

یه سوال از همگی شما دارم اگه ممکنه حواب بدین.
همونطور که میدونید همه ی ما دوستانی در هر برهه از زندگی خودمون داریم: دوران تحصیل، دوستان محله، دوستان فامیلی

این مدل دوستان میتونن مقطعی باشن مثلا دوستان دوران دبیرستان یک دوره با آدم یاشند حتی 3-5 سال و بعد سرد بشن و جدا شن یا بعضی هاشون از اول دبستان تا آخر باهات باشند چه بعد از ازدواج و ...
تجربه خود من از دوستان مقطعی که داشتم، حتی با وجود صمیمیت موقت اون برهه این بود که عوامل جداییشون : غرور بیجا، مشغله، بی اعتمادی در رفاقت و ..... بوده.


شما دلیل مقطعی بودن دوستیها رو چی می دونید ؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟


آیا واقعا اگه سرکسی شلوغ باشه و گرفتار زندگیشم باشه بازم این دلیل میشه که سراغ همدیگه نریم و بعد از دیدن هم توی مکان های خاصی لبخند بزنیم و تازه بگیم: چه خبر ؟ چیکار میکنی ؟
مگه تلفن همراه رو از ما گرفتن ؟ اون خیلی قدیم تر ها که حداقل نامه هم برای هم میفرستادند الان که به مراتب خیلی راحت تر هستیم.

[127128]

1-شما دلیل مقطعی بودن دوستیها رو چی می دونید ؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
2-مدت زمان ارتباط در دوستی (به معنای اصل کلمه و نه دوستان فصلی و موقتی) چه قدر باید باشه ؟ هر هفته یکبار، دو بار یا سه بار ؟ یا هر ماهی یکبار، دو بار و سه بار ؟

[Experience]

1-شما دلیل مقطعی بودن دوستیها رو چی می دونید ؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
2-مدت زمان ارتباط در دوستی (به معنای اصل کلمه و نه دوستان فصلی و موقتی) چه قدر باید باشه ؟ هر هفته یکبار، دو بار یا سه بار ؟ یا هر ماهی یکبار، دو بار و سه بار ؟

1- روشن شدن عدم صداقت و حسودی و منفعت جویی و یا هر اخلاق ناپسند دیگه ای از افراد.

2- این بستگی به مشغله افراد داره ولی به قول شما موبایل که هست و اگه واقعاً صمیمیتی بینشون باشه ازین طریق میتونن جویای حال هم باشن.

[Experience]

درود
خسته نباشید
متاسفانه همه این موارد برمیگرده به فرهنگ ایرانی
متاسفانه فرهنگ ایرانی طوری در کشور ما جا افتاده که اکثر جوان ها و حتی سن های بالاتر احساس تنهایی میکنن
توی کشور ما ازادی نیست اگر ازادی بود چنین افسردگی هایی ناشی از تنهایی نداشتیم

به نظر من پایبند نبودن افراد به اصول اخلاقی بیشتر تاثیرگزار بوده در این قضیه.

مذهبی و غیرمذهبیم نداره، هر کسی میتونه به اصول اخلاقی پایبند باشه یا نباشه.

[yasamanH]

سلام
تاپیک خوبیه ممنون از استارتر

یه سوال از همگی شما دارم اگه ممکنه حواب بدین.
همونطور که میدونید همه ی ما دوستانی در هر برهه از زندگی خودمون داریم: دوران تحصیل، دوستان محله، دوستان فامیلی

این مدل دوستان میتونن مقطعی باشن مثلا دوستان دوران دبیرستان یک دوره با آدم یاشند حتی 3-5 سال و بعد سرد بشن و جدا شن یا بعضی هاشون از اول دبستان تا آخر باهات باشند چه بعد از ازدواج و ...
تجربه خود من از دوستان مقطعی که داشتم، حتی با وجود صمیمیت موقت اون برهه این بود که عوامل جداییشون : غرور بیجا، مشغله، بی اعتمادی در رفاقت و ..... بوده.


شما دلیل مقطعی بودن دوستیها رو چی می دونید ؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟


آیا واقعا اگه سرکسی شلوغ باشه و گرفتار زندگیشم باشه بازم این دلیل میشه که سراغ همدیگه نریم و بعد از دیدن هم توی مکان های خاصی لبخند بزنیم و تازه بگیم: چه خبر ؟ چیکار میکنی ؟
مگه تلفن همراه رو از ما گرفتن ؟ اون خیلی قدیم تر ها که حداقل نامه هم برای هم میفرستادند الان که به مراتب خیلی راحت تر هستیم.

ممنونم از حضورتون... اگه بخوام به سوالاتتون جواب بدم دوستای خودمو مثال میزنم ...ده سال با یه دختر که خودم بهش خواهر میگفتم دوست بودم اما بعد از ده سال عقایدمون متفاوت شد ینی اون مسیری رو انتخاب کرد که من احساس کردم ادامه ی این رابطه منم به اون مسیر میکشونه و به این خاطر دوستیمون تموم شد ... اما یه دوست دیگه دارم که شاید هشت سالی میشه باهم خواهریم (میگم خواهر چون از یه خواهرم بهم نزدیک تره)...من خواهر ندارم ولی وقتی این دوستم کنارمه تمام غمهامو فراموش میکنم ...عقایدمون تمام اهدافمون و مسیرمون یکیه واسه زندگی...هیچ وقت باهم دعوای کوچیکی ام نداشتیم چون همو خوب میشناسیم...به این خاطر من فک میکنم اگه دوتا دوست طرز تفکرشون و عقایدشون مث هم باشه مطمئنا سالیان سال کنار هم میمونن...اینکه بعضیا بعد از ازدواج یا سر کار رفتن یا.. از دوستاشون جدا میشن اینه که احترامی واسه دوستاشون قائل نیستن یا مث من احساس میکنن مسیرهای زندگیشون باهم متفاوقته...