نوشته اصلی توسط
پریا مممم
با عرض سلام وخسته نباشید.... فکر میکنم به کمکتون احتیاج دارم...من 25 سالمه مجردم.چند ماهه دیگه از پایان نامه ی فوق لیسانسم تو رشته ی شیمی دفاع میکنم.همه چی خوب که نه عالیه... درسم داره تموم میشه... موقعیت کاریی که دوسش داشتم برام پیش اومده... شخصی که دوسش دارم کنارمه و واقعا دوسم داره و از دوس داشتنشم مطمعنم... اگه اینجام به خاطره هیچ کدوم این مساعل نیست... فقط یه چیزی .... نگرانم....بی دلیل به یه سری اتفاقات بد فکر میکنم.به از دست دادن همه ی این چیزای خوبی که دارم. همش نگرانم نشه .همه ی برنامه هام بد پیش بره... یه ترس بیخودی که هیچ منبع و دلیلی نداره....نمیدونم چیکار کنم.همش خود خوری میکنم و به قول معروف ایه ی یاس میخونم . اسمش نا امیدی نیست فقط شاید بشه گفت ترسه.بازم نمیدونم حس میکنم به کمک احتیباج دارم...ممنون میشم راهنماییم کنین