سلام
من 23سالمه. دانشجوی ترم آخر مهندسی برق هستم
من از بچگی همیشه با دیگر خواهرام مقایسه میشدم. و همیشه تو این مقایسه شکست میخوردم. حتی گاهی ممکن بود از نظر درسی مقایسه میشدم و با وجود این که معدلم شاید بهتر از خواهرم بود اما از طرف خانوادم طوری با من رفتار میشد که انگار کار مهمی نکردم یا کار خواهرم با ارزش تر از من بود.
من حتی از نظر ظاهر و چهره همیشه مقایسه میشدم و نهایتا به شکست منجر میشد. اما وقتی وارد دانشگاه و اجتماع شدم متوجه شدم که من هم جز بهترین دخترای خوش چهره دانشگاه به حساب میام. حتی خیلی از دوستام معتقدن که من حتی ا خواهرم هم خوشگلترم.(و من تا اون موقع هیچ وقت فک نمیکردم یا به خودم اجازه نمیدادم که به این فک کنم که قیافه منم بد نیس و همیشه از چهرم فراری بودم)
و الان تا حدی اعتماد به نفسم پایینه که خودم تحمل این وضع رو ندارم. همیشه تلاشی که میکنم و با شکست مواجه میشه.استرس وحشتناکی که دارم همیشه منو عقب میندازه و تو هیچ کاری نمیتونم موفق باشم.کاری یا درسی رو خیلی خوب بلدم اما وقتی موقع امتحان دادن میشه اون امتحان افتضاح میشه. حتی دوستام از این که با اون همه تسلط بازم نتیجه نگرفتم تعجب میکنن.
من همیشه احساس میکنم اتفاقای بد الان ریشه در کودکیم داره. البته من خیلی سعی کردم جلوی این مشکلات بایستم اما مثه همیشه شکست و شکست و شکست