نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: چگونه شاد باشم و احساس تنهایی نکنم

759
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30773
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question چگونه شاد باشم و احساس تنهایی نکنم

    سلام امیدوارم اینجا پاسخ مناسبی بهم بدین..من دختر هجده ساله ای ام که میخوام خودمو از نابودی نجات بدم..مادرم زن تحصیل کرده و شاغلی هست اما خیلی زیاد بین من و برادرم فرق می ذاره.. و اگر وقت انتخاب باشه قطعا برادرم و انتخاب میکنه...روی همین جریان رابطم با برادرم در حد دشمنی هست من هر قدر سعی کردم بهش محبت کنم ولی با بی رحمی بهم ضربه زد و حالا ازش متنفرم...پونزده ساله بودم از روی تنهایی و بچگی و تشویق دخترخالم دچار دوستی با جنس مخالف شدم...دوستی تلفنی بود اما دخترخالم ابروی منو برد و خونواده و فامیل همه فهمیدن و حرف ها و نگاه های بسیار تلخ... .مادرم هم با نهایت بدجنسی بهم سرکوفت میزد و یکسال کامل آزار و اذیت روحیم میداد...بطوری که سال سوم دبیرستان معدلم از بیست به نوزده رسید.. من دختر فوق العاده درس خونی بودم و مدرسه تیزهوشان درس میخوندم..اما همین مشکلات باعث سقوط من شد...مادرم فحاشی زیاد میکنه و با لقب های خیلی ناشایستی صدام میزنه که دل شکستم و بیشتر ازار میده...رابطم با خونوادم اصلا خوب نیست هیچ احترامی نمی بینم مدام تحقیر و توهین میکنند..اصلا منو آدم حساب نمیکنند پدرم مدام خواستار مرگ منه همش میگه الهی سرطان بگیری...هرچند میدونه قلب سالمی هم ندارم و مریض احوالم...به همه این مشکلات اعتماد بنفس پایین هم اضافه کنید...میدونم زیبا هستم اما مدام دنبال تایید گرفتنم...خیال پردازی شدید میکنم و خیال پردازی واسه من راهی هست برای فرار از مشکلات ولو واسه دو سه ساعت.. تنبلی و خیال پردازی و مشکلات روحی و خانوادگی باعث شد کنکور رتبه خوبی نیارم...و از وقتی نتایج امدن رفتار خونوادم صدبرابر بدتر شده و زخم زبون زدناشون بیشتر...حال روحی من خیلی بده...دوستان زیادی هم ندارم و تقریبا با هیچکس رابطه ندارم...تنهایی منو داره ب سمت خودکشی میکشونه...اما من میخوام هنوز زندگی کنم..میخوام شادی کنم...میخوام بهم کمک کنید...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : افسرده شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط گل نسترن نمایش پست ها
    سلام امیدوارم اینجا پاسخ مناسبی بهم بدین..من دختر هجده ساله ای ام که میخوام خودمو از نابودی نجات بدم..مادرم زن تحصیل کرده و شاغلی هست اما خیلی زیاد بین من و برادرم فرق می ذاره.. و اگر وقت انتخاب باشه قطعا برادرم و انتخاب میکنه...روی همین جریان رابطم با برادرم در حد دشمنی هست من هر قدر سعی کردم بهش محبت کنم ولی با بی رحمی بهم ضربه زد و حالا ازش متنفرم...پونزده ساله بودم از روی تنهایی و بچگی و تشویق دخترخالم دچار دوستی با جنس مخالف شدم...دوستی تلفنی بود اما دخترخالم ابروی منو برد و خونواده و فامیل همه فهمیدن و حرف ها و نگاه های بسیار تلخ... .مادرم هم با نهایت بدجنسی بهم سرکوفت میزد و یکسال کامل آزار و اذیت روحیم میداد...بطوری که سال سوم دبیرستان معدلم از بیست به نوزده رسید.. من دختر فوق العاده درس خونی بودم و مدرسه تیزهوشان درس میخوندم..اما همین مشکلات باعث سقوط من شد...مادرم فحاشی زیاد میکنه و با لقب های خیلی ناشایستی صدام میزنه که دل شکستم و بیشتر ازار میده...رابطم با خونوادم اصلا خوب نیست هیچ احترامی نمی بینم مدام تحقیر و توهین میکنند..اصلا منو آدم حساب نمیکنند پدرم مدام خواستار مرگ منه همش میگه الهی سرطان بگیری...هرچند میدونه قلب سالمی هم ندارم و مریض احوالم...به همه این مشکلات اعتماد بنفس پایین هم اضافه کنید...میدونم زیبا هستم اما مدام دنبال تایید گرفتنم...خیال پردازی شدید میکنم و خیال پردازی واسه من راهی هست برای فرار از مشکلات ولو واسه دو سه ساعت.. تنبلی و خیال پردازی و مشکلات روحی و خانوادگی باعث شد کنکور رتبه خوبی نیارم...و از وقتی نتایج امدن رفتار خونوادم صدبرابر بدتر شده و زخم زبون زدناشون بیشتر...حال روحی من خیلی بده...دوستان زیادی هم ندارم و تقریبا با هیچکس رابطه ندارم...تنهایی منو داره ب سمت خودکشی میکشونه...اما من میخوام هنوز زندگی کنم..میخوام شادی کنم...میخوام بهم کمک کنید...
    سلام

    دختر گلم خیلی خیلی متاسفم که همچین متنی رو از همچین دختر باهوش و خوبی میخوانم!

    از نوع نگارش و کلمه بندیت و همانطور که خودت گفتی میشه به استعداد و هوش بالات پی برد و باریکلاه به تو!

    ببین عزیز من نمیدانم دست تقدیر و یا خداوند و یا....... چرا یک همچین گلهایی مثل شما ها رو به همچین پدر و مادرهایی میده !!در صورتی که خیلی ها حسرت داشتن دسته گلهایی چون تو رو دارن

    ولی به هر حال میدونم باهوشی و متوجه مطلبی رو که میخوام بهت بگم میشی. پدر و مادر شما ممکنه تحصیل کرده و..... باشند ولی حتما سخت نادان و بیمارند و گرفتار و به احتمال زیاد خود قربانی

    پدر و مادر (پدر بزرگ و مادر بزرگ) و تربیتی غلط و نادرست! و الا با فرزند خود چنین رفتاری رو نداشتند و نخواهند داشت!؟

    و همه اینها به هیچ وجه تقصیر تو نیست
    و حتما آینده درخشان و پر از افتخاری در انتظارته به شرطی که نسبت به حرف آنها خودت رو کور و کر و لال بگیری و سعی کنی همت و کوشش خودت رو

    همانطور که قبلا بودی بگذاری روی درس و ورزش و تفریحات سالم و دوستان خوب و مطمئنم اگر چنین کنی از این مرداب پر از تعفن همچون گل نیلوفر آبی بسیار زیبایی خواهی روئید و چشمان دگران را خیره خواهی کرد.

    پس شروع کن عزیزم

    با آرزوی بهترینها

    سپاس

    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  3. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-13-2021, 11:35 PM
  2. رژیم غذایی طلایی برای زیبایی پوست و مو
    توسط javaheri69 در انجمن زیبایی پوست و مو
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-06-2017, 09:29 PM
  3. تفاوت خدایی که هدایت میکند و خدایی که روزی میدهد
    توسط خليلي در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-15-2015, 09:18 AM
  4. 25 نکته طلایی برای رسیدن به وزن رویایی
    توسط mahsa42 در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 03-27-2015, 10:26 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد