نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: احتمالا وسواس فکری

3128
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12636
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Exclamation احتمالا وسواس فکری

    با سلام خدمت دوستان .
    من مشکلی دارم که مطمئن نیستم اسمش ((وسواس فکری )) باشه اما به هرحال من شرحش میدم خواهش میکنم اگر کمکی از دستتون ساختس که مطمئنید کمک میکنه دریغ نکنید :
    من فکر میکنم این مشکل رو از بچگی داشتم ولی الان خیلی بدتر شده (البته فقط فکر میکنم ممکنه اینطوری نباشه ) مثلا بچه بودم خیلی ادم مذهبی بودم و این مسجد بروها بعد تو ذهنم همش اماما پیامبرا رو فحش میدادم و از خدا میترسیدم که بلایی سرم بیاره خیلی تحملش برام سخت بود خیلی طول کشید تا خوب شدم . ( واصن نمیدونم چجوری خوب شدم ) فکر کنم شیش هفت سالم شایدم یخورده بیشتر .
    و این چنین مواردی که تا به اینجا رسید که این مشکل بزرگتر شده و داره زندگیمو نابود میکنه
    من پارسال دوستی داشتم که خیلی باهاش صمیمی شدم . بعد من از روی علاقم به سینما کلی فیلم و اینا دارم این دوستم تصمیم گرفتیم که باهم مبادله کنیم و بعد خیلی حساس بودم که مثلا 4 تا بهش فیلم میدم 4 تا فیلمم بگیرم سر همین حساسیتا باهاش به مشکل خوردم ( اخرشم تعداد فیلمایی که من داده بودم خیلی بیشتر بود ) خلاصه من به اون دوستم حساسیت پیدا کردم و نمیتونستم تحملش کنم در حالی که ادم با معرفتی بود و زیاد بد نبود من از مشکلم اگاه نبودم و همش فکر میکردم یعنی چی میشه یعنی بازم دعوامون میشه یعنی اخرش من با این به کجا میرسم تا مرز دیوونگی رفتم ولی وقتی باهاش اشتی کردم تموم شد رفت منم فکر کردم مشکلم تموم شده .
    تابستون شد من میرفتم سر کار همین حس رو به یکی که اونجا (البته نه بخاطر فیلم به خاطر غیر قابل تحمل بودن قد بازیاش و اختلافاتی که باهاش داشتم ) اما چون به هرحال کار بود و سرم شلوغ بود زود فراموش شد . یک ماه مونده بود مدرسه ها شروع بشه من ثبت نام کرده بودم که همون دوست پارسالم زنگ زد گفت همون مدرسه ای میخواد بنویسه که من نوشتم بعد دوباره وسواس اون اومد توذهنم واقعا دیوونه شدم انقدر فکر میکردم و یجوری انگار شبیه ترس داشتم ازش که کل کارام تحت تاثیرش قرار گرفته که خوشبختانه نیومد مدرسمون و من حدود یک هفته ای از شر این فکرا خلاص شدم . هفته دوم مدرسه ها بود که یه دعوای فیزیکی بایکی از بچه های کلاسمون داشتم بعد از اون همش فکر میکردم قراره چی بشه و من چجوری اینو یه سال تحمل کنم یا ممکنه سال بعد نه میتونستم درس بخونم نه سرکلاس به درس گوش بدم داشتم دیوونه میشدم . تا اینکه رفتم پیش مشاور اون گفت برو پیش روانپزشک به سختی خونوادمو راضی کردم که بریم پیش روانپزشک اونم قرص داد ( لویکسام ) و گفت مشکلت وسواس فکریه و باید سرتو گرم کنی و این حرفا منم قرصارو خوردم سعی هم میکردم سرمو گرم کنم اما بازم بهتر نمیشد ( قرص فقط باعث خوابم میشد وقتی ام میخواستم مثلا سرمو گرم کنم نگاه فیلم میکردم ولی اونقدر فکر اون مشکل بودم هیچی از فیلم نمیفهمیدم ) خوب نشدم و داشتم دیوونه میشدم این حسو علاوه بر اون به چن نفر دیگه داشتم مشاور پیشنهاد داد کلاسمو عوض کنم بعدش من گفتم عوض کنم گفت فکر نکنم بشه اما به سختی و هزار دردسر درحالی که 45 روز مدرسه ها میگذشت کلاسمو عوض کردم . روزای اول دوم همش مراقب بودم تو این کلاسم این اتفاق نیوفته ولی خب یکی بود رودار و این حرفا که ( شاید من فکر میکردم اینجوریه ) فکرام رو رفتارم باهاش تاثیر گذاشت و باعث شد دعوامون بشه و از اینجا وسواسم به این شروع شد یه دوستی داشتم که فهمیدم هم محلی مونه باهاش میومدم خونه بعد چند وقتم رفتم پیشش نشستم و با اون پسرم یجورایی مشکلم حل شد با این دوست جدیدمم مشکلی نداشتم حدود یک ماهی درست شده بود همچی تا اینکه نوبت دوم شروع شد . و من رو رفتارم با این دوستمم به مشکل خوردم که واقعا خوبه . همچیو خیلی باهاش پیچیده میکنم سرچیزای که خیلی سادن انقدر فکر میکنم که دیوونه بشم هم چیزو باهاش از دید منفی میگیرم درحالی که خودمم میدونم نباید اینجوری باشه و نمیخوام دوستیم باهاش خراب بشه همش دعا میکنم برن از همدان چون ممکنه برن تهران ولی از اون طرفم میدونم اگه برن خب تو اون کلاس تنها میشم و دیگه کسی نیست و احتمالا بعد از چن روز به یک نفر دیگه وسواس پیدا میکنم ... دیگه هم نمیتونم از اون مشاور کمک بگیرم نمیدونمم چرا خانواده هم حاظر نیست برای روانپزشک هزینه کنه و اصلا مشکلم رو درک نمیکنم تنها راه چارم این بود که بیام اینجا بنویسم گرچه میدونم کاری از دست کسی ممکنه ساخته نباشه و یجورایی به وسواس وسواس پیدا کردم و واقعا دارم دیوونه میشم ... در ضمن 17 سالمه ادم خیلی باهوشیم اصن بهم نمیخوره همچین مشکلاتی داشته باشم کلا از اون دستم که اگه این مشکل نبود خیلی خاص زندگی میکردن و راحت ! و خیلی راحت میتونست موفق باشه این مشکل و البته تنبلی خودم باعث شد اصلا درس نخونم ولی تو موقع امتحانات چون مدرسه نمیرفتم به جز برای امتحان و این مشکلات رو نداشتم خیلی خوب خوندم و تقریبا به خاطر همونا نفر سوم مدرسمون شدم الان یجورایی حیفم میاد این دوره حساس از زندگیمو از دست بدم بخاطر همچین مشکلی خواهش میکنم واقعا خواهش میکنم اگه راهکاری دارید دارویی دارید که کمک کنه بهم معرفی کنید خیلی خیلی خیلی سپاس گذارم .

  2. کاربران زیر از MK1999 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احتمالا وسواس فکری

    سلام

    برای وسواس فکری راه حل های عملی متنوعی ارائه شده که شما با اراده و پشت کار میتونی ذهننتو کنترل کنی

    1. غرقه‏ سازی؛
    یعنی شما به جای مبارزه با افکار آزاردهنده، خودت را در معرض همون موضوعی که ازش رنج میبری قرار میدی، به طوری که که از اون فکر خسته و متنفر بشی
    پس هر روز زمانی را فقط و فقط به همون موضوع فکر کن نه چیز دیگه، وقتی تنفر از این فکر اجباری شکل گرفت، اراده و اختیارت در دور کردن این فکر تقویت میشه


    2. تخلیه انرژی منفی:
    هروقت افکار آزاردهنده به سراغت اومد ، سعی کن در وضعیتت تغییر ایجاد کنی تا ذهنت از موضوع منحرف بشه. اینکارو میتونی با
    - کوبیدن مشت به زمین
    - گفتن یک ذکر مثلا: لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
    - تغییر مکان دادن
    انجام بدی


    3. روش کش دور مچ:
    یه کش نازک را دور مچ دست میبندی. هروقت فکر آزاردهنده اومد سراغت ، با کشیدن کش و رها کردن اون درد مختصری روی دست ایجاد میکنی و این باعث میشه فکرت از موضوع دور بشه



    4. محدود کردن افکار به زمان خاصی از روز
    یعنی برای افکارت برنامه ریزی کن تا تحت کنترل باشه و به صورت پراکنده همیشه ذهنت درگیر نشه
    و با این روش میزان ساعت فکر کردن را هم کم کم کاهش بده، مثلا اگه هفته اول از ساعت 5-7 را درنظر گرفتی، هفته دوم یه ربع ازش کم کن، تا کم کم مدتش محدودتر بشه


    5. اراده ، پشتکار صبر، تلقین
    فرایند درمان وسواس فکری زمان میبره پس صبر و پشتکار داشته باش،
    یادت باشه وسواس فکری چیزی به جز یه فکر مزاحم نیست،
    پس هر روز به خودت تلقین کن که "من میتونم افکار وسواسیم را کنار بذارم و بر اونا غلبه کنم"

    6. این فایل صوتی هم میتونه کمکت کنه در این مورد بیشتر بدونی :
    http://s1.p30download.com/users/101/...wnload.com.rar
    امضای ایشان



  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12636
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احتمالا وسواس فکری

    اگه کــسی راهنمایی دیگه میتونه بکـــنه دریغ نکنه :/

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وسواس فکری
    توسط shahla88 در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 02-16-2015, 12:50 AM
  2. وسواس فکری
    توسط newmac در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-07-2014, 01:20 PM
  3. وسواس شدید دارم
    توسط نفس2 در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 11-02-2014, 01:45 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد