سلام احساس تنهایی بشدت ازارم میده. تا اونجا که میشه سعی میکنم توی جمع باشم و ارتباط برقرار کنم ولی کلا هر کس دنبال کار خودشه و مشکلات خودشا داره
هر کس کارش گیر میکنه میاد سراغم
چند روزه با خودم کلنجار میرم ولی نمیتونم با این حالم کنار بیام چکار کنم؟ دوره ایی این حالت میاد سراغم. دوباره چند روزه خوب نیستم
سلام. خب این موضوع طبیعیه... باز خوبه ک سواستفاده نمیکنننوشته اصلی توسط Dev
سعی کنین مشغول کار خودتون باشید و تنهاییتونو خودتون پر کنین... اگ به افراد دیگ بستگی داشته باشه همیشه این حس وجود داره...
دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی بیند که ...
سعی میکنم ولی بازم حسم عوض نمیشهسلام. خب این موضوع طبیعیه... باز خوبه ک سواستفاده نمیکنن
سعی کنین مشغول کار خودتون باشید و تنهاییتونو خودتون پر کنین... اگ به افراد دیگ بستگی داشته باشه همیشه این حس وجود داره...
سرمو گرم کارم میکنم بازم خیلی احساس غربت و تنهایی میکنم دلم میگیره
برای اینکه از تنهایی بیام بیرون باید منفعت به بقیه برسونم
باید یکاری بکنم براشون تا اطرافم باشن
خیلی از این ناراحتم که برای هم زبون پیدا کردن باید ازم استفاده بشه
خیلی مواقع نیاز به حرف زدن دارم ولی کسی نیست
همش به خودم میگم ادمهای خاص تنهان و یجوری به خودم دلداری میدم ولی بازم بهتر نمیشم
گاهی اینقدر فشار زیادی بهم وارد میشه و حالم بده که دیگه گریه میکنم ارومتر میشم ولی خوب یه مدت بعد دوباره همین میشه
وقتی گریه میکنم از خودم خجالت میکشم میگم مرد گریه نمیکنه زشته این چه وضعشه
نمیدونم چکار کنم
اینجور مواقع دست و دلم به کار نمیره
وقتی اینقدر بی کسم و وقتایی که نیاز به حرف دارم هیچ کس نیست توی خودم احساس خفگی میکنم
منم مثه شمام آقا یا خانم DEV
دیگه خو گرفتم به این شرایط
ولی حاضر هم نیستم فقط برای اینکه کار دیگران راه بیفته از تنهاییم بزنم
وقتایی هم که دیگه خیلی اذیت میشم
میام اینجا پست میذارم و با بچها حرف میزنم
شاید مجازی باشه
اما می ارزه به اینکه منت دوستای واقعی سرت باشه
البته تا جایی که در توانم باشه به دوستامم کمک میکنم
ولی وقتی میبینم دیگه داره شورش درمیاد خودم حد نگه میدارم
کاریش نمیشه کرد
دنیا همینه
یا باید پرو و باشی و همه چی رو حق خودت بدونی
یا اگه تحمل کردی و به روی خودت نیاوردی بقیه فک میکنن حالیت نیست و میخوان ازت سواستفاده کنن
حالا تنهایی هم خیلی بد نیست
حداقلش اینکه مجبور نیستی به هرکسی جواب بدی و هر کسی رو تحمل کنی
کاملا احساساتتونو درک میکنم، منم خیلی وقتا این حس هارو دارم، البته قبلا بیشتر، ولی اینک برای رهایی از تنهایی تون باید برا دیگران مفید باشین تا پیشتون باشن، ایا این همراهیشون، حس خوبی بهتون میده؟؟؟ وقتایی که تنهایین یا دلتون میگیره با کسایی حرف بزنین ک میدونین خودتونو بخاطر خودتون دوست دارن، یا از مشاور کمک بگیرین، یا از همین افرادی ک میگین، ولی جوری وانمود نکنید که بهشون نیاز دارید... خیلییی حس بدیه که از آدم سواستفاده بشه، با این افراد مثل خودشون رفتار کنین، لازم نیس منفعت برسونین بهشون همیشه...گریه آدمو سبک میکنه، اصلا هم ربطی به زن و مرد نداره...
خوبه که حسما میفهمید احساس میکنم اطرافیانم نمیفهمن
همراهیشون حداقل مدتی از تنهایی درم میاره
گاهی به خودم نگاه میکنم دلم بحال خودم میسوزه
بعضی وقتا مثل امشب و چند شب قبل خیلی دلم میخواست حرف بزنم ولی منتظر بودم یکی بیاد پیام بده ولی هیچ کس نبود و خودمم غرورم اجازه نمیداد بخوام بزور هم کلام پیدا کنم چون میگن وقت ندارم
مشاور چند بار رفتم فایده نداره حرفای تکراری میزدن و مسخره
میگن برو تو جمع و از این مضخرفات تکراری که به همه میزدن انگار من ادم اجتماع گریزم
مشکل اون ادما اینکه وقتی خودشون بخوان هستن وقتی من نیا داشته باشم نیستن
خب من از شما دعوت میکنم بیاید چت باکس مشاور کمی با دوستان حرف بزنید و درد دل کنید
نظرتون؟
ممنون میام
خیلی هم خوب...منتظرتون هستیم
سعی میکنم یجوری با همین حالم بگذرونم . نمیدونم بیام چت باکس چی بگم چونکه با اطرافیانم اشنایی دارم و حرف برای گفتن هست .خیلی هم خوب...منتظرتون هستیم
ولی خوب اگر موردی پیش اومد که حرفی برای گفتن بود و موضعی پیش اومد میام حتما . الان هر چقدر فکر میکنم نمیدونم بیام اونجا در مورد چی حرف بزنم .
ولی کاش ادمای اطراف بیشتر وقت میگذاشتن . البته اونا هم گرفتارن . ولی من با اینکه خودمم سرم شلوغه حتما براشون وقت میزارم حتی شده از کار خودم بزنم .
کسی که منا برای خودم بخواد احساس میکنم نیس . ادم اطرافم زیاد هست ولی بهم احتیاج دارن . کارشون گیر باشه کنارم هستن .
یبار توی تلویزیون دیدم طرف محکوم به اعدام بود و در واقع هیچیم نداشت ولی یه دختره عاشقش شده بود با این حال باهاش ازدواج کرده بود میگفت من عاشق خودشم و وجودشا دوست دارم با تمام بدیاش .
کاش یه نفر بخاطر وجود خودم کنارم بود . بیاد بگه با این عیب هات دوستت دارم کنارتم نه چون بهم احتیاج دارن . یه روزی به دردشون نخورم دیگه سراغمم نمیگیرن .
هر روزم با اینترنت و شبکه های مجازی برای رهایی از این حال میگذره ولی برام تکراری خسته کننده شده
ویرایش توسط Dev : 11-24-2016 در ساعت 11:04 PM
کاملا حستون رو درک میکنم
من خیلی از دوستامو به همین خاطر کنار گذاشتم
یه دوست فوق العاده صمیمی رو... که چهارسال باهاش دوست بودم
فهمیدم وقتی بهش احتیاج دارم خیلی واضح و بدون رودربایستی شونه خالی میکنه
ولی وقتی به من احتیاج داشت حتی طلبکارم میشد که چرا نیستی
به هر بدبختی که بود از زندگیم بیرونش کردم
حتی عشقمو...فهمیدم اونجوری که باید اهل زندگی نیست و میخواد به یه نفر تکیه کنه فقط
ولی من دنبال کسی بودم که منو بخاطر خودم و تحت هر شرایطی بخواد
سخته خیلی هم سخته این شرایط
چون این روزا همه یه جورایی منفعت طلب شدن
تو چت باکس با بچها خیلی دوست شدیم
از کارای هم باخبریم و پیگیر احوال هم هستیم
جوری که من به خیلی هاشون حرفای دلمو گفتم که حتی نمیتونستم به خواهرم بگم
آدمای مطمئن رو باید پیدا کنی چون کسایی هم بودن تو سایت که از اطلاعات بچها بیشتر سواستفاده کردن ( البته بیشتر در مورد دخترا )
بهرحال شما هم اگه دوست داشتید میتونید به جمع دوستان اضافه بشید و هر از گاهی با کسایی درد دل کنید که اگرچه نزدیکتون نیستند
اما گوش شنوا دارند و به حرفاتون گوش میدن و بعضی اوقات هم میتونن راهنماییتون کنن و حالتون رو بهتر کنن
اینجا تقریبا همه شبیه همیم...پر از شلوغی...اما تنها پس رو میاریم به مجازی...
