نمایش نتایج: از 1 به 16 از 16

موضوع: احساس بدبختی

1871
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33431
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    176
    تشکر شده 98 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    8

    احساس بدبختی

    ...
    ویرایش توسط zeinab1990 : 01-22-2017 در ساعت 01:44 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32486
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    58
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختر بدبخت

    مردشور این زندگی رو ببره...! زندگی چی هست که آدم بخواد بخاظرش خودش رو بکشه...!
    بعدش هم مگه الی هست؟! خدا میبخشه؟! تیکه تیکه میکنه اون دنیا آدم رو ...!
    میگه به چی حقی جونی که من دادم رو گرفتی؟! بگذریم...
    ببین خواهر گلم عمو جان دایی ...! حالا هر چی ...
    شما فقط به یک برنامه ریزی نیاز داری...! ویک اراده قوی...!
    شما میخوای راه خودت رو بری و توش قوی نیستی...!
    انجاست که سیاست وارد میدان میشه؟!
    میخوای راه خودت رو بری باید سیاست خرج کنی...!
    یاد بگیر چگونه آدمها رو متقاعد کنی...!
    چگونه با آدم های اعصاب خورد کن رفتار کنی
    اینترنت پر از این راهکارهاست...! کسی نیست بهش عمل کنه...
    بعد یه برنامه بریز...! و برو جلو , دم دمی مزاجی دیگه بسه برو یک مسیر رو
    خود کشی هم خواستی بکنی به این فکر کن که اون دنیا چی میشه...!
    خودت رو وصل کن به نماز والا نمی دونم دیگه

  3. کاربران زیر از polis بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33431
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    176
    تشکر شده 98 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دختر بدبخت

    نقل قول نوشته اصلی توسط polis نمایش پست ها
    مردشور این زندگی رو ببره...! زندگی چی هست که آدم بخواد بخاظرش خودش رو بکشه...!
    بعدش هم مگه الی هست؟! خدا میبخشه؟! تیکه تیکه میکنه اون دنیا آدم رو ...!
    میگه به چی حقی جونی که من دادم رو گرفتی؟! بگذریم...
    ببین خواهر گلم عمو جان دایی ...! حالا هر چی ...
    شما فقط به یک برنامه ریزی نیاز داری...! ویک اراده قوی...!
    شما میخوای راه خودت رو بری و توش قوی نیستی...!
    انجاست که سیاست وارد میدان میشه؟!
    میخوای راه خودت رو بری باید سیاست خرج کنی...!
    یاد بگیر چگونه آدمها رو متقاعد کنی...!
    چگونه با آدم های اعصاب خورد کن رفتار کنی
    اینترنت پر از این راهکارهاست...! کسی نیست بهش عمل کنه...
    بعد یه برنامه بریز...! و برو جلو , دم دمی مزاجی دیگه بسه برو یک مسیر رو
    خود کشی هم خواستی بکنی به این فکر کن که اون دنیا چی میشه...!
    خودت رو وصل کن به نماز والا نمی دونم دیگه
    نماز میخونم دعا میکنم ختم میگیرم اما هیچی فقط بدبختی فقط امیدم خداست

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30434
    نوشته ها
    521
    تشکـر
    199
    تشکر شده 452 بار در 246 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دختر بدبخت

    نقل قول نوشته اصلی توسط zeinab1990 نمایش پست ها
    نماز میخونم دعا میکنم ختم میگیرم اما هیچی فقط بدبختی فقط امیدم خداست
    منم همین مشکل و داشتم بچه ی اخری هم که باشی دیگه بدتر

    منم یه دختر فوق العاده درسخون و زرنگ دوران مدرسه بودم به اجبار خانواده م رشته ای رو انتخاب کردم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم و اخرش نیمه کاره ولش کردم

    الان دارم کار مورد علاقه مو انجام میدم با اینکه با مخالفتای شدید خانواده م مواجه بودم ولی پافشاری کردم و خواستمو انجام دادم الان که موفقیتمو میبینن

    نه تنها دیگه مخالفت نمیکنن بلکه کلی تشویقمم میکنن انگارنه انگار که قبلا مخالف بودن

    باید کاریو که میخوای انجام بدی به بهترین روش انجامش بدی با برنامه ریزی میتونی موفق بشی

    اگه موفقیت و مستقل شدنتو ببینن دیگه کوتاه میان

    اینجوری بخوای پیش بری روزبه روز فقط باید سرزنشا و سرکوفتاشونو تحمل کنی و هیچ پیشرفتی نمیکنی و تااخرعمرت سرخورده ای!
    امضای ایشان
    جوری عاشقتم که

    انگار دنیا فقط همین یه مرد رو داره

  6. 2 کاربران زیر از hamideh banoo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33431
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    176
    تشکر شده 98 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دختر بدبخت

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamideh banoo نمایش پست ها
    منم همین مشکل و داشتم بچه ی اخری هم که باشی دیگه بدتر

    منم یه دختر فوق العاده درسخون و زرنگ دوران مدرسه بودم به اجبار خانواده م رشته ای رو انتخاب کردم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم و اخرش نیمه کاره ولش کردم

    الان دارم کار مورد علاقه مو انجام میدم با اینکه با مخالفتای شدید خانواده م مواجه بودم ولی پافشاری کردم و خواستمو انجام دادم الان که موفقیتمو میبینن

    نه تنها دیگه مخالفت نمیکنن بلکه کلی تشویقمم میکنن انگارنه انگار که قبلا مخالف بودن

    باید کاریو که میخوای انجام بدی به بهترین روش انجامش بدی با برنامه ریزی میتونی موفق بشی

    اگه موفقیت و مستقل شدنتو ببینن دیگه کوتاه میان

    اینجوری بخوای پیش بری روزبه روز فقط باید سرزنشا و سرکوفتاشونو تحمل کنی و هیچ پیشرفتی نمیکنی و تااخرعمرت سرخورده ای!
    انقد بهم سرکوفت زدن که احساس میکنم دیگه نه انرژی دارم نه استعداد ولی بازم دارم سعی خودمو میکنم سپاس دوست عزیز

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : احساس بدبختی

    معمولا، وقتی که شما احساس بدبختی می کنید، حوادث زندگی، از جمله شرایط غیر منتظره، از دست دادن روابط عاطفی باعث می شود که شرایط را بدتر از آنچه که انتظار دارید بپندارید ومخصوصا زمانی که از عزیزانتان جدا می شوید احساس غم و اندوه بر شما مستولی می شود وبه نظر می رسد که در انتخاب وتصمیم گیری خیلی ضعیف عمل می کنید و انگار یک بحران عاطفی را در پیش دارید.

    تمامی اینها بخشی از زندگی ما هستند وما باید از این شرایط دردناک وبد ،جلوگیری کنیم

    به طور کامل پیش بینی کردن وبرنامه ریزی برای جلوگیری از این شرایط غیر ممکن است اما شما می توانید موقعیت های زندگی خود را تغییر داده واز تجربیات مثبت برای جبران تفکرات منفی شدید در زندگی خود استفاده کنید.

    هنگامی که وقایع دردناک رخ می دهد، اغلب احساس می کنید که خارج از کنترل شما هستند. اما، شما می توانید تجارب مثبت و احساسات خوب را در زندگی خود به کار برید.
    احساس بهتر، حتی به طور خلاصه وکم، احساس بدبختی را حتی اگر به صورت موقتی هم باشد از بین می برد.

    آنچه را که برای شما لذت بخش است حتی اگر یک یا دو چیز باشد در زندگی خود احساس کنید تا در خلق وخوی شما تاثیر مثبت داشته باشد.
    این چیزهای لذت بخش می تواند شامل هر چیزی باشد:
    یک تماس تلفنی با یک دوست، ورزش، خوردن مواد غذایی را که دوست دارید، تماشای فیلم، قدم زدن، خواندن یک کتاب و یا مجله و یا تنها بودن.
    هنگامی که شما پر ازاحساس بدبختی هستید، تمرکز خود را بر روی آنها محدود کنید چرا که تمرکز بر روی مسائل منفی و بد بختی ها ،تحریک پذیری شما را نسبت به مسائل دور وبر شما زیاد می کند.
    سعی کنید در برخورد با مسائل تعادل برقرار کنید وتجربه خاصی را که دارید با دیگران به اشتراک بگذارید.

    توجه داشته باشید که هنگامی که شما به چیزی نیاز دارید وآن سخت است ، برای خود اهدافی را تعیین کنید ولیستی از سپاس گذاری ها نیز تهیه کنید واز هر کاری که در آن روز انجام داده اید واتفاق افتاده است را به یاد داشته باشید وبا یک لبخند به خود پاداش دهید.
    هنگامی که شما دلیل خوبی برای داشتن احساس بد ندارید سعی کنید به ایجاد تغییرات مثبت بپردازید. با این حال، مهم است که اطمینان حاصل کنید که بین تجربیات مثبت زندگی با مسائل استرس زا و طاقت فرسا تعادل برقرار کنید.

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33493
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    0
    تشکر شده 10 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس بدبختی

    هیچ کس الان نمیتونه شما رو درک کنه چون واقعا موقعیتتون سختنه ولی نه اینقدر که بخواین توی یه موقعیت سخت تر قرار بگیرید
    یه مقدا در مورد عواقب خودکشی تحقیق کنید متوحه میشید
    چون منم یه زمان میخواستم به همین کار دست بزنم ولی یه چیزایی خوندم که واقعا ارزشش رو نداشت
    به نظر من بهترین کار الان واسه شما ازدواجه

    اگه ازدواج شرایطش اماده نبود بهترین کار رفتن سر یه کار یا رفتن به یه کلاسه
    بهتره قبل از همه ی این کارها یه برنامه ریزی خیلی منظم و هدفدار برای خودتون ایجاد کنید و بسازید
    که در واقع داردی ایندتون رو میسازید و برای ایندتون مبارزه با هر کسی که شد ...
    مثل بازنده ها جا نزن
    مثلا اشرف مخلوقاتی
    یه چیزی که خدا واسه خلقتش به خودش ایول گفت
    حالا میخوای به همین سادگی جا بزنی ؟ بگی من مال این حرفا نبودم ؟ نه واسا مبارزه کن بگو من طاقت اوردم ، بگو من از این شرایط رد شدم

    یه سوال
    خواهرتون مدرکش چیه ؟
    داداشا معمولا توی این مواقع طرف خواهرن یا حتی باباها
    ازشون کمک بگیرید

  11. کاربران زیر از mmd7311 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32486
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    58
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختر بدبخت

    نقل قول نوشته اصلی توسط zeinab1990 نمایش پست ها
    انقد بهم سرکوفت زدن که احساس میکنم دیگه نه انرژی دارم نه استعداد ولی بازم دارم سعی خودمو میکنم سپاس دوست عزیز
    یه ظالم داریم یه مظلوم
    مظلوم اگه نخواد بهش ظلم بشه بهش ظلم نمیشه بعضی وقتا ما خودمون میخوایم
    سرکوفها تیر هستند که شلیک میشن ما باید جای درستی بگیریم جا خالی بدیم و ...

    یه مقدار گله شکایاتتون رو سعی کنید کم کنید
    به شدت جواب میده, آقا ناله نکن یه مدت ببین چه تاثیر مثبتی داره, سکوت بیشتر کنید کمتر بخند کمتر باج بده,
    شما دیگه واسه خودت خانومی هستی..! جدی میگم...
    داستان اون دوتا قورباغه رو شنیدی حتمی اگه نه این داستانشه...
    چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از
    آنها به داخل گودال عمیقی افتادند.
    بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و و قتی دیدند
    که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند :
    دیگر چاره ایی نیست .شما به زودی خواهید مرد .
    دو قورباغه حرفهای آنها را نشنیده گرفتند و با
    تمام توانشان کوشیدند تا از گودال خارج شوند.
    اما قورباغه های دیگر دائما به آنها می گفتند که دست از
    تلاش بردارید چون نمی توانید از گودال خارج شوید ?
    به زودی خواهید مرد . بالاخره یکی از قورباغه ها تسلیم
    گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت .
    او بی درنگ به ته گودال پرتاب شد و مرد.
    اما قورباغه دیگر با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از
    گودال تلاش می کرد .
    بقیه قورباغه ها فریاد می زدند که دست از تلاش بردار ?
    اما او با توان بیشتری برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد
    و بالاخره از گودال خارج شد.
    وقتی از گودال بیرون آمد بقیه قورباغه ها از او پرسیدند :
    مگه ما نگفتین نیا تلاش نکن نمی تونی مگر تو حرفهای ما را نشنیدی ؟
    معلوم شد که قورباغه ناشنوا است و در واقع او در
    تمام راه فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند


    ---
    یه تیمی توی فوتبال هست بهشون تیکه مینداختن که هر وقت الاغها تونستند پرواز کنند شما هم میایین لیگ برتر...
    گذشت تیم از محلات اومد لیگ از لیگ اومد لیگ 2 بعد اومد لیگ یک بعد اومد لیگ برتر بعد هم لقب تیمشون رو گذاشتن الاغهای پرنده

  13. 2 کاربران زیر از polis بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33431
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    176
    تشکر شده 98 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : احساس بدبختی

    نقل قول نوشته اصلی توسط mmd7311 نمایش پست ها
    هیچ کس الان نمیتونه شما رو درک کنه چون واقعا موقعیتتون سختنه ولی نه اینقدر که بخواین توی یه موقعیت سخت تر قرار بگیرید
    یه مقدا در مورد عواقب خودکشی تحقیق کنید متوحه میشید
    چون منم یه زمان میخواستم به همین کار دست بزنم ولی یه چیزایی خوندم که واقعا ارزشش رو نداشت
    به نظر من بهترین کار الان واسه شما ازدواجه

    اگه ازدواج شرایطش اماده نبود بهترین کار رفتن سر یه کار یا رفتن به یه کلاسه
    بهتره قبل از همه ی این کارها یه برنامه ریزی خیلی منظم و هدفدار برای خودتون ایجاد کنید و بسازید
    که در واقع داردی ایندتون رو میسازید و برای ایندتون مبارزه با هر کسی که شد ...
    مثل بازنده ها جا نزن
    مثلا اشرف مخلوقاتی
    یه چیزی که خدا واسه خلقتش به خودش ایول گفت
    حالا میخوای به همین سادگی جا بزنی ؟ بگی من مال این حرفا نبودم ؟ نه واسا مبارزه کن بگو من طاقت اوردم ، بگو من از این شرایط رد شدم

    یه سوال
    خواهرتون مدرکش چیه ؟
    داداشا معمولا توی این مواقع طرف خواهرن یا حتی باباها
    ازشون کمک بگیرید
    خواهرم مدرکش دکتری داره همه هم طرف اونو میگیرن البته ازدواج کرده اما منو درک نمیکنه .

  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33431
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    176
    تشکر شده 98 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دختر بدبخت

    نقل قول نوشته اصلی توسط polis نمایش پست ها
    یه ظالم داریم یه مظلوم
    مظلوم اگه نخواد بهش ظلم بشه بهش ظلم نمیشه بعضی وقتا ما خودمون میخوایم
    سرکوفها تیر هستند که شلیک میشن ما باید جای درستی بگیریم جا خالی بدیم و ...

    یه مقدار گله شکایاتتون رو سعی کنید کم کنید
    به شدت جواب میده, آقا ناله نکن یه مدت ببین چه تاثیر مثبتی داره, سکوت بیشتر کنید کمتر بخند کمتر باج بده,
    شما دیگه واسه خودت خانومی هستی..! جدی میگم...
    داستان اون دوتا قورباغه رو شنیدی حتمی اگه نه این داستانشه...
    چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از
    آنها به داخل گودال عمیقی افتادند.
    بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و و قتی دیدند
    که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند :
    دیگر چاره ایی نیست .شما به زودی خواهید مرد .
    دو قورباغه حرفهای آنها را نشنیده گرفتند و با
    تمام توانشان کوشیدند تا از گودال خارج شوند.
    اما قورباغه های دیگر دائما به آنها می گفتند که دست از
    تلاش بردارید چون نمی توانید از گودال خارج شوید ?
    به زودی خواهید مرد . بالاخره یکی از قورباغه ها تسلیم
    گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت .
    او بی درنگ به ته گودال پرتاب شد و مرد.
    اما قورباغه دیگر با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از
    گودال تلاش می کرد .
    بقیه قورباغه ها فریاد می زدند که دست از تلاش بردار ?
    اما او با توان بیشتری برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد
    و بالاخره از گودال خارج شد.
    وقتی از گودال بیرون آمد بقیه قورباغه ها از او پرسیدند :
    مگه ما نگفتین نیا تلاش نکن نمی تونی مگر تو حرفهای ما را نشنیدی ؟
    معلوم شد که قورباغه ناشنوا است و در واقع او در
    تمام راه فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند


    ---
    یه تیمی توی فوتبال هست بهشون تیکه مینداختن که هر وقت الاغها تونستند پرواز کنند شما هم میایین لیگ برتر...
    گذشت تیم از محلات اومد لیگ از لیگ اومد لیگ 2 بعد اومد لیگ یک بعد اومد لیگ برتر بعد هم لقب تیمشون رو گذاشتن الاغهای پرنده
    هیچوقت تو زندگی کم نمیاوردم همیشه به خودم امید میدادم اما زندگی من شده مثله بازی مار و پله تا خونه 99 میرم بعد نیش میخورم همه دخترای فامیل که من دبیرستان میرفتم خونشون بهشون درس میدادم الان بهترین رشته ها بهترین زندگی و شغل رو دارن اونا رو میبینم حسرت میخورم انگار اینم تقدیر من بود که اینجوری بشم بازم شکر

  16. کاربران زیر از zeinab1990 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساس بدبختی

    سلام دوست عزیز
    واقعا ناراحت شدم از خوندن حرفاتون
    تا حدودی درکتون می کنم چون من هم مشکلاتی شبیه شما داشتم ولی خونواده ام به شکل های دیگه در حقم اشتباه میکردن
    تا سال اول دبیرستان که تصمیم بزرگی مثل انتخاب رشته اینا نداشتم همه چیز خوب و عالی بود و همیشه جزو بهترین های کلاس و مدرسه مون بودم
    بعد اینکه انتخاب رشته کردم و خیلیا شدن مشاور ارشد رئیس جمهور برای من با دادن مشاوره های اشتباهشون باعث شدن کل زندگیم تحت شعاع قرار بگیره و خیلی آسیب ببینم
    حالا بعدها و الان که فکر می کنم تا حدود زیادی برمیگرده به سخت گرفتن های خودم تو زندگی و انتخاب هام و کمالگراییم که باعث میشد همیشه توقع داشته باشم هر چیزی سرجاش و به موقع باشه و اگه غیر این باشه واویلا میشه سر همین هم خدا میدونه چه بلاهایی سرم اومد و بهترین روزهای جونیمو با گریه و سختی بگذرونم.... حالا شما با دوستاتون هم ارتباط نداشتین زیاد و خواهرتون ولی من با بودن در کنار خونواده و دوستام احساس تنهایی میکردم واقعا خیلی سخته و اینکه نتونی با کسی درددل کنی و از ته دل آرامش داشته باشی
    من همه ی دردامو میریختم توی دلم و فقط خدا میدونست چی میکشم و با وجود مشکلات دیگه هم...خلاصه شما تنها نبودین که از این دست مشکلات داشتین
    یه نکته رو خواهرانه و دوستانه بهتون میگم تجربه ی سال ها زندگیمه
    سعی کنین با گذشته کنار بیاین و از این به بعد هر کاری و هر تصمیمی که از نظر خودتون درسته و بهش علاقه دارین که انجامش بدین رو با اعتماد به نفس و محکم شروعش کنین
    خدا مگه به همه ی آدم ها حق انتخاب نداده ؟ چرا خونواده ها باید با دلسوزی ها و اشتباهاتشون باعث این همه آسیب بشن؟
    سعی کنین با خونواده تون جدی حرف بزنین حتی شده ببرینشون پیش روانشناس که به این دیدگاه برسن هر کسی حق داره هر طور که دلش میخواد انتخاب کنه و اون ها فقط نقش هدایت و حمایت رو در جای خودش داشته باشن نه این همه فشار و تحمیل و سرکوفت و...
    واقعا یه پدر و مادر و خونواده چجوری دلشون میاد به خاطر دیدگاه های اجباری و تحمیلیشون آینده ی یه جوون رو به خطر بندازن تا حدی که نتیجه که نمیده هیچ سلامتی جسم و روح رو هم میزنن خراب میکنن!
    خدا هدایت کنه خونواده تون رو و البته همه ی خونواده های از این دست رو.
    سعی کنین فکر خودکشی رو از ذهنتون بیرون کنین و برای زندگیتون تلاش کنین
    زندگی با همه سختی هاش قشنگه اگه آدم درست تصمیم گیری کنه و بقیه هم خراب نکنن
    آرامش یه چیز درونیه این انصاف نیست به خاطر اشتباهات خونواده تون برین خودکشی کنین
    از خدا کمک بخواین و همه تلاشتون رو برای بهبود حال و زندگیتون انجام بدین و بعد هم به هدفای زندگیتون فکر کنین و ادامه تحصیل و سرکار و ازدواج و ...
    اگه هم صلاح میدونین مشاوره حضوری برین که بهتر و زودتر حالتون بهبود پیدا کنه و به خونواده تون هم حتما بگین که به خاطر اشتباهاتشون شما رو تا مرز خودکشی رسوندن!
    هر کاری که خوشحالتون میکنه انجام بدین که اول روحیه تون رو بدست بیارین از موسیقی و مطالعه و خوندن قرآن و آواز خوندن و بزن و برقص گرفته تا ورزش و کلاسای آموزشی و هر چیز دیگه که خوشحالتون میکنه شادی حق همه ی آدماست.
    براتون بهترین ها رو آرزو میکنم و امیدوارم هر چی زودترررررررر حالتون بهتر بشه.

  18. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33431
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    176
    تشکر شده 98 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : احساس بدبختی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    واقعا ناراحت شدم از خوندن حرفاتون
    تا حدودی درکتون می کنم چون من هم مشکلاتی شبیه شما داشتم ولی خونواده ام به شکل های دیگه در حقم اشتباه میکردن
    تا سال اول دبیرستان که تصمیم بزرگی مثل انتخاب رشته اینا نداشتم همه چیز خوب و عالی بود و همیشه جزو بهترین های کلاس و مدرسه مون بودم
    بعد اینکه انتخاب رشته کردم و خیلیا شدن مشاور ارشد رئیس جمهور برای من با دادن مشاوره های اشتباهشون باعث شدن کل زندگیم تحت شعاع قرار بگیره و خیلی آسیب ببینم
    حالا بعدها و الان که فکر می کنم تا حدود زیادی برمیگرده به سخت گرفتن های خودم تو زندگی و انتخاب هام و کمالگراییم که باعث میشد همیشه توقع داشته باشم هر چیزی سرجاش و به موقع باشه و اگه غیر این باشه واویلا میشه سر همین هم خدا میدونه چه بلاهایی سرم اومد و بهترین روزهای جونیمو با گریه و سختی بگذرونم.... حالا شما با دوستاتون هم ارتباط نداشتین زیاد و خواهرتون ولی من با بودن در کنار خونواده و دوستام احساس تنهایی میکردم واقعا خیلی سخته و اینکه نتونی با کسی درددل کنی و از ته دل آرامش داشته باشی
    من همه ی دردامو میریختم توی دلم و فقط خدا میدونست چی میکشم و با وجود مشکلات دیگه هم...خلاصه شما تنها نبودین که از این دست مشکلات داشتین
    یه نکته رو خواهرانه و دوستانه بهتون میگم تجربه ی سال ها زندگیمه
    سعی کنین با گذشته کنار بیاین و از این به بعد هر کاری و هر تصمیمی که از نظر خودتون درسته و بهش علاقه دارین که انجامش بدین رو با اعتماد به نفس و محکم شروعش کنین
    خدا مگه به همه ی آدم ها حق انتخاب نداده ؟ چرا خونواده ها باید با دلسوزی ها و اشتباهاتشون باعث این همه آسیب بشن؟
    سعی کنین با خونواده تون جدی حرف بزنین حتی شده ببرینشون پیش روانشناس که به این دیدگاه برسن هر کسی حق داره هر طور که دلش میخواد انتخاب کنه و اون ها فقط نقش هدایت و حمایت رو در جای خودش داشته باشن نه این همه فشار و تحمیل و سرکوفت و...
    واقعا یه پدر و مادر و خونواده چجوری دلشون میاد به خاطر دیدگاه های اجباری و تحمیلیشون آینده ی یه جوون رو به خطر بندازن تا حدی که نتیجه که نمیده هیچ سلامتی جسم و روح رو هم میزنن خراب میکنن!
    خدا هدایت کنه خونواده تون رو و البته همه ی خونواده های از این دست رو.
    سعی کنین فکر خودکشی رو از ذهنتون بیرون کنین و برای زندگیتون تلاش کنین
    زندگی با همه سختی هاش قشنگه اگه آدم درست تصمیم گیری کنه و بقیه هم خراب نکنن
    آرامش یه چیز درونیه این انصاف نیست به خاطر اشتباهات خونواده تون برین خودکشی کنین
    از خدا کمک بخواین و همه تلاشتون رو برای بهبود حال و زندگیتون انجام بدین و بعد هم به هدفای زندگیتون فکر کنین و ادامه تحصیل و سرکار و ازدواج و ...
    اگه هم صلاح میدونین مشاوره حضوری برین که بهتر و زودتر حالتون بهبود پیدا کنه و به خونواده تون هم حتما بگین که به خاطر اشتباهاتشون شما رو تا مرز خودکشی رسوندن!
    هر کاری که خوشحالتون میکنه انجام بدین که اول روحیه تون رو بدست بیارین از موسیقی و مطالعه و خوندن قرآن و آواز خوندن و بزن و برقص گرفته تا ورزش و کلاسای آموزشی و هر چیز دیگه که خوشحالتون میکنه شادی حق همه ی آدماست.
    براتون بهترین ها رو آرزو میکنم و امیدوارم هر چی زودترررررررر حالتون بهتر بشه.
    سپاس دوست خوبم با حرفاتون بهم روحیه دادین احساس میکنم هزارتا در بدون کلید روبه رومه که باید از همش عبور کنم هر روز احساس پیری میکنم اما بازم به خودم امید میدم امیدوارم مشکله همه جوونا حل بشه التماس دعا .

    فرستاده شده از GT-I9505ِ من با Tapatalk

  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساس بدبختی

    نقل قول نوشته اصلی توسط zeinab1990 نمایش پست ها
    سپاس دوست خوبم با حرفاتون بهم روحیه دادین احساس میکنم هزارتا در بدون کلید روبه رومه که باید از همش عبور کنم هر روز احساس پیری میکنم اما بازم به خودم امید میدم امیدوارم مشکله همه جوونا حل بشه التماس دعا .

    فرستاده شده از GT-I9505ِ من با Tapatalk
    خواهش می کنم عزیزم
    میدونم شرایط سختیه ولی توکل و امیدتون به خدا باشه و سعی کنین در مقابل سختی ها و مشکلات زندگی محکم باشین
    زیاد هم سخت نگیرین به خدا این دنیا و خیلی از چیزایی که ماها انقدر به خاطر بدست آوردنشون کلی به خودمون آسیب میزنیم و حتی به فکر خودکشی میفتیم ارزشش رو ندارن
    به هرحال درسته باید همه تلاشمون رو به کار بگیریم ولی نه اینکه یه چیزی رو بدست نیاوردیم دنیا به آخر رسیده
    به قول شاعر تا شقایق هست زندگی باید کرد
    بیشتر از هر کسی خودتون به خودتون کمک کنین و سعی کنین یه آرامش درونی برای خودتون تثبیت کنین که عوامل خارجی نتونن ازتون بگیرنش
    خونواده هم در جای خود محترم و مهمن ولی نه وقتی که با رفتارهای اشتباهشون به آدم آسیب بزنن
    خداوند هم فرموده تا جایی که دستورات پدرمادر رو گوش کنین که خلاف فرمان های من نباشن
    مطمئنا خدا راضی نیست بنده اش انقدر آسیب ببینه در حالیکه با مدیریت و فکر بهتر میشه خیلی سالم تر و بهتر و قشنگ تر زندگی کرد.
    شما میتونین
    توکل به خدا و اراده قدم اول هست

  21. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساس بدبختی

    یه موضوع دیگه هم یادم رفت بهتون بگم
    اگه به خاطر مسئله ای ناراحت هستین زیاد تو بیرون و پیش دوستاتون به روی خودتون نیارین به نظرم بهتر باشه
    البته اینکه آدم یه شخص مطمئن و صاحب نظر رو برای درددل داشته باشه خیلی خوبه که به نظر من اول خونواده بعد مشاور
    من به شخصه خدا میدونه چه روزهایی بوده که حالم اصلا خوب نبوده و شب قبلش رو با گریه خوابیدم اما
    وقتی کلاس و پیش دوستام می رفتم به روی خودم نیاوردم و شاید خیلی مواقع از اون ها که مشکلاتی مثل من نداشتن خیلی شادتر بودم
    طوری که هر موقع میرفتم تو جمع هم کلاسیا بعضی دوستام می گفتن وقتی تو میای ما انرژی میگیرم و باعث شادی میشی تو جمع
    هرچند خیلی برای خودم سخت بود و گاها فکر می کردم دو تا آدم هستم با دو جور شخصیت متفاوت از درون و بیرون
    البته بعدها با کمک مشاوران و دوستان عزیز اینجا تونستم سکوت چندین ساله ام رو بشکنم و با مادرم درددل کنم
    چون نمی خواستم غرورم پیش دوستام و فامیل و بقیه آسیب ببینه
    گاهی وقتا هست فقط باید خودت باشی و خدا که مسیر زندگی رو طی کنی
    از اون روزا بود که ایمان به خدا قوی تر شد و از ته دلم صداش کردم و جوابم رو داد
    اون ترمی که من حال روحی خوبی نداشتم و البته حال جسمی ام هم که روز به روز بدتر میشد از معده درد گرفته تا دندون قروچه ی شبانه و قلب درد و افتادن دریچه ی میترال...
    با اینکه خیلی خیلی کم درس میخوندم یعنی واقعا اصلا نتونستم هم بخونم ولی با اون وجود فقط خدا بود که دقیقه ی نود به دادم رسید و پیش دوستام و استادام غرورم خورد نشد و تونستم همه ی واحدام رو پاس کنم طوری که خونواده ام خیلی تعجب کردن و می گفتن ما فکر میکردیم یه درس هم پاس نمیشی!
    جالب تر از همه این بود اون ترم بالاترین معدل رو داشتم برای خودمم خیلی جالب بود
    مثبت فکر کردن و امید داشتن تو سخت ترین شرایط میتونه بهترین نتیجه رو رقم بزنه این رو من واقعا تجربه کردم.
    علاوه بر این ها شرایطم طوری بود که خونواده ام خودشون می گفتن بریم پیش روانپزشک اما من حس میکردم اگه اینجوری باشه یعنی حتما من یه مشکل جدی و شاید غیر قابل حل داشته باشم اون موقع ها یه دید سنتی داشتم نسبت به این مسائل
    و هر موقع حرفش میشد تو خونه سیل اشکای من به راه بود
    منم همه رو به خدا سپردم و خداروشکر واقعا کمکم کرد و تنهام نذاشت
    ای کاش بتونم بنده ی خوبی براش باشم همیشه...
    و خودش هم میگه مرا بخوانید تا استجابت کنم و با یاد خداست که دل ها آرام میگیرد.
    لحظه هاتون سرشار از آرامش.

  23. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33431
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    176
    تشکر شده 98 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : احساس بدبختی

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    یه موضوع دیگه هم یادم رفت بهتون بگم
    اگه به خاطر مسئله ای ناراحت هستین زیاد تو بیرون و پیش دوستاتون به روی خودتون نیارین به نظرم بهتر باشه
    البته اینکه آدم یه شخص مطمئن و صاحب نظر رو برای درددل داشته باشه خیلی خوبه که به نظر من اول خونواده بعد مشاور
    من به شخصه خدا میدونه چه روزهایی بوده که حالم اصلا خوب نبوده و شب قبلش رو با گریه خوابیدم اما
    وقتی کلاس و پیش دوستام می رفتم به روی خودم نیاوردم و شاید خیلی مواقع از اون ها که مشکلاتی مثل من نداشتن خیلی شادتر بودم
    طوری که هر موقع میرفتم تو جمع هم کلاسیا بعضی دوستام می گفتن وقتی تو میای ما انرژی میگیرم و باعث شادی میشی تو جمع
    هرچند خیلی برای خودم سخت بود و گاها فکر می کردم دو تا آدم هستم با دو جور شخصیت متفاوت از درون و بیرون
    البته بعدها با کمک مشاوران و دوستان عزیز اینجا تونستم سکوت چندین ساله ام رو بشکنم و با مادرم درددل کنم
    چون نمی خواستم غرورم پیش دوستام و فامیل و بقیه آسیب ببینه
    گاهی وقتا هست فقط باید خودت باشی و خدا که مسیر زندگی رو طی کنی
    از اون روزا بود که ایمان به خدا قوی تر شد و از ته دلم صداش کردم و جوابم رو داد
    اون ترمی که من حال روحی خوبی نداشتم و البته حال جسمی ام هم که روز به روز بدتر میشد از معده درد گرفته تا دندون قروچه ی شبانه و قلب درد و افتادن دریچه ی میترال...
    با اینکه خیلی خیلی کم درس میخوندم یعنی واقعا اصلا نتونستم هم بخونم ولی با اون وجود فقط خدا بود که دقیقه ی نود به دادم رسید و پیش دوستام و استادام غرورم خورد نشد و تونستم همه ی واحدام رو پاس کنم طوری که خونواده ام خیلی تعجب کردن و می گفتن ما فکر میکردیم یه درس هم پاس نمیشی!
    جالب تر از همه این بود اون ترم بالاترین معدل رو داشتم برای خودمم خیلی جالب بود
    مثبت فکر کردن و امید داشتن تو سخت ترین شرایط میتونه بهترین نتیجه رو رقم بزنه این رو من واقعا تجربه کردم.
    علاوه بر این ها شرایطم طوری بود که خونواده ام خودشون می گفتن بریم پیش روانپزشک اما من حس میکردم اگه اینجوری باشه یعنی حتما من یه مشکل جدی و شاید غیر قابل حل داشته باشم اون موقع ها یه دید سنتی داشتم نسبت به این مسائل
    و هر موقع حرفش میشد تو خونه سیل اشکای من به راه بود
    منم همه رو به خدا سپردم و خداروشکر واقعا کمکم کرد و تنهام نذاشت
    ای کاش بتونم بنده ی خوبی براش باشم همیشه...
    و خودش هم میگه مرا بخوانید تا استجابت کنم و با یاد خداست که دل ها آرام میگیرد.
    لحظه هاتون سرشار از آرامش.
    دقیقا از وقتی با دوستام درد و دل میکردم همشون منو تنها گذاشتن خونواده هم تا باهاشون درد و دل میکنم حالمو بدتر میکنن دیگه تنهای تنها شدم کسی رو ندارم پیش مشاور حرفامو میزنم اما هیچکس جای من نیست که منو درک کنه من احمق خدا رو فراموش کرده بودم دیگه حالا خدا هم خالقمه هم همه زندگیمه اگه نفس میکشم به عشق اونه دارم بهش نزدیک میشم دوستایی که من همیشه سنگ صبورشون بودم الان بهم محل نمیزارن این روزا حال خوبی ندارم خیلی داغونم اما فقط به عشق خدا دارم ادامه میدم بازم ازت ممنونم دوست خوبم

    فرستاده شده از GT-I9505ِ من با Tapatalk

  25. کاربران زیر از zeinab1990 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : احساس بدبختی

    نقل قول نوشته اصلی توسط zeinab1990 نمایش پست ها
    دقیقا از وقتی با دوستام درد و دل میکردم همشون منو تنها گذاشتن خونواده هم تا باهاشون درد و دل میکنم حالمو بدتر میکنن دیگه تنهای تنها شدم کسی رو ندارم پیش مشاور حرفامو میزنم اما هیچکس جای من نیست که منو درک کنه من احمق خدا رو فراموش کرده بودم دیگه حالا خدا هم خالقمه هم همه زندگیمه اگه نفس میکشم به عشق اونه دارم بهش نزدیک میشم دوستایی که من همیشه سنگ صبورشون بودم الان بهم محل نمیزارن این روزا حال خوبی ندارم خیلی داغونم اما فقط به عشق خدا دارم ادامه میدم بازم ازت ممنونم دوست خوبم

    فرستاده شده از GT-I9505ِ من با Tapatalk

    پس خودتون درک میکنین که با هر کسی نباید درددل کرد
    حضرت علی یه سخن قشنگی داره که معمولا هممون شنیدیم
    میگم که همه چیزت رو نثار دوستت کن اما به طور مطلق به او اطمینان نکن شاید اون کسی که امروز باهاش دوستی دو روز دیگه سر یه مسئله با هم بشید دشمن و اونوقت هست که اون شخص میتونه از اعتماد شما سوع استفاده کنه
    من به شخصه بوده سال ها یه مسئله ای رو تو دلم پنهان می کردم و حتی به خونواده ام هم نگفتم فقط خدا و خودم میدونستیم
    درسته خیلی سخت بوده برام چون آدم وقتی مشکلی داره با کسی در میون میذاره اگه نتونه کمکش کنه حداقل خودش سبک میشه
    ولی چون نمیخواستم مطرح کنم الان هم پشیمون نیستم البته بعضیاشون رو بعد سال ها به مادرم گفتم خیلی تعجب کرد و ناراحت شد
    انقدر بروز نمیدادم هیچ کسی نفهمیده بود درون من چی میگذره
    حتی بعد ها هم که به خاطر یه سری مسائل مشاوره رفتم نتونستم به ایشونم بگم
    احساس می کنم غرورم له میشه و خیلی خجالت می کشم...
    این رو هم باید بدونیم تنها کسی که هیچ لحظه ای آدم ها رو تنها نمیذاره فقط خداوند هست
    گاهی ممکنه ما از خونواده و دوستان و بقیه انتظاراتی داشته باشیم که اون ها نتونن برآورده اش کنن
    ولی خداوند خودش میگه که وقتی با من باشی همه ی دنیا هم علیه ات باشن من تنهات نمیذارم و تو پیروز میشی
    بهترین رفیقی که بعد از مادرم تو زندگیم پیدا کردم خداوند هست فقط ای کاش میشد مثل یه دوست کنارت بشینه و بتونی درداتو بهش بگی و اونم باهات حرف بزنه...
    زیاد به خودتون سخت نگیرین از جوونیتون لذت ببرین و شاد باشین حتی تو سختی ها.

  27. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حیواناتی که به این راحتی ها نمی میرند! /تصاویر
    توسط ASSASSIN در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-13-2015, 02:07 AM
  2. سلام به نظرتون علت خجالتی شدن یا خجالتی موندن یه نفر چیه ؟
    توسط mosbat در انجمن خودکشی، ناامیدی و یاس
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 01-20-2014, 12:29 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد