نوشته اصلی توسط
یاسمینا1375
سلام نمیدونم از کجا شروع کنم من تو بچگیم خودارضایی میکردم تا چندسال الانم ک بزرگ شدم احساس تنهایی میکنم وخیلی گوشه گیرم چند تا خواستگارداشتم ک اصلا ندیدمشون .مشکلم اینه ک من تو فکرم زندگی میکنم یعنی تو خیالاتم ازدواج کردم و بچه دارم ویه مردی رو تصورمیکنم ک اخلاقشو جوری ک میخام ساختم وکلا عاشق خیالی شدم طوری ک هیچ پسری رو به اندازه پسر تو خیالم دوست ندارم.احساس میکنم دیونه میشم.همه شب فکرای جنسی میکنم با اون.زندگی واقعیمو دوست ندارم.واینکه من اینقدر خنگ شدم ک چندتارشته عوض کردم ورشته ام ک تجربی بود به خاطر ریاضی 3ک پنج بار امتحان دادم ورد شدم وعوض کردم رشته امو.دانشگاه هم دیگه نرفتم.بابام پول دانشگاه آزاد هم نداره.علمی کاربردی هم انگار ی جوریه ...خوشم نمیاد از این دانشگاه ...هیج جا نمیرم ماهی یک بار بیرون میرم.رفتم دکتر گفت افسرده ای قرص داد یک ماه خوردم حالم هیچ تغییری نکرد ولش کردم.البته درمورد خیالاتم ب دکتر چیزی نگفتم ولی اون سوالای کلی کرد و حدس زد.ممنون میشم کمکم کنید.