واقعا دنیای سرد و تاریکی شده
سلام
به نظر میاد پسر باشید.
یه مقدار از خودتون بگید. چند ساله هستید؟
درس میخوانید ؟ چکار میکنید؟
کمی دریاره خصوصیاتتون بفرمایید دوستان بهتر راهنمایی کنند
سلام بله پسرم
25 سالمه
دانشجوام ترم اخر کارشناسی
رشتم نرم افزاره و در شرکتی مربوط به رشته ام شاغلم
خصوصیاتم هم بسیار احساساتی و یک دوست صمیمی دارم 3 سال ازم بزرگتره که خیلی مشغله داره کم با هم ارتباط داریم . بیشتر مجازی
2-3ماه یک شب فرصت بشه بریم بیرون صحبت کنیم
برنامه و تفریح خاصی ندارم . جمعه ها هم مثل هر روز میگذره
تمام اوقات فراقت مجبورم با اینترنت پرش کنم
یسلامتی
با توجه به اینکه احساسی هستید و حیلی احساس تنهایی دارید و اهل رابطه های زیاد نیستید
بهتره به گزینه ازدواج فکر کنید
اگر شرایطش رو داشته باشید من فکرمیکنم بهترین راه باشه
با هر کسی مثل خودش برخورد کنید... همونقدری براشون وقت بذارین ک براتون وقت میذارن... اینجوری کمترین فایدش اینه ک دیگ دلتون نمیسوزه که چقد وقت گذاشتین براشون و قدرتونو ندونستن... اگ حرفی دارین حرفاتونو بزنین... مهم نیس ک توجهی میکنن یا ن، مهم خودتونین ک حس بهتری پیدا میکنید...
به واسطه ی شغلم افراد مختلفی مستقیم و غیر مستقیم بهم معرفی میشن یا کاری براشون انجام بدم یا راهنمایی
حدود 6-7 ماه پیش با دختری به همین صورت اشنا شدم . چند بار کار داشت و من راهنماییش کردم . ادامه پیدا کرد 2-3 ماهی گذشت و رابطه صمیمی تر شد و احساس کردم بهش علاقه دارم .
بهش گفتم و همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه توی گذشتش یه اتفاقاتی افتاده بود که مجبور شد بهم بگه و یکم رابطه سرد شد .
بعد از مدتی هم بهم گفت منو به عنوان فقط یک دوست دوستم داره و حس خاصی نسبت بهم نداره .ازم خواست بمونم و بهش کمک کنم و روابطمون همین باشه دیگه . من سرخورده شدم . فکر میکردم یکی بخاطر خودم منو خواست ولی بعد این حرفش یخ کردم . با این حال هنوزم دوستش دارم ولی سخته برام اون اصلا حسی بهم نداره. البته بخاطر گذشتش بهش حق میدم ولی احساس میکنم باید منفعت برسونم تا بیان سمتم .
اشنایی با یک مورد مناسب میتونه باعث هدفمندی و روحیه ی بهتر و تلاش بیشتر بشه .
منم اوایل رابطه ایی که داشتیم همه چیز خوب پیش میرفت و بهم گفت بیشتر اشنا میشیم و دوستم داره و خوب منم روحیم خیلی خوب شده بود و مشکلی نداشتم ولی الان میگه موقعیت مناسب پیدا کردی ادواج کن منم خوشحال میشم . یعنی اصلا به من فکرم نمیکنه دیگه .
الانم وقتی کارم داره هست . دیگه ارتباطشا کم کرده که وابسته نشم و ازم خواست فقط دوست باشیم و بهم کمک کنیم .
نسبت به دخترای دیگه حس خاصی ندارم و اولین بار بود از کسی خوشم میومد و فعلا به همین روال باید بگذرونم .
وقتی حرف بزنیم کسی گوش نده فایده نداره . امروز من با یک نفر صحبتی کردم ولی هیچ واکنشی نشون نداد بدتر ناراحت شدم . اینکه اصلا نگم بهتر اینه که بی توجهی بشه .
دوست ندارم به کسی غر بزنم ولی گاهی ادم یه هم زبون داشته باشه 2 کلمه حتی کاری حرف بزنه و گوش شنوا باشه . در هر موردی صحبت بشه وقت بگذره ادم توی خودش تنها نباشه خوبه .
میگن از روی تنهاییم ازدواج نکنید مشکل ساز میشه .
من نمیدونم مشکلم با ازدواج حل میشه یا نه . به نظر خودم اگر شخصی که فکر میکنم باشه حل میشه .
البته موقعیتش نیست و با همین وضعیت باید بگذرونم تا در آینده اتفاقاتی بیفته ...
ای وای!!!
آقا شما اصلا تنها نیستید...! کاش اون اطلاعاتی که دادین پست اول میدادین تا زودتر بهتون بگم...
دانشجو ... شاغل ...
یه چیزی هم میخوام بپرسم دوشمن سازه ولی خب میگم...! ببخشید اگه مراعات نمیکنم!
از حرفاتون اینجور متوجه شدم که شما دنبال یکی هستید باهاش لا@ بزنید,
خب وقتی میگی دنبال ازدواج نیستی میخوای از هر دری با هر کی صحبت کنی! یعنی چی؟!
هزینه داره... هزینش هم بالاست, این روزا مجانی به آدم فحش هم نمیدن
خوب درست متن منا بخونید بعد این حرفا بزنید من کی گفتم دنبال ازدواج نیستم؟ میگم از یکی خوشم اومد اون مورد پیش اومد دیگه از دختری خوشم نبومد که پیشنهاد ازدواج بدم
خیلیا هستن با وجود کلی ادم اطرافشون بازم تنهان
در ضمن من مگه دنبال اینم که با دخترا حرف بزنم؟ اصلا اینجوری نیستم که بخوام سمت دخترا برم و اتفاقا مغرورم.
بعدشم من دوستای خودم که پسر هستن باهاشون بیشتر سعی میکنم ارتباط داشته باشم که اونا هم درگیر کار خودشونن
من کجا گفتم میخوام از هر دری با هر کسی صحبت کنم؟ واقعا که
بیخیال اشتباه کردم اصلا در مورد خودم حرف زدم .با خودم یجوری کنار بیام برای خودمم بهتره
اصلا نمیدونم چی باعث شد همچین حرفی به من بزنید تعجب میکنم
ویرایش توسط Dev : 11-25-2016 در ساعت 08:48 AM
خب اگر حرفی دارید بگید...
والااااااا
من همش دارم بهشون میگم بیاید با ما حرف بزنید ولی مقاومت میکنن
خوشحالم که دوستان خوبی اینجا پیدا کردم. راستش من معمولا با دوستام سر صحبت را با بحث های کاری و مربوط به رشتمون باز میکنیم و خودمم وقتی در مورد این چیزا حرف میزنم خیلی احساس خوبی دارم. کلا دوست دارم همش در مورد اینجور مسائل بحث و تبادل نظر کنم و شاید بعدش صحبت به چیزای دیگه هم برسه.والااااااا
من همش دارم بهشون میگم بیاید با ما حرف بزنید ولی مقاومت میکنن
نمیدونم الان در مورد چی صحبت کنم ولی خوب در کل خوشحال میشم در جمعتون باشم.
حتی برای رهایی از تنهایی و اینکه بتونم فکر و وقت و انرژیم را جای بیهوده صرف نکنم تدریس خصوصی رایگان انجام میدادم .
راهنمایی های شما دوستان مخصوصا خانم رزمریم منو به فکر فرو برد.ازتون ممنونم . سعی میکنم از ادمایی که موقع نیاز سراغم میان فاصله بگیرم و ارزش خودما با نبودنم بهشون نشون بدم. وقتی زیاد باشم تکراری میشم. تصمیم گرفتم مدتی تلگرام نباشم و تماس ها هم کمتر جواب میدم تا هم به کارای شخصی خودم بیشتر برسم و هم ببینم برای کیا مهمم و کی سراغما میگیره و همچنین با بودن زیاد تکراری نشم و بقیه جای خالی منو حس کنند و اینکه با تنهایی انس بگیرم ازش لذت ببرم و دیگه برام سخت نباشه.
تنهایی رو با خدا میگذرونم و روی هدفهام تمرکز میکنم .فکر میکنم اینجوری برای خودمم بهتر باشه و عزت نفسم بیشتر حفظ بشه و کوچیک و بی ارزش نشم.
ویرایش توسط Dev : 11-25-2016 در ساعت 08:43 PM
خب این خیلی خوبه که دوست دارید وقتتون رو صرف کارهای مثبت و بحث در مورد کارتون انجام بدید
ولی فک نمیکنید شاید همین هم باعث شده باشه که اذیت بشید؟؟
منم وقتی کسی باشه در مورد روانشناسی باهاش حرف بزنم کلی سر ذوق میام
ولی گاهی دلم میخواد با کسی در مورد چیزی غیر اینا حرف بزنم
مثلا در مورد اینکه رفتم خرید، در مورد اینکه با دوستم دعوام شد، در مورد اینکه احساسم نسبت به روزی که داشتم
راستش من صداقت بچهای اینجا رو بیشتر دوس دارم
همیشه هم وقتتون رو با کار پر نکنید چون روحتون رو خسته میکنه
در مورد خیلی چیزها میشه حرف زد
واسه همین خانما عمرشون بیشتره چون نمیذارن حرف تو دلشون بمونه
خوشحالم که به این نتیجه رسیدید که میشه از تنهایی لذت برد
باید تنهایی رو جوری نگاه کرد که منفی نباشه و فک کنیم دیگه آخر دنیاست
تنهایی هم بخشی از زندگیه که باید بلد باشیم زندگیش کنیم نه اینکه باعث آزار بشه
سلام دوست عزیز این چیزی که برای بیشتر ما اتفاق افتاده من خودمم وقتی احساس تنهایی میکنم و وقتی به کسی نیاز دارم جز یکی دونفر نیستن کنارم شمام سعی بکنین به خودتون متکی باشین ازکسی هم انتظار نداشته باشین بلاخره همه یه جوری گرفتارن تنهاییتون با چیزای مفیدی پربکنین
در مورد مسائل دیگه هم صحبت میکنم ولی بحث از مسائل کاری معمولا شروع میشه.خب این خیلی خوبه که دوست دارید وقتتون رو صرف کارهای مثبت و بحث در مورد کارتون انجام بدید
ولی فک نمیکنید شاید همین هم باعث شده باشه که اذیت بشید؟؟
منم وقتی کسی باشه در مورد روانشناسی باهاش حرف بزنم کلی سر ذوق میام
ولی گاهی دلم میخواد با کسی در مورد چیزی غیر اینا حرف بزنم
مثلا در مورد اینکه رفتم خرید، در مورد اینکه با دوستم دعوام شد، در مورد اینکه احساسم نسبت به روزی که داشتم
راستش من صداقت بچهای اینجا رو بیشتر دوس دارم
همیشه هم وقتتون رو با کار پر نکنید چون روحتون رو خسته میکنه
در مورد خیلی چیزها میشه حرف زد
واسه همین خانما عمرشون بیشتره چون نمیذارن حرف تو دلشون بمونه
خوشحالم که به این نتیجه رسیدید که میشه از تنهایی لذت برد
باید تنهایی رو جوری نگاه کرد که منفی نباشه و فک کنیم دیگه آخر دنیاست
تنهایی هم بخشی از زندگیه که باید بلد باشیم زندگیش کنیم نه اینکه باعث آزار بشه
منم از قدیم خیلی به روانشناسی علاقه داشتم همیشه فکر میکردم مشاور یا روانشناس میشم ولی اخرش یه چیز دیگه شد
ولی هر کس مشاوره و راهنمایی بخواد یا مشکلی داشته باشه اگر در موردش اطلاعی داشته باشم و بتونم کمک کنم با تمام وجودم این کارا میکنم و توی انجام 2 مورد خیلی لذت میبرم . یکی تدریس و یکی راهنمایی و مشاوره
البته شغلمم خیلی دوست دارم .
این استیکر
منم وقتی چاره ایی ندارم دیگه وقتما با کار و حرف زدن در مورد مسائلش میگذرونم که سر صحبت باز بشه یه ارتباطی برقرار بشه
ولی اگر طرف مقابلم خودشم حرف داشته باشه بزنه منم همراه میشم و از خودم میگم
منم دوست دارم حرف دلما بزنم ولی وقتی که کسی حوصله گوش دادن داشته باشه
اومدم چت باکس یه نگاهی انداختم کلی ادم بودن هر کسی یه چیزی میگفت نمیدونستم چی بگم اون وسط
فکر میکنم اونایی که با همسرشون همکار و هم رشته ان همیشه حرفی برای گفتن با هم دارن . دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که هم رشتم باشه همیشه یه چیزی داریم بگیم حالا چه کاری چه غیر کاری . خیلی خوبه اینجوری به نظرم
دوست دارم به غیر از کار وقت برای تفریح و چیزای دیگه هم بزارم ولی خوب نه همراهی دارم و نه ایده ایی .
ولی چند ماهیه موسیقی کار میکنم و خوب یه تغییر خوبی برام بود وقت صرف یه چیز دیگه غیر از کارم میکنم اوقاتم بهتر میگذره . حداقل فهمیدم استعدادم توی اینم هست و روحیم بهتر شده و تنهایی هام بهتر میگذره .
خیلی مواقع دوست دارم یکی کنارم باشه باهم یکم قدم بزنیم یه حرفی بزنیم . یه دوست صمیمی دارم . اونم با هم فاصله داریم و خیلی سرش شلوغه . برای یه بیرون رفتن ساده باید کلی برنامه ریزی کنیم . چند ماهی یک شب اگر بتونیم چند ساعت باهم باشیم و شام بریم بیرون .
منم گاهی خیلی اصرار میکنم حتی تایم هم میگم هرچی تو بگی ولی بازم نمیاد میگه امروز این کارو دارم اون کارو دارم و خودت میدونی چقدر سرم شلوغه و اینا . منم سرم شلوغه ولی همیشه وقت گذاشتم برای بقیه .
خودم دیگه وقتی خیلی دلم میگیره میرم بیرون تنها توی خیابون یکم قدم میزنم .
مجازی خوبه ولی ادم گاهی میخواد واقعا یکی کنارش باشه چشم تو چشم چند کلمه بگه سبک بشه .
همین تاپیک هم خوب بود صحبت کردیم یکم حرف زدم حالم بهتر شد .
البته قبل از شروع تاپیک اینقدر حالم بد بود که گریه کردم سبک تر شدم . فکر کنم برای مردا هم لازمه گاهی توی خلوت خودشون
بعضیا روزای سخت و خوب یکیا دارن . روزای سخت میدونن با هم حلش میکنن . یکی پشتش به باباش گرمه میدونه کله مشکلاتشا حل میکنه و غمش نیست . یا هر کسی یکی کنارشه بهش تکیه میکنه میدونه تنها نیست . یکی یک نفرا داره میتونه راحت باهاش حرف بزنه . هرچی داره بزیزه بیرون و با کمک هم یجوری اوضاع را درستش کنن .
ولی من باید خودم از پس زندگیم تنهایی بر بیام . پدر مادرم درگیری های خودشونا دارن نباید مشکلات بیشتر براشون بتراشم . تنهایی باید مرد باشم و زندگیما بسازم . تازه وقتی چشم امید بقیه هم باشی خیلی سخته .
باید توی خلوت خودت گریه کنی بعد بلند بشی توی دید دیگران مرد باشی و خم به ابرو نیاری انگار که چیزی نشده .
منم هر روزمو با خواندن کتاب و مطالب انگیزشی و گوش دادن کتابهای صوتی که باعث ایجاد انرژی و تغییرات مثبت توی وجودم بشه سعی میکنم با مشکلات کنار بیام و هدفمو گم نکنم و دلسرد نشم .
ولی یجایی ادم خسته میشه نیاز به انرژی داره تا از فردا دوباره ادامه بده ...
باید به زور متوسل شیم برای ایشونوالااااااا
من همش دارم بهشون میگم بیاید با ما حرف بزنید ولی مقاومت میکنن
آخه همش که نمیشه راجع ب یک موضوع حرف زد!ولی در کل موافقم با تصمیماتون
همیشه هم به این صورت نیستش.
خانم من هم رشته ای من هم نیست چند وقت پیشم اومد کار کنه قهر کرد رفت گفت اصلا" کار نمیکنم
میگفت بد اخلاقی توی کار
مهم شناخت از روحیات طرف مقابله باید مکمل باشید نه اینکه به هم شباهت داشته باشید
موافقم که باید کسی باشه که بشه رو در رو باهاش حرف زد
و اینکه تکیه کرد به کسی
من درست وقتی فک میکردم تکیه گاهم رو پیدا کردم پشتم خالی شد
گفتن نداره دیگه هممون روزای سخت داشتیم
منم وقتی گریه میکنم خیلی حالم بهتر میشه
راستش رو بخواید خیلی وقته جلوی کسی گریه نکردم و بیشتر تو خلوت خودم اشک ریختم...شاید دارم مرد میشم
شما فقط بیاید چت باکس بگید سلام بچها خودشون میدونن چطور شما رو به حرف بگیرن
از این استیکر هم زیاد براتون میذاریم که خوشحال بشید
همه ی ما وقتی اولین بار اومدیم چت باکس ناآشنا بودیم کم کم آشنا شدیم
من که دوساله به جرئت میتونم بگم اینجا زندگی کردم
به قول توسکا فک کنم دیگه باید به زور متوسل بشیم
این که دوستان واسه نیاز بیان سراغت قابل هضمه ،اما فکر کن همسرت اینجوری باشه ،دقیقا همینجوری ،این آدمو داغون میکنه،منم مثل شما فکر میکردم و ایده های شما رو داشتم ،یکی که باهاش حرف بزنم و همدمم باشه ، ولی اینطور نشد ،از قیلم تنهاتر شدم ،همشم به خاطر سبک تربیتی که همسرم باهاش بزرگ شده ،سبک منفعت طلبی و بس،میخواستم بگم در انتخاب همسر دقت کنید و عین من رویایی فکر نکنید ،چون شاید نشه
خوب منم اتفاقا از این میترسم و خیلی دارم دقت میکنم . قبل ازدواج تمام معیارهام را توی فرد جستجو میکنم و ازشم میپرسم . نمیخوام وضعم بدتر بشه چون اونجوری دیگه زندگی قابل تحمل نیست .این که دوستان واسه نیاز بیان سراغت قابل هضمه ،اما فکر کن همسرت اینجوری باشه ،دقیقا همینجوری ،این آدمو داغون میکنه،منم مثل شما فکر میکردم و ایده های شما رو داشتم ،یکی که باهاش حرف بزنم و همدمم باشه ، ولی اینطور نشد ،از قیلم تنهاتر شدم ،همشم به خاطر سبک تربیتی که همسرم باهاش بزرگ شده ،سبک منفعت طلبی و بس،میخواستم بگم در انتخاب همسر دقت کنید و عین من رویایی فکر نکنید ،چون شاید نشه
من واقعا نیاز عاطفی دارم و خودمم خیلی احساسی هستم ودقت بسیار زیادی باید داشته باشم و دوست دارم همسرم بهم توجه داشته باشه و مثل یک دوست و همدم همیشه کنارم باشه چون من نه اهل رفیق بازی هستم نه دوست زیادی دارم و از رابطه بازی و ارتباط با دخترهای مختلف و چیزایی که میبینیم خوشم نمیاد . فقط یک همسر خوب و پاک میخوام همینطوری که هستم واقعا دوستم داشته باشه و نیاز عاطفیم برطرف بشه و آرامش بگیرم .
با سبک ازدواج های سنتی تقریبا مخالفم . اینجوری فشار خانواده باعث میشه یک نفر را انتخاب کنیم و بدون اینکه شناخت درستی از اخلاق و رفتار و مزاج و سبک تربیتی طرف پیدا کنیم چشمامونا باز میکنیم میبینیم وسط مراسم خواستگاری و عقد و عروسی هستیم دیگه بعدشم کاری نمیشه کرد . یا باید تحمل کنیم یا جدا بشیم .
من خودم شخصا دوست دارم چندین ماه ارتباط داشته باشیم و شناخت کاملی در مورد اون مسائل نسبت به هم پیدا کنیم و بعد تصمیم بگیریم و فاز به فاز بریم جلو که هرجا دیدیم بهم نمیخوریم با توافق تموم بشه.
ویرایش توسط Dev : 11-28-2016 در ساعت 08:00 PM
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
