صفحه 2 از 3 123
نمایش نتایج: از 51 به 100 از 129

موضوع: احساساتی بودن

71601
  1. بالا | پست 51

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    سلام به همه ی دوستان گلم .

    مشکلم حل شده. تا حدودی بهتر تونستم احساساتمو کنترل کنم . دارم بهتر میشم .

    مرسی از کاربرای زیر که مشکلمو حل کردن
    باران باران .دنیا و نگین سبز .
    ازتون متشکرم دوستان گلم
    هرروزم بهتراز دیروزمه



    ایشالا مشکلات همه حل بشه .با آرزوی موفقیت واسه همه دوستان گلم

  2. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2487
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساساتی بودن

    هم درد هستیم دقیقا..چرا یه جواب درست و حسابی نمی دید؟ ای مشاوران محترم معبد امن هوتپ

  4. بالا | پست 53

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط سیاه نمایش پست ها
    هم درد هستیم دقیقا..چرا یه جواب درست و حسابی نمی دید؟ ای مشاوران محترم معبد امن هوتپ
    شماهم احساساتی هستید ؟ تاحالا چکارکردید واسه همین احساسی بودنتون ؟

  5. بالا | پست 54

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1754
    نوشته ها
    72
    تشکـر
    25
    تشکر شده 39 بار در 27 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    سلام امین جان. تازه امروز پستت رو دیدم آخه کم میام تو سایر. خوشحالم که حالت بهتر شده و متاسف که تا حالا پستت رو ندیده بودم که شایدمیتونستم کمکت کنم.
    احساساتت شبیه آدمایی بوده که عاشق کسی هستن(نکنه توهم عاشق بودی؟)و به همین خاطر خیلی خیلی لطیفن و احساساتی.و همش با دیگران مهربونن و کوچکترین بی توجهی دلشونو میشکنه.
    خب باید بگم درکل آدما مهربونی زیاد رو دلیل بر ضعف می دونن به خاطر همینم بدجواب می دن و به راحتی به آدم ضعیف حتی بیشتر از بقیه بدی میکنن و قدر نشناسن. منم یکم نه مثل تو اینطور بودم بعد از مدتی که جواب خوبی هامو با بدی دیدم دارم سعی می کنم دیگه اول به فکر خودم باشم.بعدشم بعضی از آدما اصلا لیاقت خوبیو ندارن من چرا محبتمو بیخودی جایی که نباید خرج کنم و هدرش بدم؟ وقتی حس همدردی تو جایی که نباید بهم دست می ده از اونجا می رم یا خودمو با چیزه دیگه سرگرم می کنم و بدی هایی که دیدمو براخودم مرور می کنم.خلاصه دیگه محبتمو خرج آدمای قدرنشناس نمیکنم. امیدوارم حالت ازینی که هست بهتر بشه و دیگه کسی دلتو نشکنه

  6. 2 کاربران زیر از سکینه جون بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 55

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط سکینه جون نمایش پست ها
    سلام امین جان. تازه امروز پستت رو دیدم آخه کم میام تو سایر. خوشحالم که حالت بهتر شده و متاسف که تا حالا پستت رو ندیده بودم که شایدمیتونستم کمکت کنم.
    احساساتت شبیه آدمایی بوده که عاشق کسی هستن(نکنه توهم عاشق بودی؟)و به همین خاطر خیلی خیلی لطیفن و احساساتی.و همش با دیگران مهربونن و کوچکترین بی توجهی دلشونو میشکنه.
    خب باید بگم درکل آدما مهربونی زیاد رو دلیل بر ضعف می دونن به خاطر همینم بدجواب می دن و به راحتی به آدم ضعیف حتی بیشتر از بقیه بدی میکنن و قدر نشناسن. منم یکم نه مثل تو اینطور بودم بعد از مدتی که جواب خوبی هامو با بدی دیدم دارم سعی می کنم دیگه اول به فکر خودم باشم.بعدشم بعضی از آدما اصلا لیاقت خوبیو ندارن من چرا محبتمو بیخودی جایی که نباید خرج کنم و هدرش بدم؟ وقتی حس همدردی تو جایی که نباید بهم دست می ده از اونجا می رم یا خودمو با چیزه دیگه سرگرم می کنم و بدی هایی که دیدمو براخودم مرور می کنم.خلاصه دیگه محبتمو خرج آدمای قدرنشناس نمیکنم. امیدوارم حالت ازینی که هست بهتر بشه و دیگه کسی دلتو نشکنه
    سلام .

    مرسی سکینه جان .نظرلطفتونه .

    نگاکن من همیشه حرفای تو رو به خودم میزنم و تصمیم میگیرم که الکی به پای هرکس دل نسوزونم و محبت نکنم . ولی تا موقعیتش پیش میاد .اصلا فراموش میکنم که تصمیم گرفتم . قشنگ میرم اینقد طرف مقابلو محبت مینم .اگه ناراحتی داره از دلش درمیارم وخیلی چیزای اینجوری . آخرشم همون فرداش یا پس فردا قشنگ جوابمو میزاره کف دستم . باز هی پیش خودم خودمو نفرین میکنم که چرا دوباره همچین کاری کردم .
    بخدا سخته

    بازم تشکر سکینه جان

  8. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 56

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2351
    نوشته ها
    97
    تشکـر
    133
    تشکر شده 55 بار در 40 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    منم درست مثل شما هستم ....

  10. بالا | پست 57

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2351
    نوشته ها
    97
    تشکـر
    133
    تشکر شده 55 بار در 40 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    سلام ..منم همين طورهستم ولي نه حد شما...من خودم احساساتم وكنترل مي كنم واز رفتم دربين مردم خودداري ميكنم وبيشتر تنهايي رودوست دارم تااينكه برم جايي وناراحت برگردم .....بيشتر اهنگ هاي غم گين گوش مي دم و مي رم اتاق وگريه مي كنم مثل شما ولي زياد نه

  11. 2 کاربران زیر از parenaz بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 58

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1754
    نوشته ها
    72
    تشکـر
    25
    تشکر شده 39 بار در 27 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    خواهش می کنم وظیفست. بدار واست مثال بزنم که چی باعث شد مسیرم تغییر کنه. به آدما محبت می کردم و بهشون کمک میکردم تا از مشکلی که دارن بیرون بیان و پیشرفت کنن. اما وقتی از اون حال بیرون میومدن خودشون رو برام میگرفتن احساس برتری یا حتی تحقیر میکردن. انگار نه انگرا که تا دیروز حال و روزشون چی بوده و به کمک کی اومدن بیرون. آخه وقاحت هم تا این حد که بعدش بیان خودشون بالاتر ببینن و تازه تحقیرتم بکنن؟!خب وقتی این رفتارارو دیدم گفتم سکینه نیستم اگه باز به اینجور آدما خوبی کنم ونمیگم آسون بود ولی شد.می دونم سخته چون که من اصلا اینطور بار اومدم و از اول همینطور بودم و بلد نبودم جور دیگه. البته سن و سال هم تاثیر داره و هرچی آدم بزرگتر میشه بهتر اینکارا رو می کنه در واقع هرچی سنت کمتر باشه روحت لطیف تره. به هر حال تمرین کن هیچی به اندازه تمرین و صبروحوصله تا بهتر شدن نمیتونه به ادم کمک کنه.

  13. 3 کاربران زیر از سکینه جون بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 59

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط parenaz نمایش پست ها
    سلام ..منم همين طورهستم ولي نه حد شما...من خودم احساساتم وكنترل مي كنم واز رفتم دربين مردم خودداري ميكنم وبيشتر تنهايي رودوست دارم تااينكه برم جايي وناراحت برگردم .....بيشتر اهنگ هاي غم گين گوش مي دم و مي رم اتاق وگريه مي كنم مثل شما ولي زياد نه
    ع سلام گلم .

    آره منم همینجورم . ولی دیگه گریه نمیکنم . تو خودم میریزمش.

    سخته . اخه چقدر تنهایی ؟ درسته بعضی اوقات هیچی مثل تنهایی نمیشه . ولی تنها بودن هم درد بزرگیه .
    بعضی اوقا تنهایی اولش شرینه .احساس ارامش میکنی .ولی بعداز مدتی دیگه نمیتونی تنها بودنو تحمل کنی . بی حوصله میشی . کلافه میشی . حاضری به هرقیمتی از تنهایی دربیای .

  15. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 60

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط سکینه جون نمایش پست ها
    خواهش می کنم وظیفست. بدار واست مثال بزنم که چی باعث شد مسیرم تغییر کنه. به آدما محبت می کردم و بهشون کمک میکردم تا از مشکلی که دارن بیرون بیان و پیشرفت کنن. اما وقتی از اون حال بیرون میومدن خودشون رو برام میگرفتن احساس برتری یا حتی تحقیر میکردن. انگار نه انگرا که تا دیروز حال و روزشون چی بوده و به کمک کی اومدن بیرون. آخه وقاحت هم تا این حد که بعدش بیان خودشون بالاتر ببینن و تازه تحقیرتم بکنن؟!خب وقتی این رفتارارو دیدم گفتم سکینه نیستم اگه باز به اینجور آدما خوبی کنم ونمیگم آسون بود ولی شد.می دونم سخته چون که من اصلا اینطور بار اومدم و از اول همینطور بودم و بلد نبودم جور دیگه. البته سن و سال هم تاثیر داره و هرچی آدم بزرگتر میشه بهتر اینکارا رو می کنه در واقع هرچی سنت کمتر باشه روحت لطیف تره. به هر حال تمرین کن هیچی به اندازه تمرین و صبروحوصله تا بهتر شدن نمیتونه به ادم کمک کنه.

    سلام سکینه خانم گل .

    بخدا دقیقا منم همین مشکلی رو که گفتی دارم . بخدا بعضی اوقات میمونم به آدمها نگاه میکنم که چطور کسی که در حقشون محبت میکنه و کمکشون میکنه .اینجور جوابشو میدن . من انتظاری ندارم که جواب محبتمو با محبت بدن . ولی دیگه اینجوری جواب دادن هم واقعا خیلی پرویی میخواد .
    کسی نیست بهش بگه تا دیشب کی گریه میکرد و کی دلداریت میداد . حالا خودتو بالاتر میدونی و سنگین حرف میزنی جوری که انگار هیزم تری بهت فروختم .

    .من هی تصمیم میگیرم . ولی هی میرم طرفشون .نمیتونم جلو خودمو بگیرم .دلم نمیذاره .
    ولی حالا یکم دارم به گفته دنیا جان گوش میدم .دوستامو کمتر کردم .ولی هنوز مشکل احساساتی بودنمو دارم و نمیتونم چه طور باید کنترلش کنم .

    آگه صفحات اولو بخونی .بهتر و دقیق تر با مشکلم آشنا میشی

    واقعا مرسی که نظرتو دادی .خیلی خوشحال شدم .

  17. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 61

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2351
    نوشته ها
    97
    تشکـر
    133
    تشکر شده 55 بار در 40 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    ع سلام گلم .آره منم همینجورم . ولی دیگه گریه نمیکنم . تو خودم میریزمش.سخته . اخه چقدر تنهایی ؟ درسته بعضی اوقات هیچی مثل تنهایی نمیشه . ولی تنها بودن هم درد بزرگیه .بعضی اوقا تنهایی اولش شرینه .احساس ارامش میکنی .ولی بعداز مدتی دیگه نمیتونی تنها بودنو تحمل کنی . بی حوصله میشی . کلافه میشی . حاضری به هرقیمتی از تنهایی دربیای .
    بله خوب قبول دارم خودم هم همين حس هارو دارم ...ولي كارديگه ازدستم برنمي ياد .....سعي مي كنم كه خودم رو گوشه گيرنكنم ولي نمي شه

  19. بالا | پست 62

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نگا .یه راه حلی یه راهکاری باید باشه که بتونیم جلو خودمونو بگیریم .اینجور خو نمیشه زندگی کرد که فقط خوشی هامون لحظه ایی باشن .

    یکی بیاد منطقی بامن حرف بزنه. کمکم کنه مثل یه دوست خوب .که بتونم خودمو کنترل کنم .احساسمو .دلمو .

    خسته شدم بخدا . یکی پیدا نمیشه

  20. بالا | پست 63

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1754
    نوشته ها
    72
    تشکـر
    25
    تشکر شده 39 بار در 27 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    نگا .یه راه حلی یه راهکاری باید باشه که بتونیم جلو خودمونو بگیریم .اینجور خو نمیشه زندگی کرد که فقط خوشی هامون لحظه ایی باشن .

    یکی بیاد منطقی بامن حرف بزنه. کمکم کنه مثل یه دوست خوب .که بتونم خودمو کنترل کنم .احساسمو .دلمو .

    خسته شدم بخدا . یکی پیدا نمیشه
    عزیزم منطقی وجود نداره برا اینکه جواب خوبیو با بدی بدن.به نظر تو وجود داره؟ اما همینطور دلیلی هم وجود نداره برا اینکه خودتو به خاطر دیگرانی که ارزششو ندارن ناراحت کنی. بعدشم باید دلتو کنترل کنی دیگه پس سهم عقل آدما کجا می ره؟ خیلی جاها تو زندگی هست که باید پارو دل گذاشت و جلو رفت. نگو نمیشه خواستن توانستن است به این فکر کن که خودتم آینده داری اینطوری خراب میشه که! پس خودت چی؟ به نظرم کارایی که تا به حال دوستان بهت گفتنو یواش یواش با تمرین و ممارست انجام بده و توکلت به خدا باشه اینقدر نگو نمیشه. میشه والله به خدا میشه

  21. بالا | پست 64

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1754
    نوشته ها
    72
    تشکـر
    25
    تشکر شده 39 بار در 27 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    من شخصا وقتی تو چنین موقعیتی قرار می گیرم به بدی ها و ضررهایی که در مقابل خوبی هام دیدم فکر می کنم و یکی یکی بیاد میارمشون و از همدردی یا خوبی مجدد منصرف میشم

  22. بالا | پست 65

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2351
    نوشته ها
    97
    تشکـر
    133
    تشکر شده 55 بار در 40 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    به نطر من شمابهتره به مشاور حضوري بريد ......

  23. کاربران زیر از parenaz بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 66

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط parenaz نمایش پست ها
    به نطر من شمابهتره به مشاور حضوري بريد ......
    اگه صفحات اول رو بخونید .بهتر متوجه میشید که چرا مشاوره حضوری نمیرم و....

  25. بالا | پست 67

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1754
    نوشته ها
    72
    تشکـر
    25
    تشکر شده 39 بار در 27 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    [QUOTE=amin;11017]اگه صفحات اول رو بخونید .بهتر متوجه میشید که چرا مشاوره حضوری نمیرم و....[/QUOT
    مجددا سلام امین جان. منم با پریناز موافقم هم مشاور هم روانپزشک.گاهی ممکنه چیزایی ریشه ی اینطور مسائل باشه که که شاید اصلا به فکر آدم نرسه. آره خوندم چرا نمیری پیش مشاور. ایرادی نداره که مشاور برا همین چیزاست میتونی از یک ساعت مشاوره حضوری چهل و پنج دقیقشو گریه کنی یه پونزده دقیقه ی آخرو حرف بزنی. اشکالی نداره به نظرم حتما برو خصوصا پیش روانپزشک هم برو. من خودم برا مشکلاتم چندین بار رفتم.موفق باشی عزیزم

  26. 2 کاربران زیر از سکینه جون بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 68

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    سلام دوست عزیز
    علاوه بر اینکه همچنان مشاوره حضوری رو پیشنهاد میکنم حکایتی خوندم که یاد پست شما افتادم.
    http://forum.moshaver.co/showthread.php?p=11102

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  28. بالا | پست 69

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران باران نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    علاوه بر اینکه همچنان مشاوره حضوری رو پیشنهاد میکنم حکایتی خوندم که یاد پست شما افتادم.
    عقرب

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    ع سلام دوست گلم .

    روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا میزند،
    او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد،
    اما عقرب انگشت اورا نیش زد.
    مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد،
    اما عقرب بار دیگر او را نیش زد.
    رهگذری او را دید و پرسید:
    برای چه عقربی را که نیش میزند نجات میدهی؟
    مرد پاسخ داد: این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من این است که عشق بورزم.


    خیلی قشنگ بود .

    منظورت اینه که باید باهاش کنار بیام ؟ منظورم با احساسی بودنمه و.....

  29. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 70

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    باهاش کنار بیاید و سعی کنی علاوه بر این حستون رو بسمت تعادل بکشونید.
    البته ترخدا ناراحت نشید ولی یه کم اقتضای سنتون هم هست. بعدها بنظرم متعادل تر میشه. ولی برای اینکه اذیت نشید راهکارهایی که گاهی متخصصین ارائه میدن خیلی باورنکردنی معجزه میکنه. من خودم در مورد مشابه تجربه کردم.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  31. کاربران زیر از باران باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    a

  32. بالا | پست 71

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران باران نمایش پست ها
    باهاش کنار بیاید و سعی کنی علاوه بر این حستون رو بسمت تعادل بکشونید.
    البته ترخدا ناراحت نشید ولی یه کم اقتضای سنتون هم هست. بعدها بنظرم متعادل تر میشه. ولی برای اینکه اذیت نشید راهکارهایی که گاهی متخصصین ارائه میدن خیلی باورنکردنی معجزه میکنه. من خودم در مورد مشابه تجربه کردم.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    آره . حالاهم باید همین حرفاتو انجام بدم . شاید بخاطر سنم باشه .یا دوره ایی باشه .
    نگا باران جان .یه خورده سخته . وقتی طبع یه ادم اینجوره .هرچه هم که خوب یا بد باشه . ولی سخته که عوض بشه . حالا منم باید کاری که خودتو گفتی که باید باهاش کنار بیام .رو انجام بدم .

    مرسی دوست عزیزم

  33. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 72

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    خواهش میکنم...
    البته احساسی بودن خیلی خوبه بشرطی که اذیت کننده نشه!
    اگه آدم قسی قلب باشه و بی روح باشه خوبه؟هرگز!
    پس الحمدالله...

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  35. بالا | پست 73

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    امین جان عزیزم من تورو خیلی خوب درکت میکنم چون دقیقا اخلاق و روحیاتم شبیه خودته
    میدونی من روحیه و اخلاقتو تحسین میکنم اما تو این زمونه ی بی رحم چنین روحیاتی زیاد پستد نمیشه باور کن من بارها و بارها بخاطر همین اخلاقیاتم صدمه خوردم
    محبت و مهربونی و صداقت بیش از حدم همیشه به ضررم تموم شده و به این نتیجه رسیدم هر چیزی حد نرمالش خوبه حتی محبت کردن
    این یه خصلت درونیه و به مرور زمان همونطور که دیدگاهت به زندگیعوض میشه حس و خلقیاتت هم کم کم تغییر میکنه البته جامعه خیلی رو ماها تاثییر میذاره
    دوستی دارم که همیشه میگه با هر کس مثل خودش رفتار کن
    باور کن گاهی میترسم
    میترسم از اینکه اینقدر کم لطفی و کم محبتی میبینم زمونه سنگدلم کنه
    من فکر میکنم اخلاق و روحیت خیلی عالیه ناشکری نکن
    با نظر باران بارانم موافقم
    امین جان سعی کن رو خودت کار کنی و محبتت رو و البته احساساتتو کنترول کنی
    البته من خودم هنوز صد در صد موفق نشدم
    ذات ادما هر چی باشه نمیشه تغییرش داد پس باید سعی کنی کنترولش کنی
    خدارو شکر که ذات پاکی داری دوست عزیزم

  36. 2 کاربران زیر از rahil بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 74

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    امین جان عزیزم من تورو خیلی خوب درکت میکنم چون دقیقا اخلاق و روحیاتم شبیه خودته
    میدونی من روحیه و اخلاقتو تحسین میکنم اما تو این زمونه ی بی رحم چنین روحیاتی زیاد پستد نمیشه باور کن من بارها و بارها بخاطر همین اخلاقیاتم صدمه خوردم
    محبت و مهربونی و صداقت بیش از حدم همیشه به ضررم تموم شده و به این نتیجه رسیدم هر چیزی حد نرمالش خوبه حتی محبت کردن
    این یه خصلت درونیه و به مرور زمان همونطور که دیدگاهت به زندگیعوض میشه حس و خلقیاتت هم کم کم تغییر میکنه البته جامعه خیلی رو ماها تاثییر میذاره
    دوستی دارم که همیشه میگه با هر کس مثل خودش رفتار کن
    باور کن گاهی میترسم
    میترسم از اینکه اینقدر کم لطفی و کم محبتی میبینم زمونه سنگدلم کنه
    من فکر میکنم اخلاق و روحیت خیلی عالیه ناشکری نکن
    با نظر باران بارانم موافقم
    امین جان سعی کن رو خودت کار کنی و محبتت رو و البته احساساتتو کنترول کنی
    البته من خودم هنوز صد در صد موفق نشدم
    ذات ادما هر چی باشه نمیشه تغییرش داد پس باید سعی کنی کنترولش کنی
    خدارو شکر که ذات پاکی داری دوست عزیزم
    واقعا سپاس گذارم راهیل عزیز

    ولی باور کن .هرچی تلاش میکنم فایده نداره . اصلا نمیشه احساسات رو کنترل کرد . هرچقدر که قبلش تصمیم میگیرم اینکارو نکنم .اینجور نکنم . اخرش وقتی میرم .انگار نه انگار تصمیم گرفتم خودمو کنترل کنم .

  38. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 75

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    میدونم یکم سخته اما اگه بتونی اول رو تصمیم گیری هات ثبات پیدا کنی خیلی عالیه
    ببین منشا مشکل ما همینه ثبات رو تصمیم گیری باید داشته باشیم البته اشتباه نشه نه اینکه یک کلام باشی نه
    منظورم اینه که وقتی یه تصمیمی میگیری تا میتونی سعی کن قاطعانه عملیش کنی
    این یکم سخته اما باعث میشه دیگران هم برای تصمیمات مهمت تو زندگیت و ایندت ارزش بسیاری قائل بشن و باعث موفقیتت هم میشه
    مثلا تا دقیقه نود یه تصمیمی گرفتی اما احساساتت میخواد به تصمیمت غلبه کنه همون لحظه به خودت بگو من یه مردم و رو تصمیمم میمونم و حرفم یکیه
    این اولین گام برای موفقیته یکم سخته ولی تلاش کن و از تصمیمات کوچیک شروع کن عزیزم
    امیدوارم موفق بشی گلم

  40. کاربران زیر از rahil بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    a

  41. بالا | پست 76

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    البته امین جان یک کلام بودن تو زندگی با ثبات داشتن رو تصمیماتت خیلی فرق داره اشتباه نشه عزیزم

  42. بالا | پست 77

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    میدونم یکم سخته اما اگه بتونی اول رو تصمیم گیری هات ثبات پیدا کنی خیلی عالیه
    ببین منشا مشکل ما همینه ثبات رو تصمیم گیری باید داشته باشیم البته اشتباه نشه نه اینکه یک کلام باشی نه
    منظورم اینه که وقتی یه تصمیمی میگیری تا میتونی سعی کن قاطعانه عملیش کنی
    این یکم سخته اما باعث میشه دیگران هم برای تصمیمات مهمت تو زندگیت و ایندت ارزش بسیاری قائل بشن و باعث موفقیتت هم میشه
    مثلا تا دقیقه نود یه تصمیمی گرفتی اما احساساتت میخواد به تصمیمت غلبه کنه همون لحظه به خودت بگو من یه مردم و رو تصمیمم میمونم و حرفم یکیه
    این اولین گام برای موفقیته یکم سخته ولی تلاش کن و از تصمیمات کوچیک شروع کن عزیزم
    امیدوارم موفق بشی گلم

    مرسی که راهنماییم میکنی عزیزجان .

    حتما راهنمایی هاتونو از خود امروز انجام میدم

    تشکر دوست گلم

  43. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 78

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    خواهش میکنم عزیزم

  45. بالا | پست 79

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2762
    نوشته ها
    532
    تشکـر
    119
    تشکر شده 641 بار در 289 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    در زندگی همه چیز در اندازه ی خود خوب است

    مثلا ارتباط جنسی در چارچوب زن و شوهری

    شوخی در چارچوب اخلاق

    غذا خوردن در حد و اندازه

    نوشیدنی در حد و اندازه

    اگر توجه کنید همه چیز در زندگی حد و اندازه داره

    احساسات هم از این قاعده مثتثنا نیست شما باید سعی کنی احساسات خودت رو به حد مطلوبش برسونی و الا اگر احساسات بر انسان غلبه کنه در واقع بر شخصیت و وجود تو غلبه میکنه بر قوه ی عقل تو چیره میشه . پس مثل تمام چیزها که باید در حد خودش باشه احساسات رو هم در حد خودش قرار بده تو باید سوار تمام ویژگی های شخصیتیت باشی نه ویژگی ها سوار بر تو یادت نره تو راننده ی وجود خودت هستی

  46. 2 کاربران زیر از mronaldo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 80

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mronaldo نمایش پست ها
    در زندگی همه چیز در اندازه ی خود خوب است

    مثلا ارتباط جنسی در چارچوب زن و شوهری

    شوخی در چارچوب اخلاق

    غذا خوردن در حد و اندازه

    نوشیدنی در حد و اندازه

    اگر توجه کنید همه چیز در زندگی حد و اندازه داره

    احساسات هم از این قاعده مثتثنا نیست شما باید سعی کنی احساسات خودت رو به حد مطلوبش برسونی و الا اگر احساسات بر انسان غلبه کنه در واقع بر شخصیت و وجود تو غلبه میکنه بر قوه ی عقل تو چیره میشه . پس مثل تمام چیزها که باید در حد خودش باشه احساسات رو هم در حد خودش قرار بده تو باید سوار تمام ویژگی های شخصیتیت باشی نه ویژگی ها سوار بر تو یادت نره تو راننده ی وجود خودت هستی
    دوست گلم .حرفاتونو قبول دارم .
    ولی صحبت کردن و حرف زدنش خیلی آسونه . انجام دادنش سخته .عذابه .

    به حرفای بقیه گوش دادم .انجام دادم ولی مشکلات دیگه ایی سراغم اومده و مشکل خودمم سرجاش مونده.

    گفتن از دوستام کمی دور بشم . دور شدم .تنها شدم ..... بازم احساساتم سرجاشه .
    بخدا سنگدل بودن هم عالمی داره تا این همه با همه خوب بودن محبت کردن .
    خیلی خسته شدم .

  48. بالا | پست 81

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2626
    نوشته ها
    313
    تشکـر
    163
    تشکر شده 106 بار در 74 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    امروز سر کلاس قران بودم استاد میگفت آدمایی که از غم دیگران ناراحت نمیشنو احساسات ندارنو به دیگران کمک نمیکنن کسانی هستن که خدا روحشونو مهر زده و دیگه قوه ی ادراکشونو از دست دادن.علتی هم که خدا روحشونو مهر زده و درکشونو ازشون گرفته این بوده که اینها کسانی بودن که به دیگران ظلم کردن یا گناهای دیگه ای انجام دادن .یعنی اولش تو گمراهی اولیه بودن و اینقد تو این مرحله موندن که به مرحله ی گمراهی ثانویه رسیدن و دیگه دلشون ذهنشون و احساسشون مهر خورده و از کار افتاده!

