نوشته اصلی توسط
یکتا
سلام ، دختری30ساله ام. ازکودکی در خاواده ای پراز دعوا زندگی می کردم ، درواقع استرس همیشه همراهم بوده، از اونجایی که من کلا روحیه حساسی هم داشتم خیلی آسیب دیدم. تپش قلب داشتم که با مصرف دارو خوب شدم.خیلی سعی کردم نسبت به چیزی حساس نباشم و واکنش نشون ندم و تا حدودی موفق شدم. اما یه ترسی همیشه با من همراهه مثلا نزدیک غروب که میشه بی دلیل استرس شدیدی میگیرم. یا فکر میکنم اگه این کار رو انجام بدم یا ندم اتفاق بدی میافته، با دیدن بعضی آدما که باعث دعوا میشدن احساس بدی بهم دست میده و حتی از نگاه کردن بهشون میترسم ، که نکنه جذب زندگیمون بشن، با دیدن این آدما ترس منو میگیره و حتی از تصور کردن قیافشون میترسم تا حدی که دیگه نمیتونم کاری انجام بدم چون فکر اون آدما میاد تو ذهنم میترسم اگه کاری انجام بدم اتفاق بدی بافته. لطفا کمکم کنید من ار این حالت عذاب میکشم.