سلام
من 23 سالمه تو زندگی خیلی بد بیاری دارم یکیش اینه که هیچ دوستی ندارم منظورم پسره .همش دوست داشتم دوست صمیمی داشتم ولی نمیدونم چرا کسی دوست نداره با من باشه تا موقعی که دانشگاه بودیم و کارشون گیر بود سالم وعلیک داشتیم اس میدانند الا که کار ندارن سراغ نمیگیرن هیچ کسی کنار من نیست به خودم میگم چرا من اینطوری هستم در ضما من از رشته ی که دارم درس میخونم دیگه خوشم نمیاد اوایل خوشم میومد الان دیگه نه هیچ استعدادی تو این رشته هم ندارم و تو زندگی خودم هیچ چیزی ندارم که دلمو به اون خوش کنم نه فن خاصی بلدم نه استعداد نمیدونم خدا هم انگار منو دوست نداره .یه دختری هست توی دانشگاه دیدم ازش خوشم اومده ولی نظر اونو نمیدونم البته به عشق یا هوس بودن این شک دارم و اصلا اصلا شرایط اینکه برم خواستگاری ندارم چون سربازی دارم 1 سال دیگه ار درسم باقی مونده و کارم ندارم خودم میدونم که الان موقعش نیست و نمیتونم این ماجرا رو با خانواده در میون بزارم اینا رو که میبینم میگم چرا من اینطوری هستم انگار کسی منو نمیخواد تو زندگیم کسی را ندارم که با ون درد دل کنم همش میریزم تو خودم من احساس میکنم تو این دنیا بی مصرف هستم از خدا میخوام که من بمیرم اگه خود گشی گناه نبود خودمو میکشتم نمیدونم به خدا اگه استعدادی داشتم یا فن خواصی که خودمو با اون سرگرم کنم و دلمو به اون خوش کنم شاید این افکار از سرم بره بیرون حالا شما بگید من چیکار کنم کلا چیزی ندارم که با اون به زندگی امیدوار بشم ممنون میشم کمک کنید. البته دوست دخترم نداشتم و کلا از این کار بدم میاد.
یاعلی