نمایش نتایج: از 1 به 17 از 17

موضوع: افت پیشرفت در زندگی

1512
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18840
    نوشته ها
    130
    تشکـر
    74
    تشکر شده 46 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    9

    Unhappy افت پیشرفت در زندگی

    سلام دوستان

    یه مدت که توی زندگیم افت شدیدی کردم البته بعد از اتفاقات بدی که افتاد
    ممنون میشم کمکم کنید
    یا اگه مشاور خوب می شناسید معرفی کنید-قبلا هم پیش مشاور رفتم اما به نظرم اینجوری بهتره

    میخوام با صداقت کامل از اولش بگم
    جریان برمی گرده حدود 5 الی 6 سال قبل وقتی که 17 سال داشتم ،یه خواهر دارم که یک سال ازم بزرگتره و یه برادر که یک سال ازم کوچکتره
    17 سال که داشتم برای خواهرم خاستگار اومد ،ازدواج کردن اما بعد از ازدواج حدود دو سال با هم اختلاف شدید پیدا کردند، خواهرم بعد از ازدواجشون طبقه ی دوم خونه ی بابام اسکان داشتن
    و اینجوری من و برادرم کامل در جریان دعواهای اونا بودیم
    خیلی دعواهای زیادی بود جیق بزن بکوب و...
    بابای منم دوران هشت سال دفاع مقدس شرکت داشت و اعصابش بشدت خراب و توی این دعواها این اعصاب برای کنترل بحران کافی نبود

    بعد از اینکه زندگی داشت اروم میشد و ارامش به خانوادمون برمیگشت،برادرم دچار یه افت تحصیلی شدیدی شد تا جایی که مدرسه رفتنش کنسل شد
    ماهم که ادم های بی سواد نسبت ب بیماری های روانی بودیم ،سرزنشش می کردیم

    مخصوصا بابام که توی این کار خیلی ماهره

    کم کم بیماری برادرم شدیدتر شد و غداش کم شد و اصلا حرف نمی زد و از خونه فرار می کرد و حدود یک سال به همین ترتیب گذشت تا بردیمش پیش دعانویس ها و ... !!
    سرانجام بردیمش پیش روانپزشک و تشخصی دادند که برادرم اسکیزوفرنی داره و هیچ درمان قطعی براش وجود نداره
    حدود دو سه سال چند دکتر عوض کردیم و وضع برادرم روز به روز بد و بدتر مشید ،قرصهایی که برای توسط دکتر تجویز میشد تمی خورد

    من تازه دانشگاه شهر دیگری قبول شده بودم ،و توی دانشگاه تماما فکرم توی خونه بود.
    بعد از یک سال از دانشگاه ،متوجه شدم که وضعیت برادرم قابل کنترل تر شده ،وقتی هم میرفتم خونه این تغییر حس می کردم


    اما بعد از تمام شدن این وقایع از بیرون انگار داخل من شروع شده بودند
    سه ترم اول دانشگام تا حدودی با موفقیت پشت سزگذاشتم،اما ترم 4 و5 مشروط شدم
    من درس هام می خوندم تمام مطالب و جزوه ها و تمرین هم می کردم و حتی به نظرم سر جلسه امتحان خوب می نوشتم اما نتیجه مایوس کننده بود

    دارم افت شدیدی می کنم هم توی درسم هم روحیم ،هم زندگیم
    با مادر و پدرم نمی تونم این موضوع هامو در میان بزارم ، نمی خوام ضعف از خودم نشون بدم
    البته امکان داره دانشگاه دیر یا زود وضعیت درسیم با خانوادم در میان بزاره
    روابط اجتماعیم هم خیلی خراب شده
    حرف زدن با دیگران برام جالب نیست،سعی می کنم تنها باشم اما تنهایی هم برام جالب نیست

    نمی دونم ترم بعد با چه امید و انگیزه ای وارد دانشگاه بشم
    نمی دونم دانشگاه بی خیال بشم برم سربازی بهتره؟


    احساس بی عرضگی شدیدی می کنم
    نسبت به همه چیز بی رغبت شدم
    یه تیک عصبی هم گرفتم که وقتی ناراحت کننئه ترین موضوعی برمی خورم خندم می گیره ،بدون کنترل خودم

    90 درصد ایمانم از دست دادم
    پوچ پوچم

    خدایا اگه صدام میشنوی راهنماییم کن
    خیلی پرم
    شبای زیادی بی دلیل گریه کردم، با شنیدن یه صدای جیق باغث میشه انگار یه بمب تو سرم منفجر می کنن
    منزوی و گوشه گیر و ترسو شدم

    خدایا کمکم کن
    نشونم بده که می بینی و هستی ...
    ویرایش توسط ebrahhim : 07-08-2015 در ساعت 11:36 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    شايد شما افكار خود را روي كاغذ ننويسيد. اما زمانيكه به گذشته خود باز مي گرديد و به هر آنچه انجام داده ايد فكر مي كنيد به يك نقطه مي رسيد! چگونه آن شخصي كه هميشه دوست داشتيد باشيد. آيا به اهداف خود رسيده ايد؟
    سؤال اين است كه آيا زمانيكه به گذشته خود مي نگريم احساس خشنودي مي كنيم يا پشيماني؟



    زندگي كوتاه ما
    ما تا ابد روي زمين نيستيم. اگر شما هميشه به خواسته هاي خود برسيد ديگر انگيزه اي براي شما وجود نداشت كه سعي و تلاش كنيد
    تا رؤياهايتان به واقعيت تبديل شود. همه به انتهاي جاده زندگي خواهيم رسيد و در آن لحظه به پشت سر خود نگاه مي كنيم تا به داستاني كه خلق كرده ايم بنگريم.


    ولي اكنون در قسمت هيجان انگيز داستان قرار داريد. شما مي توانيد داستان پرمعنا و باارزشي خلق كنيد كه قهرمان متفكر و كاردان آن خودتان هستيد.
    از همين امروز شروع كنيد. اين مهم نيست كه تا اين لحظه چه كرده ايد. مي توانيد بهتر و بيشتر از اين تلاش كنيد.
    شايد تا به حال به اهداف بزرگي و با ارزشي دست پيدا كرده باشيد. خوب اكنون وقت آن است كه به راه خود ادامه دهيد.


    داستان زندگي شما تمام نشده است. شما بايد آن را تمام كنيد. هر انتخابي كه مي كنيد هر عملي كه انجام مي دهيد باعث ادامه داستان مي شود.
    امروز مي خواهيد به داستان زندگي خود چه چيزي اضافه كنيد.



    آيا شما مانند اكثر مردم باشيد مي خواهيد به يك هدف دست پيدا كنيد يا رويايي را دنبال مي كنيد. اما هنوز يك اقدام قاطع انجام نداده ايد؟
    اكثر مردم در زندگي خود رؤياهاي بزرگي دارند اما براي رسيدن به آرزوي خود اقدامي نمي كنند.
    و اميد در ذهن آنها كمرنگ مي شود و اين تفكر كه در ذهن آنها نقش مي بندد كه رؤياهايشان هيچگاه نمي تواند رنگ واقعيت بگيرد.
    آنها به زندگي گذشته خود مي نگرند و آنچه مي بينند با نااميدي ساخته اند.



    اين اتفاق براي شما نخواهد افتاد. شما يكي از معدود افرادي هستيد كه فقط در رؤيا سير نمي كنند بلكه عمل مي كنند تا آنرا به واقعيت تبديل كنند.


    پشيماني يكي از حالتهاي غم انگيز و تأسف آور مغز است. غم انگيز چون جلوي تكامل را مي گيرد و تكامل همان چيزي است كه وجود هر شخصي بدنبال آن است.
    تأسف آور براي اينكه مي توانست اين طور نباشد شما هنوز وقت و منابع لازم را در اختيار داريد (تا زنده هستيد.)
    تا بتوانيد زندگي را كه مي خواهيد بسازيد. به خود بگوييد: «من براي هميشه وقت ندارم اگر مي خواهم اين كار را انجام بدهم بايد آن را انجام دهم.»



    هيچ زماني بهتر از اكنون نيست. اكنون بهترين زمان براي شروع است. لازم نيست كه كل زندگي خود را تغيير دهيد.
    يك گام كوچك در جهت درست كل كاري است كه بايد انجام شود. اين مهم نيست كه در زندگي چه مي خواهيد، شما مي توانيد آن را بدست آوريد.
    اما بايد اين فرآيند را آغاز كنيد. امروز زمان را پيدا كنيد تا هدف خود را به حركت در آوريد.


    پس داشتن يك زندگي خوب يك هدف بزرگ است.اما بايد خود را براي حقايق حاضر كنيد.
    بسياري از مردم مي خواهند زندگي خود را ارتقاء دهند ولي آنها نمي دانند كه اين دگرگوني يك سفر ساده نخواهد بود.


    آيا تاكنون توجه كرده ايد كه درست زمانيكه كارهايي براي بهبود اوضاع زندگي خود انجام مي دهيد انواع تضادها و مشكلات خودنمايي مي كنند؟
    اما نگران نباشيد، شما كار اشتباهي نكرده ايد. دليل اين امر اين است كه شما تغييراتي در زندگي خود خلق مي كنيد.


    يادم هست كه بزرگي مي گفت هر تغييري براي بهتر شدن همراه با اشكالات و ناراحتي است.
    و به اين دليل است كه بيشتر افراد از بهبود وضعيت خود پشيمان مي شوند. آنها مشكلات و ناآرامي هاي مربوط به تغيير را دوست ندارند.
    بنابراين از خير آن مي گذرند و ترجيح مي دهند به همان روشي كه راحتترند زندگي كنند، تا اينكه با نا ملايمات روبرو شوند.



    كمي فكر كنيد اگر ارتقاء سطح زندگي فقط به سادگي خواستن آن بود آنگاه هركسي يك زندگي فوق العاده مي داشت.
    بيشتر افراد مايل به ايجاد تغييرات و تنظيمات لازم در زندگي خود نيستند.
    آنها فكر مي كنند با همين روش بدون هيچ تغييري مي توانند زندگي بهتري بسازند. ولي در عمل حقيقت غير از اين است.



    شما بدنيا آمده ايد تا زندگي اي بهتر از آنچه اكنون داريد داشته باشيد، حتي اگر احساس مي كنيد از شرايط فعلي راضي هستيد.
    بايد بخواهيد كه تغيير كنيد و رشد كنيد به طوريكه بتوانيد بهتر زندگي كردن را بياموزيد و از زندگي خود با تمام قابليتهاي آن استفاده كنيد.
    آن موقع است كه از توانايي خود لذت مي بريد.



    انعطاف پذير باشيد.
    دگرگوني و تغيير زمان مي برد بخصوص زمانيكه مي خواهيد عادتهايي را كه مدت طولاني داشته ايد تغيير دهيد. اين حرفها براي دلسرد كردن شما نيست،
    بلكه براي يادآوري چيزهايي است كه خود بهتر مي دانيد. ما انسان ها تمايل به فراموش كردن اين رفتارهاي ساده داريم و منتظر يك راه بدون مانع و يك نتيجه فوري هستيم.
    ولي اين انتظارات غير واقعي به نااميدي منجر مي شود. زمانيكه شكستها اتفاق مي افتند گويي بايد اتفاق مي افتادند،
    تا بفهميم كه عامل خطا و شكست نيستيم بلكه به سادگي قسمتي از يك فرآيند هستيم.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13756
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    369
    تشکر شده 145 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    باسلام خدمت شما
    برادر گرامی شکر خدا که با وجود دعواهای خواهرتان دانشگاه قبول شدید حال که نیمی از درستان راگذرانده اید به لطف خدا 3ماه تابستان را هم فرصت استراحت وبازیابی نیروی تازه برای مهر ماه را دارید و هم یه مسافرت بروید وحال وهوایی عوض کنید برادرتان هم نزد روانشناس ببرید مشکلشان قابل درمان است چون مشکلشان به این مرحله رسیده 100 درصد باید ریشه ای حل شود وبه تاخیر نیفتد.
    برای خود هدف تعیین کنید وچشم انداز 10 سال اینده خود را ترسیم کنید مثلا تا 2سال دیگه درسمو میخونم 2سال بعدش سربازی و در انجاهم بیکار نمینشینم چون به امید خدا میخوام زن بگیرم پس باید یه حرفه ای از سر بگیرم حتی پیشنهادم این است که مواقعی که حوصله درس خواندن ندارید یک کار را که بهش علاقه مندید مثلا کار با کامپیوتر را یاد بگیزید وانرا به دید حرفه ایندتان ببینید انشا. موفق باشید امشب هم که شب قدر است دعاگوی شما هستیم شما هم مارا فراموش نکنید انشا شاهد موفقیت های روبه جلو شما خواهیم بود ومنتظر گزارش موفقیت های روز افزونتان هستیم.

  5. کاربران زیر از zramzni بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    رفتارهایی که باید ترک کنیم


    ۱. دردها و شکست‌های گذشته را فراموش کنید


    حسرت، پشیمانی، احساس گناه و یادآوری اتفاقات بد گذشته و تکرار آن‌ها در ذهن، می‌تواند شما را از حرکت به جلو در حال و آینده باز دارد. شما دیگر هیچ کنترلی روی گذشته‌ی خود ندارید اما می‌توانید از کنترل خود توسط گذشته جلوگیری کنید.
    • اشتباهاتی که در گذشته انجام داده‌اید و نمی‌خواهید دوباره تکرار شوند را مد نظر قرار دهید. درس‌های عملی را که می‌توانید از این اشتباهات بگیرید لیست کنید و هر ترس نظری اطراف آن اشتباه را فراموش کنید. به عنوان مثال، یک کودک ممکن است با لمس بخاری داغ دستش بسوزد و در نتیجه یاد بگیرد اجسام داغ را لمس نکند؛ اما این تجربه نباید باعث شود که کودک از لمس اجسام دیگر و درک و جستجوی دنیای خود دست بردارد.
    • تعاملات گذشته با افراد می‌تواند باعث افزایش کینه شما نسبت به آن‌ها شود؛ اما کینه توزی موجب تخلیه انرژی و روحیه شما می‌شود و در نهایت باعث پس‌رفت شما خواهد شد.


    ۲. تسلیم کنترل دیگران نشوید


    زندگی شما متعلق به خودتان است. دیگران ممکن است شما را راهنمایی کنند یا به شما مشاوره بدهند. برخی از این راهنمایی‌ها می‌تواند برای شما مفید باشد ولی برخی از آن‌ها مضرند. صرفنظر از این‌ها شما باید براساس خواسته‌ها و ایده‌های خود تصمیم بگیرید و در این خصوص از تصورات دیگران در خصوص خود نگران نباشید.
    • بیاد داشته باشید که حتی نزدیکترین افراد به شما، درک محدودی از آنچه واقعا هستید دارند.
    • وقتی شما در حال دنبال کردن اهداف خود هستید، ممکن است برخی افراد به دلیل اینکه شما با خط فکری آن‌ها در یک راستا نیستید و کارهایی را که به نظر آن‌ها مهم است، انجام نمی‌دهید از شما انتقاد کنند. به عنوان مثال، ممکن است علاقه و هدف شما زیاد پول‌ساز نباشد، بنابراین افرادی که مسائل مالی را به عنوان یک اولویت مهم می‌دانند، کار شما را اتلاف وقت بدانند. به یاد داشته باشید که ارزش‌های شما و دیگران همیشه یکسان نیست، بنابراین زندگی با ارزش‌های دیگران همیشه رضایت بخش نخواهد بود.


    ۳. خود را از تردید رها کنید


    خودتان را آموزش دهید تا در تصمیمات خود قاطع‌تر باشید. اگر به مردد بودن خود پایان ندهید همیشه در لحظات مهم تصمیم گیری با شک مواجه خواهید شد.


    ۴. همین حالا به تعویق انداختن کارهای‌تان را متوقف کنید. همین حالا!


    آیا شما هم جزو افرادی هستید که فردا را برای انجام کارهای‌تان انتخاب می‌کنید؟ این رفتار می‌تواند به سرعت در شما به یک عادت تبدیل شود. به تعویق انداختن کارها را متوقف کنید و آن‌ها را هر چه زودتر انجام دهید. یکی از دلایل به تعویق انداختن کارها می‌تواند ترس از افتادن به مسیر اشتباه باشد. اما هر چقدر زودتر کاری را شروع کنید سریع‌تر می‌توانید به خطای خود پی ببرید و در صدد اصلاح آن برآیید. به یاد داشته باشید که با خانه نشینی فقط فرصت‌های آینده‌تان را محدودتر می‌کنید.


    ۵. از مشکلات فرار نکنید


    وقوع مشکلات و مسائل در زندگی اجتناب ناپذیر است. با فرار از آن‌ها فقط وقت‌تان را هدر می‌دهید. شما زمان کمی برای پیشرفت در اختیار دارید. به عنوان مثال اگر سوتفاهمی بین شما و شخص دیگری رخ دهد، سعی کنید آن را با گفتگو حل کنید. در اینگونه موارد روابط می‌توانند قطع شوند ولی در عین حال می‌توان با یک مدیریت صحیح آن‌ها را مستحکم‌تر کرد.
    در هر صورت مسائل و مشکلات زندگی اگر حل نشوند همیشه روی دوش شما سنگینی خواهند کرد.


    ۶. عذر و بهانه را کنار بگذارید


    گاهی برخی موانع قانونی ممکن است شما را از پیگیری یک هدف یا ایده‌ی خاص باز دارد. اما اغلب با کمی تلاش می‌توان بر اکثر موانع غلبه کرد. هرگاه با مانعی مواجه شدید که قادر به رفع آن هستید، به خودتان بگویید که این فقط یک بهانه‌ی ساده است که مانع از تحقق هدف‌تان می‌شود؛ بنابراین باید آن را از بین ببرید.


    ۷. توضیح اضافی را کنار بگذارید


    اتفاقات در زندگی اغلب بدون دلیل و معنای خاصی به وقوع می‌پیوندند. نیاز به توضیح برای برخی چیزها طبیعی است اما تمایل زیاد به ارائه‌ی توضیح، باعث عقب ماندن شما می‌شود بویژه اگر شما جزو افرادی باشید که از انجام امور قبل از ارائه‌ی توضیح خودداری می‌کنید این امر موجب آسیب جدی در زندگی‌تان خواهد بود.


    ۸. ترس‌های خود را بشناسید و خود را از آنها رها کنید


    هر شخصی در زندگی ترس‌ها و نگرانی‌های خاص خودش را دارد. با خودتان صادق باشید و ترس‌هایی را که موجب پس‌رفت‌تان می‌شود شناسایی کنید و روی آن‌ها کار کنید تا از آن رهایی یابید.
    • ترس از دلشکستگی و ناامیدی، به ویژه برای افرادی که کماکان به آن مبتلا هستند بسیار رنج آور است. اما بیاد داشته باشید که زندگی می‌تواند با جایگزین کردن افراد دیگر و موقعیت‌های جدید تغییر کند و باعث بهبود روحیه افراد شود.
    • ترس از ناشناخته‌ها نوع دیگری از ترس است که مردم به آن مبتلا هستند. تغییر ترسناک است زیرا باعث می‌شود که مسائل بهتر یا بدتر بشوند. بعضی افراد حتی از موفقیت نیز ترس دارند به خصوص اگر آن‌ها روحیه برجسته بودن و ایستادگی را دوست نداشته باشند. رفتار افراد دیگر نیز با شما تا حد زیادی به نحوه‌ی عملکرد و شخصیت شما از لحاظ تاثیر گذاری و استحکام شخصیتی بر می‌گردد.



    رفتارهایی که باید انجام دهیم

    ۱. کاستی‌های خود را بپذیرید

    هیچ کس در دنیا کامل نیست. اشتباهات جزئی از زندگی هستند. صرفنظر از آنچه انجام می‌دهید یا نمی‌دهید، شما دچار اشتباه خواهید شد. هر چقدر این واقعیت را بیشتر بپذیرید به همان اندازه در انجام امور و دست به کار شدن برای کارهای مختلف موفق‌تر خواهید بود.



    ۲. دید مثبت داشته باشید و همیشه شکرگزاری کنید

    داشتن نگاه منفی به همه چیز در زندگی کار آسانی است. به جای اینکه به ایرادات و اشکالات تمرکز کنید، به نیمه‌ی پر لیوان بنگرید و خوبی‌ها و درستی‌ها را در همه چیز ببینید. باوجود مشکلات، زندگی از آنچه به نظر می‌رسد دوست‌داشتنی‌تر است.
    در مورد داشته‌های‌تان و مسائل خوب زندگی‌تان مانند خوش شانسی‌ها و رویدادهای خوب، فکر کنید. به جای افسوس خوردن برای نداشتن توانایی رفتن به یک سفر رویایی یا خرید یک اتومبیل لوکس، به حمایت‌هایی که از سوی خانواده و دوستان در حق شما می‌شود و لذت‌های ساده‌ای که به آسانی قابل دستیابی است، فکر کنید.



    ۳. به آینده بیاندیشید

    از گذشته درس بگیرید، قدردان وضعیت فعلی‌تان باشید و به آینده تمرکز کنید. فکر به آینده و زندگی که آرزوی داشتن آن را دارید، به زندگی شما مسیر و هدف می‌دهد. داشتن هدف باعث می‌شود که آسان‌تر به سمت جلو حرکت کنید و به راحتی مراحل پیشرفت را طی کنید.
    • تمرکز و فکر به آینده نباید باعث شود که بیشتر وقت‌تان را صرف نگرانی به آینده کنید. برای آنچه می‌توانید و آنچه رویای بدست آوردنش را دارید برنامه ریزی کنید اما به جزئیات ریز برنامه وارد نشوید زیرا شما قدرت کنترل وپیش بینی همه چیز را ندارید.
    • تمرکز روی یک هدف مشخص و داشتن انگیزه بالا. داشتن یک هدف معین، انگیزه رسیدن به آن را دوچندان می‌کند. داشتن اهداف بیش از حد، انرژی شما را پراکنده می‌کند. از آنجایی که شما تنها به یک هدف در یک بازه زمانی تمرکز می‌کنید، بهتر است اهدافی که شما را به چالش می‌کشند مشخص کنید و تمام توان‌تان را برای آن‌ها بکار ببرید.



    ۴. به خودتان باور داشته باشید

    شجاع باشید و اعتماد به نفس داشته باشید. در مورد آنچه می‌خواهید در آینده بشوید، فکر کنید و به خودتان اطمینان داشته باشید که شما هم اکنون شرایط رسیدن به آن موقعیت دلخواه را در خود دارید.
    اگر به این اصل اعتقاد داشته باشید که شما هم اکنون همان فردی هستید که می‌خواهید بشوید، رفتارها و تصاویر ذهنی‌تان به طور طبیعی شما را در آن مسیر قرار خواهد داد.



    ۵. با خود مهربان باشید

    هنگام کارکردن و تلاش برای پیشرفت، زیاد به خودتان فشار نیاورید. حرکت رو به جلو و پیشرفت برای اکثر افراد کار دشواری است. گاهی حتی لازم است برای رسیدن به یک هدف یکی دو قدم به عقب برگشت. در مورد نقاط ضعف خودتان احساس بد نداشته باشید و ضمن اینکه سعی می‌کنید به آرامی در صدد بهبود آن‌ها برآیید، باور داشته باشید که این نقاط ضعف معرف شما به دیگران نیستند و هر کس نقاط مثبت زیادی دارد که در وجود او نمایان است.
    • به کارهایی که علاقه دارید بپردازید تا احساس خوب در شما بوجود آید
    بعضی اوقات تغییرات در زندگی موجب برخی مشکلات می‌شود، در این مواقع با معاشرت‌های خانوادگی به خودتان آرامش دهید، فیلم مورد علاقه‌تان را تماشا کنید، غذای مورد علاقه‌تان را سفارش دهید یا به جاهایی که دوست دارید بروید.



    ۶. روابط خود را بهبود بخشید

    اطراف خودتان را با افراد مثبت پر کنید زیرا در این صورت حفظ نگرش مثبت برایتان آسان‌تر است. یاس و نامیدی را کنار گذاشته و سعی کنید روابط خود را تا حد امکان گسترش و استحکام بخشید.
    • در روابط خودتان منطقی باشید و از افراد انتظار نداشته باشید که به شکل خاصی رفتار کنند. به جای تعاملات منفی و حس ناامیدی، با تعاملات مثبت زندگی‌تان را برای خود و دیگران دلپذیر کنید.
    • با افراد مورد اعتمادتان در خصوص ترس‌ها و ناامنی‌های زندگی‌تان و مشکلات‌تان صحبت کنید. اطمینان حاصل کنید که آن‌ها می‌توانند به حرف‌های شما گوش دهند و بدون دخالت در امور شما توصیه‌هایی برای‌تان داشته باشند.
    • هنگام معاشرت با دیگران، تا آنجا که می‌توانید و بدون هیچ چشم‌داشتی به آن‌ها کمک کنید. گاهی اوقات فداکاری شما به طریق دیگر و در زمان دیگری برای‌تان جبران می‌شود (تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز). با این حال شما باید پیوسته مهارت و نگرش خود را برای داشتن روابط معنادار بهبود بخشید تا نتایج آن را در زندگی‌تان بخوبی لمس کنید.
    ۷. آنچه را دوست دارید انجام دهید و دوست داشته باشید آنچه را که انجام می‌دهید

    یکی از ساده‌ترین راه‌های ایجاد اشتیاق، انجام کارهایی است که دوست دارید و علاقه شدیدی به انجام آن‌ها دارید. با انجام روزانه کارهایی که دوست دارید، به احتمال زیاد در زندگی‌تان خوشبخت خواهید بود.
    • به علایق و عادات خود نگاه کنید و راه‌های کسب درآمد از آن‌ها را پیدا کنید.
    • روی نقاط قوت خود کار کنید. هر کسی به طور طبیعی در برخی موارد و ابعاد دارای استعداد بیشتری است. اگر نمی‌دانید از کجا شروع کنید؟ از یکی از نقاط قوت خودتان شروع کنید و آن را گسترش دهید. این کار باعث موفقیت شما می‌شود و شما را در مسیر درست قرار می‌دهد.
    اولین قدم‌ها به سوی موفقیت و پیشرفت

    ۱. یک لیست از "کارهایی که باید متوقف شوند" تهیه کنید

    بسیاری از مردم به جای انجام کارهایی که می‌خواهند انجام دهند به کارهایی می‌پردازند که فکر می‌کنند باید انجام دهند. اغلب اوقات کارهایی که شما فکر می‌کنید حتما باید انجام دهید، ضروری نیستند. کمی وقت بگذارید و یک لیست از تمام چیزهایی که شما "باید" انجام دهید ولی در واقع لازم و ضروری نیستند، تهیه کنید.
    • برای اینکه تشخیص دهید چه چیزهایی نیاز به توقف دارند، از خودتان سوال کنید که چه چیزهایی شور واشتیاق شما را کم می‌کنند و شما را از رسیدن به اهداف‌تان باز می‌دارند. صادقانه از خودتان بپرسید که چه کار‌هایی لازم است انجام دهید و چه کارهایی تنها ناشی از یک حس تعهد بیجا است.
    • از درستی لیست "کارهایی که باید متوقف شوند" اطمینان حاصل کنید. برای مثال ممکن است شما احساس نارضایتی نسبت به زندگی با همسر و ازدواج تان داشته باشید؛ در حالی که در واقع نارضایتی شغلی شما ممکن است به زندگی‌تان سرایت کرده باشد و موجب این احساس کاذب در شما شود.


    ۲. ابتدا به کارهایی که می‌توانید انجام دهید، بپردازید


    هدف‌های بزرگ ممکن است در ابتدا ترسناک و دلهره آور به نظر برسند، بنابراین آن‌ها را به قسمت‌های کوچک‌تر تقسیم کنید. در این میان احتمال دارد حداقل یک کار وجود داشته باشد که شما می‌توانید آن را در حال حاضر انجام دهید و رویای خود را به واقعیت نزدیک کنید. آن کار را پیدا کنید و ابتدا از آن شروع کنید. به عنوان مثال اگر شما قصد دارید یک کسب و کار جدید را راه‌اندازی کنید. شما می‌توانید اولین قدم را با ایجاد یک وبلاگ یا صفحات کاربری در شبکه‌های اجتماعی برای کسب و کار خود بردارید. وقتی که چیزی برای‌تان ملموس تر به نظر می‌رسد، بهتر است قبل از پیدا کردن قدم بعدی و پیگیری ادامه امور، آن کار را انجام دهید.


    ۳. به دیگران که مشکلات مشابهی با شما دارند کمک کنید


    اغلب یافتن راه حل مشکلات،‌ کار دشواری است زیرا این راه حل‌ها نمود بیرونی ندارند و به آسانی و به عینه نمی‌توان آن‌ها را دید. به بیان دیگر کمک به دیگران برای حل مشکلات‌شان، شما را به یک فرد مشاهده‌گر تبدیل می‌کند که می‌توانید راه‌حل مشکلات را زودتر پیدا کنید. سپس شما می‌توانید با استفاده از آنچه که با کمک به دیگران یاد گرفته‌اید و افزودن دانش بیشتر به آن، موقعیت خوبی کسب کنید.


    ۴. سفر کنید


    نگاه به یک منظره جدید گاهی می‌تواند کل دیدگاه شما را در زندگی تغییر دهد. اگر در میان هیاهوی روزمره در تلاش هستید تا اولین قدم را به جلو بردارید، یک سفر کوتاه می‌تواند شما را در این راه یاری دهد.
    • مسافرت شما را مجبور می‌کند تا به حال فکر کنید و از درجا زدن در گذشته یا نگرانی در مورد آینده جلوگیری می‌کند.
    • همچنین این تغییرات می‌تواند باشرکت در یک سمینار، کنفرانس یا هر رویداد مرتبط با حرفه جدید یا موضوع مورد علاقه شما حاصل شود.


    ۵. به امور جدید بپردازید


    یک راه حل ساده دیگر برای تغییر در کار و زندگی روزمره، امتحان اموری است که قبلا هرگز انجام نداده‌اید. همیشه برای تغییرات نیاز به انجام امور هیجان انگیز و جسورانه نیست، علاقمندی به کاری که انجام می‌دهید کافی است تا شما را از منطقه س************ و راحتی خارج کند. به عنوان مثال آواز خواندن یا نواختن یک ساز موسیقی می‌تواند شما را از حالت رخوت روزمره خارج کند. رفتن به کلاس آموزشی که قبلا تا به حال تجربه آن را نداشتید مانند کلاس کیک بوکسینگ یا تزیین کیک! خلاقیت و انگیزه شما را بیشتر می‌کند.
    آیا شما نیز مواردی را سراغ دارید که موجب بهبود روند زندگی و پیشرفت در افراد شود؟ تجربه خودتان را در خصوص نتیجه انجام چنین راه‌حل‌هایی با دیگران به اشتراک بگذارید. در صورتی که این مطالب را مفید می‌بینید آن‌ها را با دوستان و همکاران خود به اشتراک بگذارید تا آن‌ها نیز شاهد تغییرات مثبت در زندگی خود باشند.
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18840
    نوشته ها
    130
    تشکـر
    74
    تشکر شده 46 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    شايد شما افكار خود را روي كاغذ ننويسيد. اما زمانيكه به گذشته خود باز مي گرديد و به هر آنچه انجام داده ايد فكر مي كنيد به يك نقطه مي رسيد! چگونه آن شخصي كه هميشه دوست داشتيد باشيد. آيا به اهداف خود رسيده ايد؟
    سؤال اين است كه آيا زمانيكه به گذشته خود مي نگريم احساس خشنودي مي كنيم يا پشيماني؟



    زندگي كوتاه ما
    ...
    انعطاف پذير باشيد.
    دگرگوني و تغيير زمان مي برد بخصوص زمانيكه مي خواهيد عادتهايي را كه مدت طولاني داشته ايد تغيير دهيد. اين حرفها براي دلسرد كردن شما نيست،
    بلكه براي يادآوري چيزهايي است كه خود بهتر مي دانيد. ما انسان ها تمايل به فراموش كردن اين رفتارهاي ساده داريم و منتظر يك راه بدون مانع و يك نتيجه فوري هستيم.
    ولي اين انتظارات غير واقعي به نااميدي منجر مي شود. زمانيكه شكستها اتفاق مي افتند گويي بايد اتفاق مي افتادند،
    تا بفهميم كه عامل خطا و شكست نيستيم بلكه به سادگي قسمتي از يك فرآيند هستيم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط zramzni نمایش پست ها
    باسلام خدمت شما
    برادر گرامی شکر خدا که با وجود دعواهای خواهرتان دانشگاه قبول شدید حال که نیمی از درستان راگذرانده اید به لطف خدا 3ماه تابستان را هم فرصت استراحت وبازیابی نیروی تازه برای مهر ماه را دارید و هم یه مسافرت بروید وحال وهوایی عوض کنید برادرتان هم نزد روانشناس ببرید مشکلشان قابل درمان است چون مشکلشان به این مرحله رسیده 100 درصد باید ریشه ای حل شود وبه تاخیر نیفتد.
    برای خود هدف تعیین کنید وچشم انداز 10 سال اینده خود را ترسیم کنید مثلا تا 2سال دیگه درسمو میخونم 2سال بعدش سربازی و در انجاهم بیکار نمینشینم چون به امید خدا میخوام زن بگیرم پس باید یه حرفه ای از سر بگیرم حتی پیشنهادم این است که مواقعی که حوصله درس خواندن ندارید یک کار را که بهش علاقه مندید مثلا کار با کامپیوتر را یاد بگیزید وانرا به دید حرفه ایندتان ببینید انشا. موفق باشید امشب هم که شب قدر است دعاگوی شما هستیم شما هم مارا فراموش نکنید انشا شاهد موفقیت های روبه جلو شما خواهیم بود ومنتظر گزارش موفقیت های روز افزونتان هستیم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa42 نمایش پست ها
    رفتارهایی که باید ترک کنیم



    ۱


    رفتارهایی که باید انجام دهیم

    ۱
    اولین قدم‌ها به سوی موفقیت و پیشرفت
    با سپاس و تشکر فراوان از تمامی دوستان

    دوستان من تلاشم می کنم
    معمولا روزانه حدود دو الی سه ساعت ورزش می کنم
    اما انگار دچار جبر زمان شدم
    هیچ کدوم از تلاش هام نتیجه نمی ده

    البته اگه دانشگاه قبول نمی شدم (هر چند رشته ی مورد علاقه ی اولم قبول نشدم)بدون شک خودم می کشتم

    من وقت زیادی نسبتا برای درس می گذارم و حتی در حین درس کار هم می کنم
    سعی می کنم مستقل باشم
    اما با وحود تلاش موفق نمی شم

    من به رسیدن به ساحل امید دارم ،اما انگار ناخدا می خواد کشتی را غرق کنه


    التماس دعا
    حتما این شب ها و ماه مبارک دعام کنید که ایمان از دست رفته ام بدست بیارم
    انرژیم بدست بیارم
    و عاقبت به خیر بشوم

    با تشکر

  8. کاربران زیر از ebrahhim بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    سلام اخوی
    گویا این بیماری از پدر شما به شماها ارث رسیده.و البته محیط زندگی هم بر تشدید شدن این بیماری تاثیر داره بخصوص محیطی ک پر از استرس و تنشه.
    پدر خود بنده هم دو قطبی شدید داشت الان بهتر شده ولی خب هر چند وقت یک بار در یک شخصیت ادم خوب و ادم بداخلاق قرار میگیره

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18840
    نوشته ها
    130
    تشکـر
    74
    تشکر شده 46 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    سلام اخوی
    گویا این بیماری از پدر شما به شماها ارث رسیده.و البته محیط زندگی هم بر تشدید شدن این بیماری تاثیر داره بخصوص محیطی ک پر از استرس و تنشه.
    پدر خود بنده هم دو قطبی شدید داشت الان بهتر شده ولی خب هر چند وقت یک بار در یک شخصیت ادم خوب و ادم بداخلاق قرار میگیره
    خب ؟

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18783
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    23
    تشکر شده 16 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    ممنون که به تایپک من سر زدین.

    واقعیتو بخواید من خیلی فکر میکم که چمه!!! به هر حال من افسردگی خفیف دارم که درمان هم داره خدا رو شکر ولی خوب گویا افسردگی مسئله ای انتخابیه. شما هم برید دکتر که مسئله تون حداقل مشخص

    بشه چیه و شدتش چه طوره.

    میدونید اینکه ما ها تو بچه گی هامون وضعیت خوب نداشتیم در کنار تمام بدی هایی که داره حداقل یه حسن داره و اونم اینه که یه نمه همچین از هم سن و سالامون با عرضه تریم.

    یه سری چیزا رو بلدیم مثل همدردی و قدرت درک مشکلات دیگران که این خودش باعث میشه مهربون تر باشیم.

    به هر حال اینکه مشکل من و شما از اساس متفاوته درست چون به هر حال شما آقایی من خانم و قدرت درک من و شما 180 درجه ای لااقل متفاوته مثلا یه اتفاق خاص ممکنه شما رو 10 واحد ناراحت کنه و من

    رو 100 واحد یا برعکس بنابراین رو روحیه خیلی موثره و طرز نگاه به دنیا . اما انگار در کل داریم یه چیزی رو دنبال میکنیم. اینکه انگار داریم زور میزنیم خودمونو بدبخت کنیم. حالا شما به روش خودت من هم به روش

    خودم.

    وقتی به درس و دانشگاه علاقه دارید چرا مشروط میشید؟ این خودش خیلی مهمه. اصلا شما چی میخواید؟ هدفتون چیه؟ برید دکتر و این سوالا رو ازش بپرسید که چرا باید اینطوری بشید.

    من به درس دیگه علاقه ندارم. من اعصابم خورده از خودم که موقعیت هامو از دست دادم.

    حرصم درمیاد همه ی دوستای من میرن خارج در حالی که حتی نمیفهمن مشکل یعنی چی!!! و من به خاطر یه مسئله ی کوچیک به اسم افسردگی خفیف زندگی مو به کثافت کشیدم .

    شما مشکلت یه ساله و قطعا برای حل مشکلت اقدام کنی راحت تر حل میشه. من هم تصمیم دارم برم دنبالش سه سال کش دادم هیچی نصیبم نشد. تمومش میکنم . هیچی تو افسردگی به آدم نمیدن.

    موفق باشید.

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18840
    نوشته ها
    130
    تشکـر
    74
    تشکر شده 46 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط stupo نمایش پست ها
    ممنون که به تایپک من سر زدین.

    واقعیتو بخواید من خیلی فکر میکم که چمه!!! به هر حال من افسردگی خفیف دارم که درمان هم داره خدا رو شکر ولی خوب گویا افسردگی مسئله ای انتخابیه. شما هم برید دکتر که مسئله تون حداقل مشخص

    بشه چیه و شدتش چه طوره.

    میدونید اینکه ما ها تو بچه گی هامون وضعیت خوب نداشتیم در کنار تمام بدی هایی که داره حداقل یه حسن داره و اونم اینه که یه نمه همچین از هم سن و سالامون با عرضه تریم.

    یه سری چیزا رو بلدیم مثل همدردی و قدرت درک مشکلات دیگران که این خودش باعث میشه مهربون تر باشیم.

    به هر حال اینکه مشکل من و شما از اساس متفاوته درست چون به هر حال شما آقایی من خانم و قدرت درک من و شما 180 درجه ای لااقل متفاوته مثلا یه اتفاق خاص ممکنه شما رو 10 واحد ناراحت کنه و من

    رو 100 واحد یا برعکس بنابراین رو روحیه خیلی موثره و طرز نگاه به دنیا . اما انگار در کل داریم یه چیزی رو دنبال میکنیم. اینکه انگار داریم زور میزنیم خودمونو بدبخت کنیم. حالا شما به روش خودت من هم به روش

    خودم.

    وقتی به درس و دانشگاه علاقه دارید چرا مشروط میشید؟ این خودش خیلی مهمه. اصلا شما چی میخواید؟ هدفتون چیه؟ برید دکتر و این سوالا رو ازش بپرسید که چرا باید اینطوری بشید.

    من به درس دیگه علاقه ندارم. من اعصابم خورده از خودم که موقعیت هامو از دست دادم.

    حرصم درمیاد همه ی دوستای من میرن خارج در حالی که حتی نمیفهمن مشکل یعنی چی!!! و من به خاطر یه مسئله ی کوچیک به اسم افسردگی خفیف زندگی مو به کثافت کشیدم .

    شما مشکلت یه ساله و قطعا برای حل مشکلت اقدام کنی راحت تر حل میشه. من هم تصمیم دارم برم دنبالش سه سال کش دادم هیچی نصیبم نشد. تمومش میکنم . هیچی تو افسردگی به آدم نمیدن.

    موفق باشید.
    حرف از علاقه زدید
    مگه میشه؟

    بسیاری از رفیق های من دوران دبیرستان رفتن دنبال کار و زندگی

    یکی شون بعد از مدتی افتاد زندان
    یکی شون تا مرز طلاق رفت که یه بچه هم داره
    یکی شون از کار انداختن بیرون
    یکی شون کارگری می کنه با وجود سختی کار و درامدش خیلی کمه
    و ...

    من درس خوندن انتخاب کردم
    نمی دونم معنی علاقه یعنی چی
    اما تلاش خودم کردم

    فقط می دونم که اینجوری نبودم
    مشاور و پزشک هم رفتم

    اما به نظرم توهمی بودند که تا یه مقطعی امیدوارم کردند

    صورت مسئله پاک نشد

    فراموش نشد

    و پا به پام تو زندگی همراهی می کنه

    نجات بخش فقط یکیه
    فقط خدا

    خدایی که معلوم نیست چه حکمتی پشت سکوتش هست

    متاسفانه دیگه نمی دونم از کجا امده ام،امدنم بهر چه بود و به کجا خواهم رفت

    این جهان جبر است و لختی اختیار ....

    من ماندم و کوهی از اندیشه ها و سوالات بی پاسخ. هربار کتابی میخونم یا پای سخنرانی بزرگی مینشینم فکر میکنم پاسخی پیدا کرده ام برای این سردرگمی ها، اما باز صدایی درونم نهیب میزنه که زهی خیال باطل، مسئله ی به این سختی مگر با چهارتا کتاب و سخنرانی و بحثهای فلسفی قابل حله؟!
    باز من می مانم و شکی ک دیگر شک نیست، یأس مطلق است. جبرگرا شده ام، با قائل بودن به شاید کمتر از ۱۰ درصد اختیار ...

    البته ممکن از دانشگاه انصراف بدم ولی نمی دونم بعدش چکار کنم

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6938
    نوشته ها
    257
    تشکـر
    236
    تشکر شده 282 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    سلام دوست عزیز مشاورا با صحبت کردن آدمو آروم میکنن و بهت کمک میکنه که بتونی هدفهاتو پیدا کنی ولی مه اینها زمانی جواب میده که خودت بخوای.الان تموم حرفاتو خوندم چیزی که توش دیدم همش میگفتی نه نمیشه نمیتونم آخه واسه چی باید انجام بده یا بیشتر رنج و سختی خودت و آدمای اطرافتو توی زندگی میبینی.من نمیگم اونقدری مثبت اندیش باش که از واقعیت دور شی اما واقعیت هم همش منفی نیست الان خداروشکر خواهرت تو وضعیت بهتری هستش برادرتم با یگیری واسه درمانش خیلی بهتر میشه انشا... و بنظرم شما که راه درس و دانشگاه رو پیش گرفتی اگه با برنامه بری جلو موفق میشی دلیل افت تحصیلیت میتونه خیلی چیزا باشه تفکراتت اینکه بتونی کنترلشون کنی شما الان داری فقط درس میخونی پس وظیفه الان شما درسه و باید بتونی هرچیزی که شما رو از درست منحرف میکنه بذاری کنار بعدشم بگم که چرا باید ازخدا فاصله بگیری موقع اذان که میش خودتو برسون به مسجد من که به شخصه اونجا خیلی آرماش میگیرم و به چیزی جز خدا فکر نکن توی اون لحظه درکل در همون زمانی که هستی و به کاری که داری انجام میدی فکر کن.بعدشم کی گفته که آدما بر طبق قانون جبری زندگی میکنن بله ممکنه مسیر زندگی آدما جبری باشه مثلا بدنیا اومدنشون و اینکه تو چه خانواده ای بیافتن و... واینکه هرجوری زندگیمون باشه به سمت خدا داریم حرکت میکنیم مهم نحوه حرکت و زندگیه ماست.آدم وقتی میاد تو این کره خاکی انواع و اقسام اتفاقها براش میافته مهم اینه که بتونی توی سختیها تحمل کنی خودتو بسازی اگه الان داری درس میخونی باید بهت کمک کنه تا آدم بهتری بشی از همه لحاظ هم روانی هم عاطفی حالا از نظر جنبه های مادی مثلا بعدا انشا... باعث بشه یه کار مناسب پیدا کنی و ازنظر مالی خودتو خانوادتو یا بقیه مردمو کمک کنی.تو اول باید خودتو بشناسی و اون چیزی که میخوای و بعدش بدور از مشغولیاات و اعصاب خوردیای اطرافت راهتو پیش ببری الان تو درس رو انتخاب کردی وامیدوارم بهش هم علاقه پیدا کنی تا اینجاشم اومدی حالا چندتا ترمم مشروط شدی چه اهمیتی داره دوباره و دوباره و دوباره با تلاش و برنامه ریزی و کمک گرفتن البته از ی مشاور تحصیلی چون میدونی همین استرسها و شایدم کمخوابی ویا محیط مطالعه و عوامل دیگه بجز عوامل روانی توی نتیجه درس خوندن تاثیر داره.یه چیزم بگم شما انقد به خدا اعتماد داری و ازش کمک میخوای معنی قرآنو وقت بذار روزی مثلا یه ساعت اگه یک آیشو هم تونستی بخونی روش فکر کن و ببین که خدا خودش درمورد رنج و سختی آدما کلی حرف زده و بهشون دلداری داده.ببخش که زیاد شد حرف واسه گفتن زیاده امیدوارم موفق باشید و اگه کمکی از دستم ساختس انجامش میدم

  14. 2 کاربران زیر از tavoos بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18840
    نوشته ها
    130
    تشکـر
    74
    تشکر شده 46 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط tavoos نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز مشاورا با صحبت کردن آدمو آروم میکنن و بهت کمک میکنه که بتونی هدفهاتو پیدا کنی ولی مه اینها زمانی جواب میده که خودت بخوای.الان تموم حرفاتو خوندم چیزی که توش دیدم همش میگفتی نه نمیشه نمیتونم آخه واسه چی باید انجام بده یا بیشتر رنج و سختی خودت و آدمای اطرافتو توی زندگی میبینی.من نمیگم اونقدری مثبت اندیش باش که از واقعیت دور شی اما واقعیت هم همش منفی نیست الان خداروشکر خواهرت تو وضعیت بهتری هستش برادرتم با یگیری واسه درمانش خیلی بهتر میشه انشا... و بنظرم شما که راه درس و دانشگاه رو پیش گرفتی اگه با برنامه بری جلو موفق میشی دلیل افت تحصیلیت میتونه خیلی چیزا باشه تفکراتت اینکه بتونی کنترلشون کنی شما الان داری فقط درس میخونی پس وظیفه الان شما درسه و باید بتونی هرچیزی که شما رو از درست منحرف میکنه بذاری کنار بعدشم بگم که چرا باید ازخدا فاصله بگیری موقع اذان که میش خودتو برسون به مسجد من که به شخصه اونجا خیلی آرماش میگیرم و به چیزی جز خدا فکر نکن توی اون لحظه درکل در همون زمانی که هستی و به کاری که داری انجام میدی فکر کن.بعدشم کی گفته که آدما بر طبق قانون جبری زندگی میکنن بله ممکنه مسیر زندگی آدما جبری باشه مثلا بدنیا اومدنشون و اینکه تو چه خانواده ای بیافتن و... واینکه هرجوری زندگیمون باشه به سمت خدا داریم حرکت میکنیم مهم نحوه حرکت و زندگیه ماست.آدم وقتی میاد تو این کره خاکی انواع و اقسام اتفاقها براش میافته مهم اینه که بتونی توی سختیها تحمل کنی خودتو بسازی اگه الان داری درس میخونی باید بهت کمک کنه تا آدم بهتری بشی از همه لحاظ هم روانی هم عاطفی حالا از نظر جنبه های مادی مثلا بعدا انشا... باعث بشه یه کار مناسب پیدا کنی و ازنظر مالی خودتو خانوادتو یا بقیه مردمو کمک کنی.تو اول باید خودتو بشناسی و اون چیزی که میخوای و بعدش بدور از مشغولیاات و اعصاب خوردیای اطرافت راهتو پیش ببری الان تو درس رو انتخاب کردی وامیدوارم بهش هم علاقه پیدا کنی تا اینجاشم اومدی حالا چندتا ترمم مشروط شدی چه اهمیتی داره دوباره و دوباره و دوباره با تلاش و برنامه ریزی و کمک گرفتن البته از ی مشاور تحصیلی چون میدونی همین استرسها و شایدم کمخوابی ویا محیط مطالعه و عوامل دیگه بجز عوامل روانی توی نتیجه درس خوندن تاثیر داره.یه چیزم بگم شما انقد به خدا اعتماد داری و ازش کمک میخوای معنی قرآنو وقت بذار روزی مثلا یه ساعت اگه یک آیشو هم تونستی بخونی روش فکر کن و ببین که خدا خودش درمورد رنج و سختی آدما کلی حرف زده و بهشون دلداری داده.ببخش که زیاد شد حرف واسه گفتن زیاده امیدوارم موفق باشید و اگه کمکی از دستم ساختس انجامش میدم
    درد دل با مشاور اگه به منظور پالایش باشه خوبه
    متاسفانه ندیدم همچین مشاوری
    تمام جلسات مشاورات دلم می خواست زودتر تمام بشه
    یه دفعه هم رفتم مشاور تحصیلی دانشگاه احساس کردم داره مسخرم می کنه

    اره خدا را شکر وضعبت خواهر و برادرم مطلوبه

    اما من نمی تونم باگذشته مکنار بیام
    هر لحظه امکان می دم یه اتفاق دیگه بیافته

    ارامش ندارم
    دیگه طاقت یه مشکل دیگه را هم ندارم

    فعلا که دو ترم مشروط شدم یه ترم دیگه مشروط بشم
    نابود میشم

    باعث میشه که استرس به خانوادم وارد کنم
    دوباره بحران
    دوباره ناملایمی
    دووباره جنگ دوباره دعوا

    من اگه کار نکنم اوقات بیکاریم زیاد میشه و باعث میشه فکر زیاد بکنم

    بخدا درس می خونم ،تلاش میکنم حتی امتحانام هم خوب میدم اما نمی دونم چرا نتیجه مطلوب نداره

    همش بدبیاری
    همش منفی

    دیوونه شدم رفت ...

  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13756
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    369
    تشکر شده 145 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    سلام برادر عزیز توی صحبتتاتون ایمانو حس میکنم اینکه فقط چشممون باید به دست خدا باشه من امسال یه خواسته ای داشتم البته شاید بشه گفت چند سال این خواسته را دارم قشنگ یادمه سالای اول شب قدر گریه میکردم واز خدا میخواستم اخرش میگفتم خدایا هرچی تو بخوای از ته ته دلم میگفتم تا اینکه دقیقا یادمه پارسال وپریسال بود که گفتم خدای مهربون میدونم تو اینو خواستی اما خدایا از توان من خارجه دیگه نمیتونم تحملش کنم خدایا شاید کفرم در بیاد اگه بهش نرسم ولی به جون خودم امسال خیلی عجیب بود امسال یکی از حاجاتم بود که زود ازش رد شدم شکرلله همون خدایی که سختیو میده تاب تحملشم میده انگار خدا قراره سال دیگه بهم بده اما دیگه چه بده چه نده مهم نیست من تمومه تلاشمو کردم وهمشو سپردم دستش با ارامشه تموم چون میدونم بهترین وضعیت وحالت اینه که بهم نده.
    هنوز پدر نشدید اما من مادر شدم به چشمم میبینم که برای یه دارو خوردن بچم چه کارا که نمیکنه من به خودم میگفتم اه چرا نمیفهمه که الان باید بخوره یا مثلا داره دندون در میاره باید رب انار بخوره که دردش اروم شه اما موقع درد نمیخوره ومن به زور بهش میدم خدا هم همینطوره باید تلخی بعضی چیزا را تحمل کنیم تا حالمون خوب بشه دوستمون طاوس هم اشاره به ایه های قران کردن میخوام معنی ایه با هر سختی یک اسانی است را بگویم این ایه ادم را پر انرزی وپر انگیزه میکنه الله اکبر
    این ایه میگه وقتی داری سختی میکشی در همون لحظه داری چیزای خوب زیادی به دست میاری مثلا برای کنکور میخونی اما حس نمیکنی قبول شدی اما باهر بار درس خوندن داری به قبولی نزدیک ونزدیک تر میشی وکلی چیزای زیادی یاد میگیری.
    اما این خیلی مهمه که به رشتتون علاقه داشته باشید یا حداقل به شغلتون علاقه داشته باشید چون تا اخر عمرتون باهاش سروکار دارید موفق باشید منتظر موفقیت های روز افزون شما هستیم.

  17. 2 کاربران زیر از zramzni بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6938
    نوشته ها
    257
    تشکـر
    236
    تشکر شده 282 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ebrahhim نمایش پست ها
    درد دل با مشاور اگه به منظور پالایش باشه خوبه
    متاسفانه ندیدم همچین مشاوری
    تمام جلسات مشاورات دلم می خواست زودتر تمام بشه
    یه دفعه هم رفتم مشاور تحصیلی دانشگاه احساس کردم داره مسخرم می کنه

    اره خدا را شکر وضعبت خواهر و برادرم مطلوبه

    اما من نمی تونم باگذشته مکنار بیام
    هر لحظه امکان می دم یه اتفاق دیگه بیافته

    ارامش ندارم
    دیگه طاقت یه مشکل دیگه را هم ندارم

    فعلا که دو ترم مشروط شدم یه ترم دیگه مشروط بشم
    نابود میشم

    باعث میشه که استرس به خانوادم وارد کنم
    دوباره بحران
    دوباره ناملایمی
    دووباره جنگ دوباره دعوا

    من اگه کار نکنم اوقات بیکاریم زیاد میشه و باعث میشه فکر زیاد بکنم

    بخدا درس می خونم ،تلاش میکنم حتی امتحانام هم خوب میدم اما نمی دونم چرا نتیجه مطلوب نداره

    همش بدبیاری
    همش منفی

    دیوونه شدم رفت ...
    دقیقا با حرفای خانم

    رمضانی اگه اشتباه نکنم،موافقم خب میدونی داداش من مشکل شما همینه دیگه همش تو همون هول و ولای دوران گذشته سختت موندی همش میگی نکنه باز اتفاقی بیافته و یجور نگرانی داری.شما شجاع باش شما اه اعتماد بخودتو افزایش بدی اگه عزت نفستو افزایش بدی میدونی که به هرحال تو همون آدم خوب خواهی موند.میدونی من خودم تو زندگیم سختیهای زیادی رو تحمل میکنم ولی بخودم میگم آخرش میخواد چی بشه؟بمیرم دیگه؟غیر از اینه دیر یا زود.اما مهم مسیرره من تا اونجا که میتونم سعی میکنم تلاش کنم به جلو نگاه میکنم و سختیهای گذشتم درس میگیرم برای اونایی که تقصیر خودم بوده سعی میکنم هرگز تکرار نکنم و اگه تقصیر شرایط بوده پس همه چی از من مبراست و عذابی بابتش ندارم.آدم هی شکست میخوره ولی بازم باید پاشی وایسی یه مدت طبیعیه آدم تو غم اتفاقی باش که براش افتاده یا توی سوگ چیزی چیزی که از دست داده باشه.شما میخوای برای همیشه یه آدم ترسو باشی که حتی نمیتونه برای چیزایی که براش پیش میاد تلاشی کنه.شما خودت راه درست رو با ایمان به خدا و خودت برو.دوباره نشد چند باره برای چیزی که اطمینان داری درسته بجنگ مطمئنا حتی اگه جواب نداد حداقلش اینه که و کامل میشی مرد میشی اونوخت تموم مسائل و مصائب دنیا برات کوچک میشه.

  19. کاربران زیر از tavoos بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18840
    نوشته ها
    130
    تشکـر
    74
    تشکر شده 46 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط zramzni نمایش پست ها
    سلام برادر عزیز توی صحبتتاتون ایمانو حس میکنم اینکه فقط چشممون باید به دست خدا باشه من امسال یه خواسته ای داشتم البته شاید بشه گفت چند سال این خواسته را دارم قشنگ یادمه سالای اول شب قدر گریه میکردم واز خدا میخواستم اخرش میگفتم خدایا هرچی تو بخوای از ته ته دلم میگفتم تا اینکه دقیقا یادمه پارسال وپریسال بود که گفتم خدای مهربون میدونم تو اینو خواستی اما خدایا از توان من خارجه دیگه نمیتونم تحملش کنم خدایا شاید کفرم در بیاد اگه بهش نرسم ولی به جون خودم امسال خیلی عجیب بود امسال یکی از حاجاتم بود که زود ازش رد شدم شکرلله همون خدایی که سختیو میده تاب تحملشم میده انگار خدا قراره سال دیگه بهم بده اما دیگه چه بده چه نده مهم نیست من تمومه تلاشمو کردم وهمشو سپردم دستش با ارامشه تموم چون میدونم بهترین وضعیت وحالت اینه که بهم نده.
    هنوز پدر نشدید اما من مادر شدم به چشمم میبینم که برای یه دارو خوردن بچم چه کارا که نمیکنه من به خودم میگفتم اه چرا نمیفهمه که الان باید بخوره یا مثلا داره دندون در میاره باید رب انار بخوره که دردش اروم شه اما موقع درد نمیخوره ومن به زور بهش میدم خدا هم همینطوره باید تلخی بعضی چیزا را تحمل کنیم تا حالمون خوب بشه دوستمون طاوس هم اشاره به ایه های قران کردن میخوام معنی ایه با هر سختی یک اسانی است را بگویم این ایه ادم را پر انرزی وپر انگیزه میکنه الله اکبر
    این ایه میگه وقتی داری سختی میکشی در همون لحظه داری چیزای خوب زیادی به دست میاری مثلا برای کنکور میخونی اما حس نمیکنی قبول شدی اما باهر بار درس خوندن داری به قبولی نزدیک ونزدیک تر میشی وکلی چیزای زیادی یاد میگیری.
    اما این خیلی مهمه که به رشتتون علاقه داشته باشید یا حداقل به شغلتون علاقه داشته باشید چون تا اخر عمرتون باهاش سروکار دارید موفق باشید منتظر موفقیت های روز افزون شما هستیم.
    قبل اتفاقات ایمانم انقدر زیاد بود که شجاع ترین فرد دنیا بودم
    خدا را همیشه ناظر میدیدم

    اما بعد از اتفاقات هرچقدر صداش زدم
    هر چقدر کمک خواستم
    هیچ کاری نکرد
    تمام مسایل انگار به صورت کاملا طبیعی تمام شدند
    یعنی زخم گذاشتن


    نقل قول نوشته اصلی توسط tavoos نمایش پست ها
    دقیقا با حرفای خانم

    رمضانی اگه اشتباه نکنم،موافقم خب میدونی داداش من مشکل شما همینه دیگه همش تو همون هول و ولای دوران گذشته سختت موندی همش میگی نکنه باز اتفاقی بیافته و یجور نگرانی داری.شما شجاع باش شما اه اعتماد بخودتو افزایش بدی اگه عزت نفستو افزایش بدی میدونی که به هرحال تو همون آدم خوب خواهی موند.میدونی من خودم تو زندگیم سختیهای زیادی رو تحمل میکنم ولی بخودم میگم آخرش میخواد چی بشه؟بمیرم دیگه؟غیر از اینه دیر یا زود.اما مهم مسیرره من تا اونجا که میتونم سعی میکنم تلاش کنم به جلو نگاه میکنم و سختیهای گذشتم درس میگیرم برای اونایی که تقصیر خودم بوده سعی میکنم هرگز تکرار نکنم و اگه تقصیر شرایط بوده پس همه چی از من مبراست و عذابی بابتش ندارم.آدم هی شکست میخوره ولی بازم باید پاشی وایسی یه مدت طبیعیه آدم تو غم اتفاقی باش که براش افتاده یا توی سوگ چیزی چیزی که از دست داده باشه.شما میخوای برای همیشه یه آدم ترسو باشی که حتی نمیتونه برای چیزایی که براش پیش میاد تلاشی کنه.شما خودت راه درست رو با ایمان به خدا و خودت برو.دوباره نشد چند باره برای چیزی که اطمینان داری درسته بجنگ مطمئنا حتی اگه جواب نداد حداقلش اینه که و کامل میشی مرد میشی اونوخت تموم مسائل و مصائب دنیا برات کوچک میشه.
    بخدا خیلی دلم میخواد فراموش کنم
    هزاران خاطره را تونستم پاک کنم اما اینا انگار رفتن ضمیر ناخدام

    بهشون فکر نکنم خودبه خود یاداوری میشن

    با این حال تلاش خودم می کنم
    باور کنید تمام هدفم و سعی و تلاشم برای موفقیت میکنم

    اما نمی دونم چرا نتیجه نمیده چرا حالم بهترنمیشه

    همش به در بسته می خورم
    یه نقطه امیدبخش پیدا نمیشه

    اینجوری از آینده خیلی می ترسم

    خدا کمک کنه خوب میشه
    نمی دونم چرا کمک نمی کنه

    حتما برام دعا کنید
    دلم ایمان می خواد

  21. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6938
    نوشته ها
    257
    تشکـر
    236
    تشکر شده 282 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ebrahhim نمایش پست ها
    قبل اتفاقات ایمانم انقدر زیاد بود که شجاع ترین فرد دنیا بودم
    خدا را همیشه ناظر میدیدم

    اما بعد از اتفاقات هرچقدر صداش زدم
    هر چقدر کمک خواستم
    هیچ کاری نکرد
    تمام مسایل انگار به صورت کاملا طبیعی تمام شدند
    یعنی زخم گذاشتن




    بخدا خیلی دلم میخواد فراموش کنم
    هزاران خاطره را تونستم پاک کنم اما اینا انگار رفتن ضمیر ناخدام

    بهشون فکر نکنم خودبه خود یاداوری میشن

    با این حال تلاش خودم می کنم
    باور کنید تمام هدفم و سعی و تلاشم برای موفقیت میکنم

    اما نمی دونم چرا نتیجه نمیده چرا حالم بهترنمیشه

    همش به در بسته می خورم
    یه نقطه امیدبخش پیدا نمیشه

    اینجوری از آینده خیلی می ترسم

    خدا کمک کنه خوب میشه
    نمی دونم چرا کمک نمی کنه

    حتما برام دعا کنید
    دلم ایمان می خواد
    خب نمیشه فراموش کرد چون چیز قابل فراموشی کردنی نیست باید قبولشون کنی توی یه برهه از زمان یه همچین مشکلی برات پیش اومده بوده و بخیر خوشی خدا کمکت کرده تا اینجاش اومدی .بله بنظرم اگه سعی کنی یکم بیشتر به خدا نزدیک بشی به خودت نزدیک میشی آروم میگیری اول از همه آرامش مهمتره حتی اگه شده همچیو بذار کنار واسه یه مدت ببین با خودت چند چندی و از زندگی چی میخوای و از خودت چه توقعی ای درای دراه هدفت قدم بردار و بدون ممکنه شکستی هم باشه همونطور که برای خیلیها پیش میاد تو از بقیه مجزا نیستی خیلیها وضعیت بدتر از تو داشتن ولی از بحران رد شدن .تو میتونی .اصلانم ناراحت نباش و قیافتم اونجوری نکنبابا الان باید خوشحال باشی.روابط اجتماعیتو بالا ببر مخصوصا اگه بعد از درست هر روز یا یه روز درمیون بری باشگاه یا یه ورزشی کنی عالیه و اگه بتونی به بقیه کمک کنی کمک مالی ففقط کمک نیست از نظر معنوی حتی شده لبخند زدن به کسی که حالش خوب نیست اینجوری احساس میکنی مفیدی هر چند کم

  22. کاربران زیر از tavoos بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13756
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    369
    تشکر شده 145 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ebrahhim نمایش پست ها
    قبل اتفاقات ایمانم انقدر زیاد بود که شجاع ترین فرد دنیا بودم
    خدا را همیشه ناظر میدیدم

    اما بعد از اتفاقات هرچقدر صداش زدم
    هر چقدر کمک خواستم
    هیچ کاری نکرد
    تمام مسایل انگار به صورت کاملا طبیعی تمام شدند
    یعنی زخم گذاشتن
    سلام اقای محترم
    منم یه موضوع برام پیش اومد که احساس میکردم یه نفر حقمو خورده یه مدت با خودم کلانجار میرفتم ومی گفتم خدایا توتقصیرکار نیستی خدایا همش تقصیر فلانیه تا اینکه شب قدر امسال دیدم یه اقایی سخنرانی میکرد ومن به شرک خفی خودم پی بردم ومیگفت خداست که این شرایطو فراهم کرده اگه تمومه تلاشتونو کردید وهیچ اتفاقی نیفتاد ونتونستید حقتونو بگیرید مطمئنا این امتحان خدا بوده ومن فهمیدم بیخود این مشکلمو رو سر بقیه مینداختم خدا میخواسته منو بزرگ کنه نه اینکه با این مشکل کوچیکم کنه وحاضرم قسم بخورم که شجاعتم به مراتب خیلی بیشتر شده شجاعت وقتی به دست میاد که خدا را طبیب واقعی بدونی خدا خودش درد ومیده درمانشم میده هم درد دادنش حکمت داره وهم دوا دادنش حکمت داره ویادمون باشه هیچ وقت دردای فراتر از طاقتمون نمیده چونکه خودش گفته لایکلف الله نفسا الا وسعها من عاشق خدام چون دقیقا این عالم مثله یه مدرسه میمونه پله به پله دستتو میگبره از اول ابتدایی یه دفعه نمیبرتت دکتری امتحان ازت بگیره واگه توی هر مقطع رد شدی یه فرصت بهت میده ودوباره امتحان ازت میگیره وانقدر امتحانت میکنه که یه وقتایی میگی خدایا غلط کردم هممون این حرفا رو لمس کردیم نیاز نیست من توضیح بدم هممون میدونیم که خدا هزاران بار هم که بگذره مهربانانه دستمونو میگیره وسپاس مخصوص خدای یکتاست خدایی که هیچ شریکی ندارد وبی نیاز است ونه زاییده ونه زاییده شده
    یک لحظه بدون خدا یعنی مرگ ارزوهایمان یعنی افسردگی نا امیدی
    خدایا انی وانی مارا به حال خودمان نگذار
    هر موقع نا امید شدیم وضو بگیریم 2رکعت نماز بخونیم وبعدش دعا کنیم واقعا بعدش ایمان را حس میکنیم چون خداوند درحدیث قدسی دارد که من در حق بنده ام که نماز بخواند ودعا کند جفا نمیکنم.
    موفق باشید.

  24. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افت پیشرفت در زندگی

    منم همینجورم، احساس میکنم بیشتر تلاشام بی نتیجه است، هر چی بیشتر حرص بزنم کمتر نتیجه میگیرم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پیر پسر هستید یا پیر دختر؟
    توسط شهرام2014 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 02-19-2015, 11:29 AM
  2. پیشگیری از پیری پوست با نسخه ای از طب سنتی
    توسط Artin در انجمن طب سنتی و گیاهان دارویی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-17-2014, 10:56 AM
  3. چه کنیم پیردختر و پیرپسر نشویم؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-23-2013, 12:18 AM
  4. پیشنهادات طب سنتی برای پیشگیری از بیماری های پاییزه
    توسط R e z a در انجمن طب سنتی و گیاهان دارویی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-10-2013, 12:51 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد