نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: اضطراب و احساس بدی داشتن

2520
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32129
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    4
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry اضطراب و احساس بدی داشتن

    سلام من یک سال ونیم است دارم دارو مصرف میکنم اضطراب دارم مدام این حرف تو ذهنم میاد(نکنه این اتفاق بد بیفته) توی همه جنبه های زندگی اضطراب میگیرم قبلا اگه اینجوری فکر میکردم تاثیر نداشت یا خیلی کم بود و بعد از مدت کمی به روند زندگی نرمال خودم برمی گشتم اما الان ممکنه هفته ها یا حتی ماه ها نگران فقط یک موضوع باشم و علائمی مثل اینکه بدنم داغ میشه تمرکز از بین می ره ساعت ها گوشه گیرم بیحال و بی حوصله میشم حتی کارهایی که برام لذت بخش بود هم برام لذتی نداره وخیلی چیزهای دیگه....در صورتی که حتی من راه می رم هم نگران میشم نکنه فلان اتفاق بد بیفته خلاصه زندگیم بدجور بهم ریخته در صورتی که به تازگی وسواس هم گرفتم دارو هایی هم که الان مصرف میکنم فلوکسامین..ایمی پرامین..بوپروپیون..کلر و دیازپوکساید مصرف میکنم بهترم اما هنوز هم نگران می شوم...میخواستم راهنمایی کنید که من چیکار کنم که از این احساس بد و اضطرابرها بشوم ممنون میشم اگه راهکار بهم بدید چون خیلی خیلی زیاد بهم ریخته شده ام


    کسی که کل زندگیش مختل شده از درس خواندش از دانشگاه رفتنش از ارتباط برقرار نکردنش از کسی که وقتی وارد یک جمع میشه بدنش داغ داغ میشه عرق میکنه و همش حواسش پرته چون اصلا تو زمان حال نیستم مدام دارم فکر میکنم.. از اینکه اصلا دوست نداره کسی رو ببینه کسی که 24 ساعت داخل خونه نه سرکار میره مدام اضطراب داره تحت فشاره اصلا تمرکز نداره حواس پرت شده...احساس تقصیر میکنه...احساس عدم توانایی و نداشتن اعتماد به نفس...وسواس..هر صحنه بدی که میبینه میگه نکنه این اتفاق واسه منم بیفته....بد بینی...فکر اینکه دیگران اگر من اینکار را نکنم چی در مورد من فکر میکنن فکر میکنی دیگران بهت بگن چه ادم غمگینی..چه ادم بی انرژی و بی حالی و ساکتی و.......... از اینکه اصلا حال مناسبی نداری ولی به خاطر رضایت بقیه و حس اینکه اگه این کار را نکنی طرف ناراحت میشه یا ممکنه دوست نداشته باشه مجبور طبق خواسته دیگران عمل کنی خودت زجر بکشی ولی کار دیگرا را انجام بدی... از این که همه روزهات با احساس بد و فکر منفی بگذره و تو هیچ حس خوبی نداشته باشی همش منتظر یک اتفاق بد باشی و هیچ کاری هم انجام ندی فقط گوشه خانه بشینی.از اینکه ارزش هاتو از دست بدی و بازیچه دست دیگران بشی..از اینکه نتونی به خوبی از خودت دفاع کنی...از اینکه نتونی حتی گریه کنی... از اینکه نتونی دردت رو به دیگران بگی و از طرف دیگه یه موقع هم که دردت را به دیگران میگی اصلا درکت نمیکنن نمیفهمنت و ازت حمایتی نمیکنن از اینکه به خطر این وضعیت حرفم نمیتونی بزنی اصلا نمیدونی چی باید بگی از اینکه ذره به ذره داری...............................


    من به عنوان کسی که 5 ماه و بیشتر این فشار های روحی را داشتم تمام روز بدنم مثل اتیش میسوخت سرگیجه داشتن سردرد داشتن تپش قلب خواب نادرست شب ها ساعت 3 میخوابیدم روزها ساعت 12 بیدار میشدم نه میلی به غذا خورن و جدیدا به مرگ فکر کردن که این یکی دیگه واقعا از هر طرقی به ذهنم وارد بشه یا صحنه ای ببینم یا چیزی بشنوم بدجور بهم میریزم و ساعت ها میرم توی فکر و این که باعث شده زندگی زنگ و بویی دیگه ای برام گرفته احساس خیلی بدیه که نمیشه اصلا توصیفش کرد

    من 1 ماه اولی که دارو مصرف کردم و به خاطر اینکه از اون حالت اومده بودم بیرون راحت میتونستم راهکار های روانشناسی هم استفاده کنم مثل تقویت روحیه.....مدیتشن....ورزش....تغذ ه مناسب.... میوه...ویتامین...پروتوئین... و حالم که عالی هم بهتر شده بود فوق عالی شده بودم اجساس بی نظیری داشتم جوری که فهمیدم من اصلا قبل از زندگی نمیکردم.....زندگی واقعی و پر و شور و هیجانی داشتم خنده هام از ته دل بود یک شادی واقعی را داشتم کاملا توی زمان حال بودم و احساس لدت میکردم 180 درجه تغییر کرده بودم شده بودم بمب خنده هرجا میرفتم کلا جمع را پر انرژی و مثبت میکردم ولی نمیدونم چی شد که دوباره برگشتم به حالت قبل....


    الان هم که در حال حاضر دارم دارو مصرف میکنم بعضی از این عوامل از بین.میروند بقیه هم به نوعی کمتر روی من تاثیر دارند و احساس بهتری دارم ولی همچنان کم و بیش این عوامل وجود دارند و حال من بد میکنند


    من از همان زمان کودکی فشار روحی داشتم مثل تنبیه شدن..احساس ترس....یه مقداری که بزرگ تر شدم خیلی احساس اعتماد به نفس پایین میکردم... جلوتر که رفتم دبیرستان تو انو زمان هم درگیر رابطه عاشقی شدم که بعدشم وابستگی زیاد که به خاطر کمبود محبت بود و بعد که تبدیل به جدایی اونجا هم فشار روحی زیادی خوردم و بعدش وارد دانشگاه شدم دانشکاه هم غصه زیاد میخوردم بابت درس ها و مدام نگران اینده بودم خیلی تنش داشتم تا به جایی رسید که به اضطراب و افسردگی جدی تبدیل شد که دیگه حرف از یک و دو ساعت اضطراب و افسردگی نبود بلکه 24 ساعتی شده بود و ماه ها زندگیمو ریخته بود بهم و کنترلی نمیتوستم روی ذهنم داشته باشم و ذهنم همش منفی بافی میکرد و زندگیم بهم خورده بود که مراجعه کردم به روانپزشک من دو بار هم رفتم پیش روانشناس اما ریشه یابی نکردن نه تستی نه این که دقیقا بیماری روحی منو تشخیص بدن وراهی بزارند جلوی من فقط یک سری راهکار بهم میدادن مثل مثبت اندیشی و اینا منم با اون وضعیتی که شرح دادم نمیتوستم چون ذهنم بدجور بهم ریخته بود چون به چیزی احتیاج داشتم که من را کمی از این وضعیت بیاره بیرون احساسمو بهتر کنه که من بتونم این راهکار های روانشناس ها را استفاده کنم این بود که ترجیح میدادم دارو بخورم و یک سری از راهکارها که خودم مطالعه توی این زمینه زیاد داشتم انجام میدادم وجواب هم میداد

    از متخصصان کمک میخوام که بفهمم ریشه این مسئله چیه اصلا من دچار چه مریضی روحی شدم از دوستانی که این عوامل و شرایط رو داشتن ممنون میشم اگه راهنمایی کنن؟
    ویرایش توسط amin.e : 11-14-2016 در ساعت 02:25 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin.e نمایش پست ها
    سلام من یک سال ونیم است دارم دارو مصرف میکنم اضطراب دارم مدام این حرف تو ذهنم میاد(نکنه این اتفاق بد بیفته) توی همه جنبه های زندگی اضطراب میگیرم قبلا اگه اینجوری فکر میکردم تاثیر نداشت یا خیلی کم بود و بعد از مدت کمی به روند زندگی نرمال خودم برمی گشتم اما الان ممکنه هفته ها یا حتی ماه ها نگران فقط یک موضوع باشم و علائمی مثل اینکه بدنم داغ میشه تمرکز از بین می ره ساعت ها گوشه گیرم بیحال و بی حوصله میشم حتی کارهایی که برام لذت بخش بود هم برام لذتی نداره وخیلی چیزهای دیگه....در صورتی که حتی من راه می رم هم نگران میشم نکنه فلان اتفاق بد بیفته خلاصه زندگیم بدجور بهم ریخته در صورتی که به تازگی وسواس هم گرفتم دارو هایی هم که الان مصرف میکنم فلوکسامین..ایمی پرامین..بوپروپیون..کلر و دیازپوکساید مصرف میکنم بهترم اما هنوز هم نگران می شوم...میخواستم راهنمایی کنید که من چیکار کنم که از این احساس بد و اضطرابرها بشوم ممنون میشم اگه راهکار بهم بدید چون خیلی خیلی زیاد بهم ریخته شده ام
    سلام

    عزیز متاسفم از آنچه که خواندم, البته این اختلالاتی که نام بردید میتواند ریشه و دلایل متفاوتی داشته باشه که حتما حضورا باید ویزیت و تشخیص داده بشه.

    نمیدانم چند سالتونه و تحصیلات و شغلتون و..... چیه و همکاران چه نوع تست و آزمونی از شما گرفته انی و نتیجه و تشخیص دوستان چه بوده ولی بهتر اینه که:

    به یکی از همکاران مراجعه و تست mmpi اونم 500 سوالی و نه 75 سوالی رو انجام بدید تا شخصیت و اختلالات و.... نمایان بشه و سپس درمان با توجه به تشخیص انجام بشه

    لطفا اگر متاهل نیستید تا رسیدن به نتیجه و درمان و یا کنترل آن از ازدواج کردن بپرهیزید بخصوص فرزند داشتن.

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  3. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه



    هرچه بیشتر منفی‌بافی می‌كنیم و راهی هم برای رهاساختن آن نمی‌یابیم انرژی خود را راكد نگه می‌داریم.وقتی درگیر منفی‌بافی می‌شویم ممكن است سعی كنیم اعتماد و اطمینان داشته باشیم ولی وقتی دست به كاری خطیر می‌زنیم، همچنان دستخوش اضطراب و سردرگمی می‌شویم؛ بدین‌ترتیب اعتمادبه‌نفس ما زائل شده است. ما آرزوی درونی‌مان را برای فعالیت بیشتر و پیشرفت‌كردن احساس می‌كنیم ولی متوجه می‌شویم عقب‌ نگه داشته شده‌ایم.



    اما وقتی درگیر منفی‌بافی می‌شویم، شاید دلمان بخواهد شاد باشیم ولی احساس می‌كنیم كه با افسردگی و تأسف‌خوردن برای خود، بیشتر در خود غرق می‌شویم. لذت ما كم می‌شود و احساس می‌كنیم میل درونی‌مان شادبودن است اما آن را نمی‌یابیم. این فرایند در افرادی با حساسیت كمتر كه از كمبودهای خود بی‌اطلاع هستند، متفاوت است. آنها تاحدودی شاد هستند ولی این افراد از دیرباز مفهوم لذت‌بردن‌های واقعی را از بین برده‌اند.



    فراموش نكنیم وقتی منفی‌بافی می‌كنیم ممكن است بخواهیم نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم ولی هنوز گرفتار احساس گناه و بی‌ارزشی هستیم. ما نمی‌توانیم خلوص، معصومیت و خوبی را كه حاصل آن است احساس كنیم.



    ما به خاطر اشتباهات گذشته‌مان احساس تباهی و بیهودگی می‌كنیم و نمی‌توانیم خودمان را ببخشیم. در نتیجه احساس می‌كنیم در قبال دیگران مسئول هستیم. اگر هنگام كودكی برای اشتباهاتمان تنبیه می‌شدیم ممكن است خودمان هم مجازات‌كردن‌مان را ادامه دهیم.



    روح‌های حساس، منفی‌گرایی دیگران را به درون خود می‌كشند چون آنها بیشتر در معرض خطر هستند. منفی‌گرایی كه آنها احساس می‌كنند تركیبی از منفی‌بافی‌های خودشان همراه با منفی‌بافی‌های دیگران است. آنها مانند اسفنج به هر جا كه می‌روند منفی‌بودن و احساسات منفی دیگران را به درون خود می‌كشند.



    اما چیزی كه به دیگران اجازه می‌دهد حساسیت كمتری داشته باشند توانایی فرونشاندن احساسات است. بعضی افراد هنگام عصبانیت نیاز ندارند احساسات‌شان را مورد بررسی قرار دهند تا به احساس بهتری برسند. این افراد فقط می‌خواهند احساسات‌شان را انكار كنند یا نپذیرند و سرانجام به راه خودشان بروند. این روش برای افرادی كه حساسیت كمتری دارند مفید است ولی برای كسانی كه حساس‌ترند نمی‌تواند مفید واقع شود.

    در واقع افراد، منفی‌گرایی خود را سركوب می‌كنند، آنها نه‌تنها این احساس‌شان را به دیگران منتقل می‌كنند بلكه منفی‌گرایی كمتری را از جهان جذب می‌كنند.




    تبادل انرژی


    افراد حساس كسانی هستند كه انرژی منفی بیشتری جذب می‌كنند. مگر اینكه خودشان از حساسیت‌شان به نوعی كم كنند. این افراد بسیار تأثیرپذیر هستند و اغلب زود مریض می‌شوند و نسبت به خودشان احساس منفی دارند.



    در واقع بیش از حد خوردن یكی از راه‌های كم‌كردن حساسیت‌مان یا زائل‌ساختن احساساتمان است. وقتی افراد گرفتار هر یك از موانع موفقیت شخصی هستند، اغلب با انرژی مثبت خود واقعی‌‌شان قطع ارتباط می‌كنند و به جای آن انرژی منفی به بیرون می‌فرستند.

    بعضی‌ها به دلیل نوع زندگی‌شان، دوستانشان و طرز فكرشان، انرژی منفی منتشر می‌كنند. این افراد ممكن است در تمام مدت یا بعضی اوقات این انرژی منفی را منتشر كنند اما افرادی كه با طبیعت واقعی خود بیشتر در تماس هستند، خودبه‌خود انرژی مثبت منتشر می‌كنند. بودن در كنار این افراد حال شما را عملا بهتر می‌كند، به همین دلیل است كه ما به سوی افراد موفق كشیده می‌شویم.




    تخلیه انرژی منفی


    نخستین گام در فرا گرفتن فرایند تخلیه انرژی منفی، رسیدن به آرامش بیشتر و مراقبه و برقراری تعادل است. درست همانطور كه شما توانایی جذب انرژی توسط نوك انگشتانتان را در مراقبه دارید، قدرت بیرون فرستادن آن را هم دارید.



    دومین گام برای بیرون فرستادن انرژی منفی، فرستادن انرژی منفی به جایی است كه صدمه‌ای به آن نمی‌زند. انرژی منفی توسط طبیعت جذب می‌شود و صدمه‌ای به آن نمی‌زند. به همین دلیل است هنگامی كه گرفتار استرس یا اضطراب هستید، با رفتن به گردش در جنگل یا طبیعت خودبه‌خود به آرامش بیشتری دست پیدا می‌كنید. همچنین با توجه به همین موضوع بعضی افراد از رفتن كنار دریا یا درازكشیدن در آفتاب، لذت می‌برند. عوامل طبیعی با جذب انرژی منفی، انرژی مثبت منتشر می‌كنند.



    گیاهان، گل‌ها و درختان معمولا بهترین هدف برای تخلیه انرژی هستند. برای اغلب افراد گل‌ها بسیار قدرتمند هستند و می‌توانند به بهبود حال آنها كمك كنند.



    اكنون می‌توانیم درك كنیم كه چرا افراد از دریافت گل به عنوان هدیه خوشحال می‌شوند یا چرا وقتی می‌خواهیم به كسی ابراز علاقه كنیم به او گل هدیه می‌دهیم. وقتی شخصی گلی را به عنوان هدیه دریافت می‌كند، آن گل به او كمك می‌كند تا احساسات منفی خود را رها كند و به حس بهتری دست یابد.




    محل دیگر برای تخلیه انرژی منفی ظرف پر آب، وان حمام، استخر، حوض یا دریاچه است.هرچه حجم آب بیشتر باشد قدرت تخلیه انرژی هم بیشتر است. آب، انرژی منفی را جذب می‌كند؛ برای حفظ جریان انرژی و استفاده از مراقبه و مدیتیشن منظم، مهم است روزانه 8 تا 10 لیوان آب بنوشید.



    آتش عنصر نیرومند دیگری از طبیعت است كه ما می‌توانیم برای تخلیه انرژی منفی خود از آن استفاده كنیم. به اوقات خوشی فكر كنید كه می‌توانید دور یك آتش جمع شوید و داستان‌های مختلف تعریف كنید.





    آتش قادر است انرژی منفی را از ما دریافت كند؛ بنابراین برای دورشدن از انرژی منفی می‌توانیم از آن استفاده كنیم.این آگاهی مهم درباره انرژی می‌تواند به راحتی اشتباه فهمیده شود؛ مثلا ممكن است شخصی از بودن در كنار افرادی با انرژی منفی یا سرزنش‌كردن دیگران برای مشكلات، مضطرب شود.



    اگر شما انرژی مثبت زیادی دارید، گرفتن انرژی منفی بخش اجتناب‌ناپذیر زندگی است. شما نمی‌توانید از آن فرار كنید. به جای اینكه درصدد اجتناب‌كردن از انرژی منفی باشیم، فقط نیاز داریم برای تخلیه‌كردن و رهایی‌یافتن از آن مصمم باشیم.


    این تبادل طبیعی انرژی بسیار شبیه وضع هوا در طبیعت است. یك سیستم فشار ضعیف همیشه یك سیستم فشار قوی را جذب می‌كند. جریان هوای گرم همواره در یك اتاق سرد بالا می‌رود. اگر خانه شما گرم و راحت است و پنجره‌ها دو جداره نیستند، در زمستان جریان هوای سرد را خواهید داشت و گرمای درون تحت تأثیر سرمای بیرون قرار خواهد گرفت؛ حتی اگر دست‌تان را به پنجره نزدیك كنید، جریان هوا ر احساس می‌كنید. طبیعت همیشه در جست‌وجوی تعادل است. به همان صورت، وقتی كه شما انرژی مثبت زیادی دارید، انرژی منفی را هم جذب می‌كنید.


    رمز موفقیت شخصی این است كه با شارژ مجدد می‌توانید ادامه دهید و سپس انرژی منفی را كه جذب می‌كنید تخلیه كنید. كوشش برای اجتناب از انرژی منفی در صورتی مهم است كه خسته و بیمار هستید. ولی اگر هر روز با مراقبه و مدیتیشن و دریافت آرامش و رهایی به هر طریقی كه خود سراغ دارید، خود را تقویت سازید و سپس عشق خود را با اطرافیان تقسیم كنید، بیشترین رضایت خاطر را خواهید داشت. همچنان كه قدرت‌تان را برای جذب انرژی مثبت و تخلیه انرژی منفی تقویت می‌كنید، مقابله با چشمان منفی‌گرا شما را نیرومند می‌سازد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  5. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    سلام

    شما نیاز به حجامت دارین

    سکنجبین به کم کردن دمای بدن کمک میکنه

    اول بهتره به طبیب متخصص طب سنتی مراجعه کنید و برای درمان مشورت بگیرید.
    ویرایش توسط Experience : 11-13-2016 در ساعت 02:00 PM

  6. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    Aza

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29798
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    سلام و عرض ادب
    من مدتی است که به خاطر مشکلاتی که داشتم اضطراب شدید دارم و همچنین به خاطر یک سری مشکلات که در محیط کار برام بوجود آمده است نسبت به همه افراد دور و برم حس خوبی ندارم
    همش نگران اینم کاری که من می کنم ناراحتشون کنه بدون اینکه توجه به این داشته باشم اونا چقدر من را ناراحت می کنند لطفا راهنماییم کنید تا از این وضعیت خارج شوم

  8. کاربران زیر از سعیدر بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32129
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    4
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    عزیز متاسفم از آنچه که خواندم, البته این اختلالاتی که نام بردید میتواند ریشه و دلایل متفاوتی داشته باشه که حتما حضورا باید ویزیت و تشخیص داده بشه.

    نمیدانم چند سالتونه و تحصیلات و شغلتون و..... چیه و همکاران چه نوع تست و آزمونی از شما گرفته انی و نتیجه و تشخیص دوستان چه بوده ولی بهتر اینه که:

    به یکی از همکاران مراجعه و تست mmpi اونم 500 سوالی و نه 75 سوالی رو انجام بدید تا شخصیت و اختلالات و.... نمایان بشه و سپس درمان با توجه به تشخیص انجام بشه

    لطفا اگر متاهل نیستید تا رسیدن به نتیجه و درمان و یا کنترل آن از ازدواج کردن بپرهیزید بخصوص فرزند داشتن.

    سپاس

    دکتر
    ممنون از راهنمایی تان من 21 سالمه مجرد فوق دیپلم فعلا بیکار من دوبار مراجعه حضوری داشتم هیچ تست و آزمونی هم ازمن نگرفتن که دقیقا ببینند مشکل من چیه؟
    ویرایش توسط amin.e : 11-14-2016 در ساعت 02:08 AM

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32129
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    4
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه



    هرچه بیشتر منفی‌بافی می‌كنیم و راهی هم برای رهاساختن آن نمی‌یابیم انرژی خود را راكد نگه می‌داریم.وقتی درگیر منفی‌بافی می‌شویم ممكن است سعی كنیم اعتماد و اطمینان داشته باشیم ولی وقتی دست به كاری خطیر می‌زنیم، همچنان دستخوش اضطراب و سردرگمی می‌شویم؛ بدین‌ترتیب اعتمادبه‌نفس ما زائل شده است. ما آرزوی درونی‌مان را برای فعالیت بیشتر و پیشرفت‌كردن احساس می‌كنیم ولی متوجه می‌شویم عقب‌ نگه داشته شده‌ایم.



    اما وقتی درگیر منفی‌بافی می‌شویم، شاید دلمان بخواهد شاد باشیم ولی احساس می‌كنیم كه با افسردگی و تأسف‌خوردن برای خود، بیشتر در خود غرق می‌شویم. لذت ما كم می‌شود و احساس می‌كنیم میل درونی‌مان شادبودن است اما آن را نمی‌یابیم. این فرایند در افرادی با حساسیت كمتر كه از كمبودهای خود بی‌اطلاع هستند، متفاوت است. آنها تاحدودی شاد هستند ولی این افراد از دیرباز مفهوم لذت‌بردن‌های واقعی را از بین برده‌اند.



    فراموش نكنیم وقتی منفی‌بافی می‌كنیم ممكن است بخواهیم نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم ولی هنوز گرفتار احساس گناه و بی‌ارزشی هستیم. ما نمی‌توانیم خلوص، معصومیت و خوبی را كه حاصل آن است احساس كنیم.



    ما به خاطر اشتباهات گذشته‌مان احساس تباهی و بیهودگی می‌كنیم و نمی‌توانیم خودمان را ببخشیم. در نتیجه احساس می‌كنیم در قبال دیگران مسئول هستیم. اگر هنگام كودكی برای اشتباهاتمان تنبیه می‌شدیم ممكن است خودمان هم مجازات‌كردن‌مان را ادامه دهیم.



    روح‌های حساس، منفی‌گرایی دیگران را به درون خود می‌كشند چون آنها بیشتر در معرض خطر هستند. منفی‌گرایی كه آنها احساس می‌كنند تركیبی از منفی‌بافی‌های خودشان همراه با منفی‌بافی‌های دیگران است. آنها مانند اسفنج به هر جا كه می‌روند منفی‌بودن و احساسات منفی دیگران را به درون خود می‌كشند.



    اما چیزی كه به دیگران اجازه می‌دهد حساسیت كمتری داشته باشند توانایی فرونشاندن احساسات است. بعضی افراد هنگام عصبانیت نیاز ندارند احساسات‌شان را مورد بررسی قرار دهند تا به احساس بهتری برسند. این افراد فقط می‌خواهند احساسات‌شان را انكار كنند یا نپذیرند و سرانجام به راه خودشان بروند. این روش برای افرادی كه حساسیت كمتری دارند مفید است ولی برای كسانی كه حساس‌ترند نمی‌تواند مفید واقع شود.

    در واقع افراد، منفی‌گرایی خود را سركوب می‌كنند، آنها نه‌تنها این احساس‌شان را به دیگران منتقل می‌كنند بلكه منفی‌گرایی كمتری را از جهان جذب می‌كنند.




    تبادل انرژی


    افراد حساس كسانی هستند كه انرژی منفی بیشتری جذب می‌كنند. مگر اینكه خودشان از حساسیت‌شان به نوعی كم كنند. این افراد بسیار تأثیرپذیر هستند و اغلب زود مریض می‌شوند و نسبت به خودشان احساس منفی دارند.



    در واقع بیش از حد خوردن یكی از راه‌های كم‌كردن حساسیت‌مان یا زائل‌ساختن احساساتمان است. وقتی افراد گرفتار هر یك از موانع موفقیت شخصی هستند، اغلب با انرژی مثبت خود واقعی‌‌شان قطع ارتباط می‌كنند و به جای آن انرژی منفی به بیرون می‌فرستند.

    بعضی‌ها به دلیل نوع زندگی‌شان، دوستانشان و طرز فكرشان، انرژی منفی منتشر می‌كنند. این افراد ممكن است در تمام مدت یا بعضی اوقات این انرژی منفی را منتشر كنند اما افرادی كه با طبیعت واقعی خود بیشتر در تماس هستند، خودبه‌خود انرژی مثبت منتشر می‌كنند. بودن در كنار این افراد حال شما را عملا بهتر می‌كند، به همین دلیل است كه ما به سوی افراد موفق كشیده می‌شویم.




    تخلیه انرژی منفی


    نخستین گام در فرا گرفتن فرایند تخلیه انرژی منفی، رسیدن به آرامش بیشتر و مراقبه و برقراری تعادل است. درست همانطور كه شما توانایی جذب انرژی توسط نوك انگشتانتان را در مراقبه دارید، قدرت بیرون فرستادن آن را هم دارید.



    دومین گام برای بیرون فرستادن انرژی منفی، فرستادن انرژی منفی به جایی است كه صدمه‌ای به آن نمی‌زند. انرژی منفی توسط طبیعت جذب می‌شود و صدمه‌ای به آن نمی‌زند. به همین دلیل است هنگامی كه گرفتار استرس یا اضطراب هستید، با رفتن به گردش در جنگل یا طبیعت خودبه‌خود به آرامش بیشتری دست پیدا می‌كنید. همچنین با توجه به همین موضوع بعضی افراد از رفتن كنار دریا یا درازكشیدن در آفتاب، لذت می‌برند. عوامل طبیعی با جذب انرژی منفی، انرژی مثبت منتشر می‌كنند.



    گیاهان، گل‌ها و درختان معمولا بهترین هدف برای تخلیه انرژی هستند. برای اغلب افراد گل‌ها بسیار قدرتمند هستند و می‌توانند به بهبود حال آنها كمك كنند.



    اكنون می‌توانیم درك كنیم كه چرا افراد از دریافت گل به عنوان هدیه خوشحال می‌شوند یا چرا وقتی می‌خواهیم به كسی ابراز علاقه كنیم به او گل هدیه می‌دهیم. وقتی شخصی گلی را به عنوان هدیه دریافت می‌كند، آن گل به او كمك می‌كند تا احساسات منفی خود را رها كند و به حس بهتری دست یابد.




    محل دیگر برای تخلیه انرژی منفی ظرف پر آب، وان حمام، استخر، حوض یا دریاچه است.هرچه حجم آب بیشتر باشد قدرت تخلیه انرژی هم بیشتر است. آب، انرژی منفی را جذب می‌كند؛ برای حفظ جریان انرژی و استفاده از مراقبه و مدیتیشن منظم، مهم است روزانه 8 تا 10 لیوان آب بنوشید.



    آتش عنصر نیرومند دیگری از طبیعت است كه ما می‌توانیم برای تخلیه انرژی منفی خود از آن استفاده كنیم. به اوقات خوشی فكر كنید كه می‌توانید دور یك آتش جمع شوید و داستان‌های مختلف تعریف كنید.





    آتش قادر است انرژی منفی را از ما دریافت كند؛ بنابراین برای دورشدن از انرژی منفی می‌توانیم از آن استفاده كنیم.این آگاهی مهم درباره انرژی می‌تواند به راحتی اشتباه فهمیده شود؛ مثلا ممكن است شخصی از بودن در كنار افرادی با انرژی منفی یا سرزنش‌كردن دیگران برای مشكلات، مضطرب شود.



    اگر شما انرژی مثبت زیادی دارید، گرفتن انرژی منفی بخش اجتناب‌ناپذیر زندگی است. شما نمی‌توانید از آن فرار كنید. به جای اینكه درصدد اجتناب‌كردن از انرژی منفی باشیم، فقط نیاز داریم برای تخلیه‌كردن و رهایی‌یافتن از آن مصمم باشیم.


    این تبادل طبیعی انرژی بسیار شبیه وضع هوا در طبیعت است. یك سیستم فشار ضعیف همیشه یك سیستم فشار قوی را جذب می‌كند. جریان هوای گرم همواره در یك اتاق سرد بالا می‌رود. اگر خانه شما گرم و راحت است و پنجره‌ها دو جداره نیستند، در زمستان جریان هوای سرد را خواهید داشت و گرمای درون تحت تأثیر سرمای بیرون قرار خواهد گرفت؛ حتی اگر دست‌تان را به پنجره نزدیك كنید، جریان هوا ر احساس می‌كنید. طبیعت همیشه در جست‌وجوی تعادل است. به همان صورت، وقتی كه شما انرژی مثبت زیادی دارید، انرژی منفی را هم جذب می‌كنید.


    رمز موفقیت شخصی این است كه با شارژ مجدد می‌توانید ادامه دهید و سپس انرژی منفی را كه جذب می‌كنید تخلیه كنید. كوشش برای اجتناب از انرژی منفی در صورتی مهم است كه خسته و بیمار هستید. ولی اگر هر روز با مراقبه و مدیتیشن و دریافت آرامش و رهایی به هر طریقی كه خود سراغ دارید، خود را تقویت سازید و سپس عشق خود را با اطرافیان تقسیم كنید، بیشترین رضایت خاطر را خواهید داشت. همچنان كه قدرت‌تان را برای جذب انرژی مثبت و تخلیه انرژی منفی تقویت می‌كنید، مقابله با چشمان منفی‌گرا شما را نیرومند می‌سازد.

    سلام آقای farokh ممنون از راهنمایی ولی من به دلایلی که در متن اصلی جدید اضافه کردم 2دفعه رفتم پیش مشاور حقیقت دلسرد شدم از این که برم پیش مشاور احساس میکنم وقتی مراجعه کردم به روانشناس حرفهایم را درک نکردند و به سادگی ازش گذشتند خیلی کنکاشت نکردن که ریشه مشکل من را پیدا کنند که نمیدونم تست بگیرند.بگویند برو پیش نمیدونم فلان روانپزشک تو فلان مریضی روحی رو داری یا هرچیز دیگه ای فقط به من می گفتند برو مثبت فکر کن و من هنوز که هنوزه نمیدونم دقیقا من چه مشکلی دارم

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32129
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    4
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط Tarah نمایش پست ها
    سلام
    فکر میکنم با وجود اینکه این حالت رو دارین قبلا گذشته تلخی داشتین
    این رفتار شما خیلی توی روحیتون و حتی در اینده نزدیک در سرنوشت زندگیتون تاثیر میذاره
    چون هرچی منفی گرا باشین عوامل منفی تری به سرتون میاد
    نظر من اینه که طبق نظر دکتر شهرام عمل کنین و مراجعه حضوری به یک مشاور کنید
    سلام ممنون از پاسخ آره گذشته خیلی فشار روحی داشتم مشاور هم دوبار رفتم نتیجه ای نگرفتم

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin.e نمایش پست ها
    ممنون از راهنمایی تان من 21 سالمه مجرد فوق دیپلم فعلا بیکار من دوبار مراجعه حضوری داشتم هیچ تست و آزمونی هم ازمن نگرفتن که دقیقا ببینند مشکل من چیه؟
    سلام

    متاسفم عزیز و عرض کردم به یک کلنیک و یا مرکز روانشناختی مراجعه کرده و درخواست تستی رو که گفتم بکنید.

    سپس با توجه به جوابیه درمان رو میشه آغاز کرد

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29798
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    سلام و ممنون از راهنمائیتون من 36سال دارم و فوق دیپلم حسابداری هستم و در یک شرکت مشغول به کار هستم 12ساله که در این شرکت با سختی زیاد کار کرده ام و الان 3سال است که مدیر مالی ما یکی از اقوام خود را آورده و مسئول ما کرده است کارهایی را که من قبلا همه را انجام می دادم و مدیریت می کردم به اوسپرده اند وبه طور کلی محل کار من فامیل و فامیل بازی شده
    و این باعث شده که حس خوبی نسبت به محیط کارم دیگه نداشته باشم
    و این من را خیلی آزار میده طوری که صبح که می خوام بیدار شم برای رفتن به سر کار اصلا حس خوبی ندارم و از این که باز باید جو را تحمل کنم رنج می برم
    قابل ذکر است که من خیلی شادو اجتماعی هستم و رابطه خوبی می تونم با دیگران برقرار کنم ولی جدیدا به خاطر مشکلات مالی که داشتم و اضطرابم و مشکلات محل کار حس خوبی نسبت به دیگران ندارم
    لطفا راهنماییم کنید

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32129
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    4
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    متاسفم عزیز و عرض کردم به یک کلنیک و یا مرکز روانشناختی مراجعه کرده و درخواست تستی رو که گفتم بکنید.

    سپس با توجه به جوابیه درمان رو میشه آغاز کرد

    سپاس
    دکتر
    سلام اقای دکتر میخواستم یک کلینیک یا مرکز روانشناختی عالی در تهران یا حایی دیگه و هزینه درمانی هم اصلا برام مهم نیست بهم معرفی کنید یک جایی که کلا مخصوص روان درمانی باشه که کلا مجهز باشه هم روانشناس باشه هم روان پزشک و روش های دیگر درمانی داشته باشه که با توجه به توضیحاتی که دادم بتونن مسئله منو تشخیص داده و درمان را شروع کنم به دلیل اینکه من شهرستان هستم و کلینیک مجزا و خوب اینجا نیست

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin.e نمایش پست ها
    سلام اقای دکتر میخواستم یک کلینیک یا مرکز روانشناختی عالی در تهران یا حایی دیگه و هزینه درمانی هم اصلا برام مهم نیست بهم معرفی کنید یک جایی که کلا مخصوص روان درمانی باشه که کلا مجهز باشه هم روانشناس باشه هم روان پزشک و روش های دیگر درمانی داشته باشه که با توجه به توضیحاتی که دادم بتونن مسئله منو تشخیص داده و درمان را شروع کنم به دلیل اینکه من شهرستان هستم و کلینیک مجزا و خوب اینجا نیست
    سلام

    کلنیک روانشناختی وابسته به دانشگاه تهران. که میتوانید آدرس و تلفنهایش را از 118 دریافت کنید.

    موفق باشید

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32129
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    4
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اضطراب و احساس بدی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    کلنیک روانشناختی وابسته به دانشگاه تهران. که میتوانید آدرس و تلفنهایش را از 118 دریافت کنید.

    موفق باشید

    سپاس
    دکتر
    ممنون از راهنمایی اقای دکتر

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد