نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: زندگی مشترکم سرد شده و من پرخاشگر

1044
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6817
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    زندگی مشترکم سرد شده و من پرخاشگر

    سلام
    خسته نباشید.گاهی کنترل خودم رو از دست می دم نمی دونم حق با منه یا نه اما عکس العملی که نشون می دم همه چیز رو خراب تر میکنه.
    من یک فرزند 8 ماهه دارم. و همسرم به خاطر نوع شغلش هفته ای یکی دو شب خونه است اون هم خیلی خسته است
    نمی دونم چطور باید توضیح بدم یا چی بگم فقط همینقدر که چند روزه پیش با خواهر همسرم بر خورد بدی داشتیم.نمی خوام بگم حق با من بود یااون
    اما من باید اونجا سکوت می کردم حالا که خلوت کردم و از اون بحران گذشته خودم رو سرزنش می کنم
    زندگیم تلخ شده.با شوهرم روابط صمیمانه ای داشتیم ولی حالا اون تغییر کرده و همین که من کمی شاد میشم و می خوام فراموش کنم دوباره با رفتارش شکنجه ام میکنه و من چیزی ندارم بگم
    چه کار کنم
    گاهی فکر میکنم خودم رو بکشم و از دست خودم راحت شم
    اما بچه ام چی
    کاش هیچ وقت ازدواج نمی کردم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از دست رفتارهای خودم در امان نیستم

    سلام عزیزم چرا انقدر نا امیدی از زندگی...
    عقیده ی من اینه ک خود کشی کار ادمای ضعیفی هس ک واسه مشکلشون تلاش نمیکنن و زود تسلیم میشن
    باید قوی باشی باید بجنگی حتی به خاطر بچه ات ک امیدش به توا
    میدونم دوست داری ک همسرت همیشه کنارت باشه احتمالا همین موضوعه ک ارامشتو ازت گرفته و باعث میشه تند برخورد کنی
    اما وقتی میبینی هفته ای 2 شب خونس و اون دو شب هم خسته اس باید درکش کنی... باید باهاش با محبت رفتار کنی و بهش ارامش بدی
    تا اون 2 روزی که خونس بشه بهترین روزای هفته اش
    از صحبتات مشخصه کارش خیلی بهش فشار میاره پس باید برخوردت طوری باشه که دیگه فشاری از رفتارای تو بهش وارد نشه عزیزم
    اما اگه مشکلی تو زندگیت داری سعی کن با صحبت کردن حلش کنی و پای حرفت وایسی اما نه با تندی
    خدارو شکر خودت متوجه برخوردات شدی و میدونی اشتباهه پس تلاشتو کن دوباره ارامشو به زندگیت برگردونی
    ویرایش توسط naz gol : 09-23-2014 در ساعت 10:14 PM

  3. کاربران زیر از naz gol بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4490
    نوشته ها
    204
    تشکـر
    83
    تشکر شده 145 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از دست رفتارهای خودم در امان نیستم

    سلام.
    دوسته عزیز همیشه خودتو مجبور کن که موقع عصبانیت تو دلت صلوات بفرستی و نفس عمیق بکشی من یه دوستی دارم که خیلی عصبانی میشد و موقع عصبانیت حرفهای مناسبی نمیزد و بعد پشیمون میشد و اون به قسم دادن خیلی اعتقاد داره آخر سر خودشو قسم داد که موقع عصبانیت سکوت کنه و همونم شد شما هم به اونچه که اعتقاد داری به خودت قول بده که کارای منفی رو انجام ندی
    در رابطه با رفتار با همسرت همونطور که دوسته خوبمون گفتن سعی کن خونتون و به مکان آرمش بخش برای همسرت تبدیل کنی
    زندگی کردن خیلی قشنگ میتونه باشه اگه ما راهش و بلد باشیم
    موفق باشی
    امضای ایشان
    تجربه بهترین درس است ، هرچند حق التدریس آن گران باشد . . .

  5. کاربران زیر از (تبسم) بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    550
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    29
    تشکر شده 19 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از دست رفتارهای خودم در امان نیستم

    سلام عزیزم
    منم قبلنا خیلی از این لحاظ مشکل داشتم و بخاطر واکنشای بدون فکرم و عصبانیاتام زندگی رو به خودم و شوهرم تلخ میکردم.حتی فکر خودکشی رو هم میکردم و یکبار تا نزدیک جداییم رفتیم.خیلی حساس بودم و زود بهم برمیخورد.از همه کناره گرفته بودم و خودمو تو خونه حبس کرده بودم و منتظر بودم فقط شوهرم بیاد بهم محبت کنه.اصلا روحیه شادی نداشتم و توقع داشتم شوهرم هرموقع میاد منو شاد کنه و دنیا رو به پام بریزه!ولی کی دلش میخواد به یه آدم بداخلاق و غرغرو نزدیک بشه؟؟! من سعی کردم دیدگاهمو نسبت به زندگیم تغییر بدم و سعی کنم همیشه شاد باشم و از لحظه‌های محدود زندگیم بهترین خاطراتو داشته باشم. الان خداروشکر زندگیم خیلی بهتره. سعی میکنم تو هر جمعی میرم خودمو تو جمعشون جا کنم، نه اینکه توقع داشته باشم شوهرم همه رو ول کنه بیاد به من بچسبه! چقدر سر این چیزا با شوهر طفلکم دعوا کردم.گاهی وقتا دلم براش میسوخت. الان تصمیم دارم جبران کنم و بشم اون زن ایده‌آلی که میخواد و فقط بهش آرامش بدم نه غم.
    نمیگم الان 100% خوب شدم اما از هفته ای دوسه بار دعوا رسوندمش به ماهی 1بار یا بعضی وقتا هم تا مدتها خوب و خوشیم و البته دعواهامون مثل قبل نیست؛فقط بحثه و بعدش سکوت و فکر کردن!
    البته من سه و سال و نیمه ازدواج کردم و تو این مدت رفتارای شوهرمو خوب شناختم. تازه منی که همیشه آرامش خونه رو بهم میزدم و با بهانه‌گیری دعوا راه مینداختم، الان یکسره شوهرمو به آرامش و خنده دعوت میکنم
    و اینم که میگن «خنده بر هر درد بی‌درمان دواست» راست میگن.
    این احساسای منفی به زودی تموم میشه و زندگی دوباره به روت میخنده. یادت باشه مسایل کوچیک ارزش اینو ندارن که بخاطرشون زندگی خودت و شوهرت و بچه‌تو نابود کنی.
    با روی خوش و خنده با شوهرت صحبت کن.حتی معذرت بخواه و سعی کن شادی رو به خونتون بیاری.
    مگه ما آدما چندسال عمر می‌کنیم که همش با غم و اندوه و دعوا و ناکامی بگذره.
    امیدوارم این حرفا و تجربه‌های من بتونه یه کمکی بهت بکنه ولی کمک اصلی رو خودت باید به خودت بکنی.اونم با خواستن و اراده کرده برای تغییر.
    امضای ایشان
    یکی همیشه هست که عاشقه منه...نگام که میکنه پلک نمیزنه
    خودش تنهاست ولی تنهام نمی‌ذاره...دریا که چیزی نیست،عجب دلی داره
    خدایا...دوستت دارم...

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از دست رفتارهای خودم در امان نیستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط مشاوره نمایش پست ها
    سلام
    خسته نباشید.گاهی کنترل خودم رو از دست می دم نمی دونم حق با منه یا نه اما عکس العملی که نشون می دم همه چیز رو خراب تر میکنه.
    من یک فرزند 8 ماهه دارم. و همسرم به خاطر نوع شغلش هفته ای یکی دو شب خونه است اون هم خیلی خسته است
    نمی دونم چطور باید توضیح بدم یا چی بگم فقط همینقدر که چند روزه پیش با خواهر همسرم بر خورد بدی داشتیم.نمی خوام بگم حق با من بود یااون
    اما من باید اونجا سکوت می کردم حالا که خلوت کردم و از اون بحران گذشته خودم رو سرزنش می کنم
    زندگیم تلخ شده.با شوهرم روابط صمیمانه ای داشتیم ولی حالا اون تغییر کرده و همین که من کمی شاد میشم و می خوام فراموش کنم دوباره با رفتارش شکنجه ام میکنه و من چیزی ندارم بگم
    چه کار کنم
    گاهی فکر میکنم خودم رو بکشم و از دست خودم راحت شم
    اما بچه ام چی
    کاش هیچ وقت ازدواج نمی کردم
    سلام

    عزیز چند سوال که امید دارم به دقت جواب بدید: 1- سن خودتون و همسرتون2- چند ساله که ازدواج کردین3- از کی این حالت بهتون دست داده4-تحصیلاتتون هر دو4-سابقه اختلالات شخصیتی یا بیماری در خانواده پدری و مادر و خواهر و برادران-5 رابطه جنسیتون خوب بد متوسط6-اختلافات زناشویی بد متوسط خیلی بد

    با تشکر

    لطفا مطلبی بود نقل قول کنید.سپاس

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6817
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از دست رفتارهای خودم در امان نیستم

    1-من 32همسرم35 2-4سال تموم شده که ازدواج کردیم 3-شاید از اواست بارداری تقریبا 1 سال و نیم 4-نه هیچ بیماری 5-رابطه خوب 6-با همسرم تقریبا اختلافی ندارم جز اینکه کارش خیلی زیاده و گاهی نمی تونم تنهایی رو تحمل کنم

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6817
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از دست رفتارهای خودم در امان نیستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    سلام

    عزیز چند سوال که امید دارم به دقت جواب بدید: 1- سن خودتون و همسرتون2- چند ساله که ازدواج کردین3- از کی این حالت بهتون دست داده4-تحصیلاتتون هر دو4-سابقه اختلالات شخصیتی یا بیماری در خانواده پدری و مادر و خواهر و برادران-5 رابطه جنسیتون خوب بد متوسط6-اختلافات زناشویی بد متوسط خیلی بد

    با تشکر

    لطفا مطلبی بود نقل قول کنید.سپاس
    1-من 32همسرم35 2-4سال تموم شده که ازدواج کردیم 3-شاید از اواست بارداری تقریبا 1 سال و نیم 4-نه هیچ بیماری 5-رابطه خوب 6-با همسرم تقریبا اختلافی ندارم جز اینکه کارش خیلی زیاده و گاهی نمی تونم تنهایی رو تحمل کنم6- تحصیلات من دانشجوی دکتری فیزیکم و همسرم مهندس عمران

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از دست رفتارهای خودم در امان نیستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط مشاوره نمایش پست ها
    1-من 32همسرم35 2-4سال تموم شده که ازدواج کردیم 3-شاید از اواست بارداری تقریبا 1 سال و نیم 4-نه هیچ بیماری 5-رابطه خوب 6-با همسرم تقریبا اختلافی ندارم جز اینکه کارش خیلی زیاده و گاهی نمی تونم تنهایی رو تحمل کنم6- تحصیلات من دانشجوی دکتری فیزیکم و همسرم مهندس عمران
    سلام

    مرسی. عزیز این خشم و عصبانیت شما اگر ریشه ژنیتیکی و تربیتی نداشته باشه که طبق گفته های خودتون نداره احتمالا ناشی از افسردگی زمان باداری و بعد از اونه که به علت عدم درمان حالا

    به صورت خشم و عصبانیت خودشو بروز داده.

    یک مشاور حاذق که خودشون نیز مادر باشن خیلی میتونه کمک کننده باشه. حتما رجوع کنید.

    مطلبی بود لطفا و حتما نقل قول کنید.سپاس

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6817
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از دست رفتارهای خودم در امان نیستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    سلام

    مرسی. عزیز این خشم و عصبانیت شما اگر ریشه ژنیتیکی و تربیتی نداشته باشه که طبق گفته های خودتون نداره احتمالا ناشی از افسردگی زمان باداری و بعد از اونه که به علت عدم درمان حالا

    به صورت خشم و عصبانیت خودشو بروز داده.

    یک مشاور حاذق که خودشون نیز مادر باشن خیلی میتونه کمک کننده باشه. حتما رجوع کنید.

    مطلبی بود لطفا و حتما نقل قول کنید.سپاس
    مگه مشه عصبانیت ریشه ژنتیکی داشته باشه؟درمان هم داره؟

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از دست رفتارهای خودم در امان نیستم

    نقل قول نوشته اصلی توسط مشاوره نمایش پست ها
    مگه مشه عصبانیت ریشه ژنتیکی داشته باشه؟درمان هم داره؟
    بله عزیز ژنتیک و والدین و مسائل تربیتی همگی نقش دارند.

    مشاورتون میتونه راهنمائیتون کنه.موفق باشید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد