نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: رابطه با مرد متاهل

851
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    23564
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    رابطه با مرد متاهل

    سلام .من دختری 35 ساله ام تحصیل کرده وکارمند هستم .مدت یک سال بیشتر است که با مردی دوست شدم .و این اولین دوستیم با جنس مخالف است. بعد مدتی از دوستیمون فهمیدم متاهل است .سعی کردم رابطه ام را به هم بزنم ولی نتونستم .یعنی اینقدر بهش وابسطه شدم که فکر راجب بهش فورا داغونم میکنه .من انسان شاد وسر زنده ای بودم ولی از اون موقع که با این آقا دوست شدم فرق کردم زود ناراحت میشم ،زود عصبانی میشم ،به دیگران دیگه نمیتونم اعتماد کنم ،احساس میکنم همه دارن دروغ میگن.کمکم کنید .راهی نشونم بدید که از این مرد فاصله بگیرم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از زندگیم نا امیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط گیج نمایش پست ها
    سلام .من دختری 35 ساله ام تحصیل کرده وکارمند هستم .مدت یک سال بیشتر است که با مردی دوست شدم .و این اولین دوستیم با جنس مخالف است. بعد مدتی از دوستیمون فهمیدم متاهل است .سعی کردم رابطه ام را به هم بزنم ولی نتونستم .یعنی اینقدر بهش وابسطه شدم که فکر راجب بهش فورا داغونم میکنه .من انسان شاد وسر زنده ای بودم ولی از اون موقع که با این آقا دوست شدم فرق کردم زود ناراحت میشم ،زود عصبانی میشم ،به دیگران دیگه نمیتونم اعتماد کنم ،احساس میکنم همه دارن دروغ میگن.کمکم کنید .راهی نشونم بدید که از این مرد فاصله بگیرم

    رویا های برای روان مانند اکسیژن برای ریه ها هستند. اگر به سمت آنها حرکت کنیم هورمون های شادی آزاد خواهند شد، و با نادیده گرفتن آنها احساسات بد را تقویت کرده ایم.
    نا امیدی و افسردگی شاید چیزی جز دلسرد شدن ذهن شما نسبت به امکان شکل گرفتن رویا هایتان نباشد. شاید فکر کنید در حال حاضر رویایی ندارید و به خاطر بی توجهی به رویاهایتان دلسرد و افسرده هم نیستید ولی اگر به گذشته خود نگاه کنید خواهید دید که در زندگی خود نسبت به کارهای مختلفی شور و شوق داشته اید ولی چون برای بدست آوردن آن برنامه ریزی و تلاشی نکرده بودید خود به خود آنها را نادیده گرفته اید.
    بعضی ها برای رویاهای خود می جنگند و امید و خوش بینی را در ذهن خود زنده نگه می دارند. تا بتوانند سعادتی را که در نظر دارند در آینده بدست آورند. در حالیکه دیگر افراد رویا های خود را در ضمیر نا خودآگاه خود دفن می کنند و تا آخر عمر نا امید و افسرده باقی می مانند.



    نادیده گرفتن رویاها

    بعضی افراد به خود دروغ می گویند و اینگونه به خود تلقین می کنند که آنچه اکنون دارند همان چیزی است که می خواسته اند. مانند فردی که می خواهد مدیر یک سازمان بزرگ باشد و برای خود کار کند اما در عمل فقط به یک سرپرستی ساده و کار کردن با دستمزدی ناچیز رضایت می دهد در حقیقت به نا خودآگاه خود می گوید که مدیر شدن راهی طولانی و خسته کننده است و استرس زیادی را برای بالا رفتن از پله های ترقی باید تحمل کنم پس بهتر است از خیر آن بگذرم.
    حتی بعضی از افراد کم کم به دروغی که به ناخود آگاه خود می گویند اعتقاد پیدا می کنند و دچار تضادی می شوند که منجر به افسردگی شدید می شود.
    تا زمانیکه رویاهای خود را زنده نکنید افسرده باقی خواهید ماند.
    البته نباید قناعت را با سرکوب رویا ها اشتباه بگیرید. قناعت ابزاری قدرتمند است و افرادی که این ابزار شگفت انگیز را دارند، راحت تر می توانند به اهداف والای خود دست پیدا کنند.



    خوب راه حل این مسئله چیست؟

    بله یک راه حل بسیار کارا وجود دارد که به مقداری دلگرمی و امیدواری نیاز دارد. گرد و خاکی که روی رویاهایتان گرفته است پاک کنید اکنون وقت خانه تکانی است رویاهای خود را از تار عنکبوتی که گرفته است پاک کنید رویایی را که همیشه در آرزوی داشتنش بودید زنده کنید. برای رسیدن به آن فعالیت کنید و قبول کنید که تا کنون به خود دروغ می گفتید که نمی توانید رویای خود را به حقیقت تبدیل نمایید.
    و فقط در این صورت است که می توانید دوباره نفس بکشید و ضمیر ناخود آگاه شماست که می فهمد این زندگی ارزش زحمت کشیدن را دارد و دیگر نیازی به افسردگی و نا امیدی نیست.
    حرفی را که بیشتر مردم می زنند قبول نکنید. شما برای درمان افسردگی خود به هیچ درمانی نیاز ندارید به غیر از اینکه به زندگی خود معنا ببخشید و هیچ چیز بیش از جنگیدن برای هدف نمی تواند به زندگی معنا و مفهوم ببخشد آنهام هدفی که بزرگترین و والاترین هدف شماست!



    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23517
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    4
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از زندگیم نا امیدم

    یک لحظه خودت رو جای زنش بذار... واقعا دلت میاد؟
    گذشته از اون خودت هم میدونی رابطه با یک فرد متاهل سرانجامی نداره، درکت میکنم ، بعد از مدتها به کسی دلخوش کردی اما سعی کن به احساساتت مسلط بشی
    این رابطه دیر یا زود تموم میشه، چون اون زندگیش جای ديگست... شما براش جنبه تفنن داری، دیر یا زود بخاطر زندگیش، ترس از همسرش و ... رابطه رو تموم میکنه و این وسط فقط شما بازنده هستی، اون خانوادش رو داره......
    حتی ممکنه بدتر بشه، زنش بفهمه، زندگی شون دچار بحران بشه و درگیری شدیدی پيش بیاد و بازم بازنده میشی، هم تو رابطت هم پیش وجدانت و خدا.
    راهی که آخرش معلومه بازنده هستی رو نرو... لطمه بدی خواهی دید. اولش قطع رابطه سخته ولی بعد کنار میای و خوشحال هم خواهی بود که ازین مساله راحت شدی و عاقلانه عمل کردی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد