نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: اضطراب و ترس دخترم

938
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37075
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Post اضطراب و ترس دخترم

    سلام. خسته نباشید. دختری دارم 13 ساله که یک ماهی است که بشدت میترسد. ابتدا از مردها و الان نیز عنوان میکند که توی خانه صداهای میاید. مثلا در خانه روح است . البته لازم به ذکر است که یکسال پیش من پدر و مادر خودم را که دیوار به دیوار ما زندگی میکردند را از دست داده ام . و تا الان هم پدرش بخاطر شرایط کاری در کنارش بود و من باخیال راحت سر کار میرفتم . الان که هر دوی ما سر کار میریم با این مشکل مواجه شدیم به طوری که وقتی از مدرسه تعطیل میشود باید تلفنی با من حرف بزند تا من به خانه برسم. انقدر گریه میکند و التماس میکند که من مجبور به اینکار میشوم. لطفا مرا راهنمایی کنید. باتشکر.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : اضطراب و ترس

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریانه نمایش پست ها
    سلام. خسته نباشید. دختری دارم 13 ساله که یک ماهی است که بشدت میترسد. ابتدا از مردها و الان نیز عنوان میکند که توی خانه صداهای میاید. مثلا در خانه روح است . البته لازم به ذکر است که یکسال پیش من پدر و مادر خودم را که دیوار به دیوار ما زندگی میکردند را از دست داده ام . و تا الان هم پدرش بخاطر شرایط کاری در کنارش بود و من باخیال راحت سر کار میرفتم . الان که هر دوی ما سر کار میریم با این مشکل مواجه شدیم به طوری که وقتی از مدرسه تعطیل میشود باید تلفنی با من حرف بزند تا من به خانه برسم. انقدر گریه میکند و التماس میکند که من مجبور به اینکار میشوم. لطفا مرا راهنمایی کنید. باتشکر.
    سلام مادر عزیز
    ایا پدر و مادر شما به تازگی فوت شدند؟ یا چند ساله؟ و اینکه فرزندتون شاهد مرگ این افراد بوده؟ اینکه ایا در مورد مرگ پدر و مادرتون زیاد حرف زدین یا تحت تاثیر بودین؟گریه اینا جلوش کردین؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : اضطراب و ترس

    اضطراب و ترس دختران نوجوانان
    :
    اگر شما هم دختر نوجواني در خانواده داشته باشيد، حتما مي‏دانيد که دختران نوجوان به دليل ويژگي‏هاي جسمي خاصي که دارند و نقش‏هايي که قرار است در آينده ايفا کنند، از نظر سلامت آسيب‌پذيرتر از پسرها هستند. از آنجا که همين دخترها قرار است در سال‏هاي بعدي مادر شوند بايد از همين حالا به فکر اين باشيم که پايه‏ هاي سلامت ‌‏شان را به شکل درست و محکمي ‏بنا کنيم و مراقب باشيم در آينده، زنان جوان کشور‌مان با بيماري‏هايي مختلفي مثل پوکي استخوان، کم‏خوني و سوءتغذيه دست و پنجه نرم نکنند. متاسفانه به سلامت رواني دختران معمولا توجه چنداني نمي‏شود؛ در حالي که اگر دختران نوجوان ما از سنين بلوغ در شرايط امنيت رواني رشد نکنند، در آينده احتمال ابتلاي آنها به انواع اختلالات رواني بيشتر مي‏شود.



    چيزي که نوجواني را از بقيه مراحل عمر متمايز مي‏کند، بلوغ است. دختران نوجوان در سنين 10 تا 16 سالگي بلوغ جسمي را تجربه مي‏کنند که تمام عملکردهاي جسمي ‏و رواني‏شان را متحول مي‏کند. در اين دوران تغييرات فيزيکي موجب مي‏شوند که دختران از نظر رواني هم آسيب‌پذيرتر شوند چون در آستانه يک تغيير جدي يعني گذار از مرحله کودکي به بزرگسالي قرار مي‏گيرند. ميل به گوشه‎گيري، حساسيت نسبت به انتقاد ديگران، نوسان در خلق و خو، بي‌قراري، بي‌ثباتي، کاهش اعتماد به نفس، نافرماني از والدين، صرف توجه بيش از حد به ظاهر و تمايل بيش از حد به داشتن ارتباط نزديک با گروه دوستان و همکلاسي‏ها از ويژگي‏هاي رفتاري دختران در سنين بلوغ است.


    از طرف ديگر، بلوغ زودرس و ديررس يکي از عوامل ناهنجاري‏هاي رواني در بعضي از نوجوان‏هاست. بلوغ چه به‌صورت زودرس اتفاق بيفتد و چه با تاخير همراه باشد، نگراني‏ها و مشکلاتي را براي نوجوان به همراه خواهد داشت. هرچند عواقب آن هم براي دختر و هم براي پسر وجود دارد اما بلوغ زودرس اغلب براي دختران و بلوغ ديررس بيشتر براي پسران مشکل‌آفرين‌ است. البته اين مشکلي است که با تشخيص والدين و مراجعه به پزشک و روان‌شناس به راحتي قابل حل است.


    ولي به طور کلي، در مقابل تغيير خلقيات دختران نوجوان اگر رفتار درستي از طرف والدين صورت نگيرد، احتمال بروز بعضي از اختلالات رواني در آنها بيشتر مي‏شود.


    آمارها نشان مي‏دهد که 3 درصد از دختران 12 تا 16 ساله، در مقابل 6 درصد از پسران هم سن‌وسال خود‏شان، دچار اختلالات شديد رواني مي‏شوند. افسردگي و اضطراب بيشتر از ساير اختلالات بين دختران نوجوان ديده مي‏شود. براي مثال، تحقيقي که بين سال‌هاي 1987 تا 2006 روي دختران 15 ساله اسکاتلندي انجام شده، نشان مي‏دهد که نزديک به 43 درصد آن‌ها داراي مشکلات احساسي و 27 درصد از آنها داراي مشکلات رواني مانند افسردگي حاد و مزمن بوده‌اند. افسردگي و ساير اختلالات رواني در صورت شناخت مناسب والدين از فرزندان‌شان و مشاهده دقيق اعمال و رفتار آنها به سادگي قابل تشخيص بوده و اگر به موقع به روان پزشک مراجعه شود به راحتي قابل درمان نيز هست.




    شايد باورتان نشود ولي تبليغات گسترده لاغري يکي از عوامل تهديد کننده سلامت رواني دختران است. بي اشتهايي رواني يکي از بيماري‏هايي است که به خصوص در دوره نوجواني، بين دختران ديده مي‏شود. تيترهاي وسوسه انگيز مجلات و الگوهايي که رسانه‏هاي غربي به عنوان اندام متناسب تبليغ مي‏کنند، دختران نوجوان را دچار وسواس بيمارگونه نسبت به ظاهر خودشان کرده است. مطالعات نشان مي‏دهد در بين دختران دبيرستاني که اين مقالات را مي‏خوانند احتمال تلاش براي کاهش وزن از راه نخوردن غذا و يا حتي مصرف سيگار دو برابر بيشتر از ساير دختران است.

    نتايج اين بررسي‏ها نشان داده که فقط ?? درصد پسرها در مقابل ?? درصد از دختران اين مقالات را به طور مداوم مطالعه مي‏کنند. به علاوه اين مقالات روي رفتارهاي تغذيه‌اي پسراني که اين مقالات را مي‏خواندند به اندازه دختران تاثير ندارد. در اين ميان بعضي از آن‏ها به رژيم‏هاي خطرناک و غير اصولي روي مي‏آورند و بعضي ديگر دچار بي‏اشتهايي رواني مي‏شوند. يعني ميل و رغبت خود را به غذا از دست مي‏دهند و به‌رغم گرسنگي و نياز شديد از خوردن غذا اجتناب مي‏کنند.

    بي اشتهايي رواني موجب عوارض بسيار مخربي مثل پوکي استخوان، مشکلات گوارشي، ريزش مو و توقف قاعدگي مي‏شود. در اين ميان بعضي از دختران به بيماري خطرناک‏تري به اسم «آنورکسيا نوروزا» مبتلا مي‏شوند. اين افراد که نمي‏توانند به اشتهاي بيش از حد خودشان نسبت به غذا غلبه کنند، بعد از خوردن غذا با انگشت يا وسيله‏اي که اغلب يک مسواک است، حلق خود را تحريک مي‏کنند و همه غذاي خورده شده را بالا مي‏آورند.

    اين بيماري ممکن است اوايل از چشم خانواده دور بماند ولي بعد از مدتي با عوارضي مثل خشکي و پوسته پوسته شدن ناخن و پوست و ريزش مو و حالت تهوع و اختلالات گوارشي بروز پيدا مي‏کند. اين بيماري‏ها که در مرز مشترک اختلالات رواني و جسماني حرکت مي‏کنند، مي‏توانند عوارض جدي و جبران ناپذيري روي سلامت دختران بگذارند.




    آن طرف طيف تمايل شديد به لاغري، چاقي بيش از حد قرار دارد. اضافه وزن يکي ديگر از مشکلاتي است که سلامت دختران نوجوان امروزي را مورد تهديد قرار مي‏دهد. به خاطر تغذيه نامناسب و تحرک ناکافي، دختران نوجوان بيشتر از پسران در معرض اضافه وزن و چاقي هستند.

    چاقي در سنين نوجواني مي‏تواند تا بزرگسالي هم تداوم داشته باشد و سبب تجمع چربي‏هايي شود که بدن را نسبت به بيماري‏هاي قلبي عروقي و ديابت آسيب‌پذير مي‏کند. يکي از دلايل اصلي چاقي دختران نوجوان در اين سن، همان‌طور که اشاره شد، نداشتن تحرک بدني است. با توجه به اين که دانش‌آموزان روزانه چند ساعت در کلاس درس روي نيمکت مي‏نشينند، احساس خستگي و کسالتي در آنها به وجود مي‏آيد که پسر‏ها اکثرا اين مشکل را با فوتبال بازي کردن در کوچه و خيابان يا ورزشگاه‏ها حل مي‏کنند ولي براي دخترها به دليل اعتقادات فرهنگي جامعه امکانات کمتري وجود دارد.

    آمار نشان مي‏دهد که در مقابل 61 درصد دانش‌آموز پسري که در تيم‏هاي ورزشي بازي مي‏کنند فقط 50 درصد دختران در تيم‏هاي ورزشي شرکت مي‏کنند و در حالي که 4/3 پسران در فعاليت‏هايي شرکت مي‏کنند که باعث مي‏شود براي 20 دقيقه يا بيشتر و سه روز در هفته يا بيشتر عرق کنند و تند نفس بکشند، فقط نيمي‏از دختران اين وضعيت را دارند. در حالي که ورزش براي دختران بسيار ضروري است و کمک مي‏کند که استخوان‏ها، عضلات و مفاصل‌شان ساخته و حفظ شوند، وزنشان کنترل شود و وقوع فشارخون بالا در ميانسالي به تعويق بيفتد. در حقيقت ميزان ورزش دختران نوجوان بين 12 تا 18 سال يک عامل مهم در پيشگيري از شکستگي لگن در سنين ميانسالي است.


    پس بهتر است دختران خود را به فعاليت‏هاي بدني مثل پياده‌روي منظم، شنا وعضويت در تيم‏هاي ورزشي و باشگاهي تشويق کنيد تا از اين آسيب‏ها در امان باشند.

    کمبودهاي تغذيه‌اي يکي ديگر از مشکلات عمده سلامت دختران است. شايد به نظر بعيد بيايد که بعد از اين همه اطلاع‌رساني در جامعه هنوز هم افرادي باشند که درعين داشتن تمکن مادي از سوء تغذيه رنج مي‏برند. ولي واقعيت اين است که دختران خانواده‏هاي متوسط هم ممکن است به فقر پنهان برخي مواد غذايي مثل آهن و روي و کلسيم دچار باشند. برخي از آمارها نشان مي‏دهند که تنها 20 درصد دختران دبيرستاني، روزانه 5 واحد ميوه و سبزي مي‏خورند و 3 ليوان شير مي‏نوشند.

    اين يعني 80 درصد دختران نوجوان ما به اندازه کافي به املاح و ويتامين‏ها دسترسي ندارند و يا بر اثر بي‌توجهي خود و والدين‌شان از خوردن اين مواد مغذي غفلت مي‏کنند. از سوي ديگر دختران به دليل قاعدگي آهن زيادي از دست مي‏دهند و لازم است که بيش از پسران آهن مصرف کنند. کمبود روي هم يکي ديگر از کمبودهاي تغذيه‌اي دختران ايراني است که دليل اصلي آن نبود روي کافي در خاک ايران و بعد مصرف نکردن منابع غذايي روي به مقدار کافي است.

    در حالي که دختران در سن نوجواني سريع‌ترين رشد را دارند و بايد روزانه همه ويتامين‏ها و املاح معدني را به اضافه 2200 کالري مصرف کنند. مصرف مکرر نوشابه در اين سنين خيلي خطرناک است و در آينده به پوکي استخوان منجر مي‏شود، پس بهتر است نوشابه‏هاي گازدار را از برنامه غذايي خانواده حذف کنيد. ضمن اينکه دختران خود را تشويق کنيد از همه مواد غذايي به ميزان کافي مصرف کنند.


    مقاله مرتبط :


    روانشناسی 13 تا 15 سالگی (نوجوانی) - روانشناسی کودک
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37075
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اضطراب و ترس

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghm نمایش پست ها
    سلام مادر عزیز
    ایا پدر و مادر شما به تازگی فوت شدند؟ یا چند ساله؟ و اینکه فرزندتون شاهد مرگ این افراد بوده؟ اینکه ایا در مورد مرگ پدر و مادرتون زیاد حرف زدین یا تحت تاثیر بودین؟گریه اینا جلوش کردین؟
    سلام مجدد خدمت شما و با تشکر از راهنمایی مفیدتون.
    حدودآ یکسال و به فاصله سه ماه. دختر من بخاطر شاغل بودنم با آنها بزرگ شده. ولی موقع مرگشان آنجا نبوده و ندیده . اما وقتی فوت کردند و توی خانه بودند آنها را دید. بله من و همسرم خیلی به پدر و مادرم وابسته بودیم طوریکه با از دست دادن آنها احساس میکردیم کل فامیل را از دست دادیم و تنها شدیم. خلا بزرگی در زندگی ما بوجود آمد و من بعد از یکسال تازه تونستم خودم را جمع و جور کنم. فوت مادرم همزمان با روز تولد دخترم شد و من نتونستم حتی بعد از یکسال روز تولدش شاد باشم . و حتی ناخواسته کلی گریه کردم. اما الان خوب شدم و دیگه گریه نمیکنم حداقل بخاطر دخترم. من در شرایطی نیستم که بتوانم خودم را بازخرید کنم. وگرنه اینکار را میکردم. الان شرایطی برایش فراهم شده که مدام التماس دوستانش (همسایه ها) میکند که بیایند خانه ما. اما اونها هم نمیتونن. جرات سوار شدن به آژانس را ندارد. در خیابان مدام پشت سرش را نگاه میکند نکنه کسی بهش دست بزنه(البته متاسفانه چون یکبار این تجربه بد برایش پیش آمد) . به پسرها و مردهای غریبه مشکوک شده و از همه میترسد بجز پسرها و مردای فامیل . لطفا بمن بگید چطور ترسش را از بین ببرم. با تشکر

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : اضطراب و ترس

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریانه نمایش پست ها
    سلام مجدد خدمت شما و با تشکر از راهنمایی مفیدتون.
    حدودآ یکسال و به فاصله سه ماه. دختر من بخاطر شاغل بودنم با آنها بزرگ شده. ولی موقع مرگشان آنجا نبوده و ندیده . اما وقتی فوت کردند و توی خانه بودند آنها را دید. بله من و همسرم خیلی به پدر و مادرم وابسته بودیم طوریکه با از دست دادن آنها احساس میکردیم کل فامیل را از دست دادیم و تنها شدیم. خلا بزرگی در زندگی ما بوجود آمد و من بعد از یکسال تازه تونستم خودم را جمع و جور کنم. فوت مادرم همزمان با روز تولد دخترم شد و من نتونستم حتی بعد از یکسال روز تولدش شاد باشم . و حتی ناخواسته کلی گریه کردم. اما الان خوب شدم و دیگه گریه نمیکنم حداقل بخاطر دخترم. من در شرایطی نیستم که بتوانم خودم را بازخرید کنم. وگرنه اینکار را میکردم. الان شرایطی برایش فراهم شده که مدام التماس دوستانش (همسایه ها) میکند که بیایند خانه ما. اما اونها هم نمیتونن. جرات سوار شدن به آژانس را ندارد. در خیابان مدام پشت سرش را نگاه میکند نکنه کسی بهش دست بزنه(البته متاسفانه چون یکبار این تجربه بد برایش پیش آمد) . به پسرها و مردهای غریبه مشکوک شده و از همه میترسد بجز پسرها و مردای فامیل . لطفا بمن بگید چطور ترسش را از بین ببرم. با تشکر
    حدس میزدم فرزندتون این مشکلات را تجربه کرده باشه و این ترسش کاملا طبیعی و بسیار نرماله. دقت داشته باشین که دختر شما توی حساس ترین سن هم دوتا از بزرگترین حامیاشو از دست داده و هم تنها شده و هم مشکلات جنسی (که امیدوارم تجربه تجاوز نبوده باشه) رو تجربه کرده
    یک اینکه اول از همه نباید بابت این ترس سرزنشش کنید و یا با دیگران مقایسش کنید. و دقت کنید دختر شما به واسطه جنسیت و سن و سال و کم بودن تجربش به طبع، دیرتر از شما با این ضایعه کنار میاد.
    الان فرزندتان دچار ناامنی شده و ترس از دست دادن شما و یا تکرار تجربه های تلخ مشابه را دارد.
    باید بهش اطمینان بدید که شما همیشه کنارشید و مثلا برای اینکه حس بهتری کنه بهش کلید بدید تا درهارو قفل کنه یا یک روز مثلا پیشش بمونید و باهم به صداها و حرف هاش گوش بدید و تا صدایی نیومد بهش بگید که این حالت وقتی شما هم نباشید همین طور هست و ترسش بیمورده. و اینکه اسمش رو بعد از مدرسه یک کلاس تفریحی مثلا ورزشی یا هنری بنویسیدکه همراه شما از خونه بیرون باشه و همراه شما به خونه بیاد.
    اینیم که این زیر مینویسم بخونید شاید بدردتون بخوره:
    ولی خاطره يك انسان با مرگ او خاتمه پیدا نمیکنه. دختر شما هنوز در مرحله «داغديدگي» قرار داره. با وجودي كه شما انتظار دارین كه دخترتان در مقابل واقعيت مرگ پدربزرگ و مادربزرگ واكنشي عاقلانه و منطقي داشته باشد، ولي معمولا اندوه ناشي از مرگ نزديكان، عميقاً سراپاي وجودش را فرا مي گيرد. به طور معمول، اعضاي خانواده و دوستان فرد از دست رفته، حتي بعد از گذشت ماه ها يا سال ها، نمي توانند به راحتي او را از ياد ببرند و شايد به همين دليل است كه در اكثر جوامع دنيا پس از مرگ يك عزيز، مراسمي توأم با تشريفات خاص و گهگاه بسيار طولاني برپا مي شود. داغديدگي در روانشناسي به واقعيت عيني از دست دادن يا فقدان يك فرد محبوب خانواده مي شود.
    روانشناسان در مورد مراحل داغديدگي نظريه اي مرحله اي ارائه كرده اند :
    1. ضربه رواني و ناباوري : در اين دوره كه گاهي ممكن است چند هفته به طول بينجامد، گويي فرد باور نمي كند كه واقعاً مرگي اتفاق افتاده باشد. به همين دليل در حالتي از گيجي و ابهام به سر مي برد و گاهي از لحاظ جسمي دچار تنگي نفس، سرگيجه و دل پيچه مي شود. وقتي به تدريج از واقعيت مرگ آگاه مي شود به شدت دستخوش اندوه گشته و اغلب اين حالت خود را با گريه هاي شديد بيان مي كند.
    2. اشتغال ذهني با خاطره فرد از دست رفته : اين دوره ممكن است حدود 6 ماه يا بيشتر طول بكشد ؛ در اين فاصله بازماندگان مي كوشند تا واقعيت مرگ عزيز خود را بپذيرند. واكنش هاي معمول در اين دوره شامل گريه، بي خوابي، خستگي هاي مزمن و از دست دادن اشتهاست. گاهي بازماندگان احساس مي كنند كه فرد از دست رفته در ميان آن هاست و تصور مي كنند كه چهره او را مي بينند، صدايش را مي شنوند و گهگاه در روياهاي خو،د وجود او را حس مي كنند. اين حالت به تدريج تخفيف مي يابد ولي گاهي ممكن است ماه ها يا حتي سال ها طول بكشد.
    3. حل و فصل : در اين دوره فعاليت هاي روزمره زندگي را از سر مي گيرند و با وجودي كه خاطره فرد از دست رفته كماكان براي دخترتان ناراحت كننده است، از شدت هيجان هاي آن ها كاسته مي شود. در مواردي بازماندگان از اينكه توانسته اند با موفقيت بر هيجان هاي خود غلبه كنند، احساس رضايت مي كنند. در اكثر موارد بازماندگان مي توانند بر مشكل غم و اندوه خود فايق آيند. با اين حال آن ها گاهي نياز به روان درماني پيدا مي كنند. گاهي آموزش دادن به افراد درباره مرگ و پيامدهاي آن از بار اندوه مربوط به رويداد مرگ نزديكان و دوستان كم مي كند. ناگفته نماند كه تشريفات بعد از مرگ، كه در اكثر جوامع مراحلي مشخص دارد، به نوعي به تخليه هيجاني منجر مي شود.
    راهكارهاي عملي غلبه بر ترس به صورت كلي :
    مهمترين و كلي ترين راه درمان ، بي توجهي به پيام هاي آن و عدم پاسخ دهي عملي به آن است. اين وضعيت در صورتي ادامه مي يابد و تشديد مي شود كه به نداهاي دروني آن كه مبتني بر تكرار فكر يا قضاوت غير منطقي و افراطي نسبت به امور است، پاسخ دهيد. براي مقابله با اين حالت بهترين راه بي اعتنايي به ترس است. اگر مدتي اين روش عملي شود، به طور قطع از شدت آن كاسته خواهد شد.
    2- تقابل به ضد: موفق ترين راه براي مبارزه با ترس بي اعتنائي به آن و عملي در جهت عكس آن انجام دادن است. براي مثال وقتي فكر مرگ عزيزان به ذهنش خطور كرد بگويد آن ها هنوز زنده اند و به اين زودي نمي ميرند.
    4- فرمان ايست: در منابع علمي جديد، براي متوقف كردن افكار و خاطرات، علاوه بر درمانهاي دارويي از روشهاي خاصي استفاده مي شود كه مهمترين آنها روش توقيف فكر نام دارد، بدين ترتيب است كه از فرد خواسته مي شود كه به طور عمد افكار خود را آزاد بگذارد و در اين بين ناگهان با صداي بلند و بيزار كننده، فرياد مي زند : ايست. به نظر مي رسد اين عمل جريان فكر را متوقف مي كند.اگر احساس مي نماييد ترس بر شما غلبه نموده است اين روش براي آن لحظه بسيار موثر است.
    5- سعي كنيد براي ترس هاي فرزندتان جوابهاى آسان و كوتاه عرضه كنيد. مثلا در مورد ترس از مردن سایر عزيزانش «آن ها كي مي ميرند؟» بعد به او بگوييد «هيچ كس جز خدا نمى داند كه چه موقع كسى مى ميرد، ولى بيشتر ما زمان خيلى زيادى زندگى مى كنيم. من مطمئنم كه تا وقتى كه خيلى پير بشویم، زندگى مى كنیم.»
    اگر هیچکدام از این موارد جواب نداد. حتما دخترتون رو پیش یک روانپزشک خوب ببرید

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37075
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اضطراب و ترس

    بسیار ممنونم.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد