سلام من دختری۱۸ ساله ام که ده ماهه عقد عقد کردم و از همون روز خواستگاری هم با شوهرم در مورد اینک سن من از شما کمتره و امکان داره بعضی موقع ها من جایی کم بیارم یا حرکی بکنم یا حرفی بزنم که مورد پسند نباشه پس لطفا اگ با این مسئله مشکلی ندارین منو درک کنید و اون موقع کمکم کنید چون شما۲۵ سالتونه و من تقریبا۱۷ سالمه مسلمه به اندازه شما درایت و تجربه ندارم ایشونم همه شرایطو قبول کردن و واقعا هم خوب بودن ولی هر موقع دعوایی میشه یا بحثی رخ میده به آخرش که میرسه میگه باید قبول کنی اشتباه کردی منم قبول میکنم ابراز پشیمانی و معذرت خواهی هم میکنم و مغرور نیستم ولی بعدش احساس شکست و ناامیدی اذیتم میکنه فکر میکنم یه بچه ام که دائم درحال سرزنشه بااینک پدرشوهرم و مادرشوهرم خیلی ازم راضی ان و تو روی خودم یا پشت سرمم گفتن عروسمون عاقل و خوبه ولی از طرف شوهرم هیچوقت این حس و دریافت نکردم که ازم تعریف کنه بهم امیدواری بده دائم درحال اصلاح من بوده منم خیلی احساس افسردگی میکنم خسته ام بهم راه حل بدین