نمایش نتایج: از 1 به 25 از 25

موضوع: احساس سستی در زندگی

2265
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    احساس سستی در زندگی

    ویرایش توسط سوزان : 11-12-2014 در ساعت 10:30 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوزان نمایش پست ها
    سلام
    من یک دایی دارم که معتاده و دزد...کلا یک بیمار خطرناک است.از من هم پول زیادی گرفته بود..به عوض پس دادن رفت و توی همه فامیل پر کرد که از من فیلم ************ی دارد!!من رفتم و از چند تا متخصص زنان چند تا گواهی پرده بکارت گرفتم..بگذریم..من خواستگار-جدی دارم..بسیار مذهبی است..اگر روحش از چنین موضوعی خبر دار بشه که دیگر هیچ..این اصلا موضوعی نیست که بشه برای کسی توضیحش داد حتی..مسخره ست..با این که تقصیر من نیست..گاهی خودم را جای خواستگارم می گذاریم می بینم که اگر خودم هم بودم نمی توانستم چنین چیزی را هضم کنم..ولی من دختر پاکی هستم..این حق من نیست..شب ها کابوس های وحشتناک می بینم..می ترسم..این ترس دارد من را از درون می خوره و نابود می کند..چه کنم؟
    خب دوست عزیز ...

    شرایط سختی رو پشت سر گذاشتید ....

    ولی به هرحال نمیشه وجود دایی تونو تا ابد مخفی کنید ....

    بهتر نیست قبل از هرچیزی شخصیت منفیشو برای خواستگارت نشون بدی...

    تا اونو لااقل بشناسن ... و گرنه خوده این موضوع ممکنه در اینده باعث اختلافات زیادی بشه ...

    امیدوارم نامزدتون شخصی با ایمان باشن تا شخصی مذهبی ... !

    در ضمن اگر کسی شمارو دوست داشته باشه ، با این بادها نخواهد لرزید ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    3968
    نوشته ها
    450
    تشکـر
    929
    تشکر شده 488 بار در 253 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    به نظر من هم شفاف سازی بهترین راهه. وقتی بقیه هم به پاکی ما شهادت بدن مشکلی پیش نمیاد.

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    ویرایش توسط سوزان : 11-12-2014 در ساعت 10:31 AM

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوزان نمایش پست ها
    منظور شما را فهمیدم ولی..بیشتر مذهبی است و اصولا با این چیز ها کنار نخواهد آمد من مشکلی با مذهبی بودنش ندارم..من می دانم که این بدبختی من است..این چیز عادی ای نیست و می دانید..اگر نخواهد حق با او خواهد بود..نمی توانم بگذارم پای به اندازه کافی دوست نداشتنش..حتی اگر بگذارم پای این..باز حق با او خواهد بود..دلیلی ندارد عاشق من باشد..عاشقانه رفتار کند..بحث زندگی است و تصمیم گیری منطقی..نمی دانم..دارم دیوانه می شوم..به خاطر چیزی که..یعنی باید خودم صرف نظر کنم تا لااقل این همه عذاب نکشم..؟؟این را رد کردم..بقیه چه..آدم غیر مذهبی هم چنین چیزی را نمی پذیرد..خانواده ام همین را می گوید..نمی شود که من تا آخر عمر از یک زندگی خوب و سالم محروم بمانم..ولی گفتن در توانم نیست..ترسیدن هم خارج از توانم است..قید ازدواج را بزنم راحت شوم؟؟
    پس جان من ... محکم وایسا و برای زندگیت بجنگ ...

    و دست دایی معتادت رو از زندگیت کوتاه کن ...

    و نامزدتو از این مسئله آگاه کن ...

    بهش بگو هرچیزیکه از این فرد شنید ... بشنوه ولی باور نکنه و تحت تاثیر دروغهاش قرار نگیره ...

    دوستان منظورشون جدایی نیست ... منظورشون اینه که شما قوی پای خواسته ات وایسی ...

    متوجه منظورمون شدی؟

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    ویرایش توسط سوزان : 11-12-2014 در ساعت 10:31 AM

  8. 2 کاربران زیر از سوزان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوزان نمایش پست ها
    همه اش می گفتم اگر مشکلی پیش آمد آن وقت..توضیح می دهم اگر قبول نکرد که دیگر هیچ..ولی تا آن وقت می میرم و زنده می شوم..همه اش باید بترسم..اگر هم از اول شفاف سازی کنم که کلا هیچ..می دانم دیگر..اصلا بحث پاکی نیست..خودم می دانم که صد هزار نفر هم شهادت بدهند و صد هزار تا هم گواهی بکارت داشته باشم و ..این که چنین حرفی پشت سر آدم باشد بد و ناجور است..باید قید همه چیز را بزنم و یا راه حل دیگری به ذهن کسی نمی رسد؟؟این ها را می دانستم..دوای دردم نیست..باز مچکرم..حتی اگر راه حل دیگری نباشد..خوب این هم قسمت من بود دیگر..باز مرسی
    نگران نباش ...

    بلاخره بالاتر از سیاهی که رنگی نیست ...

    بقول معروف خیر در چیزیه که اتفاق میفته ....

    شاید چیزی در مسیر خیر و صلاحت باشه که خبری ازش نداری...

    پس بیهوده فکرو خیال نکن ...

    این ناراحتی رو بذار برای وقتی دیگه ...

    الان باید خودتو از این مخمصه رها کنی ... چون حتی اگه ازدواجتون سر بگیره این میتونه مشکل آینده تون باشه ...

    پس یکبار برای همیشه حلش کن ...

  10. 3 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3230
    نوشته ها
    76
    تشکـر
    170
    تشکر شده 72 بار در 41 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها

    امیدوارم نامزدتون شخصی با ایمان باشن تا شخصی مذهبی ... !

    دقیقا چه جمله ی قشنگی ! اگر مومن باشد پس وارسته است .
    امضای ایشان
    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ماعدم ماست

  12. کاربران زیر از سلام برشما بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    مذهب ممکنه به اجبار محیط اتفاق بیفته ...

    ولی ایمان یه چشمه زلاله که ممکنه در دل هر انسانی جریان داشته باشه ...

    فارغ از دین و مذهب ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3322
    نوشته ها
    213
    تشکـر
    118
    تشکر شده 146 بار در 94 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    عجبا؟مردم هم دایی دارن توهم....تواز اون دست آدمهایی هستی که اگه یه روزی مرتکب قتل وجنایت بشه اولین کسی که تورولومیده همون داییته!|
    امضای ایشان
    توراباغیرمی بینم
    صدایم درنمی آید
    دلم میسوزدوکاری
    زدستم برنمی آید......


  15. کاربران زیر از خسته دل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    3960
    نوشته ها
    45
    تشکـر
    16
    تشکر شده 22 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    خانواده چیزی که نمیشه از زندگی آینده ات جداش کنی اگه خواستگارت به حرف یه معتاد اعتنا کنه و با توجه به گواهی پزشکی قانع نشه میشه گفت آدم مناسبی نیست

  17. 3 کاربران زیر از c10c1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    ویرایش توسط سوزان : 11-12-2014 در ساعت 10:32 AM

  19. 2 کاربران زیر از سوزان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوزان نمایش پست ها
    متاسفانه نمی تونم خودم را قانع کنم که اگر مرا نخواهد ( حتی با وجود گواهی پزشک و شهادت همه عالم و اعتیاد دایی ام و ... ) آدم مناسبی نیست..این جمله که خیر و صلاح در چیزی است که پیش میاد کمی آرامم می کند..باز می گویم..گفتن در توانم نیست..ترسیدن هم در توانم نیست..این جمله بالا..فقط کمی ترسم را کم می کند و آرامم می کند..برایم دعا کنید..

    خداوند در این باره می فرماید: چه بسا از چیزی کراهت دارید، در حالی که [replacer_a] و صلاح شما در آن است. خدا می داند و شما نمی دانید. (بقره، آیه ۲۱۴)
    در عبارت حکمت آمیز عربی آمده است که الخیر فی ما وقع،خیر در آن چیزی است که واقع شده است.

    اما درست تر اینکه باید گفت الخیر فی ما وقع و یقع، یعنی خیر در هر چیزی است که واقع شده و یا می شود، زیرا اگر چیزی در آینده نیز واقع شود همانند آن چیزی که واقع شده است، دارای خیر می باشد. از این رو در ضرب المثل فارسی آمده است: «هرچه پیش آید خوش آید» یعنی در ما یقع نیز خیر است چنان که در ما وقع خیر بوده است.


    بنابراین، ضرب المثل فارسی [replacer_a]هرچه پیش آید خوش آید» برگرفته از آموزه های قرآنی از جمله آیه ۲۱۴ سوره بقره و ۱۱ سوره نور و مانند آن است.
    در واقع، «هرچه پیش آید خوش آید[replacer_a] کنایه ای از تسلیم امر الهی شدن و پذیرش آن اتفاقاتی است که در زندگی برای انسان پیش می آید. در حقیقت خداوند هیچ گاه برای بندگان خود بد نمی خواهد و بدی هایی که پیش روی ما قرار می گیرند از سوء اختیار و اعمال ناشایست ما سرچشمه می گیرند، بنابراین ما باید تسلیم تقدیر الهی باشیم و بدانیم که اموری که خارج از اختیار ما پدید می آیند یقینا دارای مصلحت هایی هستند هر چند ما نتوانیم بدان ها پی ببریم.


    خداوند در قرآن کریم به صراحت به این ضرب المثل [replacer_a] فی ما وقع اشاره کرده است. چنان که می فرماید: ان الذین جائو بالافک عصبه منکم لاتحسبوه شرا لکم بل هو خیرلکم لکل امری منهم ما اکتسب من الاثم و الذی تولی کبره منهم له عذاب عظیم؛ در حقیقت، کسانی که آن بهتان داستان افک را در میان آوردند، دسته ای از شما بودند. آن تهمت را شری برای خود تصور مکنید بلکه برای شما در آن مصلحتی بوده است. برای هر مردی از آنان که در این کار دست داشته همان گناهی است که مرتکب شده است و آن کس از ایشان که قسمت عمده آن را به گردن گرفته است عذابی سخت خواهد شد. (نور، آیه۱۱)
    در این داستان بیان شده که برخی ها به یکی از همسران پیامبر(ص) تهمت ناروایی می زنند و گروهی نیز آن را تایید کرده و شایعه پراکنی می کنند. این شایعات موجب می شود تا حقایقی کشف شود و این شر افک و تهمت، گروهی از منافقان موجود در میان صحابه را رسوا سازد. این گونه است که معلوم شد همه صحابه و اصحاب پیامبر(ص) انسان های مؤمن و موثقی نیستند تا به قول و خبر آنان عمل شود؛ زیرا گروهی از صحابه پیامبر(ص) نه تنها اهل راستی و راستگویی نیستند بلکه اهل بهتان زدن و افترا بستن می باشند، پس نمی توان به اخبار ایشان از دین و دنیا اعتماد کرد. پس صحابی بودن دلیل بر ایمان و یا وثاقت شخص در قول و فعل او نیست و می بایست هر کسی که خبری می آورد درباره شخصیت و وثاقت او تحقیق کرد و مطالب او را با عقل و نقل قطعی سنجید. بر این اساس علوم مختلفی چون علم رجال و درایه الحدیث و مانند آن پدید آمد. چنان که مرزبندی خودی و غیرخودی در جامعه اسلامی آن روز نیز با این گونه جریان ها مشخص شد و منافقان از صحابه از مؤمنان آنها بازشناخته شدند.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  21. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    ویرایش توسط سوزان : 11-12-2014 در ساعت 10:33 AM

  23. 2 کاربران زیر از سوزان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2438
    نوشته ها
    188
    تشکـر
    138
    تشکر شده 101 بار در 68 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    سلام دوست گلم.آفرین اینجا سایت خیلی خوبیه. منم اینجا سر میزنم حالم خوب میشه.
    دوس گلم سوزان جان ، نوشته تون رو خوندم و مطمئنم که شما شخصیتی داری که میتونی از پس همه ی اینا بر بیای. کافیه وقتی که با خواستگارت این موضوع رو مطرح می کنی کاملا حق به جانب و آرام صحبت کنی.بگی که دایی بیچاره ام به خاطر مشکلات اعتیاد یک سری حرف و حدیث راه انداخته که ازم پول بگیره. و خودت هم واقعا اززش دوری کن . از کجا معلوم خود اون خواستگار مشکلی شبیه این نداشته باشند؟
    سوال دیگه اینکه چزا اقدام به ترک اعتیاد داییتون نمی کنید؟یا اینکه ایشون کلا و ذاتا آدم اینجوری شری هستن؟
    چرا می گی این اتفاق چرا باید واست بیفته؟ می دونی چه اتفاقای بدتری واسه دیگران میفته؟ ولی باز هم به زندگی ادامه میدن شیرینتر از قبل.
    و آخرین جمله ،اگر شما شرایط خودت رو قبول کنی بقیه هم قبول می کنن این یه حقیقته!
    سرزنده باشید

  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2438
    نوشته ها
    188
    تشکـر
    138
    تشکر شده 101 بار در 68 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    اینم بدون که حتما و بدون شک خدا هواتو داره...آروم باش و به خدا توکل کن و آرامش شبانه رو ازش طلب کن. شب ها قبل از خواب یه موزیک ملایم گوش بده. جملات آرامش بخش تکرار کن قبل از خواب. " من آرام هستم" " من در آغوش خدا هستم"

  26. 2 کاربران زیر از لادن بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    ویرایش توسط سوزان : 11-12-2014 در ساعت 10:34 AM

  28. کاربران زیر از سوزان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوزان نمایش پست ها
    داییم از وقتی که همسرش ازش جدا شد دیوانه شد به تمام معنا،،همسرش الآن یک کار آفرین نمونه هست که بار ها تلویزیون نشانش داده و از قالیباف جایزه گرفته.ما هم خواستیم به داییم کمک کنیم که این طوری شد.خدا اون رو هم شفا بده و من رو از وحشتش نجات..بچه ها راهی هست که آدم خواب نبینه یا حداقل یادش نمونه..مثل بچگی ها؟؟چرا هیچ جا درمانی برای این که خواب نبینم پیدا نمی کنم؟؟توی اینترنت یا روانپزشکی چیزی سراغ ندارید؟؟ممنون
    سوزان عزیز . نگاکن وقتی کسی به یه نفر خیلی فکر میکنه چه تنفر چه عشق هرچی که باشه ... کلا خیلی تو زندگیته یا مهمه به هر دلیلی
    شبها خوابشو میبینی .. ممکنه واسه همه اینجور نباشه ولی من خیلی هارو دیدم که اینجور بودن ...

    نگا کن عزیزجان .. تو مشکل دایییت رو میدونی پس دیگه بهش فکرنکن .. خواستگار اومد پسندید مشکلی نداشتید بعدش بهش بگو آقا تو خانواده دایی دارم که این مشکلو داره .... که خودش بفهمه همه چی رو دیگه ...

  30. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    ویرایش توسط سوزان : 11-12-2014 در ساعت 10:34 AM

  32. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    ویرایش توسط سوزان : 07-02-2014 در ساعت 12:23 PM

  33. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوزان نمایش پست ها
    بچه ها،،من کماکان و بلااستثنا هر شب دارم کابوس داییم رو می بینم با آن قیافه نکبت بار وحشتناکش،،خواستگارم هست همان جور،،باهاش رابطه دارم،،بد اخلاق است کمی راستش،،خواستگار زیاد دارم،،چند وقت پیش هم درگیری ذهنی ام شده بود این که آیا درست است زمانی که من با کسی در مرحله آشنایی و معاشرت هستم کسی دیگر را هم بپذیرم و بروم ببینمش،،؟؟فکر کردم شاید درست نباشد از نظر اخلاقی و خدا بدش بیاید ولی خواهرم گفت که خدا خودش همه چیز را پیش می آورد و سر راهمان قرار می دهد و من آرام شدم،،دیگر همه چیز را وا گذاشته ام به خدا،،هر چه قسمت باشد،،می دانید از طرفی ( سوای این ماجرای وحشتناک که این جا نوشتم و همیشه می گویم که شاید در آن هم خیری بوده ) من خیلی خوش شانسم و خدا خیلی دوستم دارد،،مطمئنم هر چیزی که پیش بیاید خدا هوایم را دارد اما نمی فهمم چرا من،،من که حالا این قدر آرام و آسوده و مجموع..انقدر بی خیال همه چیز شده ام باز هم باید شب ها خواب های وحشتناک ببینم..خواب ها دست خودم نیستند و می بینم..یعنی من دارم تظاهر می کنم..؟؟یعنی دارم به خودم می قبولانم و در واقع هنوز می ترسم؟؟من معمولا از پس زندگی و کار ها و روابطم خیلی خوب بر می آیم،،معمولا راحت فراموش می کنم و..اما چرا از شر این خواب ها نمی توانم راحت شوم نمی دانم..تمام روز خوب و خوش بدون حتی یک لحظه یاد آوری..شب می خوابم و صبح درب و داغون و بی حال و افسرده..چه کنم که در ناخود آگاهم هم از شر این موضوع خلاص شوم؟؟می دانید دیگر اصلا موضوع خواستگار و ازدواج نیست..خواب هایم را چگونه درمان کنم..ناخود آگاهم را..؟؟

    راستی وقتی می آیم این جا و نظر می دهم حالم خیلی خوب می شود))



    خب دیگه ضمیر ناخوداگاهت حسابی درگیر افکار قدیمیته ...

    این ضمیر ناخوداگاه ما با خواسته هامون در تضاده یعنی تو ذهنت میخواد با یک آدم خوش اخلاق ازدواج کنی ولی جذب آدم بداخلاق میشی ...

    در مورد خواستگاریت اصلا" به اینکه در خواستگاری و دیدن افراد دیگه خیانت کردی ، توجه نکن ...

    چون تو باید بهترین انتخاب رو انجام بدی ...

    در مورد همین خواستگارت ... اگه فرد بداخلاقیه باید بگم باید در تصمیمت تجدیدنظر کنی ...

    چون همین چندتا تاپیک هست که از شوهرای بداخلاقشون به تنگ اومدن و حتی قصد طلاقم دارن ...

    پس حسابی چشماتو باز کن ... و بخاطر فرار از دایی نیفتی تو بغل یکی از دایی بدتر ...

    در مورد خوابت بهتره قبل خواب قران بخونی و یک موسیقی رومانتیک گوش بدی و در ذهنت به چیزایکه فقط دوست داری اتفاق بیفته اجازه پخش بدی ...

    مطمئن باش خوابت آروم میشه

    اگه فقط یه روز به داییت فکر نکنی .. دیگه ذهنت در خواب اونو بازپخش نمیکنه ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  34. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    ویرایش توسط سوزان : 07-02-2014 در ساعت 12:21 PM

  36. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوزان نمایش پست ها
    مشکل دیگر خواستگار و ازدواج نیست..مشکل کابوس دیدن های ناخود آگاه است بدون فکر کردن به داییم..مشکل این است که در نا خود آگاهم به قول شما خیلی برایم مهم است..چه کنم که از نا خود آگاهم هم بیرونش کنم..در بچگی هرگز فکر نمی کردم روزی برسد که در بزرگ سالی این آدم این قدر برایم مسئله بشود..بی این که خود بخواهم..این خیلی غم انگیز است((
    خب عزیزم این خیلی طبیعیه که به هرچیزی زیاد فکر کنی ... ذهنت رو دگیر میکنه ...

    و ذهن اشفته موقع خواب تمام اون افکارو مثل پرده سینما جلوت نمایش میده ...

    پس بهتره اول از همه به روح و جانت ارامش بدی ...

    یه ثبت نام در کلاسهای یوگا و یا شرکت و اسم نویسی در کمپهای کوه نوردی و راه پیمایی میتونه ذهنت رو آروم کنه ...

    به هر حال وقتی در محیط آرامش بخش کوه و یا دشتی حاضر میشی تصویری متفاوت از تصاویر تکراری به ذهنت میفرستی ...

    و همون تصاویر زیبا رو موقع خواب ذهن ناخوداگاهت برای تو نمایش میده ...

    وقتی اینجوری باشه دیگه ذهنت جذب کننده اتفاقات ناخوشایند مثل برگشت داییت نیست ...

    در ضمن در مورد خواستگارت که بداخلاقه کمی بیشتر فکر کن ... از چاله به چاه نشی خدایی نکرده

  37. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4062
    نوشته ها
    167
    تشکـر
    60
    تشکر شده 115 بار در 69 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    ویرایش توسط سوزان : 11-12-2014 در ساعت 10:35 AM

  39. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : من بسیار مستاصلم کمکم کنید این یک راهی بود که به ذهنم رسید

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوزان نمایش پست ها
    مهسا جون فکر نمی کنم بهش ولی..متاسفانه..
    توی خانه یوگا می کنم ولی کلاس..اگر با این آقایی که الآن در رابطه هستم به نتیجه نرسیدم حتما می روم..راستش چیزی نمی گوید ولی وقتی حرفش به میان می آید یک جوری خنده دار می گوید:خوب خودت می دانی..اگر دوست داری برو و ..جوری که کاملا معلوم است راضی نیست و خوشش نمی آید..حالا من خیلی بهش فکر نمی کنم..بالاخره در مورد ازدواج تا قسمت چه باشد..مطمئنا خیر در پیش است هر چه باشد))باز هم ممنون
    دوست عزیز درسته که خیر در اون چیزیه که اتفاق میفته ...

    ولی قبلش باید همه چیرو در نظر بگیری ... در حال حاضر با این همه تجربه که در این سایت از زندگی ها وجود داره ...

    دیگه خیلی سخته بخوایم اشتباه فاحشی در زندگی و انتخاب شریک زندگی داشته باشیم ...

    ولی خوشحالم که دل نبستید ودر حال سبک و سنگین کردن مسئله ازدواجتون هستید ...

    به هرحال ما یکبار بیشتر زندگی که نمیکنیم ... پس بهتره خوب انتخاب کنیم و خوب زندگی کنیم

    تا خوب بتونیم از لطف خدا بهرمند بشیم ... بهرحال بقول بهار خانم که میگه هرکی این دنیا خوب زندگی کنه ... حتما" اون دنیام خوب زندگی خواهد کرد

    پس بهترین کار برای شما ارامش داشتنه ... چون وقتی آرامش داری میتونی خوب فکر کنی و تصمیم بگیری ...

    در ضمن قبل از خوابت از عرقیات آرامش بخش استفاده کن ... خیلی موثران ...

    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  40. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. افرادی که اعتقادتان با دیدن متظاهر نماها رو به سستی است بخوانید:
    توسط باران باران در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 05-26-2014, 04:12 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد