نوشته اصلی توسط
k kh
سلام. چنتا مشکل دارم ک واقعا دارم زجر میکشم.اولیش اینکه من ی دخترم اما خیلی به زنها و دخترا علاقه دارم اصلا از مردا خوشم نمیاد. خانواده هم ذره ای این موضوع رو جدی نمیگیرن می خندن بهش و شوخی میکنن. ی دختری هست ک واقعا دیوونه وار عاشقشم و روز و شب تو خیالم باهاش زندگی میکنم انقد تو خیالم ثانیه ب ثانیه ی ی زندگی رو باهاش گذروندم ک گاهی فک میکنم واقعی بودن من به این دختر اصلا علاقه جنسی ندارم فقط عاشقشم ولی به بقیه زنها گاهی علاقه ام از نظر جنسیه. نمیدونم ترنسم یا لز؟؟ دوم اینکه وسواس فکری دارم مثلا همه ی اعضای خانوادم سالمن خدارو شکر اما همش فکر اینکه ی روز نباشن دیوونم میکنه انگار یکی بهم میگه ی اتفاق خیییییلی بد میوفته انقد تپش قلب میگیرم ک کل بدنم به رعشه میفته. شبا ک میخابن میگم نکنه مرده باشن چنبار میرم چک میکنم ببینم زنده ان یا نه. سومین مشکلم اینکه دلم میخاد هیچ وقت با هیچ آدمی روبه رو شم کلا آدم منزوی و ساکتیم از بچگی اما یکی دو سالی هس ک واقعا جامعه گریز شدم ماه هاس از خونه بیرون نرفتم از مردم متنفرم. الان ک داریم به عید نزدیک میشیم فکر اینکه قراره رفت و آمد شه دیوونم کرده میدونم هیشکی نمیدونه وقتی میگم دیوونه ام کرده ینی چی. خیلی این روزا حالم بدتره افسردگی شدید دارم سالهاست دیشب میخاستم خودمو بکشم چنتا قرص خوردم اما هیچ اتفاقی برام نیوفتاد. برای بار اول سیگار کشیدم. خاب ندارم تا صب بیدارم بعدم کل روزو خابم انگیزه ندارم تمرکزمو از دس دادم درس نمیتونم بخونم با اینکه همیشه درسم خوب بوده. حال و حوصله به خودم رسیدن رو ندارم مثل ی میکروب زندگی میکنم. شب و روز گریه میکنم سردرد و حالت تهوع ولم نمیکنه