  49. بالا | پست 82

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط elisa نمایش پست ها
    امروز سر کلاس قران بودم استاد میگفت آدمایی که از غم دیگران ناراحت نمیشنو احساسات ندارنو به دیگران کمک نمیکنن کسانی هستن که خدا روحشونو مهر زده و دیگه قوه ی ادراکشونو از دست دادن.علتی هم که خدا روحشونو مهر زده و درکشونو ازشون گرفته این بوده که اینها کسانی بودن که به دیگران ظلم کردن یا گناهای دیگه ای انجام دادن .یعنی اولش تو گمراهی اولیه بودن و اینقد تو این مرحله موندن که به مرحله ی گمراهی ثانویه رسیدن و دیگه دلشون ذهنشون و احساسشون مهر خورده و از کار افتاده!
    قبول دارم .دوست گلم
    ولی من خیلی احساس و محبت به خرج میدم .نمیدونم چرا . شاید ذاتم اینجوره که اینقدر دلسوز باشم . یا ازخودم بزنم واسه کسی دیگه که راحت باشه . اینجور بودنم باعث شده اینقدر دلم داغون بشه

  50. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 83

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2626
    نوشته ها
    313
    تشکـر
    163
    تشکر شده 106 بار در 74 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    احتمالا دیگه خدا زیادی از تو خوشش اومده که اینقد چشم دلتو باز کردهو احساساتی شدی ....هرچقد که تو این دنیا برات سخت باشه حتما اون دنیا از همه ی ما جلو میزنیو به آرامش بیشتری میرسی .

  52. بالا | پست 84

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    سلام دوست خوبم. در ارتباط با مشکلی که مطرح کردی میخوام بگم واسم خیلی جالب بود.ظاهرا این مطلب برای یه مدت قبل هست و من خیلی از جزییات اون و نظرات دوستان مطلع نیستم و باید سر فرصت حتما مطالعه کنم. به خاطر این جالب بود که من هم همیشه با خودم کلنجار میرم که خیلی احساساتی هستم و دلسوزی های زیادی دارم.حتی کسایی که از انزدیک منو میشناسن اینو بهم میگن.بسیار عاطفی هستم و همش فکر میکنم دنیای امروز اطرافم پذیرای این چیزا نیست و واسه همین اذیت میشم.نمیدونم چکار کنم؟بیشتر موقع ها سعی میکنم کنترل کنم اما واقعا سخته.بهرحال کاش ادمها یه کم بیشتر باهم مهربون بودن.تو یه مقاله جمله ایی رو خوندم که زیباترین و پرمحتواترین جمله ایی بود که تاحالا شندیده و خونده بودم.جمله ایی باید تعلیم داده بشه!!جمله ایی که به نظرم باید جمله قرن شناخته بشه وحداقل همه یکبار اونو بشنوند و به هم انتقال بدن:
    مهربانی تنها شانس بقاء نژاد ماست

  53. بالا | پست 85

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    من این جمله رو گذاشتم که همه ما تو این دنیای پر از پیچیدگی شاید چند لحظه ایی به فکر فرو بریم و بدونیم میخواییم چکار کنیم.یا شاید حداقل بخشی از اون رو بتونیم به نسل های بعد انتقال بدیم

  54. بالا | پست 86

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2762
    نوشته ها
    532
    تشکـر
    119
    تشکر شده 641 بار در 289 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    درسته مهربانی و احساس خوبه ! ولی عقل باید بالاتر از همه ی اینها تمام وجود رو کنترل کنه

  55. بالا | پست 87

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط roeya نمایش پست ها
    سلام دوست خوبم. در ارتباط با مشکلی که مطرح کردی میخوام بگم واسم خیلی جالب بود.ظاهرا این مطلب برای یه مدت قبل هست و من خیلی از جزییات اون و نظرات دوستان مطلع نیستم و باید سر فرصت حتما مطالعه کنم. به خاطر این جالب بود که من هم همیشه با خودم کلنجار میرم که خیلی احساساتی هستم و دلسوزی های زیادی دارم.حتی کسایی که از انزدیک منو میشناسن اینو بهم میگن.بسیار عاطفی هستم و همش فکر میکنم دنیای امروز اطرافم پذیرای این چیزا نیست و واسه همین اذیت میشم.نمیدونم چکار کنم؟بیشتر موقع ها سعی میکنم کنترل کنم اما واقعا سخته.بهرحال کاش ادمها یه کم بیشتر باهم مهربون بودن.تو یه مقاله جمله ایی رو خوندم که زیباترین و پرمحتواترین جمله ایی بود که تاحالا شندیده و خونده بودم.جمله ایی باید تعلیم داده بشه!!جمله ایی که به نظرم باید جمله قرن شناخته بشه وحداقل همه یکبار اونو بشنوند و به هم انتقال بدن:
    مهربانی تنها شانس بقاء نژاد ماست
    تشکر دوست گلم . آره حق باشماست

  56. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 88

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2851
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    47
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساساتی بودن

    محمدامین جان . شما خیلی احساسات ظریف و خوبی دارید من تمام تایپیکتون رو خوندم واقعا خیلی خوش دل و با محبت هستید .شما که اینقدر صفات و روحیات خوبی دارید .حیف نباشه که تو خندیدن و شاد بودن ازش استفاده کنی قول بده که اینقدر زود نذاری یدفعه غصه بگیرتت آقا پسر گل

  58. کاربران زیر از mehrabon بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    a

  59. بالا | پست 89

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2828
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    33
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساساتی بودن

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام آقای امین... امیدوارم الآن حالتون بهتر شده‌باشه... ولی؛
    ببینید اگه نظر من رو بخواید مشکلتون با این کارها فکر نکنم رفع بشه، درسته توی روندش کمک میکنه ولی مشکل احتمالاً باید ریشه‌ای باشه... داشتم فکر میکردم اگه من هم مثل شما فکر میکردم تا الآن کارم به افسردگی شدید می‌کشید و یه بلایی سر خودم می‌آوردم :| چون منم عادت دارم به اطرافیانم زیاد محبت کنم یا واسشون وقت بذارم... ولی خب، نه به اون شدتی که شما این کارو انجام میدید! چون طبیعت شما ظاهراً احساساتی‌تر هست... به هر حال!
    ببینید، من اگه جای شما بودم میگشتم تا مشکل رو از ریشه حل کنم چون اگه اینطوری حل نمیشد حتماً بعداً دوباره به سراغم میومد...
    اول راستش یه چیزی رو راجع به تنهایی بگم، توی اعتقادات من تنهایی هیچ معنایی برای انسان از ریشه نمیتونه داشته‌باشه! انسان تا وقتی خدا رو داره حتی توی تنهاترین حالاتش توی این دنیا میتونه با خدای خودش باشه، توی این حالت دیگه هیچ چیزی واسه آدم اهمیت نداره چون یه جورایی آرامش داره... وقتی که هیشکی درکت نمیکنه تنها کسی که میتونی بهش پناه بیاری و همیشه به حرفت گوش میده همونه، میتونی قرآن بخونی یا گوش بدی، بشین نماز بخون، معنای واقعیش رو درک کن نه اینکه فقط بشینی خیلی معمولی مطالعش کنی... (درک معنا جداً خیلی مهمه، بخاطر همینه خیلی از آدمای مذهبی بازم گاهی اوقات ناامید میشن). انسان فقط با خدای خودش هست که به آرامش میرسه. وقتی آدم به خدا نزدیک میشه همه سختی‌های دنیا واسش آسون میشه(حقیقتش با وجود سختی‌هایی که اون عالم -میتونه- داشته باشه یکم خجالت میکشم اسم این چیزهارو توی دنیا "سختی" بذارم!)، دیگه هیچوقت احساس تنهایی نمیکنه و یه جورایی، همیشه خیالش راحته. مثل یه پشتیبانی همیشگی که خیالت از بودنش راحته و وابسته چیزی نیست که یه وقت نگران بشی، نمیتونی دیگه ببینیش! باید وجودش رو حس کنی، اینطوری احساس تنهاییت هم از بین میره...
    دوم درباره ضربه‌ای که از اطرافیانت میبینی... بنظرم افرادی که بهشون محبت میکنی میتونن به چند دسته تقسیم بشن؛

    1) افرادی که نمک نشناسن، نمک میخورن و نمکدون میش************ن! بهشون محبت میکنی، اما سوءاستفاده میکنن و سعی میکنن که تو رو هم مثل خودشون بکشونن پایین
    2) آدمایی که بلد نیستن جواب محبت بدن، یا حتی محبت‌هات رو نمیبینن! انگار که قدرت درک‌ش رو ندارن، انگار حتی حواسشون نیست قصدت چیه و اگرم محبتت رو دیدن، نمیدونن چطوری جوابش رو بدن! خودم دیدم اینجور آدمارو بعضی جاها... حتی یه تشکر ساده هم نمیکنن!! ولی خب توی دلشون گاهاً چیزی نیست... بخاطر همین ممکنه سوءتفاهم پیش بیاد و ناراحت بشی..
    3) آدمایی که محبتت رو میبینن، بلدن جوابش رو بدن و این کار رو هم به خوبی انجام میدن. همیشه همراهت میمونن چون یه جورایی وظیفشون میشه، از اینکه در جواب کمکت کنارت بمونن و بهت بیشتر کمک کنن لذت میبرن چون میدونن که تو هم لیاقتش رو داری... اینجور آدما خیلی کم پیدا میشن، خیلی کم... شاید حتی یه بارم ندیده باشیشون!

    البته میدونی، حرفام رو طبق ذهن خودم میزنم، فکر نکنم منبع خاصی واسش باشه... فقط نظرم رو میگم که شاید اگه خدا خواست، مفید واقع بشه و حالتون بهتر بشه. : )
    ببینید، شما با محبت به هر کدوم از دسته‌های بالایی از افراد یه واکنشی میبینید، ولی خب، مسئله اینه که شما نباید انتظار واکنش داشته‌باشید! بنظر من (نمیدونم، شاید درست نباشه بگم بنظر من!) اون کاری درسته که برای رضای خدا باشه و باعث خوشنودی اون بشه، پس اگه قرار باشه همچین کاری انجام بشه چه معنی میده که اصلاً شما انتظار محبت متقابل از فرد مقابلتون داشته‌باشید؟ اگر قرار به این باشه بنظرم چنین محبتی نمیتونه ارزش داشته باشه چون در مقابلش طلب یا درخواستی بوجود اومده، اگه واقعاً از ته دل، برای خودتون و برای رضای خدا بود هیچوقت اینطوری نمیشد! من بخاطر شرایطم در حال حاضر توی جایی هستم که کارم، دادن مشاوره خرید در جهت برخی لوازم الکترونیکی هستش... بصورت مجازی یعنی، در جواب افراد همیشه عادت دارم کلی توضیح بدم و همه مسائل رو باز کنم! در حالی که بقیه به گفتن چن تا کلمه ساده افاقه میکنن، من میشینم کلی گزینه معرفی میکنم، درباره عملکرد و شرایطشون توضیح میدم، دنبال لینک‌های مختلف میگردم و بصورت اختصاصی میشینم نمودار و این چیزا درست میکنم که هر چه بیشتر بدرد طرف بخوره! توی اون انجمن یا هر انجمنی سیستم رد و بدل لایک وجود داره، خیلی از افراد انتظار دارن مثلاً وقتی کلی توضیح مفصل دادن طرف بیاد ازشون کلی تشکر و تمجید کنه و شیشصد نفر بهشون لایک بدن و کلی تشویق کنن! یعنی اگه تشویق نشن، از کارشون ناامید میشن و انگیزشون رو از دست میدن... من توی خیلی از اوقات در جواب اون توضیحاتم نه لایکی دریافت میکنم، نه کسی بهم خسته نباشید میگه نه خیلی از مواقع کسی ازم یه تشکر خشک و خالی میکنه و حتی شاید با واکنش منفی هم روبرو بشم!!! خب هر کسی جای من باشه میگه اینا ارزش وقت گذاشتن ندارن، بعد میگن برن بمیرن منم دیگه واسشون چیزی نمینیویسم خدافظ من رفتم قهر کنم :| خب آخرش که چی؟ اینطوری باشه که همه بلند شیم بریم به کوه و دشت و بیابون چون کسی جواب محبتمون رو نمیده!! البته یه چیزی هم هست، شاید برخی در جواب حرفام بگن خب نمیشه که همش به بقیه محبت کنیم و انتظاری نداشته‌باشیم و اگه ضربه خوردیم هیچی نگیم!! خب منم اینو نگفتم، هیچوقت نباید بذارید محبت‌تون در دید افراد تبدیل به وظیفه بشه، چون تو اون شرایط سوار شما میشن و همش از شما سوءاستفاده میکنن. باید در عین اینکه به بقیه محبت میکنید، این رو برای خوشنودی خدا و خودتون انجام بدید و اگه دیدید داره به ضررتون تموم میشه، خب ولش کنید! هیچ چیزی ارزش این رو نداره که شما بخاطرش به خودتون آسیب بزنید... من مدتی درگیر همین حالت بد شده بودم، من جدای از اون فعالیت توی برخی جاها مشغول نوشتن مقاله هم هستم و یا برای دوره‌های کوتاه مدت میشینم برای افرادی مقاله مینیویسم! من در جواب زحمت‌هام و مقاله‌هایی که مینوشتم، خیلی کم تشکری میشنیدم و تقریباً هر چیزی که بود انتقاد و سرکوب بود که چرا فلان نکردی و فلان کردی و این حرفا، در حالی که هیچ دست‌مزدی هم نداشتم و بصورت کاملاً رایگان از وقتم میزدم و این کار رو انجام میدادم! ولی بعد مدتی دیدم بازتر شد، جزئیات بیشتری رو توی رفتار آدما دیدم، گفتم اصلاً چه معنی داره من این همه زحمت بکشم بعد بخاطر اشتباهات کوچیکم این همه سرکوفت بشنوم هیچی هم نگم فقط بشینم و غصه بخورم؟؟ یعنی من ارزش ندارم؟؟ کارم چی؟ وجودم انقدر بی ارزشه که بخاطر بقیه سرکوب بشم؟؟؟ الآن دیگه اگه ببینم جوابم رو در شأن و حد و اندازه من نمیدن، ولشون میکنن! اگرم کاری انجام میدم فقط برای تفریح و لذت خودم هست، شما هم همین روال رو پیش بگیر. اول محبت کن، اگه لیاقتش رو داشت و جوابت رو داد که هیچی، میتونی بیشتر از این کارت لذت ببری. اگه جواب ندادم که هیچی، ولش کن! تو هدفت رو انجام دادی، دلیلی نداره بیخودی ناراحت بشی. منم الآن فقط برای اطلاعات، تفریح و وسیع تر شدن دید خودم و کمک به بقیه افراد دارم کارم رو ادامه میدم! وگرنه هیچ دلیلی نمیتونست وجود داشته باشه و در اولین لحظه ممکن ولش میکردم، چون در این حالت سودی برای من نداشت!!
    باید کامل تعادل رو رعایت کنی، باید هر وقت حس کردی از این محبت لذت میبری و ازش آسیب نمیبینی انجامش بدی، محبت کن، از اینکه با یک دوست هم‌دردی کردی و تونستی تأثیری توی حال و مشکلاتش داشته باشی خوشحال باش! از این خوشحال باش که تونستی باعث خوشنودی خدا بشی و دل یکی از بنده‌هاش رو شاد کنی! اینطوری بهش نزدیک تر میشی، چی از این بالاتر؟؟ فکر میکنی جواب محبت اون طرف واست میتونه با ارزش باشه یا اینکه بخاطر این کار و نیت خیرت به خدا نزدیک تر شدی؟ فوقش فکر کن جواب محبتت رو نداد و برات ارزش قائل نیست! به درک!! ولش کن، لیاقتش همونه دلش نمیخواد هیچ جوری شده محبتت رو قبول کنه، بذار تو همون وضعیت خودش بمونه... تو فقط از این خوشحال باش که تونستی نیت خودت رو نشون بدی، از اینکه حداقل بخاطر خودت این کارو انجام دادی و تونستی خودت رو خوشحال کنی!! خیلی از افراد در برابر محبتی که بهشون میکنی حتی بهت حسودی میکنن، محبت بیشتر بدترین کاریه که میشه در جوابشون انجام داد و رها کردنشون کاریه که باعث تفکر بیشترشون میشه، باشد تا تفکر کنند!! اگه خواستن و تصمیم گرفتن که راه درست رو انتخاب کنن که چه بهتر، اگرم نه، چیزی نمیشه، فقط خودشون آسیب میبینن... تو نباید بجای اونا آسیب ببینی، توی این حالت گذاشتی فقط به هدفشون برسن... چون اونا ایاقت محبت بیشتر تو رو ندارن...
    چطور بهت بگم؟ باید برای خودت و کارهات ارزش قائل بشی، کاری کنی که در عین بامحبت بودن و داشتن این ویژگی به خصوصت که تو رو از بقیه جدا میکنه، اون رو به خوبی و تا حد کافی خرج کنی. میتونی اولش اگه احساس کردی کسی نیاز داره تا بهش محبت بشه بری کنارش باشی و باهاش هم دردی کنی، ولی خب، اگه دیدی لیاقت محبت کردن رو نداره ولش کن! اگه جوابت رو نداد ولش کن! بیخیال باش... تو که هیچ چیزی رو از دست ندادی! تازه تونستی چیزی هم به دست بیاری، تنها کسی که چیزی از دست داده اون طرف هست، اون محبت تو رو از دست داده، و فرصت تفکر بیشتر! تو جایگاهت خیلی بالاتر از این حرفاست....
    توی یک کلام بهت میگم ، برای خودت زندگی کن
    این حرفارو خیلی وقت پیش به یکی دیگه زدم اما متأسفانه نتیجه‌ای نداشت و هیچ توجهی به حرفام نکرد... منم از اینکه شیش متر طومار واسش نوشتم ناراحت نیستم، چون فقط با این کار ذهن خودم رو باز کردم و نیت خودم رو نشون دادم، حالا اینکه اون گوش بده یا نه دست خودشه، خدا به خاطر همین به انسان‌ها اختیار داده... تا به خواسته خودشون، خوب و بد رو انتخاب کنن...
    خیلی‌ها همیشه هدفشون خرد کردن تو هست، دلشون میخواد نابود بشی! بهت حسودیشون میشه! من نمیگم به کسی محبت نکن، اما به اندازه کافی این کارو انجام بده، توی رده اول برای رضای خودت و خدا این کارو انجام بده، اگه کسی لیاقتش رو داشت، ادامش بده و بیشتر از این کارت لذت ببرد، اگرم لیاقتش رو نداشت به جهنم! بره بمیره... اگه هر کسی فقط یه ذره، فقط یه ذره برای خودش ارزش قائل میشد اینهمه بخاطر این عشقای آبکی و این حرفا خودکشی نمیکردن، خیلی‌ها به خاطر بی‌محبتی اطرافیانشون افسردگی نمیگرفتن.. و خیلی چیزای دیگه...
    یه نگاهی به زندگی پیامبرها و فرستاده‌های خدا بنداز، خودت میدونی که چقدر دشمن داشت! چقدر بهش بدی و ظلم میکردن، ولی با این حال اون به همه محبت میکرد! یه سری میگن خب اون از طرف خدا اومده بود پشتش به اون گرم بود و پیامبرش بود! ولی ما که مثل اون نیستیم! اصن یعنی چی این حرف؟ وقتی این به ذهن خودم اومد کلی خودم رو سرزنش کردم که چرا تو این مدت همچین فکر مضخرفی میکردم!! چرا ما پشتمون به خدا گرم نباشه؟ چرا ما سعی نکنیم مثل اون باشیم؟ مگه ما چه چیزی کم داریم؟ مگه همه ما انسان نیستیم؟ همه انسان‌ها در یک حد ارزش و لیاقت دارن، اما این که اون رو چقدر "نشون" بدن دست خودشونه، یه عده اسیر این دنیا و مادیاتش میشن و به همین خاطر خودشون رو پایین میارن و اون ارزش والای انسانیت خودشون رو چه در چشم خودشون و چه در چشم بقیه پایین میارن، این مادیات دنیوی، شامل همون انتظاراتی که شما در مقابل محبت بقیه هم دارید میشه! شما برای آرامش نفس خودت، و رضای خدا زندگی کن، همه چیز حل میشه... بهت قول میدم که با آرامش و خوشحالی این دنیا رو ترک میکنی و جایگاهت پیش خدا اونقدر بالا میره که شاید الآن فکرش رو هم نکنی... این فرصت رو از دست نده، خدا همچین ویژگی مثبتی رو درونت قرار داده، به خوبی ازش استفاده کن...

    امیدوارم که تونسته باشم یه کمک کوچیک در حقت کرده‌باشم... و امیدوارم هر چه زودتر حالت بهتر بشه... غصه این چیزارو نخور، همه‌ش درست میشه، کافیه بخوای و از ریشه درستش کنی...

    یه چیزی هم هست یادم رفت بگم، کلاً من همیشه سعی میکنم انتظار خاصی نداشته باشم! اینطوری زندگی‌تم راحت تر میشه... وقتی انتظار داری خیلی از اوقات شکسته میشی، نمیدونم چرا خیلی عجیبه! خیلی از اوقات حتی وقتی 0.5% انتظار دارم همیشه جواب منفی میگیرم، اما وقتی هیچ انتظاری ندارم و همیشه فکر میکنم موفق نمیشم بصورت عجیبی جوابی میبینم که هیچوقت انتظارش رو نداشتم!! کلاً تو کار انتظارمنتظار نباش باو :دی

    این نقل قول رو از یکی از دوستان "باران باران" اینجا میذارم بنظرم خیلی میتونه درست باشه از ایشون هم ممنون »

    خداوند به پیغمبر صلی الله و علیه و آله میفرمایند:
    تو انذار دهنده ای بیشتر نیستی ، هر کس بخواهد پذیرا میشود و هرکس نه سرانجامی تلخ را خودش برای خودش رقم می زند.
    اینجا نمیخوام کسی رو به پیامبر تشبیه کنم و حرفی بزنم، اما حرف نهاییم اینه، شما طبق ویژگی‌های شخصیتی مثبتت به افراد محبت میکنی، هر کس که خواست محبت تو رو قبول میکنه و جوابش رو میده، و هر کس هم نه اون رو قبول نمیکنه و توی همون وضعیت نامناسب خودش میمونه... پس تو نباید از انتخاب افراد، ناراحت بشی...
    ویرایش توسط | N1 | : 03-15-2014 در ساعت 01:11 AM

  60. کاربران زیر از | N1 | بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    a

  61. بالا | پست 90

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrabon نمایش پست ها
    محمدامین جان . شما خیلی احساسات ظریف و خوبی دارید من تمام تایپیکتون رو خوندم واقعا خیلی خوش دل و با محبت هستید .شما که اینقدر صفات و روحیات خوبی دارید .حیف نباشه که تو خندیدن و شاد بودن ازش استفاده کنی قول بده که اینقدر زود نذاری یدفعه غصه بگیرتت آقا پسر گل
    تشکر. نظرلطفتونه . دارم سعی میکنم دیگه خودمو دریگیر غم نکنم . سعی میکنم فقط از یه چیز .فقط لذتشو ببرم .نه غصه شو .
    ایشالا خدا کمکم کنه

    تشکر مهربان جان

  62. بالا | پست 91

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط | N1 | نمایش پست ها
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام آقای امین... امیدوارم الآن حالتون بهتر شده‌باشه... ولی؛
    ببینید اگه نظر من رو بخواید مشکلتون با این کارها فکر نکنم رفع بشه، درسته توی روندش کمک میکنه ولی مشکل احتمالاً باید ریشه‌ای باشه... داشتم فکر میکردم اگه من هم مثل شما فکر میکردم تا الآن کارم به افسردگی شدید می‌کشید و یه بلایی سر خودم می‌آوردم :| چون منم عادت دارم به اطرافیانم زیاد محبت کنم یا واسشون وقت بذارم... ولی خب، نه به اون شدتی که شما این کارو انجام میدید! چون طبیعت شما ظاهراً احساساتی‌تر هست... به هر حال!
    ببینید، من اگه جای شما بودم میگشتم تا مشکل رو از ریشه حل کنم چون اگه اینطوری حل نمیشد حتماً بعداً دوباره به سراغم میومد...
    اول راستش یه چیزی رو راجع به تنهایی بگم، توی اعتقادات من تنهایی هیچ معنایی برای انسان از ریشه نمیتونه داشته‌باشه! انسان تا وقتی خدا رو داره حتی توی تنهاترین حالاتش توی این دنیا میتونه با خدای خودش باشه، توی این حالت دیگه هیچ چیزی واسه آدم اهمیت نداره چون یه جورایی آرامش داره... وقتی که هیشکی درکت نمیکنه تنها کسی که میتونی بهش پناه بیاری و همیشه به حرفت گوش میده همونه، میتونی قرآن بخونی یا گوش بدی، بشین نماز بخون، معنای واقعیش رو درک کن نه اینکه فقط بشینی خیلی معمولی مطالعش کنی... (درک معنا جداً خیلی مهمه، بخاطر همینه خیلی از آدمای مذهبی بازم گاهی اوقات ناامید میشن). انسان فقط با خدای خودش هست که به آرامش میرسه. وقتی آدم به خدا نزدیک میشه همه سختی‌های دنیا واسش آسون میشه(حقیقتش با وجود سختی‌هایی که اون عالم -میتونه- داشته باشه یکم خجالت میکشم اسم این چیزهارو توی دنیا "سختی" بذارم!)، دیگه هیچوقت احساس تنهایی نمیکنه و یه جورایی، همیشه خیالش راحته. مثل یه پشتیبانی همیشگی که خیالت از بودنش راحته و وابسته چیزی نیست که یه وقت نگران بشی، نمیتونی دیگه ببینیش! باید وجودش رو حس کنی، اینطوری احساس تنهاییت هم از بین میره...
    دوم درباره ضربه‌ای که از اطرافیانت میبینی... بنظرم افرادی که بهشون محبت میکنی میتونن به چند دسته تقسیم بشن؛

    1) افرادی که نمک نشناسن، نمک میخورن و نمکدون میش************ن! بهشون محبت میکنی، اما سوءاستفاده میکنن و سعی میکنن که تو رو هم مثل خودشون بکشونن پایین
    2) آدمایی که بلد نیستن جواب محبت بدن، یا حتی محبت‌هات رو نمیبینن! انگار که قدرت درک‌ش رو ندارن، انگار حتی حواسشون نیست قصدت چیه و اگرم محبتت رو دیدن، نمیدونن چطوری جوابش رو بدن! خودم دیدم اینجور آدمارو بعضی جاها... حتی یه تشکر ساده هم نمیکنن!! ولی خب توی دلشون گاهاً چیزی نیست... بخاطر همین ممکنه سوءتفاهم پیش بیاد و ناراحت بشی..
    3) آدمایی که محبتت رو میبینن، بلدن جوابش رو بدن و این کار رو هم به خوبی انجام میدن. همیشه همراهت میمونن چون یه جورایی وظیفشون میشه، از اینکه در جواب کمکت کنارت بمونن و بهت بیشتر کمک کنن لذت میبرن چون میدونن که تو هم لیاقتش رو داری... اینجور آدما خیلی کم پیدا میشن، خیلی کم... شاید حتی یه بارم ندیده باشیشون!

    البته میدونی، حرفام رو طبق ذهن خودم میزنم، فکر نکنم منبع خاصی واسش باشه... فقط نظرم رو میگم که شاید اگه خدا خواست، مفید واقع بشه و حالتون بهتر بشه. : )
    ببینید، شما با محبت به هر کدوم از دسته‌های بالایی از افراد یه واکنشی میبینید، ولی خب، مسئله اینه که شما نباید انتظار واکنش داشته‌باشید! بنظر من (نمیدونم، شاید درست نباشه بگم بنظر من!) اون کاری درسته که برای رضای خدا باشه و باعث خوشنودی اون بشه، پس اگه قرار باشه همچین کاری انجام بشه چه معنی میده که اصلاً شما انتظار محبت متقابل از فرد مقابلتون داشته‌باشید؟ اگر قرار به این باشه بنظرم چنین محبتی نمیتونه ارزش داشته باشه چون در مقابلش طلب یا درخواستی بوجود اومده، اگه واقعاً از ته دل، برای خودتون و برای رضای خدا بود هیچوقت اینطوری نمیشد! من بخاطر شرایطم در حال حاضر توی جایی هستم که کارم، دادن مشاوره خرید در جهت برخی لوازم الکترونیکی هستش... بصورت مجازی یعنی، در جواب افراد همیشه عادت دارم کلی توضیح بدم و همه مسائل رو باز کنم! در حالی که بقیه به گفتن چن تا کلمه ساده افاقه میکنن، من میشینم کلی گزینه معرفی میکنم، درباره عملکرد و شرایطشون توضیح میدم، دنبال لینک‌های مختلف میگردم و بصورت اختصاصی میشینم نمودار و این چیزا درست میکنم که هر چه بیشتر بدرد طرف بخوره! توی اون انجمن یا هر انجمنی سیستم رد و بدل لایک وجود داره، خیلی از افراد انتظار دارن مثلاً وقتی کلی توضیح مفصل دادن طرف بیاد ازشون کلی تشکر و تمجید کنه و شیشصد نفر بهشون لایک بدن و کلی تشویق کنن! یعنی اگه تشویق نشن، از کارشون ناامید میشن و انگیزشون رو از دست میدن... من توی خیلی از اوقات در جواب اون توضیحاتم نه لایکی دریافت میکنم، نه کسی بهم خسته نباشید میگه نه خیلی از مواقع کسی ازم یه تشکر خشک و خالی میکنه و حتی شاید با واکنش منفی هم روبرو بشم!!! خب هر کسی جای من باشه میگه اینا ارزش وقت گذاشتن ندارن، بعد میگن برن بمیرن منم دیگه واسشون چیزی نمینیویسم خدافظ من رفتم قهر کنم :| خب آخرش که چی؟ اینطوری باشه که همه بلند شیم بریم به کوه و دشت و بیابون چون کسی جواب محبتمون رو نمیده!! البته یه چیزی هم هست، شاید برخی در جواب حرفام بگن خب نمیشه که همش به بقیه محبت کنیم و انتظاری نداشته‌باشیم و اگه ضربه خوردیم هیچی نگیم!! خب منم اینو نگفتم، هیچوقت نباید بذارید محبت‌تون در دید افراد تبدیل به وظیفه بشه، چون تو اون شرایط سوار شما میشن و همش از شما سوءاستفاده میکنن. باید در عین اینکه به بقیه محبت میکنید، این رو برای خوشنودی خدا و خودتون انجام بدید و اگه دیدید داره به ضررتون تموم میشه، خب ولش کنید! هیچ چیزی ارزش این رو نداره که شما بخاطرش به خودتون آسیب بزنید... من مدتی درگیر همین حالت بد شده بودم، من جدای از اون فعالیت توی برخی جاها مشغول نوشتن مقاله هم هستم و یا برای دوره‌های کوتاه مدت میشینم برای افرادی مقاله مینیویسم! من در جواب زحمت‌هام و مقاله‌هایی که مینوشتم، خیلی کم تشکری میشنیدم و تقریباً هر چیزی که بود انتقاد و سرکوب بود که چرا فلان نکردی و فلان کردی و این حرفا، در حالی که هیچ دست‌مزدی هم نداشتم و بصورت کاملاً رایگان از وقتم میزدم و این کار رو انجام میدادم! ولی بعد مدتی دیدم بازتر شد، جزئیات بیشتری رو توی رفتار آدما دیدم، گفتم اصلاً چه معنی داره من این همه زحمت بکشم بعد بخاطر اشتباهات کوچیکم این همه سرکوفت بشنوم هیچی هم نگم فقط بشینم و غصه بخورم؟؟ یعنی من ارزش ندارم؟؟ کارم چی؟ وجودم انقدر بی ارزشه که بخاطر بقیه سرکوب بشم؟؟؟ الآن دیگه اگه ببینم جوابم رو در شأن و حد و اندازه من نمیدن، ولشون میکنن! اگرم کاری انجام میدم فقط برای تفریح و لذت خودم هست، شما هم همین روال رو پیش بگیر. اول محبت کن، اگه لیاقتش رو داشت و جوابت رو داد که هیچی، میتونی بیشتر از این کارت لذت ببری. اگه جواب ندادم که هیچی، ولش کن! تو هدفت رو انجام دادی، دلیلی نداره بیخودی ناراحت بشی. منم الآن فقط برای اطلاعات، تفریح و وسیع تر شدن دید خودم و کمک به بقیه افراد دارم کارم رو ادامه میدم! وگرنه هیچ دلیلی نمیتونست وجود داشته باشه و در اولین لحظه ممکن ولش میکردم، چون در این حالت سودی برای من نداشت!!
    باید کامل تعادل رو رعایت کنی، باید هر وقت حس کردی از این محبت لذت میبری و ازش آسیب نمیبینی انجامش بدی، محبت کن، از اینکه با یک دوست هم‌دردی کردی و تونستی تأثیری توی حال و مشکلاتش داشته باشی خوشحال باش! از این خوشحال باش که تونستی باعث خوشنودی خدا بشی و دل یکی از بنده‌هاش رو شاد کنی! اینطوری بهش نزدیک تر میشی، چی از این بالاتر؟؟ فکر میکنی جواب محبت اون طرف واست میتونه با ارزش باشه یا اینکه بخاطر این کار و نیت خیرت به خدا نزدیک تر شدی؟ فوقش فکر کن جواب محبتت رو نداد و برات ارزش قائل نیست! به درک!! ولش کن، لیاقتش همونه دلش نمیخواد هیچ جوری شده محبتت رو قبول کنه، بذار تو همون وضعیت خودش بمونه... تو فقط از این خوشحال باش که تونستی نیت خودت رو نشون بدی، از اینکه حداقل بخاطر خودت این کارو انجام دادی و تونستی خودت رو خوشحال کنی!! خیلی از افراد در برابر محبتی که بهشون میکنی حتی بهت حسودی میکنن، محبت بیشتر بدترین کاریه که میشه در جوابشون انجام داد و رها کردنشون کاریه که باعث تفکر بیشترشون میشه، باشد تا تفکر کنند!! اگه خواستن و تصمیم گرفتن که راه درست رو انتخاب کنن که چه بهتر، اگرم نه، چیزی نمیشه، فقط خودشون آسیب میبینن... تو نباید بجای اونا آسیب ببینی، توی این حالت گذاشتی فقط به هدفشون برسن... چون اونا ایاقت محبت بیشتر تو رو ندارن...
    چطور بهت بگم؟ باید برای خودت و کارهات ارزش قائل بشی، کاری کنی که در عین بامحبت بودن و داشتن این ویژگی به خصوصت که تو رو از بقیه جدا میکنه، اون رو به خوبی و تا حد کافی خرج کنی. میتونی اولش اگه احساس کردی کسی نیاز داره تا بهش محبت بشه بری کنارش باشی و باهاش هم دردی کنی، ولی خب، اگه دیدی لیاقت محبت کردن رو نداره ولش کن! اگه جوابت رو نداد ولش کن! بیخیال باش... تو که هیچ چیزی رو از دست ندادی! تازه تونستی چیزی هم به دست بیاری، تنها کسی که چیزی از دست داده اون طرف هست، اون محبت تو رو از دست داده، و فرصت تفکر بیشتر! تو جایگاهت خیلی بالاتر از این حرفاست....
    توی یک کلام بهت میگم ، برای خودت زندگی کن
    این حرفارو خیلی وقت پیش به یکی دیگه زدم اما متأسفانه نتیجه‌ای نداشت و هیچ توجهی به حرفام نکرد... منم از اینکه شیش متر طومار واسش نوشتم ناراحت نیستم، چون فقط با این کار ذهن خودم رو باز کردم و نیت خودم رو نشون دادم، حالا اینکه اون گوش بده یا نه دست خودشه، خدا به خاطر همین به انسان‌ها اختیار داده... تا به خواسته خودشون، خوب و بد رو انتخاب کنن...
    خیلی‌ها همیشه هدفشون خرد کردن تو هست، دلشون میخواد نابود بشی! بهت حسودیشون میشه! من نمیگم به کسی محبت نکن، اما به اندازه کافی این کارو انجام بده، توی رده اول برای رضای خودت و خدا این کارو انجام بده، اگه کسی لیاقتش رو داشت، ادامش بده و بیشتر از این کارت لذت ببرد، اگرم لیاقتش رو نداشت به جهنم! بره بمیره... اگه هر کسی فقط یه ذره، فقط یه ذره برای خودش ارزش قائل میشد اینهمه بخاطر این عشقای آبکی و این حرفا خودکشی نمیکردن، خیلی‌ها به خاطر بی‌محبتی اطرافیانشون افسردگی نمیگرفتن.. و خیلی چیزای دیگه...
    یه نگاهی به زندگی پیامبرها و فرستاده‌های خدا بنداز، خودت میدونی که چقدر دشمن داشت! چقدر بهش بدی و ظلم میکردن، ولی با این حال اون به همه محبت میکرد! یه سری میگن خب اون از طرف خدا اومده بود پشتش به اون گرم بود و پیامبرش بود! ولی ما که مثل اون نیستیم! اصن یعنی چی این حرف؟ وقتی این به ذهن خودم اومد کلی خودم رو سرزنش کردم که چرا تو این مدت همچین فکر مضخرفی میکردم!! چرا ما پشتمون به خدا گرم نباشه؟ چرا ما سعی نکنیم مثل اون باشیم؟ مگه ما چه چیزی کم داریم؟ مگه همه ما انسان نیستیم؟ همه انسان‌ها در یک حد ارزش و لیاقت دارن، اما این که اون رو چقدر "نشون" بدن دست خودشونه، یه عده اسیر این دنیا و مادیاتش میشن و به همین خاطر خودشون رو پایین میارن و اون ارزش والای انسانیت خودشون رو چه در چشم خودشون و چه در چشم بقیه پایین میارن، این مادیات دنیوی، شامل همون انتظاراتی که شما در مقابل محبت بقیه هم دارید میشه! شما برای آرامش نفس خودت، و رضای خدا زندگی کن، همه چیز حل میشه... بهت قول میدم که با آرامش و خوشحالی این دنیا رو ترک میکنی و جایگاهت پیش خدا اونقدر بالا میره که شاید الآن فکرش رو هم نکنی... این فرصت رو از دست نده، خدا همچین ویژگی مثبتی رو درونت قرار داده، به خوبی ازش استفاده کن...

    امیدوارم که تونسته باشم یه کمک کوچیک در حقت کرده‌باشم... و امیدوارم هر چه زودتر حالت بهتر بشه... غصه این چیزارو نخور، همه‌ش درست میشه، کافیه بخوای و از ریشه درستش کنی...

    یه چیزی هم هست یادم رفت بگم، کلاً من همیشه سعی میکنم انتظار خاصی نداشته باشم! اینطوری زندگی‌تم راحت تر میشه... وقتی انتظار داری خیلی از اوقات شکسته میشی، نمیدونم چرا خیلی عجیبه! خیلی از اوقات حتی وقتی 0.5% انتظار دارم همیشه جواب منفی میگیرم، اما وقتی هیچ انتظاری ندارم و همیشه فکر میکنم موفق نمیشم بصورت عجیبی جوابی میبینم که هیچوقت انتظارش رو نداشتم!! کلاً تو کار انتظارمنتظار نباش باو :دی

    این نقل قول رو از یکی از دوستان "باران باران" اینجا میذارم بنظرم خیلی میتونه درست باشه از ایشون هم ممنون »



    اینجا نمیخوام کسی رو به پیامبر تشبیه کنم و حرفی بزنم، اما حرف نهاییم اینه، شما طبق ویژگی‌های شخصیتی مثبتت به افراد محبت میکنی، هر کس که خواست محبت تو رو قبول میکنه و جوابش رو میده، و هر کس هم نه اون رو قبول نمیکنه و توی همون وضعیت نامناسب خودش میمونه... پس تو نباید از انتخاب افراد، ناراحت بشی...

    سلام . تشکر اینقد وقت گذاشتی و راهنمایی کردی .
    تمام حرفاتونو خوندم . تاثیر گذار بود

    خودم یک هفته س که فقط به خودم فهموندم که باید مثبت اندیش تر باشم . زیاد تو فکر نرم که چرا این جواب محبتمو نداد یا .....

    به خودم میگم .حواسش نبوده . یا خودش مشکلات داشته یا ذهنش درگیر بوده . خلاصه درکل قرار گذاشتم مثبت تر ببینم و فکرکنم

    مرسی بابت راهنماییتون .

  63. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  64. بالا | پست 92

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2849
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    سلام .نگا مثلا من یه مورده همیشگی رو مثال میزنم. من در حق مثلا یه نفر میخوام محبتی کنم .ولی میدونم ممکنه جوابه محبتمو با محبت نده و... .تصمیم میگیرم انجام ندم .ولی وقتی دارم سراغش میرم .احساساتم نمیذارنم .قشنگ میرم کارشو انجام میدم .به خودم میگم هرچی خواست بشه .همیشه هم شکست خوردم .احساساتم رو عقلمو تصمیماتم تاثیر میذارن شدید .دلم میشکنه .انتظار جواب محبتمو ندارم .ولی جوری دیگه هم جوابمو ندن .همیشه مشکلم اینه که احساسی برخورد میکنم .به دردودل همه گوش میدم .ادمارو سریع درک میکنم .محبتشون میکنم .قربون صدقه شون میرم که زود غمشونو فراموش کنن .خیلی واسه همه دل میسوزونم .ولی همیشه یه جوری دیگه جواب گرفتم . تا حالا اشک ریختنه بی صدا رو کی تجربه کرده .تو دلت غصه بخوری که تو میدونسیتی همچین جوابی بهت میده .چرا اون کارو درحقش کردی .هی احساساتم باعث شکستن دلم میشه.به خدا بریدم دیگه .من خیلی بامحبتم .عاشق قشنگ حرف زدنم هستم .همیشه همه رو با گلم و جانم صدا میکنم و.. ولی نمیدونم چطور دلشون میاد جواب محبتو با بدی بدن
    اقا امین دقیقا مثل شمام این سایت باعث شد یکم اروم بشم..اقا امین این ی قانونه ب هر کی زیاد محبت کنی ازت فرار میکنه قدرشو نمیدونه تجربه کردم که میگم.

  65. بالا | پست 93

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2356
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    32
    تشکر شده 51 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : احساساتی بودن

    سلام
    یه پسر این قدر احساساتی خیلی ضربه میخوره!!!!
    اما دوست من خوشبحالت .............. واقعا این احساسات تو از کجا اومده؟ واسه چی ؟ واسه چکاری ؟؟؟؟؟ فکر نمیکنی خدا انتخابت کرده
    احساساتت را جهت بده ...شاید تو انتخاب شدی که سنگ صبور دیگران باشی......کمکشون کنی .......نمیدونم رشته ی دانشگاهیت چیه اما استفاده کن از خودت ....محبت هم به کسی میکنی ازش انتظار نداشته باش بزار خدا دستمزدت را بده...... از احساساتی بودنت دست نکش چون میدونی بعد چی میشی یه ادم خنثی که دردش به عصب رسیده و دیگه هیچی حس نمیکنه..........


    دوست من اکیدا و به هیچ وجه طرف هر دختری نروووووووووووووووووووو...... ..خرابت میکنن......داغونت میکنن....چون برخلاف بقیه هستی چون خاصی ازت سواستفاده میکنن




    دوست من خودتو با نوشتن رمان و شعر و ........حتا اگه بلد هم نیستی حتا اگه تا حالا قلم هم دستت نگرفتی سرگرم کن




    وقتی رویداد های بد زندگی اطرافیانت ناراحتت میکنن .با دل پاکت واسشون دعا کن و در نظر داشته باش یه چیزایی توی سرنوشت ادم نوشته شده که نمیشه عوضشون کرد





    در ضمن باور هاتم عوض کن ....نزار بی مهری دیگران باعث شه باور هات مسموم شن




    خدا پشت و پناهت...مواظب مهربونی هات باش
    امضای ایشان
    این روزها ساکت که بمانی.....
    میگذارند به حساب جواب نداشتنت.....
    عمرا اگر بفهمند داری جان میکنی تا احترامشان را نگه داری........

  66. 2 کاربران زیر از خانم دکتر اینده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  67. بالا | پست 94

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    خيلى دلم گرفته........ بازم اشتباهات قبلو تکرارکردم........ خدايا خودت کمک کن.
    دلم از زندگى و اين آدمها زده. دوس دارم برم جايى که فقط خودمو خودم تنهاباشم...

  68. بالا | پست 95

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : احساساتی بودن

    ای بابا مگه چی شده ؟ بنظر منکه شما ادم پخته ایی هستید ؟
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  69. بالا | پست 96

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    ای بابا مگه چی شده ؟ بنظر منکه شما ادم پخته ایی هستید ؟
    آدم هرچقدر پخته هم که باشه ... جلو تنهایی کم میاره ..... نه اینکه دوست و رفیقی نداشته باشی .... موضوع اینه که همدم نداری
    خداروشکر الان خوبه خوبم

  70. بالا | پست 97

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    آدم هرچقدر پخته هم که باشه ... جلو تنهایی کم میاره ..... نه اینکه دوست و رفیقی نداشته باشی .... موضوع اینه که همدم نداری
    خداروشکر الان خوبه خوبم
    ای بابا اینکه مشکل امروز همه ماست ... یه جورایی تو شهرخودتم احساس غربت و تنهایی میکنی،

    یا باید گرخواهی نوشی رسوا همرنگ جماعت بشی ...

    یا باید گر خواهی نشوی همرنگ ، رسوای جماعت بشی و تنها.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  71. بالا | پست 98

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4128
    نوشته ها
    279
    تشکـر
    12
    تشکر شده 175 بار در 127 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : احساساتی بودن

    دوست عزیز محبت به خلق خدا کار واجب و پسندیده ایه ولی در این دو رو زمونه حتی الامکان به کسی جز پدر و مادر خود محبت نکنید. ما مسئول رسیدگی به غم و شادی دیگران نیستیم.
    محبت کنید و در مشکلات دیگران سهیم باشید و کمکشان کنید اما تا یه حد و حدودی مشخص این کار رو انجام بدید نه طوری که انگار وظیفه خودتون بدونید .

  72. کاربران زیر از aikido بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    a

  73. بالا | پست 99

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساساتی بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط aikido نمایش پست ها
    دوست عزیز محبت به خلق خدا کار واجب و پسندیده ایه ولی در این دو رو زمونه حتی الامکان به کسی جز پدر و مادر خود محبت نکنید. ما مسئول رسیدگی به غم و شادی دیگران نیستیم.
    محبت کنید و در مشکلات دیگران سهیم باشید و کمکشان کنید اما تا یه حد و حدودی مشخص این کار رو انجام بدید نه طوری که انگار وظیفه خودتون بدونید .
    دقیقا .مرسی

  74. بالا | پست 100

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : احساساتی بودن

    [replacer_a]


    درسی از عرفا


    تو در [replacer_a]فتوت کم از درخت مباش

    که سنگ میزنندش و او میریزد
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


صفحه 2 از 3 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد