نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: احساس تنهایی

1050
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30643
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    احساس تنهایی

    سلام. من دانشجو هستم و مجرد. تو خوابگاه هم زندگی می کنم و از خانواده هم دورم. راستش جدیدا احساس تنهایی می کنم. با این که اینجا توی خوابگاه دور و برم پر آدمه ولی خب دوست هیچ وقت نمیتونه برای من که یک پسر هستم جای یه دختری رو بگیره که دوسش داشته باشم تنهاییم رو پر کنه. من با دوستی قبل ازدواج مخالفم، چون میدونم اگه به ازدواج نرسه به هر دوطرف ضربه وارد میشه، از طرفی شرایط ازدواج هم ندارم. چون خواهرم یه بیماری داره که تمام وقت و هزینه خونواده رو به خودش مشغول کرده. با توجه به این که ما سه تا بچه‌ها ایم و درآمد پدر و مادرم اندازه ای نیست که بتونن زندگی مشترک منی که دانشجو ام و هیچ درآمدی برای خودم ندارم، ساپورت کنن. و علیرغم اینکه تو کلاس محبوبیت دارم، هیچ وقت سعی نکردم از این موضوع برای ارتباط با دختر های کلاس یا دانشگاه استفاده کنم. و این موضوع در حالی هست که واقعا دختر های خوش رفتار و با شخصیتی هستن که میتونن گزینه های خوبی برای ازدواج باشن. همکلاسی هام و دوستام یکی یکی دارن ازدواج میکنن و من جوونیم داره تموم میشه و هنوز هم تنهام. فقط به خاطر اینکه پولی در بساط ندارم که بتونم زندگی مشترک مستقلی ایجاد کنم. نمیتونم به خودم اجازه بدم که یکی رو وابسته ی خودم کنم در حالی که وضعیتم هنوز مشخص نیست... نمیدونم چی کار کنم. اگه یکی بتونه راهنماییم کنه ممنون میشم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30190
    نوشته ها
    129
    تشکـر
    137
    تشکر شده 113 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : احساس تنهایی، موندم چه کار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط vitaminc نمایش پست ها
    سلام. من دانشجو هستم و مجرد. تو خوابگاه هم زندگی می کنم و از خانواده هم دورم. راستش جدیدا احساس تنهایی می کنم. با این که اینجا توی خوابگاه دور و برم پر آدمه ولی خب دوست هیچ وقت نمیتونه برای من که یک پسر هستم جای یه دختری رو بگیره که دوسش داشته باشم تنهاییم رو پر کنه. من با دوستی قبل ازدواج مخالفم، چون میدونم اگه به ازدواج نرسه به هر دوطرف ضربه وارد میشه، از طرفی شرایط ازدواج هم ندارم. چون خواهرم یه بیماری داره که تمام وقت و هزینه خونواده رو به خودش مشغول کرده. با توجه به این که ما سه تا بچه‌ها ایم و درآمد پدر و مادرم اندازه ای نیست که بتونن زندگی مشترک منی که دانشجو ام و هیچ درآمدی برای خودم ندارم، ساپورت کنن. و علیرغم اینکه تو کلاس محبوبیت دارم، هیچ وقت سعی نکردم از این موضوع برای ارتباط با دختر های کلاس یا دانشگاه استفاده کنم. و این موضوع در حالی هست که واقعا دختر های خوش رفتار و با شخصیتی هستن که میتونن گزینه های خوبی برای ازدواج باشن. همکلاسی هام و دوستام یکی یکی دارن ازدواج میکنن و من جوونیم داره تموم میشه و هنوز هم تنهام. فقط به خاطر اینکه پولی در بساط ندارم که بتونم زندگی مشترک مستقلی ایجاد کنم. نمیتونم به خودم اجازه بدم که یکی رو وابسته ی خودم کنم در حالی که وضعیتم هنوز مشخص نیست... نمیدونم چی کار کنم. اگه یکی بتونه راهنماییم کنه ممنون میشم.
    سلام شما چند سالتونه و چه مقطعی هستید ؟

  3. کاربران زیر از Dev بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : احساس تنهایی

    1. قبول کنید
    همه ما باید بدانیم و آگاه باشیم که تنها به دنیا می‌آییم و تنها هم به دیدار دوست حقیقی‌مان خواهیم رفت. در کل جهان، آدم‌های خوب، بد، سفید، سیاه و خاکستری بسیارند و خیلی‌ها به ما علاقه دارند و از وجودمان لذت می‌برند، اما در نهایت، موقعی که به اطراف نگاه می‌کنیم، باید بدانیم که تنهاییم و مسئول عملکرد خودمان.
    2. انتخاب ماست
    اینکه در این لحظه با وجود انسان بودن و اینکه به ذات، موجودی اجتماعی آفریده شده‌اید اما احساس تنهایی می‌کنید، انتخاب شخصی خودتان و شیوه زندگی‌تان است.
    کارهای یکنواخت و خسته کننده روزانه، یک‌جا نشینی و دوری از معاشرت با دیگران، مهم‌ترین عوامل تنهایی ما هستند. چرا انسان خسته کننده‌ای هستید؟ سعی کنید جواب این سوال را صادقانه بیابید.
    3. گذشته را رها کنید
    چنگ زدن به گذشته و اشک ریختن برای آنچه از دست رفته و دیگر امیدی به بازگشتش نیست، کار غیر معقولی است. گذشته، تنها در یک صورت به درد شما می‌خور،د برای اینکه از آن درس بگیرید و اشتباهات گذشته را تکرار نکنید.
    4. اول از همه، با بهترین دوستتان آشتی کنید
    بهترین دوست، همراه و دلسوز ما خداوند بخشنده و یکتایی است که هیچ احتیاجی به ما ندارد، اما از حضور و توجه ما به خودش بهترین استقبال را به عمل می‌آورد. پس اول از همه، دوستی‌تان را با او تقویت کنید. منظور ما اصلاً این نیست که فقط نماز و روزه‌تان را بیشتر کنید و یا کارهای سخت بکنید. همه ما بلد هستیم كه چطور دل عزیزترین دوستمان را به دست بیاوریم. کاری کنید که از آن بالاها ما را به فرشته‌ها نشان بدهد و با افتخار بگوید: فلانی را می‌بینید، او بنده من است.
    5. با خودتان مهربان باشید
    دست از سخت‌گیری و آزار خودتان بردارید. بعضی از ما آنقدر از خودمان طلبکاریم و به خودمان سخت می‌گیریم که انگار با موجود خبیثی طرف هستیم که جز با درد و عذاب، به راه نمی‌آید! پس، کمی به خودتان راحت بگیرید و دست از آزار خودتان بردارید.



    6. درها را بگشایید
    درهای دلتان را به روی مردم باز کنید، به روی عابران پیاده، همسایه‌ها، هم محلی‌ها، همکاران و اعضای خانواده‌تان. از معاشرت با دیگران هراس نداشته باشید. سعی کنید در قلبتان برای همه، جایی باز کنید و بدون اینکه احساس ترحم کنید و یا بخواهید جلب توجه کنید، به همه مهربانی کنید. محبت، معجزه‌هایی می‌کند که آثارش غیر قابل انکار است.
    7. لیست تهیه کنید
    از افرادی که دوست دارید با آن‌ها معاشرت کنید و یا معاشرت داشته باشید، یک لیست تهیه کنید. بعد راه‌های برقراری ارتباط با آن‌ها را بررسی کنید. بهترین راه‌کار، یافتن نقاط مشترک و علایق مشابه‌تان است كه از این طریق می‌توانید یک رابطه را شروع کنید.
    8. در سلام کردن پیشی بگیرید
    هر روز یک مسابقه را شروع کنید. مسابقه سلام کردن! سعی کنید اولین نفری باشید که به دیگران سلام می‌کنید و تمام تلاشتان را بکنید که هیچ کس از شما نبرد!
    9. از مگس‌های دور شیرینی پرهیز کنید
    بعضی از افراد هستند که به دنبال دوست، همراه و هم‌صحبت نیستند، بلکه بیشتر دنبال کسی هستند که از او سوء استفاده کنند. به اصطلاح خودمان از موقعیت اجتماعی، ثروت و محبوبیت‌ او استفاده کنند. برای پیدا کردن هم‌نشین، به این افراد تکیه نکنید که پشیمان خواهید شد. یک هم نشین و معاشر خوب، شما را به خاطر خوبی‌هایتان می‌خواهد نه موقعیت‌تان.
    10. خودتان را افشا کنید
    نه، اشتباه نکنید! منظور این نیست که اسرار مگو را بازگو کنید. همه ما برای خودمان رازهایی داریم که بهترین کار، حفظ آن در قلب خودمان است؛ اما از علایق، سلایق و دوست داشتنی‌هایتان برای دیگران بگویید. خودافشایی، یکی از تضمین شده‌ترین راه‌های آغاز یک ارتباط خوب و موثر است.


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  5. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30643
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس تنهایی، موندم چه کار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Dev نمایش پست ها
    سلام شما چند سالتونه و چه مقطعی هستید ؟
    بنده 22 سالمه و پزشکی میخونم

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31863
    نوشته ها
    163
    تشکـر
    44
    تشکر شده 75 بار در 56 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس تنهایی

    سلام
    پزشکی که همش درامده
    البته وقتی که درست تموم شد
    درضمن چرا شما نمیرید سر یه کاری؟

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30190
    نوشته ها
    129
    تشکـر
    137
    تشکر شده 113 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : احساس تنهایی، موندم چه کار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط vitaminc نمایش پست ها
    بنده 22 سالمه و پزشکی میخونم
    دوست عزیز احساستونا میفهمم چون خودمم همین حس و حال را چه موقعی که توی شهر دیگه دانشجو بودم و خوبگاه داشتم و همین الانم دارم ولی ازدواج مسئولیت سنگینیه و به غیر از رفع نیاز عاطفی ادم باید توانایی اداره ی زندگیو داشته باشه . نمیشه همش با پول خانواده زندگی کرد .

    شخصا خودم بخوام دست همسرمو بگیرم با پول بابام بهش شام بدم هیچ حس خوبی ندارم و قطعا اونم همینطوره .

    سنتون هم بالا نیست فرصت های زیادی دارید و این احساس ها برای خیلیای دیگه هم هست مثل خود من .

    بهتره با دوستاتتون باشید و خودتونا با درس و کارهای مرتبط مشغول کنید تا این احساس ها کمتر سراغتون بیاد . منم کاملا اینا را تجربه کردم و اتفاقا تاپیک منم 2 روز پیش موضوعش همین بود میتونید ببینیدش .

    ولی چاره ایی نیست باید با تنهایی خودمون یجوری کنار بیایم تا موقعش برسه و شرایط فراهم بشه .

    جوونیتون تموم نمیشه نگران نباشید کلی وقت دارید و فرصت های زیادی شاید امسال نه سال های اینده فراهم میشه خیلی عالی و بهتر .

    خیلی دوستای من نزدیک 30 سال به بالا هستن و هنوز ازدواج نکردن با اینکه موقعیتش هم دارن . چون باید عاقلانه تصمیم گرفت و چیزی نیست که فردا بشه عوضش کرد و پشیمونی سخته .

    این فکرا مانع درس و پیشرفت میشه .

    بهتره روی هدفتون تمرکز کنید تا در آینده موقعیتش پیش بیاد .

    موفق باشید ...

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30643
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس تنهایی

    delete
    ویرایش توسط vitaminc : 11-28-2016 در ساعت 11:28 AM

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30643
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس تنهایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط mamadiiiiii نمایش پست ها
    سلام
    پزشکی که همش درامده
    البته وقتی که درست تموم شد
    درضمن چرا شما نمیرید سر یه کاری؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Dev نمایش پست ها
    دوست عزیز احساستونا میفهمم چون خودمم همین حس و حال را چه موقعی که توی شهر دیگه دانشجو بودم و خوبگاه داشتم و همین الانم دارم ولی ازدواج مسئولیت سنگینیه و به غیر از رفع نیاز عاطفی ادم باید توانایی اداره ی زندگیو داشته باشه . نمیشه همش با پول خانواده زندگی کرد .

    شخصا خودم بخوام دست همسرمو بگیرم با پول بابام بهش شام بدم هیچ حس خوبی ندارم و قطعا اونم همینطوره .

    سنتون هم بالا نیست فرصت های زیادی دارید و این احساس ها برای خیلیای دیگه هم هست مثل خود من .

    بهتره با دوستاتتون باشید و خودتونا با درس و کارهای مرتبط مشغول کنید تا این احساس ها کمتر سراغتون بیاد . منم کاملا اینا را تجربه کردم و اتفاقا تاپیک منم 2 روز پیش موضوعش همین بود میتونید ببینیدش .

    ولی چاره ایی نیست باید با تنهایی خودمون یجوری کنار بیایم تا موقعش برسه و شرایط فراهم بشه .

    جوونیتون تموم نمیشه نگران نباشید کلی وقت دارید و فرصت های زیادی شاید امسال نه سال های اینده فراهم میشه خیلی عالی و بهتر .

    خیلی دوستای من نزدیک 30 سال به بالا هستن و هنوز ازدواج نکردن با اینکه موقعیتش هم دارن . چون باید عاقلانه تصمیم گرفت و چیزی نیست که فردا بشه عوضش کرد و پشیمونی سخته .

    این فکرا مانع درس و پیشرفت میشه .

    بهتره روی هدفتون تمرکز کنید تا در آینده موقعیتش پیش بیاد .

    موفق باشید ...

    آره ولی تا زمانی که من عمومی رو تموم کنم و طرحمو بگذرونم و تخصصو تموم کنم درآمدی ندارم. و اون موقع هم میشم بالای 30 سال که آدم اون موقع ریشه هاش به مادیات بیشتر شده و همه ی فکر و مشغله میشه کار دیگه جایی برای احساسات نمیمونه علاوه بر این آدم هررچی بزرگ تر میشه شخصیتش غیر قابل انعطاف تر میشه بنابراین تو زندگی مشترک که بعضی جا ها نیاز به نرمش و سازش با طرف مقابل داره کم میاره و مشکلاتی بین دو طرف پیش میاد. علاوه بر این هر چی سن بالاتر میره آدم تو انتخاب سخت گیر تر میشه بنابراین مشکلات تسهیل نمیشه بلکه سخت تر میشه. تازه اگه من بخوام 30 سالگی ازدواج کنم تابخوام بچه داشته باشم میشم 35 ساله یعنی 35 سال اختلاف سنی بین من و بچه هام یعتی دقتی اوتا به 20 سالگی میرسن من 55 سال داذم و مطمئنا حس و حال و افکارشون رو درک نخواهم کرد که این هم یعنی جدایی بین والدین و فرزند

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32193
    نوشته ها
    72
    تشکـر
    0
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : احساس تنهایی

    سلام
    من 27 سالمه اما هنوز ازدواج نکردم
    به نظرم برای شما زوده بخصوص اینکه دارید پزشکی میخونید و باید بیشتر وقتتون رو به درس و دانشگاه اختصاص بدید
    قدر رشته ای که دارید میخونید رو بدونید خیلی ها آرزوشونه که پزشکی بخونن

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30190
    نوشته ها
    129
    تشکـر
    137
    تشکر شده 113 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : احساس تنهایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط vitaminc نمایش پست ها
    آره ولی تا زمانی که من عمومی رو تموم کنم و طرحمو بگذرونم و تخصصو تموم کنم درآمدی ندارم. و اون موقع هم میشم بالای 30 سال که آدم اون موقع ریشه هاش به مادیات بیشتر شده و همه ی فکر و مشغله میشه کار دیگه جایی برای احساسات نمیمونه علاوه بر این آدم هررچی بزرگ تر میشه شخصیتش غیر قابل انعطاف تر میشه بنابراین تو زندگی مشترک که بعضی جا ها نیاز به نرمش و سازش با طرف مقابل داره کم میاره و مشکلاتی بین دو طرف پیش میاد. علاوه بر این هر چی سن بالاتر میره آدم تو انتخاب سخت گیر تر میشه بنابراین مشکلات تسهیل نمیشه بلکه سخت تر میشه. تازه اگه من بخوام 30 سالگی ازدواج کنم تابخوام بچه داشته باشم میشم 35 ساله یعنی 35 سال اختلاف سنی بین من و بچه هام یعتی دقتی اوتا به 20 سالگی میرسن من 55 سال داذم و مطمئنا حس و حال و افکارشون رو درک نخواهم کرد که این هم یعنی جدایی بین والدین و فرزند
    منم از این فکرا زیاد کردم ولی کاری نمیشه کرد . سن ازدواج برای همه رفته بالا . هیچ دختری هم حاظر نمیشه با پول پدر یک پسری بیاد زندگی کنه که عاقلانه هم نیست . چقدر میشه این وضعیتا تحمل کرد ؟

    اوایل ازدواج همه چیز قشنگ و عاشقانس ولی 1 سال که میگذره ولی بازم پسر دستش تو جیبش نباشه اعتماد به نفس میاد پایین و کلا سخت میشه همه چیز . دوران نامزدی هم که نمیشه 5 سال طولش داد .

    منم 25 سالمه شغل و یکسری شرایط اولیه ازدواج هم دارم دانشجو هم هستم ولی بازم نمیتونم ازدواج کنم چون اینا کافی نیست .
    کلا نباید خودمونا با بقیه مقایسه کنیم . هر کس شرایطش فرق داره . خیلی دوستای منم هستن حتی کوچکترن اما ازدواج کردن . رفیق صمیمیم یه بچه ی 2-3 ساله هم داره .


    من خودم نمیتونم بپذیرم با پول یکی دیگه زندگی کنم . حالا اگر مثلا اینجور باشه که 2-3 سال فقط کمک بشه تا روی پای خودمون بایستیم میشه هضمش کرد ولی خرج زندگی دادن توسط خانواده شخصا برای من سخته . هر روز زنگ بزنم بابا دارم میرم با زنم بیرون بریز به حسابم .

    کلا من دیدم افراد موفق جامعه که تحصیلات و شغل خوب دارن این دوران را روی هدفشون تمرکز میکنن و سن بالاتر که همه چیزشون دیگه مهیا هست یک ازدواج خوب دارن بدور از سختی . زیاد دیدم . حتی روی 40 سال .
    شما هم اگر میتونستید یک شغل هم داشته باشید میشد تا 2-3 سال دیگه یکارایی بکنید که بعد از فارغ التحصیلی هم دیگه شاغلید .

    به نظرم دیر ازدواج کردن ولی خوب و موفق و بدور از سختی و فشار مالی و روحی بهتر از یک ازدواج زود اعصاب خورد کن و پر از مشکلات و فشار روحی و مالی و درگیری ذهنی هست .

  13. کاربران زیر از Dev بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 47
    آخرين نوشته: 07-02-2015, 02:45 AM
  2. تنهایی، بلای جسم و جان!!
    توسط شهرام2014 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-13-2015, 02:21 PM
  3. تنهایی، عاقبت ازدواج نکردن
    توسط Artin در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-13-2014, 01:19 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد