سلام من در ماه 6 بارداری هستم و بدون هیچ دلیلی اضطراب شدید و بی حوصلگی گرفته ام و بسیار بی خواب شده ام کلا زندگی کردن برام سخت شده لطفا مرا راهنمایی کنید؟
سلام من در ماه 6 بارداری هستم و بدون هیچ دلیلی اضطراب شدید و بی حوصلگی گرفته ام و بسیار بی خواب شده ام کلا زندگی کردن برام سخت شده لطفا مرا راهنمایی کنید؟
لطفا مرا راهنمایی کنید
با سلام
********************************************
این یک حالت طبیعی در خانهاست که درصدی از خانمها به ان دچا میشوند ...
که مراجعه به پزشک زنان و مشورت گرفتن از او در راس کار وجود دارد ....
در ضمن استفاده از " منابع امگا3 " در کاهش این افسردگی در حین بارداری و بعد از ان موثر بوده که با مشورت با پزشک مربوطه میتونید اونو رفع کنید ... در ضمن استفاده از
" شکلات تلخ "هم موثر میباشد
********************************************
قويترين عامل خطرزا براي افسردگي حين بارداري وجود سابقه قبلي افسردگي است.
پيامدهاي افسردگي حين بارداري شامل اشکال در انجام فعاليتهاي معمول و ناتواني در انجام مراقبتهاي بارداري؛ داشتن رژيم غذايي ناکافي؛ استفاده از سيگار، الکل و ساير مواد زيانبار و خطر آسيب زدن به خود يا خودکشي هستند. افسردگي ميتواند بر ميزان رشد جنين و نيز خلق وجود رفتار بعدي وي در دوران کودکي موثر باشد. افسردگي پس از زايمان در زنان مبتلا به افسردگي حين بارداري در مقايسه با زنان غير افسرده بيشتر است و ميتواند باعث اختلال در مراقبت از نوزاد، ارتباط مادر و فرزند، مراقبت از ساير فرزندان و ارتباط با همسر گردد.
مراقبت چند تخصصي با شرکت متخصص زنان، متخصص داخلي يا پزشک خانواده، روانپزشک يا ساير متخصصان سلامت روان در صورت لزوم و يک متخصص اطفال (در صورت وجود کودک) توصيه ميشود.
به بيماران بايد درباره خطرات همراه با [replacer_a] درمان نشده آگاهي داد. گزينههاي درماني شامل روان درماني (به ادامه متن توجه کنيد) و دارو درماني و نيز منافع و مضرات بالقوه استفاده از داروهاي ضد افسردگي حين بارداري بايد به طور واضح با بيمار در ميان گذاشته شوند و اين بحث به صورت مستند و مکتوب نيز درآيد. سود مصرف همزمان مواد و ساير اختلالات روانپزشکي و طبي بايد مورد توجه قرار گيرند. استفاده از سيگار، الکل و ساير مواد زيانبار بايد منع شوند. انديکاسيونهاي ارجاع به روانپزشک در جدول 3 فهرست شدهاند.
درمان نشدن افسردگي حين بارداري با افزايش خطر سقط، پايين بودن وزن تولد و زايمان پيش از موعد همراهي دارد. در نوزادان مادران افسرده در مقايسه با نوزادان مادران غير افسرده موارد بيشتري از تحريک پذيري، کم بودن حرکات عضلات صورت، بالاتر بودن سطوح کورتيزول و احتمال بروز تاخير نموي گزارش شده است. با اين حال برخي از اين يافتهها به علت وجود ساير عوامل واجد همراهي توام با افسردگي و اين عوارض نامطلوب از جمله مصرف الکل يا داروهاي غير مجاز و چاقي، ميتوانند به طور بالقوه دچار مخدوش شدگي باشند.
زنان مبتلا به افسردگي خفيف را ميتوان در مراحل ابتدايي بيماري (2هفته و کمتر) به کمک انتظار هوشيارانه (watchful waiting)، مشاوره غير جهتدار (nondirective) يا تشويق به فعاليتهاي ورزشي تحت مراقبت قرار داد. در صورت عدم بهبود ظرف 2 هفته، پزشک بايد درمان شناختي- رفتاري يا رواندرماني بين فردي را توصيه کند. اگرچه استفاده از داروهاي ضد افسردگي براي افسردگي خفيف يا متوسط مورد اختلاف نظر است، استفاده از اين داروها ميتواند در گروهاي ذيل مناسب باشد: زناني که دارو درماني را ترجيح ميدهند، زماني که درمان شناختي- رفتاري يا رواندرماني بين فردي در دسترس آنها نيست يا پاسخ آنها به اين درمانها ضعيف بوده است، زناني که قادر به انجام فعاليتهاي معمول خود نيستند، زنان سابقه افسردگي شديد و زناني که به درمان قبلي با داروهاي ضد افسردگي پاسخ داشتهاند.
جدول 1. معيارهاي تشخيص براي افسردگي ماژور* (معيارهاي انجمن روانپزشکي آمريکا)
وجود همزمان 5 علامت زير يا بيشتر طي يک دوره 2 هفتهاي به طوري که اين علايم بيانگر وجود تغيير نسبت به وضعيت کارکردي قبلي باشند و دست کم يکي از 2 معيار اول نيز در بيمار وجود داشته باشد:
ـ خلق افسرده در بيشتر طول روز و تقريبا در همه روزها
ـ کاهش قابل توجه علايق يا لذت در تمام يا تقريبا تمام فعاليتها در بيشتر اوقات روز و تقريبا در همه روزها
ـ کاهش قابل توجه وزن بدون رژيم گرفتن يا افزايش قابل توجه آن (به طور مثال بيش از 5 تغيير در وزن بدن در يک ماه) يا کاهش يا افزايش اشتها تقريبا در همه روزها
ـ بيخوابي يا پرخوابي تقريبا در همه روزها
ـ بيقراري يا تاخير رواني- حرکتي تقريبا در همه روزها
ـ احساس بيارزشي يا احساس گناه بيش از حد يا نامتناسب تقريبا در همه روزها
ـ کاهش توانايي فکر کردن يا تمرکز يا عدم توانايي تصميمگيري تقريبا در همه روزها
ـ افکار تکرار شونده مرگ، فکر کردن مکرر درباره خودکشي بدون داشتن يک طرح مشخص يا اقدام به خودکشي يا داشتن يک طرح مشخص براي خودکشي
علايم بيمار نبايد واجد معيارهاي ابتلا به اختلال مختلط باشند (شامل علايم هيپومانيا يا مانيا)
علايم بايد باعث ايجاد دشواري يا اختلال قابل توجه باليني در جنبههاي اجتماعي، شغلي يا ساير جنبههاي مهم کارکرد ميشوند
علايم نبايد ناشي از تاثيرات فيزيولوژيک مستقيم مواد يا داروها (سوء مصرف يک داروي خاص يا ساير مواد) يا بيماري طبي زمينهاي (مثل هيپوتيروييدي) باشند.
علايم به وسيله اختلالي ديگري بهتر قابل توجيه نباشند.
ویرایش توسط farokh : 06-09-2014 در ساعت 01:40 PM
خـــــدانـگهــــــدار
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)