نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: احساس مردن

1903
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15679
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    احساس مردن

    سلام خانم 27ساله هستم مدت سه ساله ازدواج کردم پدرم در7 سالگی از دست دادم، تا قبل از ازدواج از اینکه حالا پدرم فوت کرده یتیم بزرگ شدم زیاد ناراحت نبودمو با این مساله کنار اومده بودم اما مدت سه ساله این مساله تاسرحد مرگ رنجم میدهد تاجاییکه از صب تا شب به فکر مرگه پدرم هستم علاوه براین هر روز احساس میکنم یکی از خانوادمو از دست میدمو هر روز آرزوی مرگه خودمو دارم وبه خودکشی فکر میکنم لطفا راهنمایی کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : احساس مردن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mari2 نمایش پست ها
    سلام خانم 27ساله هستم مدت سه ساله ازدواج کردم پدرم در7 سالگی از دست دادم، تا قبل از ازدواج از اینکه حالا پدرم فوت کرده یتیم بزرگ شدم زیاد ناراحت نبودمو با این مساله کنار اومده بودم اما مدت سه ساله این مساله تاسرحد مرگ رنجم میدهد تاجاییکه از صب تا شب به فکر مرگه پدرم هستم علاوه براین هر روز احساس میکنم یکی از خانوادمو از دست میدمو هر روز آرزوی مرگه خودمو دارم وبه خودکشی فکر میکنم لطفا راهنمایی کنید

    دوست عزیز مرگ فقط یک مرز عبور برای رفتن به مرحله بعد و رسیدن به زندگی جاویده ...

    شما در این حالت نمیتونید چیزی رو تغییر بدید ولی میتونید روح پدرتون رو با کارهایی که میکنید شاد کنید و نه با افکار پوچی مثل خودکشی !

    تلاش کنید تا فرزند لایقی برای پدرتون باشید ، و ارامشی که میدید رو به پدرتون هدیه کنن ...

    باید بدونید شما با این افکارتون باعث ناراحتی و گرفتگی روحش خواهید بود در صورتی که میتونید بهترین و لایق ترین فرزند براش باشید

    در موقعی که ناراحت هستید شروع به نوشتن نامه ای برای پدرتون کنید، رابطه معنوی خودتون با خدارو قویتر کنید

    حالات و رفتار انسان های مختلف در مواجه با مرگ و زندگی رو بخونید ...و حتما" مشاوره روانشناسی انجام بدید

    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864


    ۱) به جای اینكه همواره از اساسی ترین مسئله زندگیمان فرار كنیم ، یا خود را به فراموشی بزنیم یا خود را به چیز دیگری سرگرم كنیم.

    بهتر آن است كه در طول زندگی حداقل یكبار صمیمانه با آن روبرو شویم و تكلیف خود را با آن روشن سازیم.

    اگر از نظر محتوایی به مرگ نمی اندیشیم ، و برای زندگی برنامه نمی ریزیم ، حداقل در مورد چگونگی برخورد خودمان و بستگانمان با مرگ برنامه ریزی كنیم.


    ۲) در آموزه های دینی درمورد نوشتن وصیت نامه ، یاد مرگ ، گذر به قبرستان و .... بارها شنیده ایم.

    حالا بیائیم با همسر و فرزندان، برادر و خواهر و والدین خود برنامه مرگ خود و سایر افراد خانواده را مرور كنیم.

    باید مطمئن باشیم كه می توانیم در این خصوص، برنامه بریزیم ، چون فقط و فقط یك مجهول داریم و ما بقی مسائل معلوم و آشكار است.

    و آن مجهول نیز نوبت مرگ ما در رابطه با دیگر عزیزانمان هست. ( كه البته زیاد هم مهم نیست) . مهم این است كه مسئله مرگ قوی و واضح وجود دارد و آماده برنامه ریزی هست.


    ۳) از آنجا كه اغلب اوقات به هنگام پیشامد مرگ عزیزان، به علت هیجانات شدید ، و تالمات روحی تصمیم گیری مشكل است ،

    گنجاندن بعضی موارد در برنامه ریزی مرگ خود یا عزیزانمان ضروری است.

    الف) چون معمولا مرگ از ما اجازه حضور نمی گیرد تا به مانند عروسی ، تدارك ببینم . لذا بهتر است مبلغی برای چنین مراسمی در نظر بگیریم.

    ب) تكلیف بدهی ، دفتر چه های قسط ، سرمایه گذاریها، دیون ، اموال منقول و غیر منقول را روشن سازیم و به جای بازماندگان خودمان برای خودمان حلالیت های لازم را بطلبیم.

    ج ) كیفیت مراسم ها ، خیرات ها ، نوع سخنرانی ، مداح ها ، مسائل مربوط به تهیه قبر و ... را مشخص كنیم.

    بهتر است متنی كه حاصل تجربه ما در زندگی هست را تهیه كنیم تا سخنران از زبان ما برای مستمعین قرائت كند.( به عنوان قسمتی از وصیت نامه)

    د ) نحوه اطلاع رسانی به دوستان را در برنامه بگنجانیم ، اگر خودمان سلیقه خوبی داریم می توانیم حداقل در مورد خودمان اعلامیه ترحیم تهیه و جای تاریخ آن را خالی بگذاریم

    (‌ بهتر است از جملاتی مانند « مرگ زود هنگام » ، « مرگ نا بهنگام» و یا « مرگ ناگهانی» در اعلامیه ترحیم استفاده نكنیم،

    چون ممكن است امر بر ما مشتبه شود و فكر كنیم كه مرگ زمان خاصی دارد.)

    هـ ) از آنجا كه به هنگام داغ عزیزانمان ، برون ریزی هیجانات و غمها اجتناب ناپذیر است، در مورد كیفیت گریه كردن و یا نحوه سرو صدا كردن و بی تابی ، از هم اكنون ،فكری كنیم.

    ۵) خیلی خود را موظف به گفتن یك امر محال نكنیم. مثلاً به هنگام صحبت در مورد مرگ، بسیار شنیده می شود كه از جمله « خدا نكنه» استفاده می شود.

    البته افراد منطقی تر این جمله را عقلانی تر می گویند . بدین صورت:« بعد از صد سال یا دویست سال ...»

    یا اینكه « اگر یك روزی مرگ فرا رسید» .

    كه این هم اگرچه از جمله« خدا نكنه » بهتر است، ‌ولی بازهم هیچ كس حتی خدا یك چنین قولی را مبنی بر زندگی طولانی به ما نداده است.

    لذا بهتر است از ادبیات روان تری در رابطه با مرگ استفاده كنیم...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15108
    نوشته ها
    236
    تشکـر
    919
    تشکر شده 354 بار در 141 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : احساس مردن

    سلام دوست عزیز

    با آقا فرخ کاملا موافقم ----> شما در این حالت نمیتونید چیزی رو تغییر بدید ولی میتونید روح پدرتون رو با کارهایی که میکنید شاد کنید و نه با افکار پوچی مثل خودکشی !

    مرگ پلی یک طرفه است ... و خوشبختانه یا متاسفانه همه ی ما باید از این پل عبور کنیم . پس چه خوبه که قبل از رفتن خودمون یا عزیزانمون آمادگی لازم رو به دست بیاریم
    فراموش نکنید مرگ به معنای نابودی نیست و پدر شما به حیات واقعی زنده شدند و آگاه تر از همیشه ناظر احوال شما هستند. پس به جای آزردن ایشون با خوندن دعا و کمک به بچه های یتیم و خیرات ، ایشون رو آروم و راضی نگه دارید...
    به یاد داشته باشید یکی از آثار ماتاخر هر انسانی ، داشتن فرزند صالحیه که برای والدینش طلب مغفرت کنه
    چه خوب میشه اگر هر روز صبح دو رکعت نماز هم به نیت شادی پدرتون به جا بیارید و برای تسکین خودتون و ایشون قرآن بخونید ...

    ان شا الله پدر بزرگوارتون قرین رحمت خداوند باشن

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16290
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : احساس مردن

    سلام...من نمیدونم اسم اینو میشه گذاش افسردگی یا نه...احمقانس یا نه...در هر صورت داره نابودم میکنه...ی لحظه خوبم بعد یهویی بدون اینکه بدونم چیه منفجر میشم...من از مرزش گدشتم..من ی بار خودکشی کردم بعد از اون اتفاق زندگیم از جهنمم بدتره جوری ک اصن از جهنم اونور نمیترسم...ی ماه بیخیال بودم...بعد حساس شدم..بعد ترسیدم دوباره از افکار احمقانه..بعد سعی کردم فراموش کنم...5 ماهه ولی فراموش نشده ک هیچی..الان دیگه قطعن میخوام خودکشی کنم...روزی ک دویاره برگشتم ب زندگیمو یادم نمیره..همون روزی ک زندگی رو ازم گرف...یکساله با خانوادم حرف نزدم با اینک باهاشون زندگی میکنم میدونم فقط فقط 16 سالمه ولی مگه من آدم نیسم؟دارم دیوونه میشم معنیش این نیس ک من حق ندارم ها؟مشکلمم این عشق مشق الکیو مزخرف نبوده...راسش یادم نمیاد چرا خودکشی کردم..این اواخر ی دعوای بد داشتم با مامانم(ازین ک مامان صداش کنم حالم بد میشه)منو واسه خودکشیم سرزنش کرد حرفاییی بهم زد ک فکرشم نمیکردم...الان تباه شدم منفجر...نمیدونم چه بلایی داره سرم میاد...نمیدونم چمه...ولی میدونم اگه جلوشو نگیرم...مث دفه قبل میشه اما این دفه سر از قبرستون درمیارم نه بیمارستان نمیدونم چیکار کنم...واقعن نمیتونم جلو گریه هاو جیغامو بگیرم خودمم نمیدونم چمه ...دیگه نمیتونم ادامه بدم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد