نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: اضطراب،افسردگی شدید

590
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2018
    شماره عضویت
    37581
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    اضطراب،افسردگی شدید

    هیجده سالمه اما حس یه دختر شاد رو ندارم.هر روز صبح بعد از بیدار شدن میگم این دیگه روزه آخره،فقط اینجوری تحمل میکنم که دیگه تموم میشه.مثل قبل خواب راحت ندارم.به سختی خوابم میبره و اگه بیدار شم دیگه نمیتونم بخوابم.هر روز وقتی چشمام باز میشه فقط لعنت به خودم روی زبونم میاد که هنوز زنده ام.خودم توان تموم کردن زندگیمو نداشتم،خواستم اما نشد.هر روز اینو از خدا میخوام.فقط خسته ام،توانی برای انجام هیج کاری ندارم.باید درس بخونم اما نمیتونم.ترجیح میدم اتاقمو تاریک کنم و فقط تو اتاق بشینم.بعدشم که فقط خدا خدا میکنم کسی باهام کاری نداشته باشه.توان تصمیم گیری تو هیچ کاری رو ندارم.جدیدا حتی اگرم از ته دل بخوام گریه کنم نمیتونم.بی دلیل داغونم.شاید بی دلیلم نباشه اما زیادی داره طول میکشه.حتی از نگاه های خودمم تو آیینه میترسم.تنها چیزی که به خودم میگم اینه که آدمای اول راه نیستیم اما هیچ منطقی رو نمیتونم قبول کنم.هیچ ایده ای ندارم که چرا آسمون آبی هم واسم تو غمگین ترین حالته ممکنه.کتابایی که دوست داشتم،کارایی که دوست داشتم،رنگا و غذاهایی که دوست داشتم،الآن فقط دلمو میزنن و حالمو بد میکنن.گاهی حتی صدای تنفس اطرافیانم رو نمیتونم تحمل کنم.همه چیز زیادی میتونه منو عصبی کنه.حتی عوض کردن اشتباهه یه کانال تلویزیون.واقعا باید چیکار کنم.خودم خسته شدم.میخوام زمان برگرده به دوسال پیش...وقتی آدمای کمتری تو زندگیم بودن...پیش هیچ مشاور و روانشناسی هم نمیتونم برم.چون خانواده م هیچ درکی از حالات و رفتارم ندارن...اشکا و حاله بدمو تا تونستم تو خودم ریختم و پنهون کردم.اما الآن نمیتونم.حس خفگی دارم...روزا آروم آروم منو میکشن و کسی نمیفهمه...جلو چشماشون دارم آب میشم و هر روز بدتر از دیروز اما کسی نمیفهمه...عادت کردم روی خوش نشون بدم و هیچ کس از دردی که میکشم خبر نداره،شایدم رنج همیشه تنهاست...میدونم تهش یه کاری دست خودم میدم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : اضطراب،افسردگی شدید

    دلیل شاد نبودن
    دوست عزیز کشور ما عامل فرهنگی قوی تر از بقیه عوامل عمل می کند.
    ما در کشوری زندگی می کنیم که غم و اندوه یک عامل مثبت محسوب می شود.
    فرهنگ غم خیلی وقت است که در کشور ما سایه افکنده است.
    در فرهنگ ما خندیدن زیاد نشانه سبکسری و جلف بودن تلقی می شود و انسان جدی کسی است که اخمو باشد و به ندرت بخندد.
    این فرهنگ حتی در باورهای مذهبی برخی از مردم ما هم به غلط نفوذ کرده است.علت دیگر شاد نبودن مردم کشور ما تربیتی است که متاسفانه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.
    مشکلات متعدد در طول سالیان باعث شده مردم هیچ گاه از شرایط زندگی خود راضی نباشند و والدین ناراضی این نارضایتی را به فرزندان خود آموزش می دهند.
    نارضایتی آنقدر در وجود ایرانی ها ریشه دوانده که به سریال ها و تئاترها هم رسیده و سریال ها و برنامه های تلویزیونی ما مضمون غمگینی دارند.
    به سریال های طنز، مثبت نگاه نمی کنیم.
    هنرپیشه کمدی یا کارگردان کمدی را جدی نمی گیریم یا آنها را سبک می دانیم.
    فیلم هایی که مورد توجه قرار می گیرند، فیلم های درام و جدی هستند.
    پس میبنید که در یک ساختار غمگین هستیم و اگر خودتون در این مورد به خودتون کمک نکنید .
    هر روز منزوی و افسرده تر خواهید شد .
    دوره های ورزشی همگانی مثل پیاده روی و .. شروع کنید .
    تا در اجتماع نباشید هر روز دورتر و منزوی خواهید شد .
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد